نقد دیدگاه مفسران درباره ماهیت نافرمانی حضرت آدم (ع)
گروه: دائرة المعارفهای قرآنی
ارائه دهنده: حجت الاسلام و المسلمین دکتر
علی اسدی
ناقد: حجت الاسلام و المسلمین محمدصادق یوسفیمقدم
دبیر علمی: حجت الاسلام و المسلمین یوسفزاده
زمان برگزاری: 1396
بخشاول: ارائهبحث
تنقیحموضوعنشست
درایننشستعلمییکیازموضوعاتپرچالشعلمیمطرحمیشودوآنعبارتاستازنقددیدگاهمفسراندربارهماهیتنافرمانیحضرتآدم. اینموضوعازموضوعاتبسیارکهنوچالشیاستکهدرادیانپیشازاسلامودراسلاممطرحبودهاست. البتهدردیناسلامجلوهویژهاییافتهاست،چونازدیدگاهدیناسلامحضرتآدمپیامبرالهیمیباشد. ازویژگیهایپیامبرانعصمتاست،یعنیسهو،نیسانوعصیاندرزندگیآنانوجودنداردوآنانمرتکبخطایعلمیوعملینمیشوند. ایندرحالیاستکهقرآنکریمبهحضرتآدم،نسیانوعصیانرانسبتدادهاست. مفسراندربارهتنافیاصلعصمتانبیاوآنچهدرقرآنبهحضرتآدمنسبتدادهشدهدیدگاههایمتعددیارائهدادهاند. اینموضوعازموضوعاتکلامیاستکهآیاآنچهدرقرآنبهآدمنسبتدادهشدهاستباعصمتویتنافیداردیانه؟بسیاریازمفسرانتلاشکردهاندبهاینپرسشپاسخدهند.
نظریهپردازمحترمجنابحجتالاسلاموالمسلمیندکترعلیاسدیبرایپرسشیادشدهپاسخجدیدیارائهدادهاند. دراینجلسهویدیدگاهخودشراارائهمیدهندوازنقدناقدمحترم،حجتالاسلاموالمسلمینمحمدصادقیوسفیمقدموحاضرانبهرهمیبریم.
نافرمانیحضرتآدمدرکتبمقدس
-آقایاسدی: خوردنازشجرهممنوعهیانافرمانییاگناهِنخستینحضرتآدمازآموزههایکهنوبحثبرانگیزادیانتوحیدی (مسحیت،یهودیتواسلام ) است. درعهدعتیقوسفرتکوینبهصورتیتلاششدهتااینمسألهحلشود. درآنجابانسبتدادنهمهگناهانبهحضرتحوا،حضرتآدمازاینمخالفتتبرئهشدهاست؛چونابلیسازطریقحواآدمرابهخوردنازمیوهشجرهممنوعهوادداشت،بدینروستکهخدابهحواگفتکهشمارابخاطراینکاردچارسهکیفرمیکنم؛دردزایمان،عادتماهیانهوتسلطهمیشگیمردبرتو. اینکیفرهادرمنابعتفسیریتوسعهپیداکردهوبهپانزدهکیفررسیدهاست. درمسیحیتبحثفدیهومصلوبشدنحضرتعیسیدررابطهباهمینجریانحضرتآدماست. آنانمعتقدندکهباگناهنخسینونافرمانیحضرتآدمانسانذاتابدکار،گناهکاروشریرشدوبرایبرطرفشدنآثاراینشرارت،یکقربانیلازمبودوآنقربانیکسیجزپسرخدا،حضرتعیسینیست. ایناندیشهدرمسیحیتمتأثرازاندیشهیونانباستاناست. دراسلامنیزهموارهیکیازچالشهایمهمِمربوطبهعصمتانبیابودهاست. البتهدرگسترهعصمتانبیامیانفرقههایاسلامیاختلافاست،گرچهدراصلعصمتانبیامیانمسلماناناتفاقنظراست. یکیازآیاتیکهایدهعصمتانبیارادچارچالشمیکند،آیاتمربوطبهحضرتآدماست. خداوندپسازاسکانآدموحوادربهشتآنانراازنزدیکشدنبهدرختمعینینهیکردوهشداردادکهدرصورتخوردنازمیوهآنازبهشتاخراجخواهندشد،اماآنانباوسوسههایشیطانازمیوهآندرختخوردندوبااخراجازبهشتبهرویزمینآمدند.
دیدگاهمفسراندرایجادسازگاریمیاننافرمانیوعصمتآدم
مفسرانبرایایجادسازگاریمیاننافرمانیوعصمتآدمدیدگاههایگوناگونیمطرحکردهاندکهمیتوانهمهآندیدگاههارابهسهدستهکلیتقسیمبندیکرد. 1. غیرعمدیبودنخوردنازمیوهشجرهممنوعه؛ 2. آگاهانهبودنخوردنازمیوهشجرهممنوعهبااختلافدربارهماهیتنهیازخوردنازمیوهشجرهممنوعه؛گروهینهیراتحریمیونافرمانیآدمراگناهصغیرهیاگناهِمربوطبهپیشازنبوتوگروهیدیگربانفیتحریمیبودن،آنراتنزیهی،ارشادییاآزمایشیدانستهاند. 3. نمادینبودنماجرایآدمداستانیوواقعیتخارجینداشتنآن. همهایندیدگاههارابیانونقدمیکنیمودیدگاهمنتخبرابیانمیکنیم.
تشریحدیدگاهاول،خوردنغیرعمدی
ایندیدگاهچندگونهتبیینشدهاست:
تبییناول،فراموشینهیالهی
برخیمفسرانشیعه[1]واهلسنت[2]بااستنادبهآیه 115 سورهطه «وَلَقَدْعَهِدْنَاإِلَىآَدَمَمِنْقَبْلُفَنَسِيَوَلَمْنَجِدْلَهُعَزْمًا»خوردنازمیوهشجرهممنوعهراناشیازفراموشینهیالهیدانستهاند. اینمفسرانمراداز«عهد»راهماننهیازشجرهممنوعهدانستهوگفتهاند،آدمنهیخدارافراموشکردوارادهمحکمیبرایرعایتآنازخودنشاننداد.[3]براساسایندیدگاه،نهیازشجرهممنوعه،مولویوتحریمیاستوآدموحواباایننهیمخالفتکردند،اماچوناینکاربهسببفراموشیبود،بهعصمتآدمخدشهایواردنمیشود.[4]
نقدوبررسی
1. فراموشکاریآدمباظاهرآیاتودیدگاهمشهورنمیسازد. مواردیچوناشارهشیطانبهشجرهممنوعهباضمیر «هذه»ونشاندادندرخت،سوگنداومبنیبرخیرخواهبودنواشارهاشبهچرایینهیالهیازنزدیکشدنبهشجرهممنوعهومعرفیآنبهعنواندرختجاودانگی،نشانمیدهدکهآدموحواآگاهانهومتأثرازفریبشیطانمیوهآندرختراخوردندونهیالهیرافراموشنکردهبودند.[5]
2. اگرآدموحوانهیرافراموشکردهبودند،مواخذهوملامتآنانجاینداشت،اماخداوندآنهارابهسببنادیدهگرفتننهیالهیودشمنیشیطانسرزنشکرد.[6]
3. نافرمانیناشیازفراموشیتوبهوطلبآمرزشنیازمندنیست،در حالیکهآدموحواپسازسرزنشالهیتوبهوطلبآمرزشکردند.[7]
4. اگرپیامبرانالهیحتیازرویفراموشیمرتکبگناهشوند،حجتبودنآنانمخدوشمیشودودیگرنمیتوانبهگفتارورفتاروتقریرآناناستنادکرد.[8]
تبییندوم،خطایدرفهموتطبیقنهیالهی
برخیبااعتقادبهخطایآدمدرفهموتطبیقِنهیالهی،نهیرامربوطبهجنسیکدرختوآدمراموظفبهپرهیزازهمهافرادآندرختدانستهاند،اماویبهگماناینکهفقطازخوردنیکدرختمشخصیازآننوع،نهیشدهاست،ازآنپرهیزکرد،اماازدرختدیگریازهماننوعِنهیشدهاستفادهکرد.[9]
نقدوبررسی
ایندیدگاهباتعابیریمانند«هَذِهِالشَّجَرَةَ»و«تِلْكُمَاالشَّجَرَةِ»[10]کهدلالتبرنهیازیکدرختمعینداردسازگارنیست. تفسیرمشهورنیزنهیرامربوطبهیکدرختمعیندانستهاند. ثانیانافرمانیبهسببخطایدرفهم،مستوجبتوبیخوملامتونیازمندتوبهنیست.
تبیینسوم،وادارشدن
برخیبامقصردانستنحواگفتهاند: نخستحوافریب شیطانراخورد،سپسبانوشاندنشراب،آدمرامستکردیابااستفادهازنیازجنسیآنحضرت،ویراواداربهخوردنازمیوهدرختممنوعهساخت. درایندیدگاه،دچارشدنجنسزنبهدردزایمانوعادتماهیانه،کیفراینکارحوامعرفیشدهاست.[11]
نقدوبررسی
1. ایندیدگاهازافرادیمانندوهببنمنبهمیباشد[12]وبرگرفتهازعهدعتیق[13]ومخالفظاهرآیاتاست. بنابرگزارشقرآنآدموحوامخاطبوسوسههایشیطانبودند.گمراهشدنباوسوسههایشیطانبههردونسبتدادهشدهاستوسرزنشالهیشاملهردوشدهاستوهردوتوبهکردند. (بقره/ 36؛اعراف/20-22)
2. باتوجهبهتفاوتِبهشتآدمبازمینونیزآشکارنبودنشرمگاهآدموحواپیشازنافرمانی،سخنگفتنازشرابوغریزهجنسیجایندارد.
تشریحدیدگاهدوم،خوردنآگاهانه
ایندیدگاهنیز،چندگونهتبیینشدهاست:
تبییناول،نهیتحریمی
دیدگاهیازدیربازبااستنادبهظاهرآیاتمبنیبرنافرمانیآدم (اعراف/22) ونسبت«عصیان»،«غیّ» (طه/ 121)،«ظلم» (بقره/ 35)،اثرپذیریازوسوسهشیطانوتوبهکردن (بقره/ 37) بهآنحضرت،اوراگناهکاردانستهاست.[14]ایندیدگاهبااستنادبهمعصومبودنانبیاازسویمشهورمفسرانبهویژهمفسرانشیعهردشدهاست. اینگروهدرتلاشبرایایجادسازگاریمیاننافرمانیوعصمتآدمتوجیههایگوناگونیارائهکردهاند،کهدرهمهآنهادلالتنافرمانیآدمبرگناهبهمعنایرایجآننفیوظاهرآیاتومفاهیمیچون«عصی»،«غی»،«ظلم»و«توبه»کردنو«مغفرت»خواهیآدمبهگونهدیگریتوجیهشدهاست.[15]توجیههایارائهشدهازسویاینگروهازمفسرانعبارتنداز:
گناهِصغیره: مفسرانیمانندزمخشریومیبدیبااعتقادبهجوازانجامبرخیگناهانصغیرهبرایپیامبرانوسازگاریآنباعصمت،نافرمانیآدمراگناهصغیرهدانستهوگفتهاند: چونازابتداقصدانجامگناهونیزاصراربرآنوجودنداشت،انجامآنبرانبیااشکالیندارد. اینمفسراندرپاسخبهاشکالعدمتناسبپیامدهایخوردنازمیوهشجرهممنوعهباگناهِصغیرهبودنآن،گفتهاندکهخداوندبااینکارخواستهاستخطایآدموحوارابزرگنشاندهدتابهفرزنداناودربارهپرهیزازگناههشداردهدوآنانبدانندوقتیآدموحوابهسببیکگناهکوچکازبهشتراندهشدند،آنانباوجودگناهانزیادنمیتوانندواردبهشتشوند.[16]
نقدوبررسی
1. صغیرهبودننهیازخوردنمیوهشجرهممنوعهدلیلندارد،بلکهنشانههایجدیازشدیدبودنآنحکایتمیکند. (ر.ک: نقدنظریهتنزیهی)
2. ایندیدگاهبامبنایکلامیشیعهامامیهسازگارنیست. براساسدلایلعقلیونقلیِمورداستنادامامیه،پیامبرانالهیازهرگونهگناه،اعمازکوچکوبزرگمعصومند. آلودگیبههرنوعگناه،الگوبودنآنهاراازبینبردهوموجبدوریوبیاعتمادیمردممیشودواینباغرضالهیازارسالرسلسازگاریندارد.
3. پاسخِمربوطبهعدمتناسبپیامدهاینافرمانیآدمباگناهصغیرهبودنآن،باظاهرآیاتسازگارنیستومؤیدیهمندارد. اینپیامدهابانادیدهگرفتننهیوشدیدبودنآنپیونددارد. قرآنکریمدرجایدیگربااشارهبهدشمنیشیطانوماجرایفریبدادنآدموحوابههمهانسانهاهشداردادهاست.(اعراف/27)
گناهِپیشازنبوت
برخیدانشمندانشیعه[17]واهلسنت[18]نهیراتحریمیوخوردنازمیوهشجرهممنوعهراحرامدانستهاند،امابهسبباینکهپیشازنبوتاتفاقافتادنافیعصمتندانستهاند. برخیبهروایتیِمنقولازامامرضانیزاستنادکردهاند. براساساینروایت،نافرمانیآدمپیشازنبوتوازگناهانکوچکیبودکهارتکابآنپیشازنبوتبرایپیامبرانجایزاست.[19]
نقدوبررسی
1. ایندیدگاهمخالفنظرمشهورمفسرانامامیهاستوروایتهایفراوانی (مستفیضه) برضرورتعصمتپیامبرانحتیپیشازبعثدلالتمیکند.[20]
2. سندروایتمورداستنادبهسببوجودعلیبنجهمدرآنضعیفاست. اوراناصبیوازدشمناناهلبیتدانستهاند.[21]
تبییندوم،نهیتنزیهی
ایندیدگاهطرفدارانبسیاریداردوباعنوان«ترکاولی»[22] نیزشناختهمیشود. گروهیازمفسرانشیعهنهیازخوردنازمیوهشجرهممنوعهراتنزیهیوخوردنازآنراکاری«مکروه» دانسته[23]وگفتهاند: محرماتالهی،قبیحاندوانجامکارقبیحاعمازبزرگوکوچک،پیشازنبوتوپسازآن،سهوایاعمدابرپیامبرانروانیست،[24]اماانجاممکروهاتباعصمتانبیامنافاتندارد. درتوضیحتنزیهیبودننهیگفتهاند: گناه (عصیان) دوگونهاست. 1. گناهمطلقمانندشرکورزیدن،شرابخواری،زناوآدمکشیکهانجامدادنآنازسویهرکسیزشتونارواومستحقعذابالهیاست. 2. گناهنسبیکهانجامیاترکآنبهوسیلهانبیا بهسببشخصیتبرجستهمعنویومعرفتیآنها،زشتونارواست،اماازسویافرادمعمولیناروانیست،چهبساپسندیدهوستودنیهمباشد. مثلااگرکارگریدستمزدیکروزخودرابهکارخیریاختصاصدهدقابلستایشاست،امااگرفردثروتمندهمانمبلغراکمککند،همهبراوخردهمیگیرند. خوردنازمیوهشجرهممنوعهنیزمکروهوگناهنسبیبود،ولیچونآدمپیامبربودانتظارمیرفتکهازآننخورد،اماویخوردوترکاولیکرد.[25]
نقدوبررسی
1. ظاهرنهیازخوردنازمیوهشجرهممنوعهبرتحریمی،شدیدوجدیبودنآندلالتداردوحملآنبرکراهتبالحنآیاتوتاکیدهایموجوددرآنهاسازگارنیست؛زیرابااینکهمرادازنهیمنعازخوردنمیوهبود،امانزدیکشدنبهدرختبهعنوانمقدمهخوردنوکنایهازآن، نهیشدهاستواینبرایمبالغهدرنهیوبرحذرداشتنآدموحوابود.[26]کاربردهایدیگراینتعبیرنیزمؤیدآناستکهقرآنبراینهیازگناهانبزرگیمانندزنا،خوردنمالیتیم،کارهایزشت (مانندزناولواط) ونمازنخواندندرحالمستیتعبیرنزدیکنشدنرابهکاربردهاست: وَلَاتَقْرَبُواالْفَوَاحِشَمَاظَهَرَمِنْهَاوَمَابَطَنَ...» (انعام/151و 152؛نساء/ 43؛اسراء/32) تعبیرصریححرامکردندرباره«فواحش»درآیهدیگرنشانمیدهدکهنهیازنزدیکشدنبهآنبههمانمعنایحرامکردناست: «قُلْإِنَّمَاحَرَّمَرَبِّيَالْفَوَاحِشَمَاظَهَرَمِنْهَاوَمَابَطَنَ...» (اعراف/32)
2. مفاهیمیمانندحرمت،وجوب،مکروهومستحببامقایسهانواعامرونهیالهیپسازپیدایششریعتپدیدآمدهومعناپیدامیکند،درحالیکهآدمهنگامنافرمانیپیامبرودارایشریعتنبود. اینمباحثبیشتردراصولفقهاسلامیپدیدآمدند؛برایهمیندرالاهیاتیهودیومسیحیگناهبودننافرمانیآدمپذیرفتهشدهاستوازاینمفاهیمبرایتوجیهوتأویلآناستفادهنمیشود.
3. باتوجهبهآنچهدربارهنسبیبودنگناهگفتهشد،خوردنازمیوهشجرهممنوعهنسبتبهآدم«ترکاولی»بودواوبهجهتپیامبربودنسرزنششد،توبهکردوگرفتارپیامدهایآنشد،اماحواکهپیامبرنبودوعصمتشضرورتینداشت،لذانافرمانیوینمیتواندترکاولیباشدواونبایدتوبیخمیشدوتوبهمیکرد،درحالیکهنهیوملامت،متوجهحوانیزبود. اوهمتوبهواستغفارکرد. حالااگرکسیخوردنازشجرهممنوعهرانسبتبهحواحراموگناهبداند،باتنزیهیبودنآننسبتبهآدمنمیسازد،زیرانمیشودنسبتبهویحرام،ولینسبتبهآدمترکاولیباشد.
4. برپایهسیاقوظاهرآیاتنافرمانیآدموحوادرهمانساعاتیاروزهایآغازینآفرینشوسکونتدربهشترویدادوآدمدراینزمانهنوزپیامبرودارایشخصیتکاملوتربیتشدهالهینبودوبسیاریازتجاربومعارفالهیراکهپیامبرانالهیحتیپیشازنبوتدارایآنبودندبهدستنیاوردهبود. (طه/121- 122 ) براساسبرخیروایاتآدموحوابیشازچندساعتدربهشتنماندند؛پسنمیتوانازنبوتوشخصیتبرجستهآدمدرآنزمانسخنگفتونهیراتنزیهیونادیدهگرفتنآنراترکاولیدانست.
5. اگرنافرمانیآدمترکاولیباشدنمیتواندمایهعبرتانسانهایدیگرباشد،درحالیکهقرآنبااشارهبهفریبخوردنواخراجآدموحواازبهشتوبرجستهکردنآن،دربارهدشمنیوفریبکاریشیطانبههمهانسانهاهشدارمیدهد: يَابَنِيآَدَمَلَايَفْتِنَنَّكُمُالشَّيْطَانُكَمَاأَخْرَجَأَبَوَيْكُمْمِنَالْجَنَّةِيَنْزِعُعَنْهُمَالِبَاسَهُمَالِيُرِيَهُمَاسَوْآَتِهِمَا (اعراف/7، 27)
تبیینسوم،نهیارشادی
برخیمفسرانـاغلبمعاصرـنهیازخوردنازمیوهشجرهممنوعهراارشادیدانستهاند.[27]دراصطلاحاصولفقه،حکمالهی (امرونهی) بهمولویوارشادیقسمتمیشود. حکمارشادیفقطباانگیزۀراهنماییمکلفنسبتبهمصلحتیامفسدهانجامیاترککاریصادرمیشود،ماننددستوراتپزشکبهبیمار[28]ودارایدوویژگیاصلیاست:
الف) جهتصدورحکمازسویشارع،جنبهخیرخواهومرشدبودناواستنهجنبهمولابودن[29]ووجوباطاعتوحرمتمعصیتدرحکمِلزومیارشادی،ازادراکاتعقلعملی (یعنیدرمقامامتثال) است،نهاینکهشارعاینوجوبراازمقاممولویّتصادرکردهباشد. عقلدرمواقعیکهشارعبهمنفعتویاضررچیزیارشادنماید،بهآناعتناکردهوپیرویمیکند.[30]پساساساوجوبوحرمتیدرکارنیستومخالفتباحکمارشادی،بیاحترامیبهخداوندوگناهبهشمارنمیرورد.
ب) امتثالحکمارشادىثوابوعقابىنداردوفقطمنافعیازیانهایامتثالحکمیامخالفتباآنبهمکلفمیرسد. [31]
حکممولویبهدستوراتالاهی (امرونهی) کهشارعمقدسبهعنوانمولاوباانگیزۀبرانگیختنمکلّفبرانجامیاترککاری،آنراصادرکردهاستگفتهمیشود.[32]مانندامربهنمازونهیازشرابخواری. ویژگیحکممولویایناستکهجهتصدورآن،مولویّتاست،نهارشادیوناصحبودن.[33]همچنینامتثالحکممولویدارایثوابومخالفتآن - اگرازقسمِوجوبیباشد- عقابوعذابدارد.[34]مثلاامتثالامربهنمازافزونبربهدستآوردنمصلحتوفوایدنماز،ثواباطاعتامرومخالفتآنیامخالفتنهیمولویعلاوهبرازدستدادنمصلحتآن،عقابِمخالفتامریانهىرانیزدرپیدارد.[35]برایارشادیبودننهیازشجرهممنوعهسهدلیلیادکردهاند:
1. نوعپیامدهاینادیدهگرفتننهی. نهیبرایآنبودکهآدموحوااززندگیآسودهدربهشتمحرومودچارسختیهایزندگیرویزمیننشوند،نهاینکهخشموعذابالهیرابهدنبالداشتهباشد؛بنابراین،ظالمشدن«فتَكُونَامِنَالظَّالِمِينَ» (بقره/ 35) ودچارسختیومشقتشدن«فَتَشْقَى» (طه/117) کهبهترتیببهعنوانپیامدخوردنازشجرهممنوعهوبیرونشدنازبهشتیادشده،اشارهبههمینمحرومیتهاوسختیهادارد. درواقعآیه«إِنَّلَكَأَلَّاتَجُوعَفِيهَاوَلَاتَعْرَى* وَأَنَّكَلَاتَظْمَأُفِيهَاوَلَاتَضْحَى» (طه/119- 118) تفسیرهمان «فَتَشْقَى» است. دربهشتِآدمگرسنگی،برهنگی،تشنگیوگرماوجودنداشتواومیتوانستبدوناینناراحتیهاازنعمتهایآنجااستفادهکند،اماباخوردنازشجرهممنوعهناگزیرازآنجاخارجوازهمهآنمزایامحرومشد. اوناگزیربهرویزمینآمدودرآنجاگرسنگی،تشنگی،گرماوسرماوجودداشتواوبرایتامینآب،غذا،لباس،مسکنومانندآنخودرابهزحمتانداختهوکاروتلاشکرد. باتوجهبههمینمحرومیتهاورنجوسختیهاستکهدرجایدیگرنتیجهنافرمانیوخوردنازشجرهممنوعهراظلمبهخویشتنمعرفیکردند: قالَارَبَّنَاظَلَمْنَاأَنْفُسَنَاوَإِنْلَمْتَغْفِرْلَنَاوَتَرْحَمْنَالَنَكُونَنَّمِنَالْخَاسِرِينَ (اعراف/23) [36]بنابراینظلمدراینجابهمعنایظلمبهخویشاستونهظلمبهمعناینادیدهانگاشتن«حقالله»و«حقالناس»کهگناهبهمعنایرایجآنبهشمارمیرود. نهیازخوردنمیوهممنوعهبرایدچارنشدنبهآنپیامدهابودوچنیننهییمولویومخالفتآنموجبخروجاززیبندگیوارتکابگناهوخدشهدارشدنعصمتنمیشود.[37]
2. ازبیننرفتناثرارتکابآنوعدمبازگشتآدموحوابهبهشتپسازتوبه. اگرپذیرشتوبهمربوطبهمخالفتبانهییاامرمولویباشد،اینگناهنادیدهگرفتهمیشود،بهگونهایکهگویااصلاگناهیانجامنگرفتهاست،درنتیجهکیفریهمبهدنبالنخواهدداشت. براینمونهاگرفردشرابخوارتوبهکند،عذاباخرویاومنتفیمیشود. باتوجهبهاینموضوعاگرنهیازشجرهممنوعهمولویوارتکابآنیکگناهعبادیبود،بایدپسازپذیرشتوبهآدموحوا،نافرمانیآنانکاملانادیدهگرفتهمیشدوهیچپیامدناگواریبرآنمترتبنمیشد،درحالیکهآنانبهسبباینمخالفتعریانوازبهشتاخراجشدهوپسازپذیرشتوبهنیزبهآنجابازگرداندهنشدندوایننشانمیدهدکهخروجازبهشتاثرتکوینیخوردنازمیوهممنوعهبودونهکیفرآن. اینگونهآثاروپیامدهایِاعمال،قابلبرگشتنیست. ماننداثریکهخوردنغذایمسمومبهدنبالدارد.[38]
3. براساسآیاتقرآننخستینتکالیفدینیدرپیهبوطآدموحوابهرویزمینتشریعشدواختصاصبهآنهاوفرزندانشانداشت (بقره/38-39) درحالیکهنافرمانیآدم،دربهشتوپیشازهبوطرویدادوچونهنوزدرآنجاتکلیفوشریعتینبودنهیازشجرهممنوعهنمیتواندمولویوتشریعیباشدتادربارهتحریمییاتنزیهیبودنآنبحثشود. بنابراینگناهوخدشهدارشدنعصمتآدممعنانخواهدداشتوسالبهبهانتفایموضوعمیباشد.[39]
نقدوبررسی
1. ارشادیبودننهیمخدوشاست،زیراصرفاینکهیکامرونهیدارایآثاروضعیباشدبرایارشادیبودنآنکافینیست،بلکهافزونبرداشتنآثاروضعی،بایدفاقدآثاراخروییاهمانپاداشوکیفردرروزقیامتنیزباشد. تأملدربرخیتعابیرآیاتمربوطنشانمیدهدکهنهیازشجرهممنوعهافزونبراثروضعیِمحرومشدناززندگیدربهشت،کیفراخروینیزداشتکهباتوبهآدموحواورحمتومغفرتالهیبرطرفگردید: وَإِنْلَمْتَغْفِرْلَنَاوَتَرْحَمْنَالَنَكُونَنَّمِنَالْخَاسِرِينَ. (اعراف/ 23) زیانکارشدنبهکیفراخرویاشارهداردونمیتواندبهمحرومیتازنعمتهایبهشتِآدمناظرباشد. اگرمحرومیتازبهشتتنهاپیامدِخوردنازشجرهممنوعهبود،بایدآدموحواپسازتوبهبهجایگاهنخستخودبازمیگشتندتاپذیرشتوبهآنهامعناداشتهباشد،درحالیکهبهرغمپذیرشتوبهآنهاچنیناتفاقینیفتاد،بنابراینتوبهآنهافقطنسبتبهبرطرفشدنآثاراخرویِنافرمانیموثرواقعشد.
بررسیکاربردهایواژه «الخاسرین»ونیزدیگرمشتقات «خسر»درقرآنمؤیدادعاییادشدهاست؛چونواژه «الخاسرین»فقطدربارهکسانیبهکاررفتهاستکهنهیشدیدوتحریمیوگناهبهمعنایرایجآنرامرتکبشدهاند. براینمونهقابیلبهسببکشتنبرادرشهابیلاززیانکارانخواندهشدهاست: فَقَتَلَهُفَأَصْبَحَمِنَالْخَاسِرِينَ. (مائده/30) همچنینتکذیبکنندگانشعیب،پرستشکنندگانگوسالهسامری (اعراف/92 و 149)،تکذیبکنندگانآیاتالهی (یونس/95) وکسیکهبهسببمشرکشدن،اعمالشتباهشدهاست (زمر/65) ازجملهزیانکاران (الخاسرین) خواندهشدهاند. ایندرحالیاستکههیچآیهاینادیدهگیرندگاننهیارشادیرازیانکارنخواندهاست؛بنابرایناطلاقزیانکاربهآدموحوانیزبهسببنادیدهگرفتننهیتحریمیوناظربهکیفراخرویآناستونهارشادیوآثاروضعیآن.
برخیآیاتدراینبارهدلالتروشنتریدارندوباصراحتکاملوبدونهیچقیدوتوضیحی،«زیانکاران»راکسانیمیداندکهبهسببکفر،شرکوگناه،مایهشقاوتوبدبختیخودوخانوادهخویشدرآخرتگشتهومحرومازنعمتهایبهشتیوگرفتارعذاباخرویمیشوند: فَاعْبُدُوامَاشِئْتُمْمِنْدُونِهِقُلْإِنَّالْخَاسِرِينَالَّذِينَخَسِرُواأَنْفُسَهُمْوَأَهْلِيهِمْيَوْمَالْقِيَامَةِأَلَاذَلِكَهُوَالْخُسْرَانُالْمُبِينُ * لَهُمْمِنْفَوْقِهِمْظُلَلٌمِنَالنَّارِوَمِنْتَحْتِهِمْظُلَلٌذَلِكَيُخَوِّفُاللَّهُبِهِعِبَادَهُيَاعِبَادِفَاتَّقُونِ* وَالَّذِينَاجْتَنَبُواالطَّاغُوتَأَنْيَعْبُدُوهَاوَأَنَابُواإِلَىاللَّهِلَهُمُالْبُشْرَى. (زمر/15- 17ونیز: شوری/ 45) براساساینآیه«زیانکاران»فقطبهزیانکارانروزقیامتگفتهمیشود.
2. استدلالدومنیزپذیرفتنینیست،زیرانهیازشجرهممنوعه،تحریمیبودوافزونبراثروضعیِعریانشدنوخروجازبهشت،اثروکیفراخرویهمداشتوجبراننشدناثروضعیِنافرمانیپسازتوبهنمیتوانددلیلارشادیبودننهیباشد. توبهوپشیمانیازارتکابایننهییاهرگناهدیگری،فقطآثاراخرویآنراازبینمیبردوچنانچهگفتهشد،توبهآدموحواآثاراخروینافرمانیآنهاراازبینبردوآناندیگردرشمار«زیانکاران»نخواهندبود. برایتقریببهذهن،کسیکهناخواستهوناآگاهانهسمیرابهجاینوشیدنیمیخورد،هرچندگناهنکردهوروزقیامتکیفرنمیبیند،اماآثاروضعیخوردنسمکهمسمومیتیامردناستبهجایخودباقیاستوناآگاهیفردنمیتواندآنرابرطرفکند.
3. دلیلسومنیزپذیرفتنینیست،چراکه هرچنددربهشتآدمشریعتوتکلیفبهمعنایمتعارفومصطلحآنوجودنداشتوآنحضرتهنوزبهپیامبریبرگزیدهنشدهبود،امانهیازشجره،پیامدهایآن،ملامتآدموحواازسویخداوندبهسببنافرمانی،توبهوطلبرحمتومغفرتآنهاوپذیرشآنازسویخداونیزهشدارهایخداونددربارهدشمنیشیطانوتلاشووسوسههایاوبرایبیرونکردنآنانازبهشت (طه/ 117-120) نشانمیدهدکهدربهشتِآدمنیزنوعیهدایتالهیوتحریموجودداشتوآدمباتوجهبهبرخورداریازدانشاسماءوقدرتتشخیصاجمالیبینحقوباطلوخیروشر،طبعانوعیتکلیفهمداشت.
نکتهدیگراینکهمفهومنهییاامرارشادینیزمانندمفهوممولوی،تحریمیوتنزیهیدردایرهشریعتوازمقایسهانواعامرونهیالهیوپیامدهایآنهابایکدیگرپدیدآمدهاستواگربهشتآدمبهسببنبوددینوشریعت،جایامرونهیمولوینباشد،جایامرونهیارشادیهمنخواهدبود.
تبیینسوم،آزمایشیبودن
برخیمفسرانهدفازآفرینشآدموحوارازندگیبررویزمیندانستهوزندگیآناندربهشتراآزمایشیباهدفکسبآمادگیبرایزندگیزمینیونهدورانتکلیفدانستهاند. برپایهایندیدگاهامرونهیالهیدربهشتبرایآشناساختنآنهابابایدهاونبایدهایزندگیآیندهبودونهیازشجرهممنوعهنیزیکنهیآزمایشیونهقطعیوتکلیفیبهشمارمیرفت.[40]
نقدوبررسی
برخیپیشفرضهایایندیدگاهمانندآموزشیبودنسکونتآدموحوادربهشتباهدفکسبآمادگیوتجربهلازمبرایزندگیبررویزمینقابلدفاعوپذیرفتنیاست،اماآزمایشیبودننهیبهمعنایقطعیوتکلیفینبودنآنپذیرفتنینیست،زیرااولانهتنهادلیلیندارد،بلکهچنانچهدرنقدنظریههایپیشینبهویژهنظریهتنزیهیگفتهشد،ظاهرآیاتخلافآنرانشانمیدهد. ثانیااگرنهی،صرفاآزمایشیبودنبایدنادیدهگرفتنآن،پیامدهایناگواریادشدهرابهدنبالداشتونیازمندابرازپشیمانی،توبهواستغفاربود.
تشریحدیدگاهسوم،نظریهنمادگرایی
برخیهاماجرایآدموحواراصرفایکداستاننمادیندانستهوبراینباورندکهشخصیتهاورخدادهایآنلزوماواقعیتخارجیندارند،بلکهخداوندبااستفادهازاینسبکِداستانیبهعنوانسبکیرایجدرادبیاتجهانی،آموزههاومفاهیمموردنظرخودرابیانکردهاست. محمدعبده،رشیدرضا،اقباللاهوری،[41]سیدمصطفیخمینیواحمدخلفالله[42]برایننظرند. البتهاینافراددرتفسیرنمادهایاینداستاناختلافدارند. براساسایندیدگاهمرادازآدمشخصیمعینبهعنواننخستینانسانوپیامبرالهینیست،بلکهاونمادوسمبل«نوعانسان»،شجرهممنوعهنمادغریزهزمینهسازِگناهونافرمانیوبهشتآدمنمادزندگیورفاهوراحتیآناستوماجرایخوردنازشجرهممنوعهبیانینمادینوتمثیلیازتأثیروتأثرموجودمیانفطرتانسانیوشیاطیناست.[43]سیدمصطفیخمینینیزآدمرانمادمرتبهعقل،حواراسمبلمرتبه«وهم»،شیطانرانمادقوهخیالوشجرهممنوعهرانمادمرتبهایازنفسمیداند.[44]
نقدوبررسی
1. نمادینوسمبلیکبودنداستانآدموحوابرخلافظاهرآیاتودیدگاهبیشترنزدیکبههمهمفسراناست. برخیمعاصرانبهصراحتآنراردکردهاند.[45]بنابراین،آدم،اشارهبهنخستینانسانوپیامبردارد. حواهمسراووشیطانهمانابلیس،دشمنقسمخوردهآدموفرزنداناوستورخدادهایداستانآدموحواازجملهخوردنازمیوهممنوعهواقعادرعالمخارجرویدادهاست.
2. دستکشیدنازمعنایظاهریآیهتنهادرصورتیپذیرفتنیاستکهآنمعناباآموزهایعقلییانقلیِیقینیسازگارنباشد،درحالیکهبراینافرمانیآدممیتوانمعناوتفسیریدرستبیانکردکهافزونبرظاهرآیاتبالزومعصمتپیامبراننیزهماهنگباشد.
3. قرآنبهرغمداشتنويژگىهاىهنرىخاصخود،كتابادبىبه معناىمصطلحآننبوده[46]،تلقىنمادينازقصههاىآندركنارچالشهايىكهدر«زباندين»باآنروبروست،باكتابهدايتوتبيانبودنقرآنسازگارنيست؛زیرااختلافوتضادتفسيرهایارائهشدهبراینمادهاوگاهتطبیقآنهابربرخینظریههاباعنوانتفسيرعلمىازقرآن،عملابههرجومرجتفسیریومعرفتیوگاهبهتفسیرهایالحادیانجامیدهوموجبگمراهیوسرگردانیمیشود.
4. دیدگاهسمبلیکونمادینانگاشتنبرخیازروایتهایتاریخی- داستانیقرآنازجملهماجرایآدموحواازبرخیمفسرانیهودیومسیحیکتابمقدسگرفتهشدهاست.[47]ایندیدگاهبهعنوانیکیازنظریههایزباندینودراصلبرایپاسخگوییبهچالشهایپیشرویکتابمقدسپدیدآمدوبعدهابهحوزهفکریمسلمانانراهیافت،درحالیاساساقرآنکریمبابسیاریازآنچالشهاروبهرونیست.
دیدگاهبرگزیده
بهنظرمیرسدهمهنظریههاازیکاشکالاساسیومقایسهنادرسترنجمیبرندوآنغفلتازشرایطمنحصربهفردزمانی،مکانیومعرفتیآدمبهعنواننخستینانسان،هنگامخوردنازشجرهممنوعهونادیدهگرفتناینتفاوتهادرمقایسهباشرایطزمانی،مکانیومعرفتیدیگرپیامبرانالهیاست؛بدینرو،مبنایکلامیپذیرفتهشدهدربارهضرورتعصمتپیامبرانبهاینبازهزمانیاززندگیآدمنیزتعمیمدادهشدهوبرایایجادسازگاریمیانآنونافرمانیآدمتلاشهاینافرجامیصورتگرفتهاست. دورهسکونتآدمدربهشتدرمقایسهبادورانزندگیپیشازنبوتهمهپیامبرانالهینمونهایمنحصربهفرداست. برایهمین،میتوانضمناعتقادبه«تحریمی»بودننهیازشجرهممنوعهودفاعازعصمتانبیا،گناهونافرمانیآدمراتخصصاخارجازمبنایکلامییادشدهدانست. دراینصورتمیتوانبدوننیازبهاینهمهتوجیهوتأویلغیرضروری،کاربردمفاهیمیمانندعصیان،غی،خسران،توبهومغفرتدربارهآدمرانیزبههمانمعنایظاهریآنهادانست. آیاتمربوطوروایتیازامامرضاهممؤیدایندیدگاهواستثناییبودنشرایطآنحضرتدربهشتاست.
امامرضادرپاسخبهچگونگیسازگارینافرمانیآدمباعصمتپیامبرانبدونپرداختنبهگونهشناسینهیازشجرهممنوعه،فرمود: خداوندآدمراآفریدتاحجتوجانشینویرویزمینباشد،نهاینکهدربهشتزندگیکند. همچنیننافرمانیاودربهشتوپیشازگزینشبهعنوانحجتخدا (وپیامبر) اتفاقافتاد،درحالیکهضرورتعصمتویمربوطبهزندگیِرویزمینبودتامقدراتالهیجامهعملبپوشد؛برایهمینپسازهبوطبهزمینوگزینشبهعنوانخلیفهوحجتالهیهرگزدچارمعصیتنشد.[48]ازاینروایتبرمیآیدکهامامرضاتحریمیبودننهیونیزنافرمانیوگناهکردنآدمراپذیرفتهاست،امابهسبباینکهدربهشتوشرایطیاستثناییاتفاقافتادباعصمتانبیاناسازگارنمیداندواصولاعصمتویدرآنجاموضوعیتوضرورتنداشتهاست. آنجایکفضاییکاملامتفاوتباشرایطیمنحصربهفردبودوپیامدهاینافرمانیدرآنجارانمیتوانبهایندنیاسرایتداد. سنداینروایتمشکلیندارد. علامهمجلسیبدونتعرضبهسندآن،باتصورناسازگاریآنبادیدگاهامامیهاحتمالاتچندیبرایمعنایآنبیانکردهاست.[49]درحالیکهباتبیینیکهدرادامهخواهدآمد،سازگاریآنبادیدگاهامامیهنیزروشنخواهدشد.
گزارههایدیدگاهبرگزیده
تأملدرآیاتقرآننیزدرستیایندیدگاهوهماهنگیآنباقرآنکریمرانشانمیدهد. ایندیدگاهازچندگزارهتشکیلشدهاستکههریکرابراساسآیاتقرآنتحلیلوبررسیمیکنیم:
1. خلافترویزمینهدفازآفرینشآدم
خلافتالهیآدموفرزندانبرگزیدهاوبررویزمینپیشازآفرینشآنحضرت[50]ونیزقبلازخوردنمیوهممنوعهمقدرشدهبود. (بقره/30؛ص/71-72) برایهمینابلیسدرپیراندهشدنازدرگاهالهیسوگندیادکردکهانسانهاراگمراهخواهدساخت،درحالیکهبراساسسیاقآیاتهنوزآدموحوادربهشتساکننشدهوازشجرهممنوعهنخوردهبودند،اماابلیسظاهراازگفتوگویخدابافرشتگاندانستکهآدمبرایزندگیرویزمینآفریدهشدهاستوانسانهایدیگریهمازاوپدیدخواهندآمد،خداوندصراطمستقیمرابهآناننشانخواهددادودرنهایتگروهیاهلبهشتوگروهیدیگراهلجهنمخواهندشد. برهمیناساستاروزقیامتمهلتخواستوسوگندیادکردکهازهرراهیبرایگمراهساختنآدمیاناستفادهکند. (اعراف/16- 19 ونیز: ص/82-83) هبوطآدموحوابهزمین،نبوتآدمودریافتمجموعهایازمعارفوحیانیوزندگیومرگآندوبررویزمین (آلعمران/3، 33؛اعراف7،/24- 25؛طه/20، 123-125)،پیدایشنسلبشرازآندو (نساء/1) وزندگیآنانبررویزمینتاکنونهممؤیدآناستکهآدموحوابرایزندگیدرزمینخلقشدهبودند.
2. حکمتِسکونتآدمدربهشت
سکونتآدمدربهشتنیزمانندتعلیماسماءبهاو،بازگوکردنآنبرایفرشتگانوسجدهآنانبرویازمقدراتالهیوزمینهسازخلافتوزندگیآدمدرزمینبود. (بقره/ 35- 30) باآگاهیآدمازعلماسماوناتوانیفرشتگانازآن،شایستگیآنحضرتبرایخلافتالهیثابتشدوفرشتگانباسجدهتعظیمخودبهآناذعانکردند. باخودداریابلیسازسجدهبرآدمتقدیردیگریرقمخوردتااوبراساسحکمتالهیوهدفمندیآفرینشِانساناغواگریکند،زیراغایتآفرینشانسان،رسیدنبهقربالهیاستکهفقطبرپایهاصلمختاربودنانسان،وجودامرونهیوطاعتومعصیتالهیوثوابوعقابمحققمیشود. ارزشایمانومیزانبرخورداریافرادازقربالهی،بهنتیجهآزمونهاوموانعسختاینراهبستگیداردووجودابلیسوشیطانهایدیگرازاینمنظرضرورتاست.[51]بنابراینسکونتآدموحوادربهشتبرایابتلایآندوبود. [52]ایننوعابتلاازسنتهایالهیاستودرمتنتدبیرزندگیانسانهاورخدادهایطبیعیآنقراردارد. تقدیرالهیمبنیبرخلافتوزندگیانسانبررویزمینازراهاینسکونت،نهیازشجرهممنوعه،وسوسههایشیطان،خوردنازشجرهممنوعه،کندهشدنلباس،آشکارشدنشرمگاهوپیدایشابزارگرایشهایحیوانیکهمستلزمتغذیهودرنهایتهبوطآناناستمحققمیشد.[53]باتوجهبهاینتقدیرالهی،آدمدرعیناختیاروآزادیکاملازمیوهممنوعهخوردتاشرایطزندگیوپیدایشنسلویدررویزمینفراهمشود.
حکمتدیگر،کسبتجربهضروریبرایزندگیرویزمینوعهدهدارشدنخلافتالهیاست. انسانهایبعدیهمنیازمنداینتجربهبودند.(اعراف/ 27) آدموحوابهعنواننخستینانسانهیچگونهتجربهعینی،عملیوآگاهیتفصیلیازچندوچونمحیطوپدیدههایپیرامون،بایدهاونبایدهایارتباطباآنهاوپیامدهایآننداشتند. آندوهرچندباهدایتالهیازدشمنیشیطانباخویشتن،تلاشاوبرایبیرونراندنآنهاازبهشتوپیامدهاینافرمانیخداوندآگاهبودندوبهآنایمانداشتند (طه/ 17-19)،ولیبرخلافپیامبرانوانسانهایدیگرکهتجربهوتاریخزندگیانبیاوانسانهایگذشتهراپیشرویخودداشتند،دراینبارههیچتجربهمستقیموغیرمستقیمینداشتندو چهبسابهسببفقدانچنینتجربهایفاقداطمینانقلبیدربارهدشمنیشیطانبودند،همانندابراهیمکهباوجودایمانبهروزقیامتوزندهشدنمردگان،برایکسباطمینانقلبی،ازخداخواستتاچگونگیزندهکردنمردگانراعینابهوینشاندهد.(بقره/260) آدمنیزبایدساکنبهشتمیشدوبهرغمنهیالهیوهشداردربارهدشمنیابلیسباوسوسههایاوازمیوهممنوعهمیخوردتااطمینانقلبیوتجربهایرابهدستآوردکهبرایعهدهدارشدنخلافتالهیومسولیتخطیرهدایتمردم لازمبود.
3. شرایطاستثناییآدم
نکتهدیگریکهقبحنافرمانیآدمرادرمقایسهباپیامبراندیگرکاستهوایدهعصمتانبیاراخدشهدارنمیکند،شرایطاستثناییآنحضرتدربهشتبود. براساسظاهرآیاتآنحضرتبافاصلهایاندکپسازآفرینشساکنبهشتشد (اعراف/11-19)،بهگونهایکههنوزارتباطویباعالمارواحوفرشتگانقطعنشدهبود.[54]اودراینزمانفاقدهرگونهزمینهوراثتیوتربیتخانوادگیبهمعنایرایجآندربارهدیگرپیامبرانبودوهنوززندگیخانوادگی،اجتماعیوتربیتالهیراتجربهنکردهبود،برایهمین،ویژگیهایعلمیوعملیپیشازنبوتپیامبراندیگررانداشت؛بههمینسببویژگیهاوفریبکاریهایشیطانراهمنمیشناخت؛لذاسوگندخیرخواهیِدروغیناوراباورکرد،چونهرگزسخنوسوگنددروغیرانشنیدهبود.[55]نمیدانستکهشیطانبااستفادهازامیالفطریانسانمانندمیلبهجاودانگیوفرشتهشدن،اورافریبمیدهدوباوارونهنمایاندنحقایق،نافرمانیخدارازیبانشانمیدهد،برایهمینباپذیرشسخناندروغاوپنداشتکهباخوردنازشجرهممنوعهفرشتهشدهوزندگیجاودانهمییابد. آنحضرتشجرهممنوعهوپیامدهایخوردنازآنراهمکاملانمیشناختونمیدانستکهاساسافرشتهوجاودانهشدناوامکانپذیرنیستوقرارنیستاوحیاتجاودانهداشتهباشد،لذاحرفشیطانمبنیبر«درختجاودانگی»بودنشجرهممنوعهوامکانفرشتهشدنخودراباورکرد. (ر.ک: اعراف/20-21؛طه/ 120-121) آدمحتیچگونگیتوبهکردنیاصورتمطلوبآنرانیزنمیدانست. (بقره/37 ) بهگفتهبسیاریازمفسرانشیعه[56]وسنی[57]خداوندبهاویاددادازچهواژگانومفاهیمیبرایابرازپشیمانی،خطابخداوندوآمرزشخواستناستفادهکند. کلماتِدریافتشدهبهوسیلهآدمهرچندمورداختلافوقابلجمع،امابراساسدیدگاهمشهورمرادازآنهمانآیه 23 سورهاعراف/7 است: قَالَارَبَّنَاظَلَمْنَاأَنْفُسَنَاوَإِنْلَمْتَغْفِرْلَنَاوَتَرْحَمْنَالَنَكُونَنَّمِنَالْخَاسِرِينَ.[58]اینشرایطمعرفتیآدمدرمقایسهباپیامبراندیگرمنحصربهفردبود. پیامبراندیگردستکمازماجرایفریبخوردنآدموحواومحرومشدنآنهاازبهشتبهعنوانیکتجربهپیشینونمونهعینیازدشمنیشیطانونیزآموزهایوحیانیآدمآگاهوازتعلیموتربیتومراقبتمستمرخانوادگیوالهیبرخورداربودندواینمواردزمینههایطبیعیلازمبرایعصمتآنانودچارنشدنبهتجربهآدمرافراهممیساخت؛برایهمیننافرمانیآنهابرخلافآدمپذیرفتنینیست.
4. نافرمانیآدمدربهشتبودنهرویزمین
مفسراندربارهاينهمانیبهشتآدمبابهشتبرینوجایگاهآناختلافدارند. دراینبارهچهاردیدگاهوجوددارد:
1. بسیاریازمفسرانبهشتآدمراهمانبهشتبریندانستهاند.[59]
2. گروهیدیگراينديدگاهراباآياتقرآنناسازگاردانستهاند؛زیرازندگیدربهشتبرین،جاودانهاست (هود/ 108) وكسیازآناخراجنمیشود. (حجر/ 45- 48) استفادهازنعمتهايآنهمیشگیونامحدوداست (رعد/ 35؛زخرف/43 71) کارهایبيهوده،گناه،نافرمانیودروغگوییدرآننیست. (طور/ 23؛واقعه/ 25؛نبا/ 35) اینبهشتپايانراهاستوساكنانآنپسازعمريبندگيخداوپشتسرگذاشتنزندگیدنياييواردآنمیشوند. (واقعه/ 10-40) آنجاجایآسایشاستونهآزمایش،درحالیکهظاهرابهشتآدمهیچیکازاينويژگيهارانداشت. آدموحوادرهمانابتدایآفرینشواردآنجاشدهوازخوردنبرخیازمیوههانهیشدند. شیطانبادروغگوییووسوسههایخودزمینهنافرمانیواخراجآنهاراازآنجافراهمساخت.[60]
2. مفسرانیکهبهشتآدمرامتفاوتازبهشتبریندانستهاندخوددربارهماهیتوجایگاهآناختلافدارند.
الف) برخیبااستنادبه«هبوط»آدموحوا (بقره/ 38) بهشتآنانرادرآسماندانستهاند.[61]مستندایندیدگاهچندانمحکمنیست،زیرا«هبوط»دربارهفرودآمدنازجایبلنددیگریمانندبالایکوهنیزبهکارمیرود.( بقره/74) وبدونمؤیددیگرینمیتوانآنرافرودآمدنازآسماندانست. واژه«اهبطوا»دربارهبازگشتبنیاسرائیلازبیابانهایپیرامونبهیکشهرنیزبهکاررفتهاست.(بقر/61) کاربردهبوطفقطمیتواندبهبرتریبهشتآدمنسبتبهزمیندلالتکند.
ب) برخیآنراباغیدرزمیندانستهاند.[62]ایندیدگاهباآیاتقرآنسازگارنیست،چونپسپسازنافرمانیآدموحواخداوندازآنهاخواستازبهشتبیرونرفتهورویزمیناستقراریافتهوزندگیکنند. ( بقره/36؛اعراف/ 25) وایننشانمیدهدکهآنانپیشازهبوط،رویزمیننبودهاند. تفاوتمهمدیگراینکهدربهشتآدمگرسنگی،تشنگی،برهنگی،تابشآفتابوسرمانبود(طه/ 117-119) وچنینجاییظاهرانمیتواندرویزمینباشدوتاکنوننمونهایمانندآنرویزمینیافتنشدهاست.
ج) دیدگاهسومبهشتآدمرادارایوجودبرزخی،مثالیوجوهرینورانیمیداندکهبرخلافبهشتبرین،پیشازنشئهدنیاییومرتبهایازمراتبنزولبودهاست. بهعقیدهملاصدرابهشتِبرزخیِآدموبهشتبرینتفاوتماهویوذاتیندارند،فقطیکیدرآغازسیرانسانودیگریدرپایانآنقراردارد.[63]علامهطباطبایینیزبدونبیانویژگیهاوبااعتقادبهتفاوتِدوبهشت،بهشتآدمرابرزخیدانستهاست.[64]ایندیدگاهباتوجهبهویژگیهایبهشتبرینومقایسهآنبابهشتآدمپذیرفتنیوسازگارباآیاتقرآناست.
باتوجهباتفاوتماهویبهشتآدمبارویزمینمیتواندونتیجهگرفت. نخستاینکهفرایندابتلا،تجربهآموزیوانتقالآدمبهرویزمیندرجاییوزمانیرخدادکهکاملامتفاوتبارویزمینبودوآنحضرتهنوزپیامبروبرگزیدهالهینبودواساسازمینهشخصیواجتماعیبراینبوتوجودنداشت،زیراکسدیگریجزاووهمسرشدرآنجانبودوآنحضرتهمهنوزتجربهوآمادگیلازمرانداشت؛برایهمینضرورتعصمتوزمینهنیازبهآنهممنتفیبود. مردمیوجودنداشتتابهسببنافرمانیآدماعتمادلازمآنانبهویسلبشودوآنهابااستنادبهنافرمانیویآموزههایاوراجدینگرفتهوباورنکنند،درحالیکهاگرایناتفاقرویزمینوپسازبرگزیدگیویرخمیدادقطعاپیامدهاییادشدهرادرپیداشت. بنابرایندورانِزندگیآدمدربهشترانمیتوانماننددورانپیشازنبوتپیامبراندیگردانستوگناهدراینزمانراهمانندگناهِپیشازنبوتِپیامبران،نافیعصمتخواند،چراکهباتوجهبهتفاوتماهویبهشتِبرزخیبارویزمین،اصولاپيامدهاينافرمانيآدمدرآنجارانمیتوانبهرویزمینسرايتداد. نافرمانيآدمدربهشتراازجهتیمیتوانبهنافرمانيدرعالمروياتشبيهكرد. يكروياميتوانددرهمانعالمخوابدارايپيامدهايمثبتومنفيبودهومايهندامتنيزگردد،ولينمیتوانداساسداوريدربارهعالمبيداريقرارگيرد. مثلاكسيخوابميبيندكهبهسببروزهخواريموردملامتوتوبیخديگرانقرارگرفتهودركنارپرداختكفاره،توبهنيزكردهاست. چنينشخصيرانميتواندرعالمبيداريمتهمبهروزهخواريكردوبهسببآن،عدالتشرازيرسوالبرد،چراكهاساسادرعالمروياتكليفبهمعنایرایجآنوجودنداردوبحثفسقوعدالتدرآنجامطرحنيست. اينمباحثمربوطبهعالمبيدارياست. البتهشایدديدنچنينخوابيبهسببپيشزمينههايآندرعالمبيداري،پدیدهشايستهوبايستهاینباشدولازمباشدکهبینندهآن،خودراملامتکردهوآمرزشهمبطلبد.
نتیجهدوماینکهبرزخیبودنبهشتآدموتفاوتآنبارویزمینبهویژهنبوددینوشریعتبهمعنایرایجآندرآنجاباعثمیشودکهتعمیمشرایطواحکاممربوطبهزندگیزمینیبهبهشتآدمدرستنباشد. توضیحاینکههمهنظريههايتاویلگرابهشرطالتزامبههمهمولفههاوملزوماتآن،ناظربهآندستهازاوامرونواهيالهياستكهدرقالبدينوشريعتبرايهدايتانساندررویزمینآمدهاند،برايهميناگربرايتبيينماهيتامرونهيمربوطبهفضاييمانندبهشتِآدمكهپيشازدنياوعاريازهرگونهدينوتكليفبهمعنایمصطلحآنبودبهكارروندچالشبرانگيزخواهندشد. بهویژهاینکهاوامرونواهیخداونددربهشتِآدمخیلیمحدودبودواساساظرفیتوقابلیتمقایسهبایکدیگرودستهبندیبهگونههایمختلفآنهارانداشت. بهديگرسخنمفاهيميمانندحلال،حرام،واجب،مكروه،مستحب،مباح،مولوي،ارشاديومانندآنبرگرفتهازآموزههايدين،مقایسهآنهابایکدیگرومربوطبهايندنيايندوبهكارگيريآنهاباهمانملزوماتومولفههادربارهعالمديگريكهتفاوتماهويبارویزمیندارد،موجبدريافتهاوبرداشتهايناصوابوچالشيخواهدشد. اختلافديدگاههايموجودوچالشهايآنانميتواندشاهدصادقيبراينادعاباشد. پاسخامامرضانيزظاهرامبتنيبرچنينمبنايياست. امامبدوناينكهبهگونهشناسينهيالهيبپردازد،نافرمانيآدمرامربوطبهبهشتميداند.
بخشدوم: نقدمباحثارائهشده
بیانویژگیهایمثبتبحث
شایستهاستازمقالهمحققانهجناباستادحجتالاسلاموالمسلمینآقایاسدیقدردانینمایم. مقالهوییکمقالهعلمیوارزشمنداست. دراینمقالهسعیشدهاستهمهدیدگاههاپیرامونموضوعیادشدهبیانشودوازدیدگاهیفروگذارینشود. نگاهنویسندهدرمقالهعمیقاستومنابعمقالهگسترده،دستاولومهماست. دستهبندیمقالهدستهبندیخوبیاست،ولیعالینیست،زیرااشکالیبهآنوارداست. شایانتوجهاستکهموضوعمقالهازموضوعاتراهبردیتفسیریاست. اگرکسیدراینموضوعبرایخودشیکنظریهداشتهباشددربسیاریازبحثهایتفسیریوحتیکلامیتأثیرگذارخواهدبود. موضوعمقالهدرتفسیرودرکلامنقشداردوبهنظرمنحتیدرفقهنیزنقشدارد. چنانچهعصمترابرایاهلبیتقائلباشیم،نگاهمانبهسیرهآنانمتفاوتخواهدبودازکسانیکهنگاهعصمتبهآنانندارند. بنابراین،موضوعموردبحثموضوعیراهبردیاستکهنگاهمارانسبتبهپیامبرانواهلبیتدرتفسیر،کلاموفقهمشخصمیکند. مقالهازنظرمحتوابسیارارزشمنداستونقدهاییکهمطرحمیکنیمصرفاپرسشهاییدرجهتارتقایمقالهاست. باتوجهبهموضوعومحتوایمقالهنبایدایننشسترایککرسیترویجیبهحسابآورد،بلکهبایدیککرسینقدهمراهبانظریهبهحسابآورد.
نقدهاییکهمطرحمیکنمدردوبخشارائهمیدهم: یکینقددستهبندیودومنقدمحتوایی.
نقدشکلی
درمقالهدیدگاههایکلیدرسهدیدگاهغیرعمدی،آگاهانهونمادینبیانشدهاست. درذیلدیدگاهغیرعمدیوادارشدنمطرحشدهواینگونهگفتهشدهاست: «نخستحوافریبشیطانراخورد،سپسبانوشاندنشراب،آدمرامستکردیابااستفادهازنیازجنسیآنحضرت،ویراواداربهخوردنازمیوهممنوعهساخت.»بنابراین،اگراکنونکسینیازجنسیداشتهباشدوگناهیمرتکببشود،آیاگناهویغیرعمدیخواهدبود؟نهاینچنیننیست. اشکالایناستکهدیدگاهوادارشدندرذیلعنوانغیرعمدیقرارنمیگیرد.
دردیدگاهعمدیوتحریمی،نهیتحریمیوگناهصغیرهدرعرضهمقراردادهشدهاست. درحالیکهگناهصغیرههمانتحریماست.
نقدمحتوایی
اشکالاتمحتوایی: ازاشکالاتجزئیصرفنظرمیکنموبهاشکالاتدیدگاهبرگزیدهصاحبمقالهمیپردازم.
1. درمقالهنقدیکهبهدیدگاهفراموشیدردیدگاهغیرعمدیدارد،عنوان«نسی»درآیهمطرحمیشود. نقدیکهدراینجاوارداستایناستکهدرمقالهعنوان«عهد»درآیهبهنهیازخوردنازمیوهشجرهممنوعهتفسیرشدهاست،درحالیکهچنیننیست. درآیهایکهایشانبهآنتمسکمیکندآیه 115سورهطه«وَلَقَدْعَهِدْناإِلىآدَمَمِنْقَبْلُفَنَسِيَوَلَمْنَجِدْلَهُعَزْماً»بایدبهعنوان«مِنْقَبْلُ» توجهکردودرآندقتنمودکهدراینبحثبرایمامعنایاساسیدارد. تمامآنچهدرذیلاینآیهشریفهوجوددارد،چیزیغیرازعهدمنقبلاست. معلوممیشودکهازقبلعهدیبودهاستکهبراساسظاهرآیهحضرتآدمآنعهدرافراموشکرد. مسائلدیگریدرآنجاذکرمیشود،بهنوعیمبتنیبرفراموشیآنعهداست. پرسشیکهاینجامطرحمیشودایناستکهآنعهدچهبودهاست؟بهنظرمیرسدعهدهماننهیازخوردنازمیوهشجرهممنوعهبودهاست،یعنیعهدعبارتاستاز: «وَلاتَقْرَباهذِهِالشَّجَرَةَ». عنوان«مِنْقَبْلُ»دراینجابرایمااینمسألهرابهطورکاملروشنمیکندومشخصمیکندکهاینعهدمربوطبهقبلبودهاست؛بنابراین،اولا،عنوان«مِنْقَبْلُ»مسألهراروشنمیکند. ثانیا،برفرضکهعهدمربوطبهنهیازخوردنازمیوهشجرهممنوعهنباشد،ولیدراینجابهحضرتآدمهشدارمیدهدکهابلیسشمارافریبندهدچونابلیسدشمنشماست. پسیککبرایکلیبهدستحضرتآدممیدهدوآناینکهمواظبباشابلیسشمارافریبندهدوگمراهنکند. پساگراینرابپذیریمهمچنینبهشجرهممنوعهمربوطمیشود،چونحضرتآدمدرآنجافریبخوردهومصداقیبرایآیهشریفهمیشود. پساینآیهشریفهبیانمیکندکهحضرتآدمبایدمراقبباشدوفریبابلیسرانخوردودربرابردستورخداوندبهحرفابلیسگوشندهد. بنابراین،آیهشریفهازهردوحیثارتباطبهشجرهممنوعهپیدامیکندکهآدمبایدتوجهپیدامیکردوحرفابلیسرادربارهشجرهممنوعهگوشنمیداد.
2. دیدگاهوادارکردنآدمبهارتکابازسویحوادرذیلعنوانغیرعمدینمیگنجدچونموجبمیشودکهماخیلیازگناههاراازحالتعمدیخارجکنیم. درخوردنآگاهانهنیزایناشکالوارداست.
3. یکیازموضوعاتمهمموضوعنهیتنزیهیاست. درمقالهدیدگاهنهیتنزیهیاینگونهنقدشدهاستکهظاهراینآیات،نهیتنزیهینیست،چونقرآنکریمباشدتوقوتنهیرابیانمیکند. اشکالایناستکهشدتوقوتدربیاننهینمیتوانددلیلیبرتنزیهینبودنباشد؛زیرادرعرفونزدعقلادرجامعهازافرادبرترانتظاریهستکهازافرادپایینترچنینانتظارینیست. مثلااگردرحکومتییکرئیسجمهورتخلفیانجامدهد،مردماورایکنوعملامتمیکنند،امااگریکفردعادیتخلفیانجامدهدمردمبهگونهایدیگرویراملامتمیکنند. ملامتهاباهمدیگریکساننیستند. انبیاییالهیبهجهتبرتریوداشتنمقامنبوتورسالت،اگرتخلفیبکنند،هرچندآنتخلفانجاممکروهیباشدوبهمسألهعصمتصدمهاینزند،خداوندآنانراشدیدترازدیگراننکوهشومجازاتمیکند،چوننگاهخداوندبهآنهابانگاهبهدیگرانکاملامتفاوتاست. البتهبایدبررسیشودکهآیاانجاممکروهباعصمتپیامبرانمنافاتداردیانه. درفقهاینمسألهمطرحاستکهتکراریکامرخلافمروتبهعدالتانسانصدمهمیزند. آنچهاینجابیانشدایناستکهحضرتآدممرتکبگناهشدهوگناهویشدیدبودهاست. شدتیکهاینجاوجودداردمنافاتیبانهیتنزیهیندارد،چونشدتنهیمتناسبباجایگاهومقامنبوتحضرتآدماست. آیهشریفهایکهدراینجامطرحشد،بحثاستغاررابیانمیکند: «وَإِنْلَمْتَغْفِرْلَناوَتَرْحَمْنالَنَكُونَنَّمِنَالْخاسِرينَ»[65]دراینآیهبیاننمیکندکهحضرتآدمبراساساینارتکابمستحقعقوبتشدهاست،بلکهبهخاطرآنجایگاهیکهداشتهومعصیتخدارادرکمیکردهومتوجهبودهکهبهعنوانیکپیامبردرچنینجایگاهیقرارداردوخدایبزرگراکاملامیشناختهومعرفتبالاییداشته،خودشاحساسکردهکاربسیاربدیکردهاست،نهاینکهاینکارآنحضرتمستحقعقوبتیدرقیامتباشد. بایدتوجهداشتکهخسرانکلشیئبحسبه. درقرآنکریمکلمهخسردربسیاریازمواردبهکاربردهشدهاست. آیهشریفه «إِنَّالْإِنْسانَلَفيخُسْرٍ»[66]خسرانرابرتمامرفتارهایانساناطلاقکردهاست،مگراینکهایمانوعملصالحداشتهباشد،پسهرکاریحتیکارعادیازحالتخسرانخارجنیست. آنچهبرایاومفیداستفقطایمانوعملصالحاست. بقیهکارهابرایاوازنظرزمانخسراناست. خسرانموضوعیمقولبهتشکیکاست. اگردرموردپیامبریشدتبهکاررفتهاست،متناسبباجایگاهآنپیامبراست.
4. دربارهدیدگاهنمادگراییبایدبهایننکتهتوجهداشتکهموضوعنمادگراییدرفرهنگغربیهاونگاهیکهآناننسبتبهانجیلوتوراتدارند،شکلگرفتوسپسبهفضایاسلامیومسلمانانمنتقلشدوبرخیآنرادربارهداستانحضرتآدمدرقرآنپذیرفتند. درغربچالشهاییازقبیلچالشتثلیث،چالشکیفیتخلقتحضرتعیسیووجودداشت. پرسشیکهمطرحاستایناستکهچرادراینمقالهبهچالشهاییکهمنشأدیدگاهنمادگراییدرغربشد،اشارهنشدهاست؟آیاصرفاینکهدرآنجادیدگاهنمادگراییوجوددارد،موجبمیشودکهمانمادگراییرادرداستانحضرتآدمبپذیریمیادراینجانیزچالشهاییوجوددارد؟اگروجوددارد،اینچالشهابایدتبینمیشدکهدرمقالهبهآناشارهنشدهاست.
5. درارتباطبانظریهبرگزیدهدرمقاله: ایننظریهدرسهمحوربیانشدهاست. محوراولشرایطزمانیومکانیبهشتحضرتآدماستکهباشرایطدیگرپیامبرانمتفاوتبودهاست. ماهنگامیکهمیخواهیمبحثتنافیبامقامعصمتراتبیینکنیمبایدمتوجهاینشرایطباشیمدراینشرایطبودهاستکهاینتخلفصورتگرفتهاستنهدرشرایطدیگرانبیاکهشرایطآنانعادیبودهاست. ونیزشرایطمعرفتیحضرتآدمبادیگرپیامبرانمتفاوتبودهاست. پیامبرانبعدیمعارف،آگاهیوتجربیاتیداشتندکهحضرتآدمازآنهابیبهرهبودونیزآنانتربیتشدهبودندکهحضرتآدماینگونهتربیتنشدهبود. موضوعدیگریکهدرمقالهمطرحاستبحثتعمیمکلامیضرورتعصمتبهدورهایغیرازدورهایکهآدمدربهشتبودهاست. مانمیتوانیممبانیکلامیعصمترابههمهدورانزندگیحضرتآدمتعمیمدهیم. پسباتوجهبهشرایطزمانیومکانیوشرایطمعرفتیحضرتآدم،بایدعصمتآنحضرترابهدورهپسازخروجایشانازبهشتتخصیصدهیمودورهحضورآدمدربهشت،تخصصاازعمومیتعصمتحضرتآدمخارجاست. دربارهاینمطالبایننظریهبرگزیدهچندینمطلبوجوددارد: آیاماهیتمعصیتدردورانهامختلف،متفاوتاست؟ماهیتمعصیتعبارتاستازاینکهانسانمکلفوعالم،امرخداراتخلفمیکند. اینگونهتخلفدرهرجارخبدهدمعصیتاستوباعصمتتنافیدارد. مکانوزماندرماهیتمعصیتتغییریایجادنمیکند،چهدردنیاباشدیادربهشت. کسیکهمعصیتمیکندخطاکاراستچهدربهشتباشدیادرزمین. آیاانسانمجازاستومیتوانددربهشتتخلفکند؟آیاپیامبرانمیتواننددربهشتمعصیتکنندمثلاکفراننعمتکنند؟روایتیکهدرمقالهنقلشدهاستبرفرضکهسندآنصحیحباشد،اگربامبنایعصمتدرتعارضباشدـکهازمبانیاصلیواصولیاستـبایدآنراکنارنهاد. آیادرمقالهچالشمیانروایتومبنایعصمتحلشدهاست؟
تخلفابلیسدرکجاصورتگرفت؟درزمینبودیادرغیرزمین؟شمامیگویداگردرزمینتخلفیصورتگیردباعصمتمنافاتدارد،ولیتخلفدربهشتباعصمتمنافاتیندارد. مسلماستکهتخلفابلیسدرزمیننبودهاستوتخلفویپیشازتخلفحضرتآدمبودهاست. چطورشماجریانتخلفحضرتآدمراتوجیهمیکنید،ولیتخلفابلیسراتوجیهنمیکنید؟چراتخلفحضرتآدمتوجیهپذیراست،ولیتخلفابلیستوجیهپذیرنیست؟
آیافقدانتجربهموجبجوازمعصیتمیشود؟آیاچونحضرتآدمتجربهدیگرپیامبرانرانداشتموجبجوازمعصیتمیشود؟بسیاریازانسانهاتجربهندارندوگناهانجاممیدهند. آیامیشودگفتکهمعصیتکارنیستند؟درجریانحضرتابراهیمبرایاینکهاطمینانبیشتریداشتهباشدچناندرخواستیراازخداکرد. پسمیشودکهانسانتجربهاینداشتهباشدوپایبندباشد. حضرتآدمهممیخواستچنینپایندیراداشتهباشد.
مسألهبعدیادعایفقدانتربیتالهیدرزمینهعلمیوعملیبرایحضرتآدماست،درحالیکهقرآنمیفرماید: وَعَلَّمَآدَمَالْأَسْماءَكُلَّها[67]وبعدابلیسرابعنوانیکدشمنمعرفیمیکندوسپستذکرمیکندکهمراقبباشتاابلیسشماراگمراهومنحرفنکندوشمارافریبندهد. اینهاهمهنگاهتربیتیاستونگاهتربیتیبهحدیبالامیرودکهخدابهفرشتگانمیگویدمنبهآدمچیزهایییاددادهامکهشمانمیدانید. پسچطورمیگوییدتربیتوعلمپیامبراندیگرراهنگامیکهدربهشتبودنداشت. ازکلامبرخیاستفادهمیشودکهحضرتآدمازهمهپیامبرانجزپیامبرخاتمعالمتربودهاست،چونبهطورمستقیمخدابهاواسماراتعلیمدادواینجایگاهبلندیبرایحضرتآدماست.
درپذیرشنظرملاصدراوعلامهطباطباییشمافرمودیدکهاینهاتفاوتماهویندارند. آیاشمابهشتبرزخیوبهشتویژهحضرتآدمراقبولداریدیانه؟ظاهراشمابهشتبرزخیراقبولدارید. اینمطلبدرستتبییننشدهاست. چطوربهشتبرزخیباآنچهبهشتموعوداستتفاوتماهویندارد؟درحالیکهدرآنبهشتآزمایشبود،ولیدربهشتموعودآزمایشیوجودندارد.
اینکهگفتهشد «دربهشتحضرتآدمبحثنبوتمطرحنیست،چوننبوتبرایجامعهاستودربهشتجامعهاینبود»سخنصحیحینیست،زیرادربهشتنیزجامعهوجودداشتهاست،ولیدرشکلکوچکخودش. حضرتآدموهمسرشیکجامعهکوچکراتشکیلدادند،چونماخانوده رانیزیکجامعهمیدانیم. بنابراین،حضرتحوانیزبهراهنمانیازداشتوحضرتآدمپیامبروراهنمایاوبود.
چگونهتجربهنداشتنرادلیلجوازمعصیتمیدانید،درحالیکهامروتکلیفخداوجودداشتعلمهمبود،بااینحالتخلفصورتگرفت.
اینکهگفتهشددینبهمعنایرایجدربهشتآدمنبودهاست،بلی،ولیتکلیفکهوجودداشتواینمطلببهروشنیازآیاتشریفهقرآناستفادهمیشود. قرآنمیفرمایدکهآدممکلفبهتکالیفیبود.
اینکهگفتهشدعناویننهیتحریمیوتنزیهیوواجبومستحبوحرامومکروهبعدازآمدنادیانوشایدبعدآمدندیناسلامدرستشدهاست،ممکناستچنینباشد،ولیاینعناوینازحقایقیحکایتمیکنندکهآنحقایقهنگامحضورآدمدربهشتهمبودهاستوآنحضرتبهاینحقایقتوجهداشتهاست.
بهنظرمیرسدکهنظریهمنتخبدراینمقاله،یکنظریهترکیبیاست،چونبرخیگفتهاندکهحضرتآدمدربهشتپیامبرنبودهاستوبرخیگفتهانددربهشتتکلیفیوجودنداشتهاست؛ازترکیبچندنظریهیکنظریهمستقلارائهشدهاست،البتهاشکالیهمنداردمشروطبهاینکهازاشکالاتیادشدهپیراستهگردد.
نادرستیادعایعدمسازگاریعصیانحضرتآدمبامبانیشیعه
-آقایزمانی: آنچهدراینمقالهآمدهاستبحثیتفسیریوکلامیاست. دیدگاههاییکهنویسندهمقالهدرمقالهنقلونقدکردهاست،برخیازآنچهنقدکرده،خودشپذیرفتهاست. نویسندهمقالهپذیرفتهاستکهعصیانآدمپیشازنبوتبودهاست،درحالیکهاینسخنراپیشازایندرمقالهنقدکردهاست.
گفتهشداینکهعصیانحضرتآدمپیشازنبوتبودهاست،بامبانیشیعهسازگارنیست،چونطبقمبانیشیعهپیامبرانپیشازنبوتهممعصومهستندوعصیاننمیکند. همینجااینپرسشمطرحمیشودکهمبانیشیعهازکجابهدستمیآید؟آیامبانیشیعهازعلمایشیعهگرفتهمیشود؟اگرراهاینباشد،راهدرستینیست،زیرامیانعلمایشیعهدراینموضوعاتفاقنظرنیستوبایکدیگراختلافدارندواگرآنمبناازقرآنگرفتهشدهاست،اولاقرآنجنبهاسلامیدارد،نهشیعیوثانیاآیاتقرآندراینموضوعمختلفاست. پسبایدروشنشوداینکهگفتهمیشوداینموضوعازمبانیشیعهاستازکجااینمبانیگرفتهشدهاست. اگرمبانیراازکتابتفسیرموضوعیآیتاللهسبحانییاکتابهایآیتاللهجوادیآملیبگیریمایندرست،ولیاگرازعلمایشیعهدرطولتاریخبگیریم،میبینیمکهبرخیباآن،مخالفهستند. یکیازکتابهاییکهاینبحثرامطرحکردهاستکتابتفسیرآیاتمشکلهقرآناستکهآیتاللهسبحانیآنرانقدکردهاستتحتعنوانتفسیرصحیحآیاتمشکله. درآنکتابهمینموضوعمطرحشدهواثباتکردهاستکهآدمعصیانکردهاست.
نکتهدیگردرترکاولیاست. یکیازدلایلیکهبرایجلوگیریبرخدشهبهعصمتپیامبرانمیآورندبحثترکاولیاست.
نکتهدیگریکهمطرحشداینبودکهوسوسهشیطانباعثآدمازمیوهدرختممنوعهبخورد. اگردرآیاتقرآندقتشودروشنمیشودکهصرفوسوسهباعثنشدکهآدمازمیوهدرختممنوعهبخورد. بهنظرمنتمامسخنانووسوسهشیطانآدمراتکاننداد،آنچهآدمراتکاندادآنقسمدروغویبودچونآدمباورنداشتکهکسیبهخداسوگنددروغبخورد.
نکتهظریفیدربارهاکلازشجرهممنوعهدرقرآنهستوآناینکهدریکجامیگویداکلاودرجایدیگرمیگویدذاقایکبارچشیدنرامطرحمیکندویکبارخوردنراجمعاینآیاتبهایناستکهآدمبیپرواازآندرختنخورد.
-آقایاسلامی: چندنکتهرادراینجابیانمیکنم:
نکتهاولدربارهآیه 115 سورهطه «وَلَقَدْعَهِدْناإِلىآدَمَمِنْقَبْلُفَنَسِيَوَلَمْنَجِدْلَهُعَزْماً»،اینکهگفتهشدنسیاندراینآیهنسیاننظرینیست،درستاست. افزونبردیگرآیاتیکهگواهبراینمطلباست،یکشاهددرونینیزدرخودهمیناینآیههستوآناینکهبعداز«نسی»میفرماید«وَلَمْنَجِدْلَهُعَزْماً» اینجمله «نسی» راتفسیرمیکند،پسمعلوممیشودکهنسیاننظریوازیادرفتننبودهاست،بلکهنسیانبهمعنایترکبودهاستونسیانبهمعنایترکدرقرآنکاربردهایفراوانیدارد،مانندآیه 67 سورهتوبهکهدربارهمنافقانمیفرماید: «نَسُوااللَّهَفَنَسِيَهُم»منافقانخدارافراموشکردندوخداهمآنانرافراموشکرد. مرادازایندونیسان،نسیاننظریوسهونیست،بلکهیعنیآنانخداراکنارگذاشتندوخدانیزنظررحمتشراازآنانبرداشت.
نکتهدوم: اینکهگفتهشدعناوینحرمتوکراهتمربوطبهفضایادیان،بلکهمربوطبهفضایاسلاماست،بلهممکناستتعبیرواصطلاححرامومکروهوتنزیهومانندآنهادرادیاندیگرنبودهباشد،ولیچوناینهاتابعمصالحومفاسدهستندومصالحومفاسدامورتکوینیوواقعیمیباشند،حقیقتآنهاهمیشهوجودداشتهاست،یعنیبرخیاموربرایامتهایپیشینحرامبودهوبرخیواجبوهکذا.
نکتهسوم: اینکهگفتهشدواژهخسارتومشتقاتآندرقرآنفقطدرخسارتاخرویبهکاررفتهاست،اینگونهنیست. قرآنکریمدوجورخسارتترسیممیکند،خسارتدنیویوخسارتاخروی. درمواردیمیفرماید: «وَهُوَفِيالْآخِرَةِمِنَالْخاسِرينَ»[68]یکیازمواردیکهقرآنخسارترابرایزیانهایدنیویبهکاربردهاستدرسورهمطففینآیه 3 است: «وَإِذاكالُوهُمْأَوْوَزَنُوهُمْيُخْسِرُونَ»
نکتهچهارم: درمقالهبرایاثباتنظریهبرگزیدهرویسهمحورتأکیدشدهاست،زمان،مکانومعرفت. ممکناستحضرتآدممعرفتهایریزوتفصیلیبعضاموررادربهشتنداشتهاست،ولیاینمقداررامیدانستکهخدانهیصریحکردهاستوابلیسنیزدقیقادرمقابلخداموضعگرفتهاستوتوصیهمیکندکهازایندرختبخورید. اینحداقلمعرفتیبودکهحضرتآدمداشت.
نکتهپنجم: جنابآقایاسدیفرمودهکهدیدگاههایهمهمفسرانرابررسیکردهاست. آیتاللهجوادیدرتسنیمدیدگاهیراارائهمیکندوآناینکهحضرتآدمدرزمینبرایزندگیورسالتدرزمینآفریدهشدوبهشتدرحدیکمعراجبودـاگرچهممکناستدرمتوندینیماتعبیرمعراجدربارهبهشترفتنحضرتآدمنیامدهباشدـمثلمعراجپیامبراسلامکهدرآنمعراجمسائلیرخدادمثلآموزشنمازبهآنحضرت. درمعراجحضرتآدمخدامیزبانبودوآموزشهاییبهویدادهشدتاحضرتآدمبرایزندگیدرزمینومقابلهباشیطانواستفادهازفرشتگانواستفادهازراهنماییهایخدادررویزمینپیداکندورسالتشراآغازکند. بنابراین،کلماجرایآدمیکدورهتمرینیدرمعراجنبویبود. دراینجااینپرسشوجودداردکهتفاوتدیدگاهبرگزیدهبادیدگاهآیتاللهجوادیدرتسنیمچیست؟آیادیدگاهبرگزیدههماندیدگاهآیتاللهجوادیرامیخواهدبیانکندیاتفاوتگوهریباآندارد؟
بخشسوم: ارائهدفاعیاتارائهدهندهازنقدها
مهمتریننقدهایکهمطرحشدراپاسخمیدهم.
1. اینکهآقاییوسفیمقدمفرمود: بهعنوان«منقبل»درآیهبایدتوجهداشت. عنوان«منقبل»بهطریقاولیبهتوصیهخداوندمبنیبراینکهابلیسدشمنشماستکهدرجریانسجدهبرآدماتفاقافتادتطبیقدارد. درجریانحضرتآدمدوزمانوجوددارد،یکیاینکهابلیسدشمنشماست،ازاوبرحذرباشید،چونابلیستلاشمیکندشمارااغواوگمراهکند. ایندرماجرایسجدهفرشتگانبرآدماتفاقافتاد. موضوعنهیازشجرهممنوعهدرزماناسکاندربهشتبودهاست؛بنابرایناگربخواهیمبهعنوان«منقبل»استنادکنیمبهطریقاولیآنفاصلهزمانیاشبیشتراستواصلفراموشیهیچگونهسازگاریباآننداردوآیاتبعدنیزمؤیدایناستکهبهآننکتهاشارهدارد.
2. اینکهگفتهشددرنهیتنزیهیدررابطهباافرادمختلفتفاوتدارد. اصلاینمطلبپذیرفتنیاستوبرایناساس،ممکناستیکنهیدرموردشخصیشدیدباشدودرموردشخصدیگریضعیفباشد،ولیدرمقالهبهخودآیهقرآناستنادشدهاست. درداستانحضرتآدمدوشخصیتداریمیکیحضرتآدمودیگریحضرتحوا . آیابههماناندازهکهایننافرمانیدرموردحضرتآدمقبحدارددرموردحضرتحوانیزقبحدارد؟چنیننیست.
دلالتتعبیر«الخاسرین»برخسرانمعنوی
3. درستاستواژهخسراندرخسرانمادیومعنویبهکارمیرود،ولیآنچهدرآیهآمدهاستعنوان «الخاسرین»است. هنگامیکهکاربردهایعنوان«الخاسرین»رادرقرآنبررسیمیکنیمدرهمهموارددرخسراناخرویومعنویبهکاررفتهاست. ازآنجاکهقرآنیفسربعضهبعض،معلوممیشودکهاینعنواندرداستانحضرتآدمنیزبهمعنایخسراناخرویاست. افزونبرایناگربگوییممرادازخسراندرداستانحضرتآدمخسراندنیویاست،یعنیمحرومشدنازنعمتهایبهشت،دراینصورتتوبهحضرتآدمهیچنتیجهاینخواهدداشت؟بلهقربرابراینتیجهتوبهمطرحکردهاند،دولیدلیلیبراثباتآننداریم.
4. درنهیارشادیوتنزیهیعنوان «لاتقربوا» نداریم،همهمواردکاربردعنوان«لاتقربوا»درقرآنکریمبرایحرمتاست.
5. دررابطهبامبنایعصمتبایددیدکهاینمبناراازکجابهدستآوردهایم. درمبنایعصمتگفتهمیشودکهحفظدینخداوالگوبودنبرایمردماقتضامیکندانبیامعصومباشند. اینمطلببرایزمیناست،نهبهشت. بحثهدایتدینیواجتبایحضرتآدم بعدازهدایتدینیاتفاقافتادودربهشتحضرتآدمپیامبرنبود. مابایدبنگریمکهقرآنچهمیگویدونبایدبرخیمطالبیکهازخودماناستیاازبرخیروایاتمیگیریمبرقرآنتحمیلکنیم.
6. اینکهگفتیمتفاوتزمانی،مکانیومعرفتیبدینجهتاستکهالاناگرکسیدرخوابدیدکهشرابخوردهاست،قبحچنینخوابیبراییکفردعادیبایکاولیایخدامتفاوتاست. چونخوابدیدنباافکارانساندرارتباطاست. ممکناستولیّخداازچنینخوابیخیلیناراحتشودواستغفارهمبکندولیآنفردعادیاصلاناراحتنشود.
7. بهشتحضرتآدمیکجهانمتفاوتیبودهاست. نمیخواهمبگویمعصیانینبود؛منبرنافرمانیوعصیانمعتقدمواینعصیانپیامدهایهمداشت،ولیآنشرایطواقتضاهاییکهبرایعصمتهستدررابطهباحضرتآدمدربهشتمطرحنیستوایننافرمانیاستواصلاچیزجداییاست. بانافرمانیآدمدربهشتنمیتوانیمعصمتویودیگرانبیارادررویزمینمخدوشکنیم.
8. نکتهدیگردررابطهبانداشتنتجربهاست. گاهیمنتجربهندارم،ولیاصلتجربهوجودداردوسابقهتاریخیدارد،امامندنبالشنرفتم. دراینصورتنداشتنتجربهمجوزگناهنمیشود،ولیگاهیاصلاهیچگونهتجربهایوجودندارد. ممکناستماخیلیچیزهارابدانیمومخالفتباعلمخودمانکنیم،ولیهنگامیکهتجربهکنیمدیگردنبالآننمیرویم،چونهنگامحضورحضرتآدمدربهشتشرایطخاصبودهاست،آنپیامدهاییکهبرایفقدانعصمتانبیامطرحمیشوددرمعصیتآدمدربهشتمطرحنیست؛لذاآنمشکلاتپیشنمیآید،ولیمعصیتبودهاستوروایتامامرضانیزهمینرامطرحمیکند.
9. اینکهگفتهشدچونقرآنکریمدربارهحضرتآدممیفرماید: «خَلَقَهُمِنْتُراب»[69]پسبهشتآدمرویزمینوزمینیبودهاست،اگرچنینبگوییمماکهنیزازخاکآفریدهشدهایم «وَمِنْآياتِهِأَنْخَلَقَكُمْمِنْتُراب»[70]چگونهبهبهشتخواهیمرفت؟آیاتبهصراحتمیگویدبعدازاینکهآدموحوانافرمانیکردندخداوندفرموداهبطوانمیتوانگفتکههبوطمقامیمراداست،چونبرخلافظاهرقرآناست. ظاهرآیهمیگویدآناندرجاییغیراززمینبودند. اینکهقرآنمیگویددربهشتآدمگرسنگی،تشنگی،گرماوسرمانبود،آیادررویزمینچنینجاییداریم؟
10. منیکیازدلایلآقایجوادیراآوردم. دررابطهبا دیدگاهآیتاللهمکارمشیرازی،اصلآزمایشیبودنراقبولداریم،ولیآزمایشیبودندلیلجدینبودننیستکهآیتاللهمکارمچنیننتیجهایگرفتهاستوبعدگفتهاستنافرمانیهماشکالیندارد،نهیجدیبودهاستومخالفتبانیزاشکالداشت. اگرنافرمانیدرزمیناتفاقمیافتادهمهاینمشکلاتواشکالاتمطرحبود.
[1] . تفسیر ابی حمزه، ص123؛ تفسیر قمی، ج1، ص65؛ زبده التفاسیر، ج4،
ص281.
[2] . الجامع لاحکام القرآن، ج1، ص307؛ روح المعانی، ج1، ص237.
[3] . تفسیر ابوحمزه، ص123؛ و نیز نک: مجمع البیان، ج7، ص60؛ التفسیر
الکبیر، ج3، ص13.
[4] . الجامع لاحکام القرآن، ج1، ص307؛ روح المعانی، ج1، ص237.
[5]. رک: اعراف، آیات 20 و 21 و طه، آیه 120.
[6].رک: اعراف، آیه22.
[7]. اعراف، آیه 23.
[8] . تفسیر تسنیم، ج3، ص349.
[9] . نک: التبیان، ج4، ص368؛ التفسیر الکبیر، ج3، ص13-14؛ نور
الثقلین، ج1، ص59
[10]. رک: بقره، آیه 35؛ اعراف، آیات 19 و 20 و 22.
[11] . نک: جامع البیان، ج1، ص339-340؛ المحرر الوجیز، ج1، ص129.
[12] . نک: جامع البیان، ج1، ص339-340؛ المحرر الوجیز، ج1، ص129.
[13] . ر.ک: کتاب مقدس، پیدایش، 3: 1-19.
[14] . نک: التفسیر الکبیر، ج3، ص11؛ بحار الانوار، ج11، ص198
[15] . التبیان، ج4، ص373؛ التفسیر الکبیر، ج3، ص11؛
[16] . الکشاف، ج2، ص557؛ روض الجنان، ج1، ص153.
[17] . الفرقان، ج1، ص319- 324؛ تفسیر نور، ج7، ص403
[18] . شرح ابن ابی الحدید، ج7، ص23؛ المواقف، ج3، ص433.
[19] . نور الثقلین، ج1، ص60
[20] . بحار الانوار، ج11، ص74.
[21] . عیون اخبار الرضا، ج1، ص182؛ بحار الانوار، ج49، ص180.
[22] . التفسیر الکبیر، ج3، ص4-3؛ تفسیر ملا صدرا، ج3، ص90؛
[23] . التبیان، ج4، ص373؛ مجمع البیان، ج1، ص121؛تفسیر ملا صدرا،ج3،
ص90-94؛ الجوهر الثمین، ج1، ص89؛ زبده التفاسیر، ج1، ص126؛ التفسیر الکاشف، ج1،
ص88؛ نمونه، ج6، ص125.
[24] . التفسیر الکاشف، ج1، ص88
[25] . نمونه، ج1، ص188؛ تفسیر صحیح آیات مشکله، ص119؛ تسنیم، ج3، 340.
[26] . تفسیر بیضاوی، ج1، ص72؛ البحر المحیط، ج1، ص255؛ آلاء الرحمن،
ج1، ص85-86 ؛تفسیر تسنیم، ج3، ص337
[27]. تفسیر ملا صدرا، ج3، ص90؛ تفسیر بلاغی، ج1، ص87؛ المیزان، ج1،
ص136؛ الکاشف، ج1، ص 88؛ التمهید، ج3، ص437؛ تفسیر تسنیم، ج3، ص340.
[28] . عنایة الاصول ج۴ ص۸۴ و۸۵. ؛ بدائع الأفکار، ص 212.
[29] . مباحث الاصول ج۴ ص۴۱۳
[30] . ر.ک: مباحث الاصول، ج 4، ص 413.
[31] . ر.ک: بدائع الأفکار، ص 212؛ نهایة الدرایة، ج 1، ص 417.
[32] . ر.ک: اصول الفقه، ج 1، ص 293.
[33] . صدر، سید محمد باقر، مباحث الأصول، ج 4، ص 413.
[35] . ر.ک: بدائع الأفکار، ص 212؛ نهایة الدرایة، ج 1، ص 417.
[36] . المیزان، ج1، ص136؛ تسنیم، ج3، ص.340.
[37]. ر.ک: المیزان1، ج1،ص135.
[38]. رک: المیزان، ج1،ص136؛ تفسیر صحیح آیات مشکله، ص121؛ تسنیم، ج3،
ص340.
[39] . تسنیم، ج3، 339؛ مصباح
یزدی، ص167.
[40] . نمونه، ج7، ص140-150.
[41]. احياى فكر دينى، ص 99.
[42] . سيكولوجية القصه، ص 167.
[43] . المنار،ج1، ص246و ج8، ص334
[44] . تفسیر القرآن الکریم، ج5، ص467-469 و 473.
[45] . المیزان، چ8، ص31؛ سیری در سیره نبوی،ص125؛ التمهید،ج7، ص464.
[46]. سيكولوجيه القصه، ص 170.
[47] . ر.ک: تحلیل داستان آدم در قرآن؛ نخستین انسان در نگاه های بشری،
مجله پژوهش های قرآنی، شماره15 و 16، س85-90
[48] . فإن الله عز وجل خلق آدم حجة في أرضه وخليفة في بلاده، لم يخلقه
للجنة، وكانت المعصية من آدم في الجنة لا في الأرض تتم مقادير أمر الله عز وجل،
فلما أهبط إلى الأرض وجعل حجة وخليفة، عصم بقوله عز وجل: إن الله اصطفى آدم ونوحا
وآل إبراهيم وآل عمران على العالمين.(آل عمران/33 ) الامالي، صدوق، ص150
[49] . بحار الانوار،ج11، ص74
[50]. جامع البیان، مج1، ج1،288؛الکشاف ج1،ص124؛ تفسیر بیضاوی،ج1،ص81؛
روح المعانی،مج1،ج1،ص351؛ تفسیر ملاصدرا، ج2، ص300؛ المیزان،ج 1، ص116.
[51]. المیزان، ج8، ص 38.
[52] . المیزان، ج 1، ص127.
[53] . المیزان، ج1، ص126.127.
[54] . المیزان، ج1، ص127
[55] . نور الثقلین، ج1، ص59؛ الکاشف، ج3، ص312
[56]. مجمع البیان، ج1، ص175؛آلاء الرحمن ،ج1، ص87؛ تفسیر القرآن
الکریم(خمینی) ج5، ص451.
[57] .جامع البیان، ج1، ص347تفسیر سمرقندی، ج1، ص72؛ زاد المسیر، ج1،
ص57.
[58] . جوامع الجامع، ج1، ص97؛ زادالمسیر، ج1، ص57؛ تفسیر الجلالین،
ص9.
[59]. ر.ک: مجمع البیان، ج4، ص 618-619؛ التفسیر الکبیر، ج2، ص212؛
تفسیر ملا صدرا، ج3، ص4.
[60] . نک: تفسیر کبیر، ج3، ص4 الجامع لاحکام القرآن ، ج1، 303؛
[61]. ر.ک: مجمع البیان، ج1، ص194؛ تفسیر ملا صدرا، ج3، ص 84.
[62]. الاعتقادات، ص95؛ التبیان، ج1، ص156؛ روح المعانی، ج1، ص371-372؛
المنار، ج1، ص 277.
[63]. تفسیر ملا صدرا، ج3، ص81-83..
[64]. المیزان، ج1، ص135 و 139.
[65]. اعراف، آیه 23.
[66]. عضر، آیه 2.
[67]. بقره، آیه 31.
[68].آل عمران، آیه 85 و مائده،
آیه 5.
[69]. آل عمران، آیه 59.
[70]. فاطر، آیه 11.