در مقاله حاضر توكل و اعتماد به خدا در امور بعنوان يك ويژگى سودمند در كنار آمدن با مشكلات، مقاومت در برابر يأس و نوميدى، و مهار اضطراب و افسردگى مورد ملاحظه قرار گرفته است. هدف اصلى مطالعه و پژوهش حاضر بررسى روشهاى ساختنِ مقياس اندازه گيرى توكل به خداوند بوده است. در اين مقاله توكل به خدا تعريف شده و ابعاد اصلى آن مورد بررسى قرار گرفته است. بعلاوه ويژگيهاى روانشناختى توكل به خدا و ارتباط آن به نظريه اسنادها، منبع كنترل، تئورى كنترل اوّليه و ثانويه مورد بحث و بررسى قرار گرفته است. همچنين مطالعات اكتشافى در زمينه روشن نمودن موقعيتهايى كه افراد در آنها به خداوند توكل مىنمايند مورد بحث و بررسى قرار گرفته است. در نهايت روشها و تكنيكهاى روانسجى به كار گرفته شده در ساختن وسيله و ابزار توكل به خدا شرح داده شده است.
مشكلات و نابسامانيهاى زيادى امروزه جوامع بشرى را تهديد مىكند. اضطراب و افسردگى از معمولىترين و متداولترين مشكلاتِ جوانان ما مىباشد. براى درمان اين نابسامانيها و اختلالات روانى، روانشناسان از روشهاى مختلفى استفاده مىكنند كه از آنجمله روشهاى مبتنى بر نظريه رفتارگرايى، شناختى، روان تحليلگرى، معنا درمانى مىباشد. تجربياتِ مشاورهاى اين پژوهشگر با افراد مختلف نشان داده است كه توكل به خداوند متعال نه تنها در دادن جرأت، افزايش اعتماد به نفس و ميزان ريسكپذيرى افراد مؤثر است بلكه در كاهش اضطراب و افسردگى و در درمان بسيارى از وسواسهاى فكرى روشى كارآ مىباشد. مصاحبههاى بالينى با دانشجويان در دانشكدههاى مختف و در دفتر مشاوره دانشجويى دانشگاه تهران نيز اثر بخشى توكل به خداوند را در كاهش اضطراب و افسردگى و در اطمينان و تسكين قلب، و دادن جرأت و قوت قلب به دانشجويان براى ابراز وجود تاييد مىكنند. پژوهشگر و همكارانش معتقدند كه توكل به خداوند متعال مىتواند مورد استفاده روانشناسان و روانپزشكان قرار گرفته و موجب ارتقاء بهداشت فردى و اجتماعى گردد. براى بررسى اثرات توكل به خدا بصورت علمى نياز است كه ابزار دقيقى ساخته شود كه توسط آن ميزان توكل را بتوان در افراد مختلف اندازهگيرى نموده و رابطه آن را با سازههايى از قبيل اضطراب، افسردگى، اعتماد به نفس، فرسودگى شغلى و ساير شاخصهاى سلامتى مورد بررسى قرار داد. براى انجام اين مهمّ (ساختن ابزار)، پژوهشگر و همكارانش طرحى را تهيه نمودهاند كه ابزارى معتبر و روا را تهيه نمايند كه بتوانند ميزان توكل را در افراد مورد اندازهگيرى قرار دهند. آنچه در صفحات بعد مىآيد، خلاصهاى از كوششهاى انجام شده در اين راستا مىباشد. در صفحات آينده، حد و رسم توكل به خدا ذكر شده، ابعاد آن به اختصار تعريف و توصيف شدهاند. و بعداز آن فضليت توكّل به اختصار بيان شده، سپس توكل از ديدگاه روانشناسى مورد بررسى قرار گرفته و در آخر نيز كوششهاى پژوهشگران براى تهيه مقياس توكّل شرح داده شده است.
در تعريف توكل به خداوند متعال لازم است توجه خواننده را به مطالب زير جلب كنيم:
الف) توكل در رابطه فرد با خدا مطرح است. كه اين رابطه در اعمال انسان تأثير داشته و رابطه فرد با خدا را نمايان مىسازد. در حاليكه انسان رابطه خويش با خدا را از طريق دعاء، إستعاذه، انجام فرايض، و مستحبات نيز نشان مىدهد، در توكل جنبهاى از رابطه فرد با خدا نمايان است كه تلويحا فرد متوكّل پيش فرضهايى را پذيرفته است كه مهمترين آنها باور و ايمان به قدرت، حكمت و شفقت خداوند به بندگانش مىباشد. و همين جنبه اعتماد و ايمان است كه رابطه توكّل گونه را از انواع ديگر رابطهها متمايز مىكند. براى برجسته كردن همين جنبه است كه ملا احمد نراقى در كتاب معراج السعاده توكّل را در زير باب «حُسنِ ظن به خداوند متعال» شرح مىدهد. اين جنبه اعتماد از نظر عرفانى بسيار با اهميت است چون دوستى اركانى دارد كه از مهمترين آنها «اعتماد» است. بخاطر همين درجه بالاى توكل است كه خداوند توكل كنندگان را دوست مىدارد. و در قرآن مىفرمايد إنّ اللّه يُحِبُّ المُتَوَكِلّين.(1)
ب)در توكل فرد همچنين به وعدههاى خداوندى در قرآن علم و ايمان دارد و مىداند كه خداوند به اهداف خود خواهد رسيد و تلاشهاىِ انسان در راه خدا بى نتيجه نخواهد ماند. لازمه پياده كردن توكل در عمل تشخيص وظيفه و برنامههاى فردى و شخصى از برنامههاى خداوندى است و تفكيك اين امر است كه مسئوليت انسان در كوشش و تلاش تا چه حدى است و از چه مرزى ديگر مسئوليت انسان تمام شده تلقى مىگردد، و فرد بايد كار را به كاردان واقعى (يعنى خداوند متعال) واگذار نمايد.
ج) در توكّل همچنين علم به اينكه در چه كارهايى مىتوان توكل نمود و در چه كارهايى توكل دامنهاش جارى و سارى نيست لازم است.
براى روشن شدن محدوده توكل هستى به دو نكته نيز اشاره كنيم: 1ـ از لحاظ عملى انسان بايستى تا آنجا كه توان دارد به تدبير امور بپردازد و در جايى كه تدبير امور از عهدهاش خارج است بايستى به خداوند متعال توكل كند. بين توكل و اقدام عملى براى انجام كارها منافاتى وجود ندارد. مىتوان بر خداوند توكل كرد و از او در حصول مقاصد يارى جست و در عين حال از علل و اسباب نيز براى حصول نتيجه استفاده كرد. هر چند كه معناى توكل ترك تدبير است، ولى ترك تدبير به معناى ترك استفاده كردن از اسباب نيست، بلكه ترك تدبير در سطحى بالاتر از اسباب است، در سطح نتايج كار و تقديرهاى بيرون از اختيارِ ماست.
2ـ از لحاظ اعتقادى انسان مىبايد باور داشته باشد كه زمانى كوششهايش مثمرثمر خواهند بود كه توأم با خداست و مشيت الهى مىباشد؛ يعنى كوشش انسان براى رسيدن به مطلوب هر چند لازم است ولى كافى نيست و توفيق خداوندى نيز بايد با آن قرين گردد تا انسان بتواند به مطلوب خود برسد.
با استفاده از مطالبى كه در عبارات فوق بدان اشاره شد توكل را مىتوان چنين تعريف نمود:
توكل نوعى رابطه فرد با خداوند است كه در آن فرد با توجه به اعتقادى كه به قدرت، حكمت و رأفت و شفقت خداوند دارد در تمام حركات و سكنات حضور خدا را در نظر گرفته، و در تمام لحظات براى موفقيت خود از او استمداد مىكند. فرد متوكّل ضمن استفاده از اسباب و علل مادى و غير مادى توفيق رسيدن به نتيجه را مشروط به خواست و مشيت الهى دانسته، ضمن اسناد امور و اتفاقات جهان به خواست خداوندى، براى حصول نتيجه به خدا تكيه نموده و اطمينان دارد كه خواست خداوند در جهت خير و صلاح اوست.
با استفاده از بررسى آيات و احاديث و مصاحبههاى طولانى با اساتيد و دانشجويان در رشتههاى مختلف مولفههاى زير در توكل به خدا شناسايى شدهاند:
اعتماد قلبى به خداوند و اسناد امور و اتفاقات به حضرت باريتعالى در ايجاد سكنيه قلبى و آرامش درونى به حدّى مؤثر است كه موجب مىشود اضطراب و تشويش در فرد متوكل از بين رفته و فرد براحتى در راه حصول به نتيجه گام بردارد.
از علائم و ويژگيهاى افراد متوكل اين است كه از روى آورد روزگار خيلى به خود نمىبالند و از برگشت و ادبارِ آن زياد دچار تشويش و اضطراب نمىشوند، بلكه تا حدامكان براى رسيدن به مطلوب كوشش مىنمايند و نتيجه كار را به خدا واگذار مىنمايند و اطمينان دارند كه خداوند آنان را در رسيدن به مطلوب كمك خواهد كرد. در حقيقت حال اين افراد بمانند اشخاصى مىباشد كه به حصار و قلعه عظيمى پناه برده و درِ آن را به روى دشمن بستهاند. اينان از مشكلات به حصار توكل روى آوردهاند كه فردى را ياراى پيروزى بر آن قلعه نيست. لذا اضطراب و خوف براى آنان معنى ندارد.
افراد متوكل به اتفاقات زندگى معنايى مىدهند كه آنان را در تعبير و تفسير پديدههاى زندگى كمك نموده و به توازنِ شناختى و عاطفىِ آنان كمك مىنمايد، و آنان را از خلاء زيستى، بى هدفى، پوچى و سردرگمى رهايى مىبخشد. اين افراد با تمام كوششى كه در راستاى رسيدن به مطلوب و مقصود به كار مىگيرند، اگر نتيجه موافق طبعشان نبود و نتيجه نامساعد گرفتند، باور دارند كه خير واقعى را خداوند مىداند و به فرمايش خداوند در قرآن باور دارند كه مىفرمايد:
«وَ عَسى أَن تَكْرَهوا شَيْئا وَ هُوَ خَيْرٌ لَكُمْ وَ عَسَى أَن تُحِبُّوا شَيْئا وَ هُوَ شَرٌّ لَكُمْ وَاللَّهُ يَعْلَمُ وَ أَنتُمْ لا تَعْلَمُون».(2)
يعنى: چه بسا ناخوش داريد چيزى را در حاليكه خير شما در آن باشد، و چه بسا از چيزى خوشتان آيد در حاليكه بدىِ شما در آن باشد، خدا مىداند در حاليكه شما نمىدانيد.
يكى ديگر از ابعاد توكل به خدا، اميدوارى انسانِ متوكل به لطف خداوند متعال در شرايط سخت زندگى است. اميدوارى به رستگارى و رسيدن به مطلوب و نجات يافتن از ناراحتىها و غم و اندوه، گشايش گرفتاريها، و نصرتِ حقّ در غلبه بر باطل، هدايت از گمراهيها به سوى نور، همه از بركات توكل است. فرد متوكل به وعدههاى نصرتِ خدا در قرآن اعتقاد و ايمان دارد لذا در گرفتاريها خود را نمىبازد. نمونههاى زيادى در قرآن در مورد مداخله خداوند در شرايط سخت زندگى وجود دارد كه مايه تسلّى و اميدوارى براى افراد متوكل است كه به نمونهاى از آنها در زير اشاره مىشود:
«وَ أَيُّوبَ إذْ نَادَى رَبَّهُ أَنِّى مَسَّنِىَ الضُّرُّ و أَنتَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِينَ* فَاسْتَجَبْنَا لَهُ فَكَشَفْنَا مَا بِهِ مِن ضُرٍّ، وَ آتَيْنَاهُ أَهْلَهُ وَ مِثْلَهُم مَّعَهُمْ رَحْمَةً مِّنْ عِندِنَا وَ ذِكْرَى للْعَابِدِينَ * وَ إسْمَاعِيلَ وَ إِدْرِيسَ وَ ذَا الْكِفْلِ، كُلٌ مِّنَ الَصَّابِرِينَ * وَأَدْخَلْنَاهُمْ فِى رَحْمَتِنَآ، إِنَّهُم مِّنَ الصَّالِحيِنَ * وَذَا النُّونِ إِذ ذَّهَبَ مُغَاضِبا فَظَنَّ أَن لَّن نَّقْدِرَ عَلَيْهِ فَنَادَى فِى الظُّلُمَاتِ أَن لاَّ إِلَهَ إِلاَّ أَنتَ سُبْحَانَكَ إِنِّى كُنتُ مِنَ الظَّالمِيِنَ * فَاستَجَبْنَا لَهُ وَ نَجَّيْنَاهُ مِنَ الْغَمِّ، وَكَذَلِكَ نُنجِى الْمُؤْمِنِينَ».(3)
به ياد آور زمانى را كه حضرت ايوب خدايش را خواند و گفت «ناراحتى و گرفتارى گريبانگير من شده است و تو بسيار بخشنده و مهربانى» ما دعايش را مستجاب كرده و غم و اندوه را از او برطرف نموديم و به لطف و رحمت خود اهل و فرزندش را كه از او گرفته بوديم با عدهاى ديگر به مثل آنها، به او عطا كرديم تا اهل عبادت متذكر لطف و احسان ما شوند. و به ياد بيار، اسماعيل و ادريس، و ذوالِكفل كه از جمله افراد با استقامت و شكيبا بودند، كه آنها را داخلِ رحمت خود نموديم، چون ايشان از افراد صالح و نيكوكار بودند. و حضرت يونس (ذوالنون) را ياد آور زمانيكه با حالت خشم قوم خود را ترك كرد (زمانيكه) تصور مىكرد كه ما بر او احاطه و قدرت نداريم! ولى او در عمق تاريكى با ناله ما را خواند و گفت «غير از تو خدايى نيست: منزهى تو، من البته از ستمگران بودم». بنابراين ما به او گوش داده و او را از غم و اندوه رهانيديم، ما همينطور اهل ايمان و يقين را نجات مىدهيم.
و لذا ابوعلى دقاق توكل را «آرامش دل انسانى به وعدههاى خداوندى مىداند». وى معتقد است كه در افراد متوكل آنقدر ايمان به وعدههاى خداوند زياد است كه دلشان به وعدههاى حضرتش آرام گرفته و اضطرابى به آنها رو نمىآورد (قرضاوى، 1995).
مطالعه دقيق آيات و احاديث نشان مىدهد كه توكّل پسنديده كه قرآن آنرا بعنوان صفت برجسته انبياء و مومنين شمرده است هرگز با كوشش براى رسيدن به مطلوب منافاتى ندارد، بلكه عين كوشش است.
خداوند متعال در دستور به نماز خوف در جنگ، به مؤمنان دستور مىدهد كه عدهاى پشت امام نماز بخوانند، و عدهاى ديگر براى مواجهه و رودررويى با دشمن آماده باشند تا دشمن فرصت حمله به ايشان را پيدا نكند. و در اين مورد مىفرمايد:
«وَاِذَاكُنْتَ فيهِمْ فَاَقَمْتَ لَهُمُ الصَّلوةَ فَلْتَقُمْ طَآئِفَةٌ مِنْهُمْ مَعَكَ وَلْيَاْخُذُوآ اَسْلِحَتَهُمْ فَاِذَاسَجَدُوا فَلْيَكوُنُوا مِنْ وَرَآئِكُمْ وَ لْتَاْتِ طَآئِفَةٌ اُخْرى لَمْ يُصَلّوُا فَلْيُصَلّوُا مَعَكَ وَلْيَاْخُذُوآ حِذْرَهُم وَاَسْلِحَتَهُمْ وَدَّ الذَّينَ كَفَرُوا لَوْتَغْفُلُونَ عَنْ اَسْلِحَتِكُمْ وَ اَمْتِعَتِكُمْ فَيَميلُونَ عَلَيْكُمْ مَيْلَةً وَاحِدَةً وَلاَجُنَاحَ عَلَيْكُمْ اِنْ كاَنَ بِكُمْ اَذىَ مِنْ مَطَرٍ اَوْكُنْتُمْ مَرْضَىآ اَنْ تَضَعُوآ اَسْلِحَتَكُمْ وَ خُذُوا حِذْرَكُمْ اِنَّ اللّه اَعَدَّ لِلْكَافِرينَ عَذَابا مُهينًا».(4)
« و هرگاه (در سفرهاى جهاد) شخص تو (يا فرمانداران از طرف تو) در ميان سپاهى باشى و نماز بر آنان به پا دارى بايد سپاهى باتو مسلح به نماز ايستند و چون سجده نماز بجاى آوردند، اين سپاه براى نگهبانى رفته تا اينكه گروهى كه نماز نخواندهاند به نماز آيند، البته بالباس جنگ وبا اسلحه، زيرا كافران در آن روز انتظار دارند كه شما از اسلحه و اسباب خود غفلت كنيد كه ناگاه به يك بار بر شما حملهور شوند. چنانكه بارانى و يا بيمارىاى شما را از گرفتن اسلحه بِرَنج اندازد باكى نيست كه اسلحه فروگذاريد. ولى البته از دشمن برحذر باشيد. (وليكن بوعده خدا و فتح خود مطمئن باشيد.) كه خدا بر كافران عذابى سخت و خواركننده مهيا ساخته است.
در جاى ديگرى از قرآن مىخوانيم كه حضرت يعقوب «ع» زمانيكه فرزندانش را به مصر مىفرستد تا به حضور سلطان رسيده از او گندم بخرند چنين وصيت مىكند:
«يا بُنّىَ لاتَدْخُلُوا مِن بابٍ واحدٍ وَادْخُلُوا مِنْ أَبوابٍ مُتَفَرِقَةٍ، و ما أُغنِى عَنكُمْ من اللّهِ مِنْ شىًء، إنِ الحُكْمُ اِءلاَّللَّهِ، عَلَيْهِ تَوَكَّلتُ، وَ عَلَيْهِ فَلْيَتَوَكَّلِ الْمُتَوَكِّلوُن»(5)
«فرزندانم هنگام ورود به دربار پادشاه (مصر) همهتان از يك در وارد نشويد و از درهاى مختلف وارد شويد (تا از چشم زخم دشمن و يا از سؤظن او براى ايجاد آشوب در امان باشيد). البته اين نصحيت من شما را از خداوند بىنياز نمىكند، حكم و دستور از آنِ خداست. بر او توكل مىنمايم و افراد متوكل همگى بايد به او توكل كنند».
همانطور كه ملاحظه مىكنيد در اين آيات اقدامات لازم براى رسيدن به نتيجه مطلوب سفارش شده ولى نتيجه نهايى به خواست خدا واگذار شده است. احاديثى كه از پيشوايان اسلام به ما رسيده است نيز بر كوشش فرد تاكيد مىكنند و مسلمانان را به كوشش و فعاليت و برنامهريزى در حين توكل به خداوند ترغيب مىنمايند. معروف است كه عربى به حضور مبارك حضرت پيامبر«ص» رسيد، حضرت از او پرسيدند كه شترت را چه كردى، اعرابى گفت: «به خدا توكل نموده و آن را در بيابان رها نمودم» حضرت فرمودند:
أَعقلها وَ توكلَّ:(6) يعنى شترت را ببند و به خدا توكل كن.
توكل به خداوند متعال پيامدهاى مثبتى در زندگى فردى و اجتماعى انسانها دارد كه براى اختصار فقط به چندى از اين ثمرات و فوايد توكل در اينجا اشاره مىشود.
يكى از فوايد داشتن توكل، آرامش درونى و اطمينان قلبى است كه در سايه توكل به انسان دست مىدهد. زمانيكه حضرت موسى قوم خود را شبانه به سوى سرزمين موعود راهبرى مىكرد و سعى مىنمود كه اميد ايمان به خدا را در دلشان زنده كند نزديكىهاى صبح بود كه قوم خسته موسى خود را با فرعونيان رو در رو ديدند كه آنها را دنبال مىنمودند، از ترس برخود لرزيدند و اظهار داشتند كه توانِ مقابله با قومِ فرعون را نخواهند داشت. ولى حضرت موسى «ع» آنان را قوت قلب داده و گفت جاى هيچ نگرانى نيست، چون خدا با اوست.
در قرآن، چنين جريان را تعريف مىكند:
«فَلَمّا تَراءَ الجَمْعانِ قَالَ اَصْحابُ موسَى اِنَّالَمُدْرَكُونَ* قَالَ كَلاَّ إنَّ مَعِىَ رَبّىِ سَيَهْديِنِ».(7)
يعنى چون آن دو گروه يكديگر را ديدند، ياران موسى گفتند: گرفتار آمديم. موسى «ع» گفت هرگز، پروردگار من با من است و مرا راه خواهد نمود.
حضرت رسول «ص» كه در توكل به خداوند متعال نمونه بود چنان حالتى يافته بود كه وقتى ابوبكر در غار دچار ترس شده بود وفكر مىكرد كه كافران آنان را پيدا خواهند كرد با آرامش به ابوبكر گفت نگران نباش خداوند با ماست. در قرآن كريم اين جريان به صورت زير بيان شده است:
«اِلاَّ تَنْصُرُوهُ فَقَدْ نَصَرَهُ اللّهُ اِذْاَخْرَجَهُ الذَّينَ كَفَروُا ثَاِنىَ اثْنَيْنِ اِذْ هُمَا فِى اْلغَارِ اِذْ يَقُولُ لِصَاحِبِهِ لاَ تَحْزَنْ اِنَّ اللّهَ مَعَنَا فَاَنْزَلَ اللّهُ سَكينَتَهُ عَلَيْهِ وَ اَيَّدَهُ بِجُنُودٍ لَمْ تَروْهَا وَ جَعَلَ كَلِمَةَ الذَّينَ كَفَروُا السُّفْلى وَ كَلِمَةُ اللّهِ هِىَ اْلعُلْيَا وَاللّهُ عَزيزٌ حَكيمٌ»(8)
اگر شما ياريش نكنيد، آنگاه كه كافران بيرونش كردند، خدا ياريش كرد. يكى از آندو به هنگامى كه در غار بودند به رفيقش مىگفت: اندوهگين مباش، خدا با ماست، خدا به دلش آرامش بخشيد و با لشكرهايى كه شما آن را نمىديديد تأييدش كرد. و كلام كافران را پست گردانيد، زيرا كلام خدا بالاست و خدا پيروزمند و حكيم است.
از ديگر فوايد توكل داشتن قوتِ قلب و نيرومندى در تصميمگيرى است . چنانكه در حديثى از حضرت رسول «ص» نقل شده است.
«مَنْ سَّرهُ أنْ يكون اكرم الناس فليتّقاللّه، و مَنْ سَرَّهُ أنْ يكون اقوى النّاس فليتوكل علىاللّه، وَ مَنْ سَرَّهُ أنْ يكون أغنىالنّاس فليَكُنْ بما فى يداللّه اوثَق مِنْهُ بما فى يده»(9)
كسى كه دوست دارد محبوبترين مردم باشد از خدا تقوى پيشه كند، و كسى كه مىخواهد قوىترين مردم باشد به خداوند توكل نمايد، و كسى كه مىخواهد غنىترين باشد بدانچه در پيش خداست مطمئنتر از آن باشد كه در نزد خودِ اوست.
خداوند كريم در قرآن از قول حضرت نوح چنين مىفرمايد:
«... يا قَوْم إِنْ كانَ كَبُرَ عَلَيْكُم مَقَامىِ و تَذْكِيرى بِآياتِ اللّهِ فَعَلى اللّهِ تَوَكَّلْتُ فَاَجْمِعوُآ اَمْرَكُمْ وَ شُرَكاءَ كُمْ ثُمَّ لايَكُنْ أَمْرُكُمْ عَليكُمْ غُمّةً ثُمَّ اقضُوآ إِلىَّ وَلاَ تُنْظِروُنِ* فَاِن تَوَلَّيتُمْ فَما سَألَتُكُمْ مِنْ أَجْرٍ، إِنْ أجْرِىَ إلاَّ عَلَى اللَّهِ وَ أُمِرْتُ أنْ أكوُنَ مِنَ المُسْلِمِينَ»(10)
يعنى اى قوم اگر درنگ كردن من در ميان شما و يادآورى آيات خدا بر شما گران مىآيد، من بر خدا توكل مىنمايم، سازو برگ و شريكان خود را جمع آوريد چنانكه هيچ چيز از كارى كه مىكنيد بر شما پوشيده نماند و به دشمنى من قدم به پيش نهيد و مرا مهلت مدهيد، و اگر پشت كرديد، من از شما هيچ پاداشى نخواستهام، كه پاداش من با خداست و من مأمور شدهام كه از تسليم شدگان باشم.
در سوره هود (آيات 51 ـ 60) نيز چنين مقاومتى از سوى حضرت هود در هدايت قوم خود چنين مقاومتى را نشان مىدهد و مثلِ حضرت نوح «ع» با جرأت و رشادت با مخالفين خود برخورد مىكند تا جايى كه مىفرمايد:
«إِنّىِ أُشهِدُاللّهَ وَ اَشهَدُوا اَنّىِ بَرِئٌ مِمَّا تُشرِكوُنَ* مِنْ دُونِهِ فَكِيدوُنىِ جَمِيعا ثُمَّ لاَ تُنظِروُنِ* إِنّىِ تَوَكَّلْتُ عَلَى اللّهِ رَبّى وَ رَبّكُمْ، ما مِنْ دَابَّةٍ إِلاّ هُوَ آخِذُ بِنَا صِيَتِها، إِ نَّ رَبّىِ عَلى صِرَاطٍ مُسْتَقِيمٍ*»(11)
يعنى خدا را گواه مىگيرم و شما نيز گواه باشيد كه من از آنچه جز خداى يكتا به شرك مىپرستيد بيزارم. همگى به حيلهگرى بر ضد من برخيزيد و مرا مهلت مدهيد. من بر خداى يكتا كه پروردگار من و پروردگار شماست توكل كردم. هيچ جنبندهاى نيست مگر آنكه زمامِ اختيارش در دست اوست. هر آينه پروردگار من بر صراط مستقيم است.
زمانيكه حضرتِ شعيب با قوم خود برخورد مىكند در او نيز چنين قوتِ قلب و جرأتى مشاهده مىگردد كه ناشى از توكل بالاى او به خداوندِ متعال است (رجوع كنيد به آيات 88 ـ 89 از سوره اعراف).
از ديگر ثمرات توكل به خدا عزت و سربلندى در بين مردم است. فرد متوّكل چون به خدا تكيه مىكند غناىِ نسبى از مردم دارد و بخاطر رسيدن به مال و مقام از مردم التماس نمىكند لذا عزت و سربلندىاش حفظ مىشود. از همه مهمتر چون خداوند عزيز است پناهنده خود را نمىگذارد كه به ذلت و خوارى دچار شود. خداوند در قرآن مىفرمايد:
«وَ تَوكَّل عَلَىَالعَزيزِالرَّحِيمِ»(12)
يعنى اى پيامبر برخداوند عزيز و مهربان توكل كن.
و در جاى ديگرى مىفرمايد:
«وَمَنْ يَتَوَكَّلْ عَلىَ اللَّهِ فَأنَّ اللَّهَ عَزِيزٌ حَكِيمٌ»(13)
يعنى هر كه به خدا توكل كند او را عزيز (پيروزمند) و حكيم خواهد يافت.در تفسير اين آيات بيشتر مفسرين نوشتهاند، چون خداوند عزيز است نمىگذارد كه پناهنده او (توكل كننده بدو) دچار ذلت و خوارى گردد.
حضرت صادق «ع» فرمودند:
«إِنَّ الغِنى و العِزّ يجولانِ، فَاِذا ظَفرَا بموضع التَّوكّلِ اوَطنا»(14)
يعنى بىنيازى و عزت و سرافرازى در گردش و جابجايى هستند، پس هركجا كه به توكل برخورد كردند، در آنجا وطن بر مىگزينند.
از ديگر نتايج توكل، راحتى و آرامش، داشتن رضايت از زندگى و خشنودى و خوشبينى و اميدوار بودن به آينده(15) است كه بخاطر رعايت اختصار از شرح و بسط آنها صرف نظر مىكنيم.
در تحقيقاتى كه به ادراك فرد از تسلّط نسبت به اوضاع و شرايط زندگى مربوط مىشود مىتوان رگههايى را پيدا كرد كه فهم مسأله توكل به خداوند متعال را تسهيل كند. يكى از تئوريها در اين زمينه، نظريه ادارك كنترل اوليه(16) در مقابل ادارك كنترل ثانويه(17) است (راتبام(18)، ويسز(19)، و اسنايدر(20)، 1982، بند(21)و ويسز، 1988).
كنترل اوليه كه بيشتر شبيه كنترل عينى و واقعى است، زمانى بروز مىكند كه افراد كوشش مىكنند مهار و كنترل امور را در دست بگيرند، و كارها را در مسير اهداف خويش به پيش برند. افرادى كه جهتگيرى درون سويه نسبت به كنترل دارند و فكر مىكنند كه مىتوانند محيط را در جهت رسيدن به اهدافِ خويش تغيير دهند گفته مىشود كه در تحت لواى كنترل اوليه عمل مىنمايند. افرادى كه با كنترل اوليه محيط را در جهت علايق، نيازها، آمال و آرزوهاىِ خود تغيير مىدهند. كنترل زمانى در نقطه اوج خود قرار مىگيرد كه افراد عملاً بتوانند تصميماتى اتخاذ نموده و تصميمات خويش را به موقع به اجرا بگذارند.
كنترل ثانويه زمانى بظهور مىپيوندد كه كنترل اوليه امكان بروز نداشته باشد. شخصى با كنترل اوليه سعى مىكند كه محيط را در جهت نيازها و علايقِ فردى خويش تغيير دهد. در حالى كه كنترل ثانويه بدين جهت ظهور مىكند كه فرد را در جهت انطباق و سازگارى با محيط غير قابل تغيير آماده سازد. زمانيكه افراد با موقعيتهايى روبرو مىشوند كه غير قابل كنترل است سعى مىكنند كه يك و يا چند تا از رهيافتهاىِ كنترل ثانويه را به كار گيرند تا بتوانند تا حدّ ممكن ادراك كنترل خود را حفظ نمايند. مهمترين انواعِ كنترلهاى ثانويه به قرار زير مىباشند.
در اين روش، افراد شرايط و اوضاع و احوال را مورد بررسى قرار مىدهند تا به ببينند چه كسى كنترل اوضاع و شرايط را در دست دارد وبه نحوِ مؤثرىِ خود را با آن فرد هماهنگ و هم جهت مىكنند. اين افراد از اين جهت احساس شايستگى و قدرت مىكنند كه فكر مىكنند در طرف فرد قوى هستند و به تبع قدرت آن فرد اينها نيز قدرت بدست خواهند آورد. اينها فرد قدرتمند و با نفوذ را تشويق مىكنند (و از او مىخواهند) كه دست به كارهايى بزند كه به سودشان تمام شود و از اين طريق احساس كنترل بر اوضاع و شرايط مىنمايند. به عبارت ديگر اين افراد شايد خودشان قدرت لازم را نداشته باشند ولى از قدرت افراد قدرتمند در جهت كنترل اوضاع و احوال به نفعِ خود به جا استفاده مىكنند.
از اين نظر اين تئورى به توكل مربوط مىشود كه افرادِ متوكل زمانيكه احساس كردند كه مهار امور و اوضاع از قدرت و سيطره اينها خارج شده با اعتمادى كه به قدرت خداوند دارند و با رابطهاى كه بين خود و خدا مىبينيد اطمينان حاصل مىكنند كه خداوند امور را براى ايشان آسان خواهد كرد و ايشان را در تنگناى سختيها و مشكلات تنها نخواهد گذاشت. اين چنين اعتقادى به افراد متوكل نيروى فوقالعاده مىدهد و نمىگذارد كه آنها احساس تنهايى، ضعف و درماندگى نمايند. با چنين اعتقادى بود كه حضرت نوح «ع» وقتى با انواع تهديدها و آزارها از طرف قومش مواجه شد بجاى احساسِ درماندگى وضعف با قدرت به قوم خويش چنين گفت:
«... يا قَوْمِ إِنْ كَانَ كَبُرَ مُقَامِى وَ تَذْكِيِرى بِآيَاتِ اللّهِ فَعَلَى اللَّهِ تَوَكَّلْتُ، فَاَجْمِعُوآ أَمْرِكُمْ وَ شُرَكاءَ كُمْ ثُمَّ لاَ يَكُنْ أَمْرُكُمْ عَلَيكُمْ غُمَّةً ثُمَّ اَقْضُوآ إِلىَّ وَ لاَتُنظِرُونِ*
فَاَءن تَوَلّيْتُمْ فَمَا سَأَ لْتُكُمْ مِنْ أَجْرٍ، إِنْ أَجْرِىَ إِلاَّعَلَى اللّهِ، وَ أُمِرْتُ أَن أَكوُنَ مِنَ المُسْلِمينَ»(23)
يعنى اى قوم اگر درنگ كردن من و اقامتم در ميان شما و يادآورى آياتِ خدا بر شما گران مىآيد، من برخدا توكل مىنمايم، ساز و برگ و شريكانِ خود را جمع آوريد چنانكه هيچ چيز از كارى كه مىكنيد بر شما پوشيده نماند، و به دشمنى من قدم به پيش نهيد و مرا مهلت ندهيد، و اگر پشت كرديد، من از شما هيچ پاداشى نخواستهام، كه پاداش من با خداست و من مأمور شدهام كه از تسليم شدگان باشم.
اين همه قدرت و شهامت و احساس كنترل امور در اين شرايطِ سخت و دشوار ناشى از توكل حضرت نوح «ع» به خداوند متعال مىباشد كه او را منبع قدرت و منشاء تحولات در زندگى مىداند.(24)
بهتر است كه براى پى بردن به اين جنبه توكل شعارهاى توكل كنندگان را مطالعه نمائيم كه به چند تا در زير اشاره مىشود.
1ـ توكلتُ عَلىَ الحى الذى لايموت (بحارالانوار، 76، ص 249)
2ـ توكلتُ على القادر القاهر العلى الاعلى (بحارالانوار، 98 ص 81)
3ـ توكلتُ على القادر القاهر العلى الصمد (بحارالانوار،98 ص 67)
4 ـ لاقوةَ الاباللّه توكلتُ عَلى اللّهِ (بحارالانوار، 43 ص 93)
در تمام شعارهاى فوق افراد متوكل زمانيكه مرجع توكل و اتكاء خود را نام مىبرند، او را با ويژگيهاى حَىّ، قاهر، قادر، عَلى، اعلى ياد مىكنند و اين خود نمايانگر اين است كه خود را در طرف نيرويى مىبينند كه مافوق تمام نيروهاى مادى است كه به طريق نيابتى در خود نيروى فوقالعاده احساس مىكنند. لذا حضرت رسول (ص) مىفرمايند:
«مَنْ سَرَّهُ أنْ يكونَ اقوى النّاس فليتوكل عَلى اللّه»(25)
يعنى هر كه دوست دارد قوىترين مردم باشد بايستى به خدا توكل نمايد.
افرادى كه از كنترلِ تفسيرى(26) استفاده مىكنند سعى بر اين دارند كه شرايط غير قابل كنترل و طاقت فرسا را براى خود تعبير و تفسير نمايند و معناى آن را درك كنند. اين افراد سعى بر اين دارند كه بفهمند چرا و چگونه اتفاقِ ويژهاى برايشان رخ داده است و با تعبير و تفسير اين پديدهها و دادن معنا به آنها، احساس كنترل بر اوضاع و احوال نموده و از تلخى حادثه بدين نحو بكاهند. بنابراين افرادى كه تجربيات تلخِ غير قابلِ كنترل مثل از دست دادنِ عزيزى و يا عضوى از بدن داشتهاند، اغلب سعى مىكنند كه معنايى را كه در تراژدى آنها نهفته است پيدا كنند و پيدا كردن معناى حادثه ناگوار به آنها يك نوع احساس كنترل و مواجهه مؤثر با عامل فشارزا مىدهد. اخيرا در پروژهاى كه توسط پژوهشگر و همكارانش اجرا شده، از طريق داستانهاى تكميل كردنى، دانشجويان را در موقعيتهاى فرضى ناگوار قرار دادهايم (مثل بيمارى صعبالعلاج، از دست دادن اعضاى خانواده و...) و از آنها خواستهايم كه احساس و افكار خود را بنويسند، تعداد قابل توجهى از دانشجويان چنين نوشتهاند: «من در صدد برمىآيم كه معناى اين اتفاق ناگوار را براى خود كشف كنم و بدانم كه چرا اين اتفاق ناخوشايند برايم رخ داده است. و اگر بتوانم معناى اين اتفاقات ناخوشايند را براى خود كشف كنم تا حد زيادى از ناراحتىام كاسته مىشود». جلساتِ مشاورهاى اين پژوهشگر در دفتر مشاوره دانشجويى و در دانشكده روانشناسى و علوم تربيتى نمايانگر اين است كه كشف معناى اتفاقات ناخوشايند يك نوع تسلّى و كنترل به افراد مىدهد و آنان را براى مقابله با حوادث ناخوشايند مجهزتر مىسازد.
افراد زيادى در فرهنگهاى مختلف دست به تعبير و تفسير اتفاقات ناخوشايند زدهاند و از اين طريق از آلام خود كاستهاند. مثلاً شهيد ثانى (954 ه .ق) پس از مرگ فرزند دلبندش «مُسَكَّنة الفَواد عِندَ فقد الأَ حِبَّةِ وَ اْلاوَلادِ» را مىنويسد و دكتر فرانكل (1958) نظريه «معنى ـ درمانى» را پس از دستگيرى و از دست دادن تمامى عزيزانش در اردوگاههاى كارى آلمان نازى ارائه مىدهد. فرد متوكل چون همه اتفاقات را در رابطه با خواست خدا مىداند، معنى نهفته اين اتفاقات را درك مىنمايد و براى هر اتفاقى تعبير و تفسيرى الوهى دارد.
پژوهشگران (راتبام، ويسز، واسنايدر، 2198) معتقدند كه افراد سالم هم از كنترل اوليه استفاده مىكنند و هم از كنترلهاى ثانويه، و بدين وسيله از احساس درماندگى به دورمانده و هميشه اميدوارى خود را به آينده حفظ مىنمايند.
به نظر مىرسد كه اين تحقيقات به «توكل» ارتباط پيدا مىكنند. چون در توكل هم جنبه كنترل نيابتى مطرح است كه فرد ناتوان با اتصال به كمك و مشيت خداوندِ متعال احساس قوى بودن مىكند و مطمئن مىشود كه با گرفتن طرف خداوند بر حوادث فائق خواهد آمد و پشتش به پشتيبانى خدا گرم است. از طرفى ديگر بحث توكل به خداوند متعال به كنترل تفسيرى ارتباط پيدا مىكند. چون فرد متوكلّ در تعبير و تفسير پديدهها هميشه خداوند دانا و حكيم مشفق و خيرخواه را به همراه دارد و اگر حادثهاى ناگوار برايش پيش آيد با ديد عارفانه به آن نگريسته و آن را خير تلقى مىكند. خداوند در قرآن كريم مىفرمايد:
«... وَ عَسَى أنْ تَكْرَهُوا شَيْئا و هُوَ خيرٌ لَكُمْ وَ عَسَى أن تُحِبُّوا شَيْئا و هُوَ شَرٌ لَكُمْ، و اللّهُ يَعْلَمُ وَ أنتُمْ لاتَعْلَمُونَ»(27)
يعنى چه بسا ناخوش داريد چيزى را در حاليكه خير و صلاح شما درآن باشد و چه بسا دوست داريد چيزى را در حاليكه آن امر براى شما شر باشد، و خداوند (خير وصلاح شما را) مىداند، در حاليكه شما نمىدانيد.
هر چند كه از پيشينه موجود در زمينههاى كنترل و مهار اوليه و كنترلهاى ثانويه مىتوان استفاده نمود، ولى بطور اخص، همانطور كه قبلاً نيز اشاره شد پژوهش تجربى و ميدانى در حيطه توكل به خداوند متعال سابقهاى ندارد، لذا پژوهشگران اين مهم را بعهده گرفتهاند.
چارچوبى كه براى پژوهش فعلى تهيه گرديده برگرفته شده از آيات و احاديثى است كه در متون دينى اسلام وجود دارد. اين چارچوب اوليه با استفاده از تجربيات خود پژوهشگر در زندگى و پاسخهاى او نسبت به موقعيتهاى فشارزاى زندگى كه از طريق دروننگرى و تجزيه و تحليل رفتارهاى شخصىِ خود صورت گرفته متبلور شده و شكل اوليه خود را پيدا نموده است. مشاهدات مستقيم و غيرمستقيم و مصاحبههاى طولانى با اساتيد و دانشجويان حوزه و دانشگاه موجب شده است كه اين چارچوب شكل فعلى خود را پيدا كند. مقايسه و مقابله تئوريهاى روانشناختى با آنچه كه در ادبيات توكل به خدا در كتب اخلاقى و تفسيرى يافته شده پژوهشگر را به اين نكته رهنمون كرده كه توكل با نظريه اسنادها(28)، و با نظريه مركز و نوع كنترل (اوليه در مقابل ثانويه)،(29) همانطور كه قبلاً بدان اشاره شد رابطه دارد. با اين توشه اوّليه پژوهشگر به سراغ همكاران و مشاوران طرح فعلى در دانشگاه تهران رفته است كه فكر اوليه او را پختهتر نموده و بر غناى مطلب افزودهاند و اين فكر بصورت پژوژه تحقيقاتى درآمده است كه فعلاً در گروه پژوهشى تحقيقات اسلامى در تحت بررسى است.
در زير سعى مىشود كه ابعاد اين پژوهش بصورت ايجاز توضيح داده شود.
هدفِ كلى از اين پژوهش عبارت است از ساختنِ مقياسى معتبر و پايا كه بتوان به وسيله آن ميزان توكل افراد به خداوند متعال را مورد سنجش قرار داد. البته اين سنجش فقط به منظور استفاده پژوهشى در تحقيقاتِ روانشناختى و بهداشتِ فردى و اجتماعى تهيه مىشود.
هدفهاى فرعى ديگرى نيز در اين پژوهش مد نظر است كه عبارتند از:
1ـ جستجوى موقعيتها و فعاليتهايى كه در پديده توكل به خدا در آنها به ظهور مىرسد، مثلاً، موقعيتهاى سخت زندگى كه راههاى معمولى حلّ مشكل در دسترس نيست و انسان به جاى نوميدى، دست به دامن پروردگار جهانيان مىزند و از او استمداد مىطلبد و يا موقعيتهاى تصميمگيرى كه فرد از نتيجه تصميم خود مطلع نيست ولى با يارى خواستن از خداوند متعال و كوشش به قدرِ وسيع و طاقتش خود را از شك و ترديد رها مىسازد و با توكل به خداوند متعال در شرايط حساس، قاطعانه تصميم مىگيرد. در بررسى مقدماتى با استفاده از داستانهاى تكميل كردنى و در استفاده از مصاحبههاى ساختارى اين موقعيتها تا حدى روشن شده است.گروه پژوهشگران در صدد بررسىهاى عميقتر و كنترل شدهتر هستند كه بتوانند بطور نهايى نتيجه اين پژوهشها را گزارش دهند.
2ـ بررسى تأثير توكل در كاهش اضطراب و افسردگى در دانشجويان. نيز از اهداف اين پژوهشگران است.
در مرحله اول براى پى بردن به گستره توكل و رفتارهاى متوكلانه، آيات قرآنى در اين زمينه از روى «المعجم المُفْهرَس» استخراج شده و سپس تفسير اين آيات بر اساس تفسيرالميزان (علامه طباطبايى، 1393 ه .ق) و تفسير يوسف على (1983) استخراج گرديد. سپس براى روشنتر شدن معناى آيات و نشان دادن موقعيتهاى مربوط به رفتارهاى متوكلانه در مسلمانان، احاديث مربوط به توكل استخراج شده و در كنار آيات قرآنى مورد مطالعه و استفاده قرار گرفت.(30)
در مرحله دوم با افراد متوكلى كه متشكل از فضلاء و اساتيد حوزه و دانشگاه بودند مصاحبههايى به عمل آمد تا مشخص شود كه ابعاد رفتار متوكلانه چه هستند، در چه شرايطى و موقعيتهايى افراد بيشتر توكل مىكنند و از توكل در زمان حاضر چه استنباطى مىشود. در كنار مصاحبهها پژوهشگران از داستانهاى تكميل كردنى نيز استفاده نمودهاند تا با حساسيت زيادتر، كيفيت و كميت رفتارهاى متوكلانه را در رفتارها، حالات و احساسات و ادراكات مصاحبه شوندگان متبلور سازند.
در مرحله سوم با استفاده از تجربيات آزمايشى مراحل فوق حدود 45 موقعيت آزمايشى تهيه گرديد و در اين موقعيتهاى فرضى از دانشجويان خواسته مىشد كه اداركات، احساسات، افكار و رفتار خود را نسبت به اين موقعيتها بيان دارند. در حدود 12 تا موقعيت از بين 45 موقعيت تهيه شده توسط گروه تحقيق انتخاب شده و در دو فرم مختلف، بدون اطلاعاتِ راهبردى و با اطلاعات راهبردى به تعداد 30 نفر از دانشجويان كارشناسى ارشد داده شد. در فرمِ بدونِ اطلاعاتِ راهبردى، بدون دادنِ هيچگونه اطلاعاتى در مورد رهيافتهاى علمى و احساسات و افكار احتمالى در هنگام مواجهه با مشكلات، فقط موقعيتهاى سخت و طاقت فرسا از قبيل ابتلاء به بيمارى صعبالعلاج، فوت يكى از عزيزان، تصميمگيرى در شرايط سخت و دشوار، مورد حمله دشمن قرار گرفتن و اسير شدن همسر و فرزندان ... داده مىشد و از دانشجويان خواسته مىشد كه رهيافتهاى عملى، اقدامات، افكار و احساسات خود را در اين شرايط سخت و دشوار بنويسند. از طريق تحليل محتوايى نوشتههاى دانشجويان و طبقهبندى آنها، توسل به افراد ديگر، توسل به اسباب مادى، يأس و نااميدى و عدم اقدام و يا توكل به خداوند متعال و اقدام توأم با توكل به خداوند را پژوهشگران در مىآورند. در فرم توأم با اطلاعات راهبردى در صفحه اول پرسشنامه نوشته شده بود:
... افراد مختلف در شرايط گوناگون افكار و احساسات متنوعى دارند و اقداماتى را متناسب با موقعيتها و شناخت خود از موقعيتها به انجام مىرسانند. نمونهاى از رهيافتهاى عملى، احساسات و افكار افراد مىتوانند به صورتهاى زير ظهور و بروز نمايد.
الف: اتكاءِ به خود براى حل مشكلات و يا تغيير موقعيتها؛
ب: اتكاء و توسل به اسباب و وسايلى كه در تغيير وضعيت مؤثر هستند؛
ج: تكيه بر دوستان و آشنايان، افراد و سازمانها و كمك خواستن از آنان براى بهبود وضعيت؛
د: تكيه بر شناخت موقعيتها از ديدگاه تحليل علمى و علّى؛
ه : تكيه بر خدا و توكل بر خواست و مشيت او؛
و: تركيبى از رهيافتهاىِ مختلف كه در فوق بدان اشاره شد.
و در آخر از پاسخگران خواسته شده بود كه هر كدام از داستانهاىِ موقعيتى را خوانده، نحوه احساس، فكر، و اقدام خود را در قبال هر داستان بيان كنند. هر دو فرم پرسشنامه غير از رهيافتهاى ششگانه كه در فرق بدانها اشاره شد يكسان بودند. هر دو فرم نيز همزمان به طور تصادفى به دو گروهِ معادل داده شدند. يكى از اهداف تهيّه دو فرم پرسشنامه بررسى تأثير ارائه و يا عدم ارائه رهيافتها در نحوه پاسخهاى دانشجويان بود. حاصل اين پروژه اكتشافى اوليه بسيار جالب بود. اولاً تفاوتِ قابل توجهى بين پاسخهاى دو گروه از پاسخگران (توأم با اطلاعات رهيافتى، و بدون اطلاعات رهيافتى) مشاهده گرديد. گروه توأم با اطلاعات رهيافتى جوابهايشان همگرايى بيشترى داشت، بيشتر به رفتارهاى متوكلانه اشاره كرده بودند، در حاليكه گروهِ بدون اطلاعات رهيافتى جوابهايشان خيلى واگرا و متنوع بود و كمتر به صورت بارز به توكل به خدا اشاره نموده بودند. ثانيا برخى از موقعيتها بيشتر موجب پاسخهايى مىشد كه به رفتار متوكلانه اشاره نمودند تا برخى ديگر كه بيشتر فرد خواسته بود پيچيدگى شرايط را با توسل به ديگران و اسباب و علل طبيعى حلّ نمايد. و اين يافته بسيار مهمى بود كه قدرت تشخيصى موقعيتهاى مختلف را از هم متمايز مىساخت. هراندازه پيچيدگى موقعيتها بيشتر مىشدند و استيصال و اضطرار افراد در مقابل آنها شديد مىگشت ميزان توكل به خدا در مقابل اين موقعيتها افزايش مىيافت. ثالثا، ويژگيهاى جمعيتشناختى پاسخگران در نحوه توكل آنها به خداوند متعال در موقعيتهاى مختلف تأثير مىگذاشت، يعنى يك نوع تعاملِ بين نوعِ موقعيتِ فشارزا، و ويژگيهاى جمعيتشناختى پاسخگران ديده مىشد. مثلاً نحوه پاسخدهى خانمها متفاوت از نحوه پاسخدهى آقايان بود. رابعا تحليل محتوايى جوابهاى پاسخگران نشان مىداد كه دو نوع رفتار متوكلانه در بين دانشجويان وجود دارد: رفتار متوكلانه منفعلانه كه در آن فرد كار را به عهده خدا مىگذارد تا خداوند تدبير آن كار بعهده بگيرد، و رفتار متوكلانه فعالانه، كه در آن فرد حتىالامكان كوشش و تدبير فردى و اجتماعى خود را به كار مىاندازد و از اسباب و وسايل مادى در راستاى رسيدن به مقصد كوشش مىكند ولى وقتى به حالتِ استيصال و اضطرار رسيد، آنوقت بجاى نااميدى دست به دامن پروردگار شده از او كمك مىطلبد و در نهايت نيز كار خويش بدو واگذار مىكند تا تدبير امر او را بعهده بگيرد. يافتههاى جالب ديگرى نيز از تحليل محتوايى پاسخهاى دانشجويان بدست آمد كه علاوه بر تدبير امر توسط خويشتن و يا واگذارىِ آن به خدا، مربوط مىشد به احساساتِ ايشان در هنگام برخورد با مشكلات و دشواريهاىِ طاقت فرسا. دانشجويانى كه رفتارهاى متوكلانهشان بالاتر بود ميزان اميدوارىشان به آينده نيز بيشتر بود و كمتر اضطراب داشتند. از بيانِ ديگر يافتههاى اين پژوهش اكتشافى اوليه بعلت رعايت اختصار خوددارى مىشود تا مختصرى به روند كار پژوهشگران در آينده اشاره شود.
با استفاده از روشهاى اكتشافى اوليه پژوهشگران، آنها در حال حاضر بر روى روشهاى زير متمركز شدهاند تا سوالات و مواد و گزارههاى پرسشنامه، و موقعيتهاى لازم براى پاسخگيرى از دانشجويان را تنظيم نمايند.
1ـ استفاده از داستانهاى تكميل كردنى با اضافه كردن موقعيتهاى ديگر كه بعد از اكتشاف اوليه لازم تشخيص داده شدهاند، و حذف موقعيتهايى كه قدرت تشخيص آنها ضعيف است.
بعنوان مثال پس از اكتشاف اوليه مشخص گرديد كه لازم است علاوه بر موقعيتهاى فشارزا، و استرسآور موقعيتهاى مربوط به مسايل روزمره و حتى خوشايند مثل تولد فرزند، ازدواج، خريد خانه و ماشين و... نيز داده شود و جوابهاى دانشجويان نسبت به اين موقعيتها نيز تحليل گردد. اين داستانها لازم است به دو صورت زير به دانشجويان داده شود:
الف: داستانهاى تكميل كردنى (موقعيتى) كه لازم است در قبال آنها دانشجويان رهيافتهاى علمى، احساسات، افكار و اسنادهاى خود را بيان نمايند. اين داستانها شبيه همان داستانهاى مرحله اكتشافى است كه قبلاً تهيه شده و در دو فرم مختلف به دانشجويان داده شده است، منتهى در اين مرحله داستانهاى موقعيتى كه قدرت تشخيصى بالاترى دارند نگهدارى مىشوند و داستانهايى كه از لحاظ تشخيص بين افراد متوكل و غير متوكل ضعيف هستند حذف مىشوند. داستانهاى ديگرى نيز به اين مجموعه داستانى افزوده مىشود تا نمونه كامل از جامع موقعيتهايى بدست آيد كه در زندگى يك فرد (دانشجو) اين موقعيتها پيش مىآيند، و در برگيرنده حوادث ناگوار، حوادث دو جانبه و مبهم، و حوادث خوشايند مىباشند.
ب: همان داستانهاى تكميل كردنى كه در قسمت الف شرح داده شد به گروه ديگرى (معادل با گروه قبلى) به همراه گزينههاى (رهيافتهاى) از پيش تعيين شده داده شود تا دانشجويان يكى و يا چندها از رهيافتها را به ترتيب اولويت انتخاب نمايند و بيان نمايند كه در شرايط بيان شده در داستان بيشتر از چه رهيافتهايى استفاده خواهند نمود. امتياز به كارگيرى روش پاسخگيرى از نوع «ب» تجزيه و تحليل ساده و آسان بودن پاسخگيرى است كه در صورت بالا بودن روايى، و اعتبار و پايايى به جاى پاسخگيرى از نوع الف در فرم نهايى پرسشنامه استفاده خواهيم نمود.
2ـ استفاده از جملات ناتمام كه بعنوان روشى ديگر براى پاسخگيرى از آن استفاده خواهد شد تا با دو روش فرق ازلحاظ روا بودن، مناسب بودن و داشتن اعتبار و پايايى مورد مقايسه قرار گيرد. در نهايت پژوهشگران پرسشنامهاى را تهيه خواهند نمود كه هم به لحاظ پاسخگيرى ساده بوده و هم به لحاظ عينى قابل نمره گذارى باشد و از اعتبار و روايى بالايى برخوردار باشد، و بتواند افرادى با درجاتِ توكل مختلف را از همديگر متمايز سازد. نحوه برآورد ويژگيهاى روانسنجى اين پرسشنامه در مقالات بعدى انشاءا... توضيح داده خواهد شد.
* تقدير و تشكر: از زحمات همكاران و مشاوران طرح آقايان دكتر خدايارى، دكتر شكوهى يكتا، دكتر نضعت، دكتر بوالهرى، دكتر باقرى، حاجدوست محمدى و حميد پيروى تشكر مىشود.
1ـ آل عمران/ 159.
2ـ بقره / 216.
3ـ انبياء /83 ـ 88.
4ـ نساء/ 102.
5ـ يوسف /67.
6ـ المحجةالبضاء ج 7، ص 426.
7ـ شعراء/ 61 و 62.
8ـ توبه/ 40.
9ـ مستدرك 4 / 270.
10ـ يونس/ 71 ـ 72.
11ـ هود/ 53 ـ 56.
12ـ شعراء/ 217.
13ـ انفال/ 49.
14ـ كافى، جلد 2، صفحه 64.
15ـ مثلاً رجوع شود به سورههاى حجر (آيه 56)، يوسف (آيه 83 و 87)، سوره انبياء (آيات 83 ـ 88)
16- Primary Control
17- Secondary Control
18- Rothbaum
19- Weisz
20-Snyder
21- Band
22- Vicarious Control
23ـ يونس/ 71 ـ 72.
24ـ براى پى بردن به اهميت توكل در ادراك كنترل همچنين رجوع شود به سوره هود آيات 53 ـ 57.
25ـ مستدرك 4/270.
26- Interpretive Control
27ـ بقره/ 216.
28- Attribution Styles
29- Primary Vs Secondary Control
30ـ كتب اربعه، بحارالانوار، محجةالبيضاء براى استخراج احاديث دقيقا مورد بررسى قرار گرفتند.
1ـ شهيد ثانى (954 هـ . ق) مسكنةالفواد عند فقد الاحبه و الاولاد، تهران، چاپ سنگى.
2ـ طباطبايى، سيد محمد حسين (1393 هـ . ق)، الميزان فى تفسير القرآن، لبنان، مؤسسه الاعلمى للمطبوعات.
3ـ فؤاد عبدالباقى، محمد (1364)، المعجم المفهرس لالفاظ القرآن الكريم، قاهره، دارالكتب المصريه.
4ـ فيض كاشانى، محسن (1091)، المحجة البيضاء فى تهذيب الاحياء، تهران، دفتر انتشارات اسلامى.
5 ـ قرآن مجيد با ترجمه و تفسير فارسى و كشف الايات (1372)، ترجمه مهدى الهى قمشهاى، تهران، انتشارات مروى.
6ـ قرضاوى، يوسف (1995) فىالطريق الى اللّه: توكل، مصر، قاهره، مكتبة وهبة.
7ـ مجلسى، محمدباقر (1402)، بحارالانوار: الجامعه الاخبار الائمه الاطهار، لبنان، مؤسسه الوفا.
8- Band, E,& Wesz,j. (1998). How to feel better when it feels bad: Childrens Perspectives on coping with every day stress. Developmental Psychology, 24,247-253.
9- Frankl, V.R.(1958). The will to Meaning. Journal of pastoral care, 7,82-88.
10- Glass. D,& Singer,J.(1972). Urban stress; Experiments on noise and Social Stressors. NewYork.
Academic Press
11- Rothbaum.R., Weisz, j. & snyder,S (1982). the world and changing the self: A two process changing of perceived control. Journal of personality and Model psychology, 42,5-32. social
12- Yousef Ali, A(1938). The Glorious Kuran: Translation and Commentary.Beirut, Darel Fekr.