سُبْحَانَ الَّذِي أَسْرَي بِعَبْدِهِ لَيْلاً مِنَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ إِلَي الْمَسْجِدِ الْأَقْصَي الَّذِي بَارَكْنَا حَوْلَهُ لِنُرِيَهُ مِنْ آيَاتِنَا إِنَّهُ هُوَ السَّمِيعُ الْبَصِيرُ...
شروع اين سوره مباركه به «تسبيح» براي آن است كه ساحت اين قصه را از هر چه بوي ماديّت ميدهد منزّه كند. اسماي حُسناي الهي، سند افعال الهياند. در واقع هر اسمي از اسماي حُسناي الهي سند كار معيّني هستند.
اينكه در پايان هر آيه اسماي خاصّي ذكر ميشود، براي آن است كه اين اسماي حُسنا ذيل آيه سند محتوا و مضمون خود آن آيه است. اگر آيهاي درباره آگاهي خداي سبحان از نهان و آشكار انسان سخن گفت، در آخر آيه «إِنَّهُ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ» و مانند آن مطرح است و همچنين درباره قدرت و ساير اسماء...
اين اختصاصي به پايان يك آيه هم ندارد؛ در آغاز و پايان سوره هم همينطور است، گاهي آغاز آيه با اسمي از اسماي حُسناي الهي شروع ميشود كه اين آغاز عهدهدار تبيين محتواي آن آيه و يا سوره است.
در سورههايي كه بوي تجسّم و ماديّت و امثال ذلك ميدهد، آن سوره مصدّر به تسبيح است؛ يا به فعل ماضي، يا به فعل مضارع، يا به امر، يا به مصدر، يا اسم مصدر. اگر «سَبَّحَ» يا «يُسَبِّحُ» و يا اگر «سُبْحَانَ» و «يُسَبِّحُ» است براي آن است كه نياز ذات اقدس اله را به مسائل مادّي و مالي و مانند آن منزّه كند.
مثلا آن سورههايي كه در اثناي آن از قرضالحسنه سخن به ميان ميآيد، آن سورهها مصدّر به تسبيح است. از اول ميفرمايد خدا منزّه از هر نقص و مبرّاي از هر عيب است، بعد در اثناء قرضالحسنه را ذكر ميكند. اين براي آن است كه ثابت كند اگر قرضالحسنه هست، ذات اقدس اله بر اساس نياز قرض نميگيرد.
آنگاه بيان نوراني حضرت اميرالمؤمنين (سلامالله عليه) در نهجالبلاغه كه دارد «اسْتَنْصَرَكُمْ وَ لَهُ جُنُودُ السَّمَوَاتِ وَ الْأَرْضِ... وَ اسْتَقْرَضَكُمْ وَ لَهُ خَزَائِنُ السَّمَوَاتِ وَ الْأَرْضِ» فرمود: از شما كمك خواست، فرمود: «إِن تَنصُرُواالله يَنصُرْكُمْ» در حالي كه سراسر عالم سپاه و ستاد الهي است؛ « اسْتَنْصَرَكُمْ وَ لَهُ جُنُودُ السَّمَوَاتِ وَ الْأَرْضِ ». و از شما قرض الحسنه خواست، « وَاسْتَقْرَضَكُمْ وَ لَهُ خَزَائِنُ السَّمَوَاتِ وَ الْأَرْضِ ». آنگاه حضرت در همان خطبه نتيجهگيري ميكند: « لَمْ يَسْتَنْصِرْكُمْ مِنْ ذُلٍّ وَ لَمْ يَسْتَقْرِضْكُمْ مِنْ قُلٍّ»؛ نه بر اساس ذلّت از شما ياري خواست، نه بر اساس قلّت از شما قرضالحسنه خواست. روي قُلّ و قلّت و نداري و كمداري قرض الحسنه نخواست، بر اساس ذلّت و نياز از شما كمك نخواست؛ براي اينكه سراسر عالم ستاد او هستند و سراسر عالم مُلك او هستند.
و آنچه در سوره « اسراء» آمده است براي اينكه مبادا خدايناكرده كسي خيال كند اسراء براي آن است كه ذات مقدس پيامبر(ص) خداي سبحان را ببيند، خدا با چشم ديده بشود؛ از اين اوهام و خيالات راه پيدا نكند. از اول اين كلمه مبارك «سبحان» را ياد كرد و فرمود: سُبْحَانَ الَّذِي...
در سوره اعراف درباره موساي كليم فرمود: «وَ لَمَّا جَاءَ مُوسَي لِمِيقَاتِنَا؛ موسي به ميقات و وعدهگاه ما آمد» ولي درباره معراج حضرت فرمود: خدا او را بُرد. خيلي فرق است بين اينكه كسي به ديدار محبوب برود يا محبوب، مُحبّ خود را به همراه ببرد. اَسراء خيلي بالاتر از «جَاءَ مُوسَي لِمِيقَاتِنَا» است؛ و اين براي آن است كه ثابت كند هيچ كاري را وجود مبارك پيامبر(ص) به عهده نگرفت؛ اين همان مقام عبدِ محض است. اگر كسي عبدِ محض بود، از خود كاري نشان نميدهد و دربارهاش خطاب ميآيد: ما بُرديم، ما نشانش داديم، ما ارائه كرديم، ما آورديم و... .
887 بازدید
مقام عبد محض
آيتالله عبدالله جوادي آملي