درخشش زنان مسلمان در عرصه ي علم و فرهنگ در صدر اسلام

پدیدآورسهیلا جلالی

تاریخ انتشار1389/11/12

منبع مقاله

share 1388 بازدید
درخشش زنان مسلمان در عرصه ي علم و فرهنگ در صدر اسلام

دكتر سهيلا جلالي
استاديار گروه الهيات دانشگاه الزهرا
اشاره

زنان صدر اسلام كه از جاهليتي تاريك رهايي يافته بودند با الهام از آيات قرآن و سنت نبوي در بسياري از عرصه هاي زندگي خوش درخشيدند, اما سوگمندانه ديري نپاييد كه آداب و رسوم جاهلي در شكلي جديد ـ كه عمدتاً رنگ تقدس نيز بر چهره داشت ـ به جامعه ي اسلامي بازگشت و آموزه هاي وحياني را به كناري زده, جفايي بزرگ بر زنان رواداشت و آنها را از بسياري از فعاليت ها از جمله حق فراگيري دانش ـ كه خداوند به نوع انسان عطا كرده بود ـ محروم ساخت.
نويسنده ي محترم در مقاله ي حاضر به درخشش زنان مسلمان در عرصه ي علم و فرهنگ ـ آن هم در عصري كه مسبوق به تاريكي و جاهليت مطلق بود ـ پرداخته است. اين نوشته برگرفته از بخشي از رساله ي دكتري ايشان با عنوان "مشاركت اجتماعي زنان از ديدگاه قرآن و حديث" است.
كليد واژه ها: زن, زنان صدر اسلام, علم, فرهنگ, آموزش.

1ـ مقدمه

دانش از جمله ي ارزش هاي والاي انساني است. بدان سان كه نخستين آيات نازل شده بر پيامبر اسلام (ص) از نعمت تعليم خداوند به انسان سخن گفته است[1]. همچنين خداوند با سوگند به قلم و نوشته, آن را قابل ستايش شمرده است[2]. پيامبر اكرم (ص) آهنگ بعثتش را آگاهي دادن و نشر دانش اعلام كرد و فرمود : (بِالتَّعليمِ اُرسلتُ) و در اجراي اين هدف, همگان را به فراگيري دانش فراخواند و از آن بالاتر, وجوب آن را بر مردمان اعلام كرد. علي (ع) از قول رسول خدا (ص) نقل كرده است كه فرمود: (طَلَبُ العلمِ فَريضهء علي كُلِّ مسلم)[3]. اين سخن اطلاق داشته, زن و مرد را دربر ميگيرد. سيره ي عملي پيامبر اكرم (ص) در آموزش بانوان در صدر اسلام نيز مؤيد اين امر است.
علوم از لحاظ اهميت و وجوب فراگيري, بر دو نوع است: 1) علومي كه فراگيريش واجب عيني است, مانند فراگيري مسايل ديني و عبادات؛ 2) علومي كه فراگيريش واجب كفايي است و آن علومي است كه مردم به آن نيازمندند. روايات، مردم را ترغيب به يادگيري هر دو قسم كرده است.
با توجه به اطلاق آيات و روايات مربوط به كسب علم, نمي توان زنان را به فراگيري نوع اول محدود كرد. اين در حالي است كه حتي زنان خانه دار نيز جهت تدبير بهتر شئون منزل و تربيت نيكوي فرزندان به علومي نظير پرستاري و روان شناسي نياز دارند. يادكرد اين نكته نيز لازم است كه تعليم زنان تنها در خود آنان مؤثر نيست؛ بلكه به اين دليل كه زن, محور تربيت درخانواده است, در فرزندان و در نهايت در جامعه ي اسلامي نيز مؤثر خواهد بود. از اين رو چه بسا اهميت آموزش آنان, بيش از تعليم مردان باشد.

2ـ آثار نهضت علمي پيامبر در زنان صدر اسلام

بنابر آنچه مورخان نوشته اند, افراد باسواد در جامعه ي عربستان در هنگام بعثت پيامبر اكرم (ص) انگشت شمار بودند. د رچنين هنگامه اي, پيامبر اسلام, پيام جاودانه ي خود را با مفاهيمي چون (قرائت), (قلم) و (تعليم) آغاز كرد. زنان كه تا آن زمان بهره اي از دانش نداشتند، با تشويق و رهنمودهاي پيامبر, همگام با مردان, نهضت علمي اسلام را بنيان نهادند, به طوري كه ديري نگذشت كه جامعه شاهد درخشش صدها زن مسلمان در رشته هاي مختلف علوم آن عصر بود. در اين جا به معرفي تعدادي از معاريف فرهيخته در برخي از شاخه هاي دانش مي پردازيم.

2ـ1ـ فراگيري "خواندن و نوشتن" و "شعر و ادب"

مشهورترين چهره هاي آموزش ديده ي نخستين سال هاي رسالت پيامبر (ص) عبارتند از: فاطمه (س) حَفصه, ام ّسلمه عايشه, امّ كلثوم دختر عقبه, كريمه دختر مقداد, شفاء دختر عبدالله[4], جويريه دختر حارث , همسر رسول خدا (ص)[5].
آمار زنان اديب و انديشمند خاندان بني هاشم و ياران نزديك ايشان به نسبت از ديگر خاندان ها بيشتر بوده است. به جهت اختصار به ذكر نام تعدادي از اين زنان ارجمند بسنده مي كنيم.
أروي دختر حارث بن عبدالمطلب, أروي دختر عبدالمطلب, أسماء دختر برادر حضرت علي (ع) امّ حكيم دختر عبدالمطلب, اُميمه دختر عبدالمطلب, خديجه دختر عمربن علي بن الحسين, امّ حكيم همسر عبدالله بن عباس (حوريه), رباب دختر امرأ القيس, همسر امام حسين (ع), زينب كبري, سكينه دختر امام حسين (ع) صفيّه, دختر عبدالمطلب, عاتكه, دختر عبدالمطلب, فاطمه زهرا (س) امّالبنين (فاطمه), همسر علي (ع) فاطمه صغري, دختر امام حسين (ع) امّ سلمه, همسر پيامبر (ص) و هند دختر أثاثه بن عباد بن عبدالمطلب[6].
در ميان ياران پيامبر (ص) و طرفداران حضرت علي (ع) نام اين زنان اديب و انديشمند به چشم مي خورد: امّ ذَر, همسر ابوذر غفاري, خَنساء, شاعر مشهور, امّ البراء, دختر صفوان، امّ رَعَلَه القشريه، امّسنان المذحجيه, امّ مسلم بن عبدالله, امّ الميثم, دختر اسود, بكاره الهلاليه , سوده , سوده دختر عماره الهمداثيه, صبيعه, دختر خُزيمه بن ثابت و هند. دختر زيد بن مُخرَّمه[7].

2ـ2ـ بر مسند تعليم و در جايگاه فرادهي دانش

در اسلام , آموزش كاري عبادي است كه به طور رايگان انجام مي شود. تحصيل و تدريس, تكليف شرعي و الزامي است. طالب علم پس از فراغت از تحصيل, خدمت به مردم را واجب كفايي مي داند. او علم, دين و اخلاق را با هم جمع مي كند. به اين ترتيب بنا به وظيفه ي ديني و اخلاقي, هر آن كس كه چيزي مي‌داند, به تعليم ديگران مي پردازد.
زنان بسياري در تاريخ اسلام افزون بر فراگيري دانش بر مسند تعليم نشسته و در فرادهي دانش كوشيدند و بدين سان دانش را گستراندند. الشفاء دختر عبدالله العدويه از قبيله (بني عدي( نخستين معلم زن در اسلام بود. همو بود كه به (حفصه) همسر رسول خدا (ص) خواندن و نوشتن ياد داد[8]. او از علم طب و (رقيه نمله)[9]نيز مطلع بود و رسول خدا از او خواست آن را به حفصه ياد دهد.
از عالمان اهل سنت نقل شده است كه عايشه همسر رسول اكرم (ص) از طب, ستاره شناسي, أنساب, شعر, تاريخ و فقه اطلاع داشت و اين علوم را به مردم نيز آموزش مي داد. عروه بن زبير, فقيه‌مدينه, او را چنين ستوده است:
ما رأيت اَحَداً اَعلَمَ بِفقهٍ و لا بِطِبِّ و لا بِشعرٍ مِن عائشهَ
مسند عايشه, نشان از احاطه ي او به علم تاريخ, دقائق احكام و ظرايف عبادات دارد[10].
3ـ2ـ فراگرفتن سخنان و سيره ي معصومان (ع) و نقل آن
رسول الله (ص) موظف به ارائه دين و حكمت به مردم بود[11]. مردم نيز اعم از زن و مرد ملازم ايشان مي‌گشتند تا معارف ديني را بياموزند. در اين امر برخي سخت كوش تر بوده و از هيچ فرصتي غفلت نمي‌نمودند. اين فراگيري و تعليم, گاه در مجالس عمومي صورت مي گرفت و گاه در مجالس خصوصي؛ گاه در شكل پرسش و گاه با تدبّر و درايت.
زنان در سده ي نخست در فراگيري حديث و نقل آن براي ديگران توانا و دقيق بودند. نام و شرح حال بيش از 1500 تن از زنان محدّث سده ي نخست در تاريخ ثبت شده است[12]. رسول خدا (ص) درخواست زنان انصار, مبني بر تشكيل جلسات مجزا از مردان را پذيرفتند و روزهايي از هفته را به ايشان اختصاص دادند تا راحت تر بتوانند مسايل خود را مطرح كنند. برخي پرسش هاي ديني خود را به طور مستقيم از رسول(ص) مي پرسيدند[13].
فاطمه زهرا (س) و بسياري از زنان رسول الله (ص) معلم زنان بودند. شواهد زيادي وجود دارد كه فاطمه(س) براي زنان جلسات تدريس عمومي داشته است. همچنين زنان به صورت فردي نزد او آمده و مسايل ديني خود را مي پرسيدند[14]. با اين وصف مي بايد احاديث بسياري از آن حضرت نقل شده باشد, اما سير حوادث, پس از وفات رسول الله (ص) و دگرساني صحنه ي سياست و به دنبال آن جريان فرهنگ، منع نقل حديث و تدوين آن و جلوگيري از نشر فضائل و علوم اهل بيت (ع) و ... موجب شد احاديث اندكي از ايشان به دست ما برسد[15].
امّ سلمه همسر پيامبر(ص) از زنان (كثير الروايه ) بود. 378 حديث از او نقل شده است كه بي واسطه و يا با واسطه ي همسر سابقش أبوسلمه و فاطمه (س) از رسول (ص) نقل كرده است. بسياري از زنان و مردان صحابي و تابعي نيز از او نقل روايت كرده اند[16]. آيه ي تطهير در خانه ي او نازل شد و حديث كساء از ايشان نقل شده است. همچنين او رواياتي را نقل كرده كه از فتنه هاي پس از مرگ رسول (ص) خبر مي‌دهد. نقل اين روايات در واقع دعوت از مردم براي موضع گيري صحيح در برابر اين آزمون ها و شدايد است. در روايتي از او آمده است:
شهادت مي دهم كه رسول الله (ص) مي گفت: هر كس علي را دوست دارد, مرا دوست دارد و هركس مرا دوست دارد, خدا را دوست دارد و هركس علي را دشمن مي دارد, مرا دشمن داشته است و هركس مرا دشمن مي دارد, خدا را دشمن داشته است[17].
همو از رسول (ص) نقل كرده است كه حسين (ع) در كربلا به دست امت كشته خواهد شد[18]. او براي حسين (ع) پس از شهادتش سوگواري كرد[19].
عايشه نيز از پيامبر (ص) روايات بسياري نقل كرده است, چنانكه پيشتر آورديم, او به علوم ديگر نيز آشنا بود. از رسول (ص) علوم دين را فراگرفت و به آموزش اين علوم همت گمارد[20]. او علاوه بر رسول (ص) از ابوبكر, عمر, سعدبن أبي وقاص و حمزه بن عمرو الأسلمي روايت كرده است. از عايشه نيز صحابيان و تابعيان نام دار روايت نقل كرده اند[21].
همسران ديگر رسول (ص) از جمله ميمونه دختر الحارث[22], زينب دختر جحش[23], جويريه دختر حارث[24], صفيه دختر حُيي[25], رمله دختر أبي سفيان [26]نيز از رسول (ص) و صحابه رواياتي فراگرفته اند و خود نيز اين روايات را به ديگران تعليم داده اند[27].
زنان ديگر صحابي نيز فراگيري علوم ديني را امر بسيار مهمي تلقي كرده و در آن بسيار كوشا بودند. برخي در اين امر مانند أسماء دختر أبي بكر درخشيدند[28].
زنان تابعي نيز به پيروي از سلف خود, هم در كسب علوم ديني كوشيدند و هم آن را به ديگران انتقال دادند. از جمله اين زنان فاطمه دختر علي بن ابي طالب[29], فاطمه دختر منذر[30], سكينه دختر امام حسين(ع)[31] و عمره دختر عبد الرحمن[32]هستند.
در سده هاي بعد نيز زنان بزرگي در اين عرصه خوش درخشيدند. دختر شريف مرتضي, زن عالم و فاضلي بود كه كتاب نهج البلاغه را از عمويش شريف رضي, روايت كرده است و بسياري از علما نهج‌البلاغه را از او روايت كرده اند[33].
نفيسه دختر حسن بن الحسن بن علي (ع) از زنان عالم و عابدي بود كه قرآن و تفسيرش را حفظ بود و امام شافعي و بشر بن الحارث نزد او حاضر مي شدند و حديث فرا مي گرفتند[34].
امّ سلمه مادر محمد بن مهاجر, محدث و از اصحاب امام صادق (ع) بود كه خدمت آن حضرت رسيد و از ايشان نقل حديث كرد[35].
امّ كلثوم عمري دختر عثمان بن سعيد عمري (از نواب خاص امام زمان (عج) ) راوي حديث بود. او در فضل و دانش و زهد و تقوا شهره ي عصر خويش بود[36].
امّ محمد طوسي دختر شيخ طوسي نيز عالمان عصر خويش بود[37]. زنان مسلمان در رعايت امانت در نقل روايت, ممتاز بودند و از مواضع اتهام در نقل حديث به دور ماندند. مؤيد اين ادعا آن است كه ذهبي (م748ق) كه از بزرگان محدثان و استادان اين فن است و كتاب ميزان الاعتدال را در نقد رجال حديث نگاشته و نزديك به چهار هزار مرد محدث متهم در نقل حديث را فهرست كرده است, در مورد زنان محدّثه چنين گفته است:
(وَما عَلِمتُ مِنَ النّساءِ ما اتُّهِمَت وَ لا مِن تركوها)[38].
ابن عساكر (م571ق) كه از موثق ترين راويان حديث است, از حدود 80 زن حديث فراگرفت[39]و اين مطلب از يك سو نشان از شيوع علم دين در ميان زنان دارد و از سوي ديگر دقت و امامت آنان را در نقل روايت نشان مي دهد.

2ـ4ـ درخشش زنان مسلمان در علوم قرآني

در رأس اين زنان بايد از فاطمه زهرا (س) نام ببريم. همان گونه كه آورديم, ايشان به آموزش زنان نيز همت گمارده بودند.
اُمّ ورقه دختر عبدالله بن الحارث الأ نصاريه، از زنان فاضل عصر خويش بود. رسول (ص) او را شهيده ناميد. او قرآن را جمع كرد و قاري آن بود[40]. بي شك قاري و جامع قرآن, از معارف آن بيگانه نيست و احتمالاً اطلاعات جامعي از قرآن دارد؛ بخصوص وقتي به اين نكته توجه كنيم كه صحابيان اهتمام ويژه به قرآن داشتند.
پيامبر اكرم (ص) به امّ ورقه اجازه داد كه در نماز, امامت اهل خانه ي خود را به عهده گيرد[41]امّ‌سعد, جميله دختر سعد بن الرّبيع از صحابياني است كه توجه خود را به قرآن و معاني آن معطوف نمود و آن را خوب به حافظه سپرد و اسباب نزول آيات را فراگرفت. سپس در اين امر مرجع ديگران شد و صحابه و تابعان جهت اطلاع از معاني و اسباب نزول قرآن به او رجوع كردند. او همچنين از سيره و غزوات رسول (ص) گزارش هاي مهمي دارد[42].
از جمله زنان تابعي كوشا در امر قرآن, از امّ‌الدّراداء الصغري همسر دوم صحابي جليل ابوالدّرداء مي توان نام برد كه به منزلت بزرگي, در علم تفسير و فقاهت, رسيد. او معارف خود را از بزرگان صحابه, از جمله سلمان فارسي, ابو مالك اشعري, عايشه و همسرش فراگرفت و علم خود را به برخي از تابعان منتقل كرد كه بعدها از عالمان و بزرگان تابعان شمرده شدند. در ميان اين افراد أبو مسلم فقيه شام و حافظ حديث قرار دارد[43].
حضه دختر سيرين خواهر تابعي مشهور محمد بن سيرين در علم قرائت آنچنان سرآمد بود كه وقتي محمد به مشكلي در قرائت برخورد مي كرد, مي گفت از حضه بپرسيد كه چگونه آن را قرائت مي كند[44].

2ـ5ـ زنان و فقاهت

تفاوت عمده ي فقه با حديث در بررسي و كاوش آن است. محدّث نقل مي كند, اما فقيه به شرح و تعليل مي پردازد. فقيه حكم قضيه هايي را كه به صراحت در حديث ذكر نشده, از قرآن و سنّت استنباط مي‌كند. در همان سده ي نخست, حتي در دوره ي حضور پيامبر (ص) به اجتهادها و استنباط هايي برمي خوريم. ضرورت اجتهاد پس از رحلت پيامبر (ص) بيشتر احساس شد. در اين راستا, زناني انديشمند و فرزانه بودند كه چون مردان و بلكه بهتر از آنان استنباط احكام مي كردند. از امام صادق (ع) نقل شده كه فرمود:
فَرُبَّ امرَأَهٍ اَفقَهُ مِن رَجلٍ[45]
چه بسا زني از مردي فقيه تر باشد.
نمونه ي روشن اين موضوع حضرت فاطمه (س) دختر گرامي پيامبر اسلام (ص) است[46]. امّ‌أيمن نمونه ي ديگري است كه در مكتب زهرا (س) دانش آموخته است[47]. برخي از عالمان اهل سنت, زنان پيامبر (ص) بخصوص عايشه, امّ سلمه و ميمونه را در زمره ي فقيهان آورده و رأي فقهي آنان را گزارش كرده و حتي در برخي موارد, آن را پذيرفته اند. ذهبي آورده است:
امّ سلمه از فقهاي صحابه شمرده مي شود و يكي از 13 نفري است كه صحابه در فتوا به او رجوع مي‌كردند. امّ سلمه بخصوص در مورد فقه زنان (احكام رضاع. طلاق و عدّه) خبره بود[48].
ابن قيم معتقد است بيش از 130 نفر از صحابه ـ اعم از زن و مرد ـ صاحب فتوا بوده اند كه 7 نفر از آنان بيش از ديگران مورد استفتا قرار گرفته اند و عايشه در زمره ي آنان قرار دارد. ابن حزم ادعا مي كند فتاوي هر يك از آنان را مي توان در يك كتاب ضخيم گردآورد[49].
در ميان زنان صحابي فقي، همچنين مي توان از ربيه ي رسول (ص) زينب دختر ابوسلمه (م73ق) نام برد. ابن عبدالبّر او را فقيه ترين زن عصر خويش مي شمرد و از ابورافع نقل شده است كه او فقيه مدينه بود[50].
محمد صديق خان رأي اين بانو را در زمينه ي اسقاط زكات از زيور آلات زنانه نقل كرده است[51].
ذهبي ام عطيه نسيبه دختر الحارث الأنصاريه را از فقهاي صحابه شمرده است[52].
برخي از زنان در صدر اسلام به درجه اي از فهم و نيز آزادي بيان رسيده بودند كه حتي به قرائت رسمي خليفه از احكام ديني اعتراض مي كردند كه در اين جا به ذكر نمونه اي مي پردازيم:
خليفه عمر در مورد مهر براي مردم سخن گفت و زياد قرار دادن مهر را منع و آن را به 400 درهم محدود كرد. زني از قريش به او اعتراض كرد و گفت: اي اميرالمومنين! آيا مردم را از اين كه مهر زنان را بيش از 400درهم قرار دهند, نهي مي كني؟ عمر گفت: بلي. پاسخ داد: مگر اين آيه را نشينيده اي كه فرمود: (وَ اتيتم اِحداهنَّ قنطاراً فلا تأخذوا منه شيئاً) [نسا(4). 20] تو چگونه مهر را محدود مي سازي حال آنكه خدا آن را بدون تحديد بيان كرده است؟ عمر گفت: (كلُّ النّاسِ افقه من عمرَ) سپس بر منبر بالا رفت و از سخن پيشين خود بازگشت و آن را اعلام نمود[53].
از زنان تابعي نيز كساني در فقه سرآمد بودند, از جمله ي آنان (فاطمه) دختر علي (ع) است. اخبار, دلالت بر فهم او در احكام زنان دارد[54]. حضه دختر سيرين (م101ق) فهم بسيار در مورد قرآن داشت[55].
هند دختر مهلَّب[56] و ام الدراء الصغري[57]را از فقيهان تابعي شمرده اند. حميده همسر امام صادق (ع) احكام زني را كه از ايشان در مورد چگونگي محرم شدن طفل سئوال كرد, به او ارجاع داد[58]. در دوره هاي بعد نيز زناني در علم و دانش و فقه درخشيدند كه سخن گفتن از آن مجالي ديگر مي طلبد.
3ـ نتيجه
از آنچه گفته شد نكات زير قابل توجه است:
1) پس از نزول قرآن, زنان صدر اسلام با الهام از اين كتاب آسماني, همپاي مردان در ايجاد نهضت‌علمي درخشيدند.
2) پيامبر اسلام و ديگر پيشوايان دين, نقش مهمي در آوردن زنان به عرصه هاي علمي ايفا كردند.
3) مشاركت زنان در فعاليت هاي علمي منحصر به آموختن مسايل ديني نبوده است.
4) برخي از شواهد حكايت از آن دارد كه زنان راوي در نقل احاديث پيامبر بهتر از مردان عمل كرده‌اند, به طوري كه نسبت به مردان, كمتر مورد تضعيف راوي شناسان واقع شده اند.

منابع و پي نوشت ها

دكتر سهيلا جلالي كندري در سال 1340 در تهران چشم به جهان گشود. پس از پايان تحصيلات متوسطه, ابتدا مدتي در رشته ي رياضي و علوم كامپيوتر دانشگاه صنعتي شريف به تحصيل پرداخت. آنگاه رشته ي علوم قرآن و حديث را برگزيده و مقطع كارشناسي را در سال 69 در دانشگاه تهران با كسب رتبه ي اول به پايان برد. درسال 1369 از پايان نامه ي خود با عنوان"يهود درقرآن" در دانشگاه تربيت مدرس دفاع كرد و باز با رتبه ي اول فارغ التحصيل شد. در سال 79 با دفاع از رساله ي دكتري خود با عنوان "مشاركت اجتماعي زنان از ديدگاه قرآن و حديث" از همين دانشگاه فارغ التحصيل شد. كتاب "يهود شناخت" از آثار چاپ شده ي ايشان است. از وي چندين مقاله در نشريات معتبر علمي و در ضمن مجموعه مقالات همايش‌هاي علمي به چاپ رسيده است. اين مقالات عبارتند از: "پژوهشي در اصول اربع مائه" و "اهل بيت در تفسير كشاف", "جايگاه زن در قرآن كريم","برتري يهود در قرآن و تورات", "زن و حكومت در تاريخ اسلام؛ بازشناسي نگرش ها" و " دو آيه, يك شبهه".
ايشان هم اكنون عضو هيأت علمي دانشگاه الزهرا و معاون آموزشي دانشكده ي الهيات و ادبيات اين دانشگاه است.
[1]. ر.ك: علق (96)،5-1.
2. ر.ك: قلم (68)، 1.
3. محمد باقر مجلسي: بحار الانوار، ج1،ص172.
4. احمد شبلي: تاريخ آموزش در اسلام، ترجمه‌ي محمد حسين ساكت، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامي، ص262.
5. خير الدين الزركلي: الاعلام، بيروت، دارالعلم للملايين، 1989م، ج2، ص148.
6. ر.ك: امّ علي مشكور: أشعار النساء المؤمنات، ط1، قم، سعيد بن جبير، 1413قدرت انتقالي
7. همان.
8. ابن حجر عسقلاني: الاصابة في تمييز الصحابة، بيروت، دارالكتب العلمية، بي تا، ج8، ص121.
9. همان، «رقية نمله» مربوط به علم طب و احتمالاً نوعي روان درماني است. احتمالاً نمله نوعي مرض پوستي مثل «اگزما» است كه بيمار گمان مي كند، مورچه بر روي بدن او حركت مي‌كند. شفا در جاهليت نيز اين كار را انجام مي داده است و پس از اسلام آوردن و هجرت، از رسول (ص) براي اين كار اجازه گرفت (بخاري از اين كار د ركتاب الطب، باب رقية النبي (ص) ياد كرده است و ترمذي در سنن، كتاب الجنائز، باب في التعوذ للمريض، رقم 973) اما برخي از نويسندگان متأخر آن را علم تزيين خط و كتابت دانسته اند. ر.ك: صلاح عبدالمغني محمد: الحقوق العامة للمرأة، ط1، بي جا، مكتبة الدار العربية للكتاب، 1418ق، ج1، ص195.
10. احمد خليل جمعه: نساء اهل البيت في ضوء القرآن و الحديث، ط2، دمشق ـ بيروت، اليمامة للطباعة و النشر والتوزيع، 1417ق، ص147.
11. بقره (2):129،151، 231؛ آل عمران (3): 164؛ جمعه (62): 2.
12. احمد شبلي، پيشن، ص266. اين كتاب آمار خود را به استناد الاصابة، تهذيب الأسماء، تاريخ بغداد وضوء اللامع، 1543 نفر ياد كرده است.
13. ر.ك: عبدالحليم محمد أبوشقة: تحرير المرأة في عصر الرسالة، ط1، كويت، دارالقلم، 1410ق، ج1، ص161و 172.
14. محمد باقر مجلسي: پيشين، ج43، ص46، 66 و 80؛ همان، ج2، ص8.
15. از جمله ذهبي در سير اعلام النبلاء ، ج2، ص134 آورده است كه از ايشان تنها 18 حديث در كتب صحيح و سنن و مسانيد آمده است.
16. احمد خليل جمعه: نساء اهل البيت، پيشين، ص265؛ شمس الدين ذهبي، همان، ص202.
17. سعيد أيوب: زوجات النبي، ط1، بيروت، دارالهادي، 18-1417ق، ص61.
18. همان، ص62.
19. شمس الدين ذهبي: سير اعلام النبلاء، پيشين، ج2، ص202.
20. همان، ص135-139.
21. براي مشاهده نمونه هايي از مراجعه صحابه به عايشه ر.ك: تحريرة المرأة في عصر الرسالة، ج2، ص 384 و 385.
22. عمر رضا كحالة: اعلام النساء، ط9، بيروت، مؤسسه الرسالة، 1982م، ج5، ص139. او پس از عايشه ام سلمه بيش از ديگر زنان رسول (ص) از ايشان حديث نقل كرده است. ر.ك: المعجم الكبير، ج23، ص422-431.
23. شمس الدين ذهبي : سير اعلام النبلاء، پيشين، ج2، ص212. ر.ك: المعجم الكبير، ج24، ص51-53.
24. همان، ص261. همچنين ر.ك: المعجم الكبير، ج24، ص61-66.
25. همان، ص232؛ ابن الأثير : اسد الغالبة في معرفة الصحابة، مصر، جمعية المعارف المصرية، 1285ق، ج5، ص490.
26. شمس الدين ذهبي: ص219؛ ابن الأثير، همان، ص457.
27. ر.ك: تحريرة المرأة في عصر الرسالة، ج2، ص157-163.
28. شمس الدين ذهبي: سير اعلام النبلاء، پيشين، ج2، ص292.
28. او فاطمه صغري است و از طريق اسماء بنت عميس (همسر پدرش) روايات بسياري از رسول فرا گرفت. او از برادرش (محمد بن حنفيه) نيز روايت كرده است. بسياري از علماي تابعي از او روايت كرده اند و ابن عساكر از طريق او از اسماء بنت عميس حديث منزلت را روايت كرده است. ر.ك: ابن سعد: پيشين، ج8، ص465.
30. او استاد همسر خود هشام بن عروة بن الزبير بود كه خود از اكابر تابعين شمرده مي‌شود. فاطمه از زنان ثقه بود. روايات نقل شده از او حاكي از آن است كه نها در مدرسه ي زنان تعليم ديه بود. از ام سلمه، عايشه، اسماء بنت ابي بكر و عمرة بنت عبدالرحمان روايت كرده است. ر.ك: شمس الدين ذهبي: سير اعلام النبلاء، پيشين، ج2، ص292.
31. همان. ج5, ص262؛ عمر رضا كحاله: پيشين, ج2, ص202-224. او در ادبيات, شعر و نقد ادبي نيز شهره بود.
32. شمس الدين ذهبي: پيشين, ج4, ص507.
33. عمررضا كحاله: پيشين, ج2, ص295.
34. همان, ج5, ص187.
35. سيد محسن امين: أعيان الشيعه, حققه و أخرجه و استدرك عليه: السيد حسن الأمين, بيروت, دارالتعاريف للمطبوعات, 1406ق, ج3, ص479.
36. همان, ص487.
37. همان.
38. شمس الدين ذهبي: ميزان الأعتدال في نقد الرجال, تحقيق: علي محمد البجاوي, بيروت, دارالفكر, ج3, ص395.
39. احمد خليل جمعه: نساء اهل البيت، پيشين، ص149؛ صلاح عبدالغني محمد, پيشين, ج1, ص195.
40. ابن حجر عسقلاني, ج8, ص289, رقم 1535.
41. همان.
42. احمد خليل جمعه: نساء من عصر النبوه، بيروت, دار ابن كثير, 1412ق, ج2, ص171.
43. احمد خليل جمعه: نساء من عصر التابعين, ط2, دمشق ـ بيروت, دار ابن كثير, 1414ق, ج2, ص111 و 112.
44. همان, ج1, ص123.
45. محمد بن حسن حر عاملي: وسائل الشيعه, بيروت, موسسه آل البيت لاحياء التراث, 1413ق, ج11, ص177.
46. ر.ك: محمد باقر مجلسي: پيشين, ج43.
47. عمر رضا كحاله, پيشين, ج1, ص127؛ ابن حجر, پيشين, ج8, ص212 و 214, رقم 1139.
48. شمس الدين ذهبي, سير اعلام النبلاء ، پيشين, ج2، ص203.
49. احمد خليل جمعه: نساء اهل البيت، پيشين، ص142.
50. احمد خليل جمعه: نساء من عصر النبوه، پيشين, ج2, ص177-180.
51. سيد محمد صديق حسن خان بهادر: حسن الاسوه بما ثبت الله و رسول في النسوه. چ هند, دارالرائدالعربي, 1301ق, ص384.
52. همان.
53. احمد الحصين: المرأه و مكانتها في الاسلام, بي جا, مكتبه الايمان, 1981م, ص20.
54. احمد خليل جمعه: نساء من عصر التابعين, پيشين, ج1, ص185.
55. همان, ص199-122.
56. همان, ص68.
57. همان, ج2, ص121.
58. حر عاملي: پيشين, ج11, ص286, ح14817.

مقالات مشابه

بررسي تحليل علامه طباطبايي از بازخواست هارون(ع) توسط موسي(ع)

نام نشریهاندیشه نوین دینی

نام نویسندهعبدالکریم بهجت‌پور, حمید نادری قهفرخی

جبرئيل

نام نشریهدائرة المعارف قرآن

نام نویسندهاحمد جمالی

ثعلبة بن وديعه انصارى

نام نشریهدائرة المعارف قرآن

نام نویسندهسیداحمد سادات

جباربن صخر انصارى

نام نشریهدائرة المعارف قرآن

نام نویسندهمنصور داداش‌نژاد

ثابت بن قيس بن شماس

نام نشریهدائرة المعارف قرآن

نام نویسندهعلی محمدی یدک

جلاس بن سويد انصارى

نام نشریهدائرة المعارف قرآن

نام نویسندهبخش تاریخ و اعلام, رسول قلیچ

جعفر بن ابى طالب

نام نشریهدائرة المعارف قرآن

نام نویسندهحمید حاج امینی, ستار عودی

ثعلبة بن غنمه انصارى

نام نشریهدائرة المعارف قرآن

نام نویسندهمحمدحسن درایتی

جالوت

نام نشریهدائرة المعارف قرآن

نام نویسندهمحمد نظری