درسهایی از اخلاص و بصیرت شهید سلیمانی/ ۶
مؤلفههای بصیرتافزایی در وصیتنامه شهید سردار سلیمانی
عضو هیئت علمی پژوهشکده فرهنگ و معارف قرآن گفت: اهل بصیرت تلاش میکنند همانگونه که در زمان حیاتشان با بصیرت افزایی دیگران را از خطرات گمراهی و ظلالت نجات دهند با تهیه وصیتنامه بصیرتافزا، بعد از مرگشان نیز بازماندگان و اطرافیان را بصیرت بخشند. با بررسی متن وصیتنامه شهید سردار سلیمانی میتوان پی برد که چقدر این مجاهد قهرمان از بصیرت بالایی بر خوردار بود.
حجتالاسلام والمسلمین عیسی عیسیزاده، عضو هیئت علمی پژوهشکده فرهنگ و معارف قرآن طی یادداشتی به مناسبت ایام سالگرد شهادت سردار سلیمانی و دهه بصیرت، نوشت: یکی از عوامل بصیرت و هدایت بشر قرآن کریم است و خداوند در این باره فرمود: «هَذَا بَصَائِرُ لِلنَّاسِ وَهُدًى وَرَحْمَةٌ لِقَوْمٍ یُوقِنُونَ؛ این [کتاب]براى مردم بینش بخش و براى قومى که یقین دارند رهنمود و رحمتى است» (سوره جاثیه/آیه ۲۰)، اگر انسان بتواند با این کلام الهی انس بگیرد به هیچ وجه دچار ظلمت و گمراهی نخواهد شد.
مقام معظم رهبری در این باره فرمود: «امروز ما به قرآن احتیاج داریم، راه صحیح زندگی جوامع اسلامی و امّت اسلامی، عمل به قرآن است، در یک روایتی میفرماید: اِنَّ هذَا القُرآنَ حَبلُ الله -اینکه در قرآن دارد که «وَاعتَصِموا بِحَبلِ اللهِ جَمیعًا وَلا تَفَرَّقوا» (سوره آل عمران/آیه ۱۰۳)؛ این حبلالله، همین قرآن است- وَ هُوَ النُّورُ المُبین؛ خاصیّت نور چیست؟ نور فضا را روشن میکند، راه را به انسان نشان میدهد، انسان قدرت بینایی پیدا میکند، بصیرت پیدا میکند، نور که نبود، چشم هم به کار نمیآید و فایدهای ندارد، چون جایی را نمیبیند. ما دارای عقل هستیم، دارای تواناییهای گوناگون هستیم، دارای قدرت فکری هستیم، امّا اگر نور نباشد، اینها نمیتواند به ما کمک کند، نور لازم است. این نور، قرآن است، «و الشِّفاءُ النّافِع؛ [ما]مریضیم، بیماری داریم.» (بیانات، ۶/۲/۱۳۹۷)
سردار سلیمانی نیز در اثر اُنس با قرآن با بهرهگیری از نورانیت این کتاب آسمانی توانست به بصیرت دست پیدا کند و آنچنان حق و باطل را شناسایی کند که حاضر شد تمام وجود خویش را برای دفاع از حق و مبارزه با باطل وقف نماید و سرانجام در این راه جام شهادت را سر کشد. یکی از همرزمان سردار سلیمانی درباره اُنس دائمی ایشان با قرآن گفت: «همیشه وقتی حاج قاسم در ماشین مینشست قرآن را حفظ میکرد و صلوات میفرستاد و سوره حشر را میخواند».
اهل بصیرت تلاش میکنند همانگونه که در زمان حیاتشان با بصیرت افزایی دیگران را از خطرات گمراهی و ظلالت نجات دهند با تهیه وصیتنامه بصیرتافزا، تلاش میکنند بعد از مرگشان نیز بازماندگان و اطرافیان را بصیرت ببخشند. با بررسی متن وصیتنامه شهید سردار سلیمانی میتوان پی برد که چقدر این مجاهد قهرمان از بصیرت بالایی بر خوردار بود. در اینجا به گوشهای از نکات بصیرتافزایی وصیت ایشان اشاره میشود.
الف: دفاع از اسلام و ولایت
دوست دارم کرمان همیشه و تا آخر با ولایت بماند، این ولایت، ولایت علی بن ابیطالب (ع) است و خیمه او خیمه حسین فاطمه (س) است، دور آن بگردید، با همه شما هستم، میدانید در زندگی به انسانیت، عاطفهها و فطرتها بیشتر از رنگهای سیاسی توجه کردم، خطاب من به همه شما است که مرا از خود میدانید، برادر خود و فرزند خود میدانید.
وصیت میکنم اسلام را در این برهه که تداعی یافته در انقلاب اسلامی و جمهوری اسلامی است، تنها نگذارید. دفاع از اسلام نیازمند هوشمندی و توجه خاص است و در مسائل سیاسی آنجا که بحث اسلام، جمهوری اسلامی، مقدّسات و ولایتفقیه مطرح میشود، اینها رنگ خدا هستند؛ رنگ خدا را بر هر رنگی ترجیح دهید.
ب: حراست از اصول انقلاب
برادران و خواهران عزیز ایرانی من، مردم پر افتخار و سربلند که جان من و امثال من، هزاران بار فدای شما باد، کما اینکه شما صدها هزار جان را فدای اسلام و ایران کردید، از اصول مراقبت کنید و اصول یعنی ولیّ فقیه، خصوصاً این حکیم، مظلوم، وارسته در دین، فقه، عرفان، معرفت، خامنهای عزیز را عزیزِ جان خود بدانید. حرمت او را حرمت مقدسات بدانید.
ج: حفظ وحدت و همدلی
جمهوری اسلامی، امروز سربلندترین دوره خود را طی میکند، بدانید مهم نیست که دشمن چه نگاهی به شما دارد. دشمن به پیامبر شما چه نگاهی داشت و چگونه با پیامبر خدا و اولادش عمل کردند، چه اتهاماتی به او زدند، چگونه با فرزندان مطهر او عمل کردند؟ مذمت دشمنان و شماتت آنها و فشار آنها، شما را دچار تفرقه نکند. بدانید که میدانید، مهمترین هنر خمینی عزیز این بود که اول اسلام را به پشتوانه ایران آورد و سپس ایران را در خدمت اسلام قرار داد.
اگر اسلام نبود و اگر روح اسلامی بر این ملت حاکم نبود، صدام، چون گرگ درندهای این کشور را میدرید، آمریکا، چون سگ هاری همین عمل را میکرد، اما هنر امام این بود که اسلام را به پشتوانه آورد، عاشورا و محرّم، صفر و فاطمیه را به پشتوانه این ملت آورد، انقلابهایی در انقلاب ایجاد کرد، به این دلیل در هر دوره هزاران فداکار جان خود را سپر شما و ملت ایران و خاک ایران و اسلام نمودهاند و بزرگترین قدرتهای مادی را ذلیل خود نمودهاند. عزیزانم، در اصول اختلاف نکنید.
د: احترام به میراث شهدا
شهدا، محور عزت و کرامت همه ما هستند، نه برای امروز، بلکه همیشه اینها به دریای واسعه خداوند سبحان اتصال یافتهاند. آنها را در چشم، دل و زبان خود بزرگ ببینید، همانگونه که هستند، فرزندانتان را با نام آنها و تصاویر آنها آشنا کنید، به فرزندان شهدا که یتیمان همه شما هستند، به چشم ادب و احترام بنگرید، به همسران و پدران و مادران آنان احترام کنید، همانگونه که از فرزندان خود با اغماض میگذرید، آنها را در نبود پدران، مادران، همسران و فرزندان خود توجه خاص کنید.
ر: توجه به تربیت و حراست از جامعه
مسئولین همانند پدران جامعه باید به مسئولیت خود پیرامون تربیت و حراست از جامعه توجه کنند، نه با بیمبالاتی و به خاطر احساسات و جلب برخی از آرا احساسی زودگذر، از اخلاقیاتی حمایت کنند که طلاق و فساد را در جامعه توسعه دهد و خانوادهها را از هم بپاشاند. حکومتها عامل اصلی در استحکام خانواده و از طرف دیگر عامل مهم از هم پاشیدن خانواده هستند. اگر به اصول عمل شد، آن وقت همه در مسیر رهبر و انقلاب و جمهوری اسلامی هستند و یک رقابت صحیح بر پایه همین اصول برای انتخاب اصلح انجام میشود.
ز: رعایت اصول در انتخاب مسئولین
نکتهای کوتاه خطاب به سیاسیون کشور دارم: چه آنهایی [که]اصلاحطلب خود را مینامند و چه آنهایی که اصولگرا. آنچه پیوسته در رنج بودم اینکه عموماً ما در دو مقطع، خدا و قرآن و ارزشها را فراموش میکنیم، بلکه فدا میکنیم. عزیزان، هر رقابتی با هم میکنید و هر جدلی با هم دارید، اما اگر عمل شما و کلام شما یا مناظرههایتان به نحوی تضعیفکننده دین و انقلاب بود، بدانید شما مغضوب نبی مکرم اسلام و شهدای این راه هستید؛ مرزها را تفکیک کنید. اگر میخواهید با هم باشید، شرط با هم بودن، توافق و بیان صریح حول اصول است. اصول، مطوّل و مفصّل نیست. اصول عبارت از چند اصل مهم است:
اعتقاد عملی به ولایتفقیه است؛ یعنی اینکه نصیحت او را بشنوید، با جان و دل به توصیه و تذکرات او بهعنوان طبیب حقیقی شرعی و علمی، عمل کنید. کسی که در جمهوری اسلامی میخواهد مسئولیتی را احراز کند، شرط اساسی آن [این است که]اعتقاد حقیقی و عمل به ولایتفقیه داشته باشد. من نه میگویم ولایت تنوری و نه میگویم ولایت قانونی؛ هیچ یک از این دو، مشکل وحدت را حل نمیکند؛ ولایت قانونی، خاص عامه مردم اعم از مسلم و غیرمسلمان است، اما ولایت عملی مخصوص مسئولین است که میخواهند بار مهم کشور را بر دوش بگیرند، آنهم کشور اسلامی با این همه شهید.
اعتقاد حقیقی به جمهوری اسلامی و آنچه مبنای آن بوده است از اخلاق و ارزشها تا مسئولیتها چه مسئولیت در قبال ملت و چه در قبال اسلام. به کارگیری افراد پاکدست و معتقد و خدمتگزار به ملت، نه افرادی که حتی اگر به میز یک دهستان هم برسند خاطره خانهای سابق را تداعی میکنند. مقابله با فساد و دوری از فساد و تجمّلات را شیوه خود قرار دهند. در دوره حکومت و حاکمیت خود در هر مسئولیتی، احترام به مردم و خدمت به آنان را عبادت بداند و خود خدمتگزار واقعی، توسعهگر ارزشها باشد، نه با توجیهات واهی، ارزشها را بایکوت کند.
س: دقت در انتخاب فرماندهان نظامی
کلامی کوتاه خطاب به برادران سپاهی عزیز و فداکار و ارتشیهای سپاهی دارم: ملاک مسئولیتها را برای انتخاب فرماندهان، شجاعت و قدرت اداره بحران قرار دهید. طبیعی است به ولایت اشاره نمیکنم، چون ولایت در نیروهای مسلح جز نیست، بلکه اساس بقای نیروهای مسلح است. این شرط خللناپذیر میباشد. نکته دیگر، شناخت بهموقع از دشمن و اهداف و سیاستهای او و اخذ تصمیم بهموقع و عمل بهموقع؛ هریک از اینها اگر در غیر وقت خود انجام شود، بر پیروزی شما اثر جدی دارد.
ش: حمایت از انقلاب و ولی فقیه
سخنی کوتاه از یک سرباز ۴۰ ساله در میدان به علمای عظیمالشأن و مراجع گرانقدر که موجب روشنایی جامعه و سبب زدودن تاریکیها هستند، خصوصاً مراجع عظام تقلید. سربازتان از یک برج دیدهبانی، دید که اگر این نظام آسیب ببیند، دین و آنچه از ارزشهای آن [که]شما در حوزهها استخوان خُرد کردهاید و زحمت کشیدهاید، از بین میرود. این دورهها با همه دورهها متفاوت است. این بار اگر مسلّط شدند، از اسلام چیزی باقی نمیماند. راه صحیح، حمایت بدون هرگونه ملاحظه از انقلاب، جمهوری اسلامی و ولیفقیه است. نباید در حوادث، دیگران شما را که امید اسلام هستید به ملاحظه بیندازند.
همه شما امام را دوست داشتید و معتقد به راه او بودید. راه امام مبارزه با آمریکا و حمایت از جمهوری اسلامی و مسلمانان تحت ستم استکبار، تحت پرچم ولیفقیه است. من با عقل ناقص خود میدیدم برخی خنّاسان سعی داشتند و دارند که مراجع و علما مؤثر در جامعه را با سخنان خود و حالت حق به جانبی به سکوت و ملاحظه بکشانند. حق واضح است؛ جمهوری اسلامی و ارزشها و ولایتفقیه میراث امام خمینی (ره) هستند و باید موردحمایت جدی قرار گیرند.
من حضرت آیتاللهالعظمی خامنهای را خیلی مظلوم و تنها میبینم. او نیازمند همراهی و کمک شماست و شما حضرات معظم با بیانتان و دیدارهایتان و حمایتهایتان با ایشان باید جامعه را جهت دهید. اگر این انقلاب آسیب دید، حتی زمان شاه ملعون هم نخواهد بود، بلکه سعی استکبار بر الحادگری محض و انحراف عمیق غیرقابل برگشت خواهد بود. دست مبارکتان را میبوسم و عذرخواهی میکنم از این بیان، اما دوست داشتم در شرفیابیهای حضوری به محضرتان عرض کنم که توفیق حاصل نشد. سربازتان و دست بوستان.
ص: زنده نگه داشتن ویژگیهای شهدا
فرزندانم، دختران و پسرانم، فرزندان شهدا، پدران و مادران باقیمانده از شهدا،ای چراغهای فروزان کشور ما، خواهران و برادران و همسران وفادار و متدینِ شهدا در این عالم، صوتی که روزانه من میشنیدم و مأنوس با آن بودم و همچون صوت قرآن به من آرامش میداد و بزرگترین پشتوانه معنوی خود میدانستم، صدای فرزندان شهدا بود که بعضاً روزانه با آن مأنوس بودم؛ صدای پدر و مادر شهدا بود که وجود مادر و پدرم را در وجودشان احساس میکردم. عزیزانم! شما پیشکسوتان این ملتید، قدر خودتان را بدانید. شهیدتان را در خودتان جلوهگر کنید، بهطوریکه هرکس شما را میبیند، پدر شهید یا فرزند شهید را، بعینه خود شهید را احساس کند، با همان معنویت، صلابت و خصوصیت. (وصیتنامه شهید سلیمانی)