قرآن، ترجمه به زبان آلمانى از زيگريت يمينى (شولتس)، تهران، انتشارات جاجرمى، 1382ش/ [2003م]. 18+773ص. شابك: 6-53-6766-946 بهتازگى ترجمهاى آلمانى از قرآن كريم در ايران از سوى انتشارات جاجرمى (تهران، 1382) منتشر شده است. اين دومين ترجمه آلمانى است كه در ايران منتشر مىشود. پيشتر انتشارات انصاريان بارها ترجمه آلمانى رودى پارت (درگذشته 1982) را به صورت افست در قم منتشر كرده بود. از همين آغاز، بايد يادآورى كرد كه انتشارات جاجرمى نيز درواقع ترجمهاى قديمى از قرآن به زبان آلمانى را بازچاپ كرده، اما نام مترجم در روى جلد و درون كتاب، خانم زيگريت يمينى (شولتس) ذكر شده است. كار خانم يمينى (شولتس) بازنگارى ترجمهاى آلمانى از قرآن كريم است كه آن را فردى به نام لودويگ اولمان (Ludwig Ullmann) (1804-1843) در قرن نوزدهم ميلادى انجام داده است. بعدها در نيمه دوم قرن بيستم شخصى ديگر به نام لئو وينتر (Leo W. Winter) آن را با تغييراتى مجدداً چاپ كرد و اكنون خانم زيگريت يمينى (شولتس) با انجام اصلاحاتى، همين ترجمه وينتر را در ايران منتشر كرده كه از جوانب مختلف حاوى اشكالات و بيانات وهنآميز است. در نوشتار حاضر به اختصار به معرفى جوانبى از ترجمه انتشاريافته به اسم خانم يمينى (شولتس) از سوى انتشارات جاجرمى مىپردازم.
الف - مقدمه در 13 صفحه (بدون شماره صفحات)
ب - فهرست نام سورهها در 6 صفحه (بدون شماره صفحات)
ج - متن ترجمه قرآن در 773 صفحه (شروع شمارهگذارى صفحات از عدد 5)!
د - بدون متن عربى قرآن.
تقسيم شده در 114 سوره و يا 30 بخش
در حروفچينى اين عنوان به زبان آلمانى دو اشتباه املايى بزرگ وجود دارد[2]. نيز در نشانىناشر كه بر روى جلد تايپ شده، كلمه دانشگاه با حروف لاتين به صورت دانشكاه (Daneshkah) حرفنگارى شده است. در متن كتاب نيز اغلاط املايى فراوان وجود دارد كه از بيم تطويل كلام، در ادامه از ذكر آن صرفنظر مىكنم.
3 - صفحات مقدمه 13 صفحهاى به كلى جابه جا و درهم ريخته است؛ يعنى صفحه 3 به جاى صفحه 1، صفحه 4 به جاى صفحه 2، صفحه 1 به جاى صفحه 3، صفحه 2 به جاى صفحه 4 و... آمده است. از آنجا كه صفحات مقدمه اصلاً شمارهگذارى نشده است، خواننده به دشوارى مىتواند ترتيب صفحات را پيدا كند.
4 - از نكات عجيب اين كتاب يكى آن است كه سراسر كتاب، يعنى صفحه عنوان كتاب، مقدمه، فهرست نام سورهها، اسامى سورهها در آغاز هر سوره، توضيحات كوتاه در آغاز هر سوره و متن ترجمه سورهها، همه و همه با يك قلم و يك فونت تايپ شده است. اين در حالى است كه بين هريك از بخشهاى كتاب حتى يك سطر هم فاصله گذاشته نشده است؛ يعنى تمام مطالب كتاب از عنوان كتاب و نام مترجم گرفته تا آيه آخر سوره ناس، پشت سرهم تايپ شده است.
5 - تمام پاورقيهاى ترجمه دو شماره دارد. يكى شماره پاورقى در صفحه و ديگرى شماره پاورقى به صورت مسلسل در كل كتاب.
6 - كتاب فاقد سر صفحه است.
7 - تنها نكته مثبتى كه مىتوان براى اين ترجمه برشمرد، اين است كه در تمام صفحات آن، شماره آيات مختلف به گونهاى آمده است كه مىتوان به سرعت و آسانى، سوره و آيه مورد نظر در ترجمه را پيدا كرد.
همچنان كه در آغاز آوردم، ترجمه خانم يمينى (شولتس) درواقع ترجمه نيست، بلكه همان ترجمه وينتر با اندكى تغيير و بازنگرى است. كار وينتر نيز در اصل بازنگرى در ترجمه قديمى ديگرى از لودويگ اولمان (1804-1842) بوده است[3]. در اينجا نخست به معرفى اين دو ترجمه و مترجمان آنها مىپردازم.
لودويگ اولمان، خاخامى يهودى بود كه در شهر كرفلد[4] (آلمان) مىزيست. ترجمه اوبهسال 1840 ميلادى منتشر شد[5]. اين ترجمه فاقد مقدمه و حاوى اشتباهات فراوان (حتى در فهم امور ابتدايى مربوط به صرف و نحو عربى) بود. فىالمثل وى در ترجمه عبارت صِرَاطِ الْعَزِيزِ الْحَكِيمِ (ابراهيم، 1) دو كلمه "عزيز" و "حكيم" را صفت "صراط" مىداند و ترجمهاى وارونه ارائه مىدهد، حال آنكه هر دانشجوى مبتدى زبان عربى مىداند كه اين دو واژه مضافٌاليهاند. همين اشتباهات ابتدايى ترجمه او را بسيار ضعيف و غيرقابل اعتماد ساخته است.
وى آيات قرآن را در ترجمه خود نه شمارهگذارى كرده و نه در بخشهاى مختلف تقسيمبندى نموده است. بنابراين خواننده در مراجعه به چاپ ريز، درهم و پراكنده اين ترجمه، سرگردان مىماند. با وجود آنكه مستشرقان معروفى در آلمان همچون تئودور نولدكه (1836-1930) اين ترجمه را به شدت مورد انتقاد قرار داده بودند[6]، انتشارات گلدمن در مونيخ (آلمان) در سال 1959، اين ترجمه را با تصحيح لئو واينمن وينتر (Leo Weinmann Winter) روانه بازار كرد[7]. وينتر(احتمالاً 1876-1935) كه ظاهراً يهودى سياستمدارى بوده است به اعتراف برخى از محققان آلمانى[8]، در اسلامشناسى فردى گمنام بود. به نظر مىرسد كه وى اسلام را تماما از فرقه تازه تأسيس احمديه و تبليغات آنها در اروپا مىشناخته است، چراكه فىالمثل در شمارهگذارى آيات (كه ترجمه اولمان فاقد آن بود) از شمارهگذارى قرآنِ احمديه پيروى مىكند. وى حتى در مقدمه خود اشاره مىكند كه امروزه اسلام به وسيله فرقه احمديه اشاعه و تبليغ مىشود. بايد گفت كه وينتر بسيارى از اشتباهات اولمان را دستنخورده باقى گذاشته است.[9] بجز اين، گاه وى حتى نتوانسته است ميان مفاهيم مختلف در برخى از واژههاى عربى تمايز قائل شود و از اين رو، همه آنها را بدون شرح و تفسير در ترجمه خود گردآورده است (مثلاً در آيات يوسف، 29 و نساء، 111). در عربىنادانى وينتر، ذكر اين مثال كافى است كه وى جمله ساده موصولىاى چون فَمَنْ آمَنَ وَأَصْلَحَ (انعام، 48) را چنين ترجمه كرده است:
Wer nun glaubt, der wird glücklich sein.
يعنى: آنكه اكنون ايمان آورد، خوشبخت خواهد بود!
ترجمه اولمان فاقد مقدمه بود. مقدمهاى كه وينتر بر ترجمه قرآن اولمان افزوده است نيز بسيار مغرضانه و غيرعلمى است. وى در مقدمه خود اظهار مىكند كه پيامبر با زور شمشير دين اسلام را گسترش داده و خود همواره جنگ بين مذاهب را تشويق مىكرده است. وى با تكرار اين ادعا كه پيامبر از منابع دينى يهودى و مسيحى، در تنظيم قرآن بهره برده است، اضافه مىكند كه پيامبر اطلاعات كافى و دقيقى از اين منابع نداشته است. در نادرستى و مشوّه بودن ترجمه وينتر (و اصل آن، يعنى ترجمه اولمان) به همين اشاره بسنده مىكنم كه سالها پيش حجهالاسلام سيدهادى خسروشاهى آن را ضايعهاى در ترجمه قرآن خوانده است. وى در مقدمهاى كه به فارسى بر يكى از چاپهاى ترجمه آلمانى قرآن از رودى پارت نوشته است، نسخه انتشاريافته از سوى انتشارات گُلدمن را چنين توصيف مىكند: «اين ضرورت را هنگامى ما نيز احساس خواهيم كرد كه بدانيم، در آلمان غربى مؤسساتى مانند "گلدمن" Goldmann - در مونيخ - آنچنان ترجمه مغشوشى از قرآن مجيد را بزبان آلمانى چاپ كرده است كه بايد آنرا "ضايعهاى" بشمار آورد».
بايد گفت متأسفانه بخش اعظم اين خطاها و نواقص ترجمه اولمان و وينتر به ترجمه خانم يمينى (شولتس) نيز راه يافته است. وى در اين ترجمه، بسيارى از نكات منفى موجود در مقدمه و متن ترجمه وينتر را به همان شكل باقى گذاشته است. فىالمثل، وينتر در مقدمه خود ادعا مىكند كه حضرت محمد براى افزايش حيثيت اجتماعى خود حرمسرايى ايجاد كرده بود. وى اين قسمت از مقدمه وينتر را عيناً در ترجمه خود مىآورد. از سوى ديگر، به دليل عدم احاطه علمى، وى نتوانسته است هيچ يك از خطاها و غرضورزيهاى وينتر را تصحيح و برطرف كند. اساساً معلوم نيست با وجود ترجمههاى بسيار خوشنامتر، جديدتر و كماشتباهتر، از اسلامشناسان آلمانى يا مسلمانان (از قبيل رودى پارت، عادل تئودور خورى، فريدريش روكِرت با ويرايش هارتموت بوبتسين، محمد احمد رسول، ماكس هنينگ با بازنگرى خانم شيمل و مراد هوفمان)، به چه دليل خانم يمينى (شولتس) چنين ترجمه قديمى و مغلوطى را براى انتشار برگزيده است كه امروزه از ضعيفترين ترجمههاى آلمانى قرآن بهشمار مىآيد؟ و آيا اساساً وى صلاحيت علمى براى ترجمه قرآن و يا تصحيح اغلاط ترجمه ديگران داشته است؟
ذكر شمارى از خبط و خطاهايى كه در ترجمه اولمان و وينتر بوده و از اين رو، عينا در بازچاپ ترجمه آنها توسط خانم يمينى (شولتس) راه يافته است، در حوصله اين مقال نمىگنجد. تنها براى آگاهى خوانندگان (و شايد اولياى امور) به سه نمونه از اين اشكالات اشاره مىكنم.
الف) خانم يمينى (شولتس) به پيروى از وينتر در ترجمه جمله وَاللّهُ خَيْرُ الْمَاكِرِينَ (انفال، 30) مىنويسد:
und Allāhs Anschläge sind die besten.
گذشته از بىدقتى اين ترجمه، بايد گفت انتخاب كلمه Anschlag (جمع: Anschläge) براى "مكر" بسيار نامناسب است، چه اين واژه در زبان آلمانى به معناى «سوء قصد و نيت جنايتكارانه» است.
ب) درباره وجه تسميه سوره تحريم، وينتر با اشاره به روايتى سؤالانگيز از منابع اهل سنت، مىكوشد پيامبر را تا حدّ انسانى معمول و فاقد عدالت پايين آورد. آنگاه مىگويد كه حضرت محمد به حفصه، دختر عمربن خطاب (در پنهان) قول داده بود كه ابوبكر و عمر را به عنوان دو جانشين خود معرفى خواهد كرد. تمام اين مطالب عيناً در ترجمه خانم يمينى (شولتس) آمده است.
ج) بيشتر تغييراتى را كه خانم يمينى (شولتس) در ترجمه وينتر انجام داده نادرست و نابجاست. در مقابل، گاه ترجمه برخى آيات كه بسيار نازيبا و يا حاوى واژههاى قديمى بوده، بدون هيچ تغييرى رها شدهاند (فىالمثل آيات بقره، 63، 134، 195؛ نساء، 111، 114). اما از همه شگفتتر، مواردى است كه در آنها، خانم يمينى (شولتس) ترجمه صحيح وينتر را با تغييرات خود بدتر و مشوّهتر ساخته است. يك نمونه آن، ترجمه فعل «كَذَّبَ» است كه در موارد بسيارى به معناى "تكذيب كردن و چيزى را دروغ پنداشتن" در قرآن آمده است. وينتر اغلب در ترجمه اين واژه، فعل beschuldigen را بهكار مىبرد كه دقيقاً همان معنى را در زبان آلمانى مىرساند، اما خانم يمينى (شولتس) با تغيير اين كلمه، به جاى آن فعلِ widerlegenرا مىآورد كه به معناى "ابطال كردن يا اثباتِ نادرستىِ چيزى" است. فىالمثل جمله فَرِيقا كَذَّبْتُمْ (بقره، 89) در ترجمه خانم يمينى (شولتس) چنين آمده است:
einen Teil der Gesandten habt ihr widerlegt.
يعنى: دروغين بودن بعضى از فرستادگان [خدا] را شما به اثبات رسانديد!
يا جمله فَقَدْ كَذَّبْتُمْ (فرقان، 77) چنين ترجمه شده است:
Habt ihr ja auch seine Verse widerlegt.
يعنى: شما دروغين بودن آيات او را نيز اثبات كرديد!
گفتنى است كه اصل اين ترجمهها در نوشته وينتر كاملاً صحيح بوده است. نمونههايى ديگر از اين تغييرات نادرست در آيات بقره، 130 و 159 است.
ذكر اين نكته در پايان جا دارد كه خانم يمينى (شولتس) در مقدمه خود اشاره مىكند كه جزء سىام قرآن در ترجمه وى تماماً به قلم خود اوست. مقايسه كوتاهى ميان اين ترجمه و ترجمه آلمانى وينتر (و اولمان) نشان مىدهد كه حتى اين بخش پايانى قرآن نيز از نو ترجمه نشده است، بلكه اساساً همان ترجمه وينتر همراه با بازنگرى و تغييراتى مختصر از سوى خانم مينى (شولتس) است.
[1]* اين مقاله نقدى است بر ترجمه جديد آلمانى از قرآن با اين مشخصات:
Der Koran, übers. von Siegrid Yamini (geb. Schulz),
Tehran: Jajarmi Publication, 2003/1382. ??+773pp.
ISBN: 946-6766-53-6.
[2]1. Der Koran. Das heilige Buch des Islam aufgeteilt in 114 Suren oder dreiBig Abschnitte!
[3]. چاپ اول و دوم ترجمه اولمان در سالهاى 1840 و 1842 در كرفلد آلمان منتشر شد. چاپهاى سوم تا نهم اين ترجمه در سالهاى 1850، 1853، 1857، 1865، 1872، 1877، 1881، 1882، 1897 همگى در شهر بيلفلد آلمان انتشار يافت. تقريباً 60 سال بعد، لئو وينتر (Leo W. Winter) آن را در شهر مونيخ (انتشارات گلدمن، Goldmann، 1959) در 504 صفحه با بازنگرى خود منتشر كرد. اين ترجمه در 1977 نيز مجدداً در 506 صفحه منتشر شد.
[4]1. Krefeld
[5]2. Ludwig Ulmann (übres.), Der Koran. Aus dem Arabischen wortgetreu übersetzt und mit erläutenden Anmerkungen versehen. Krefeld: Funcke, 1840. 550S.
[6]. پارهاى از مهمترين مستشرقان آلمانى كه ترجمه اولمان را نقد و گاه بشدت مورد اعتراض قرار داده بودند، عبارتند از:
- گوستاو وايل Gustav Weil در Heidelberger Jahrbücher der Literatur (هايدلبرگ)، سال 33، (1840)، ص 934-941.
- يوزف فون هامر-پورگشتال (J. v. Hammer-Purgstall) در Jahrbücher der Literatur (وين)، سال 101، (1843)، ص 47-102.
- هاينريش فلايشر (Heinrich Leberecht Fleischer) در Allgemeine Literatur-Zeitung، سال 1841، ص418.
- تئودور نولدكه (Theodor Nöldeke) در Literarisches Centralblat لايپزيك، سال 1865، ص473.
[7]4. Der Koran: das heilige Buch des Islam. Nach der Übertragung von Ludwig Ullmann neu bearbeitet und erläutert von L. W.-Winter, München: Goldmann, 1959. 504S.
[8]. دكتر ماتياس رادشايت در مقاله زير:
Matthias Radschheit, »Aktuelle deutsche Koranübersetzungen im Überblick«, CIBEDO: Beiträge zum Gespräch zwischen Christen und Muslimen (Frankfurt a.M.) 13iv (1999) pp. 131.
[9]. يك نقد و معرفى بر ترجمه وينتر به قلم زيگفريد رائِدِر منتشر شده است در:
Evangelische Missionszeitschrift (Stuttgart) 18 (1961) S. 174-180.