دين، جامعه و انحرافات اجتماعي

پدیدآورسیداحمد هاشمی

تاریخ انتشار1388/12/26

منبع مقاله

share 990 بازدید
دين، جامعه و انحرافات اجتماعي

سيد احمد هاشمي
چكيده:

دين، قوي ترين و محكم ترين ريسمان الهي است كه انسان، فقط با تمسك به آن مي‏تواند به هدف و مأواي والاي خويش كه همان مقام خليفة اللهي است، نائل گردد. اما مسئله اصلي اين است كه دين چگونه و از چه راهي توانسته است، قدرت انسان را بالا ببرد و وي را در مقابل لذت‏هاي دنيوي، عصيان و سركشي‏ها بيمه نمايد؟‌
اين نوشتار با بهره گيري از روش علوم اجتماعي در كشف اين مقصود بر آمده است. طبق يك نگاه كلي تمام معارف و دستورالعمل‏هاي ديني اين مسئوليت را به عهده دارند، زيرا دين داراي حلقه‏هاي به ظاهر متفاوت، اما از روحي واحد برخوردار است، البته با نگاهي خاص تر مي‏توان به دو راهكار نظري و عملي دين اشاره نمود كه در راهكار نظري به سه مقوله مهم ترسيم بدي‏ها و خوبي‏ها، ترسيم پاداش، عقوبت و مجموعه معارف بنيادين عنايت دارد و راهكار علمي از طريق تبليغ و امر به معروف و نهي از منكر بر اين مهم گام بر مي‏دارد؛ اگر چه در ظاهر، بعضي از اين موارد فردي و بعضي ديگر ظاهري اجتماعي دارند، ليكن هر دو در هم تنيده شده و قابل تفكيك نمي‏باشند.

واژگان كليدي:

دين، باور، پاداش، عقوبت، تبليغ، امر به معروف و نهي از منكر، خوبي و بدي، انحرافات اجتماعي.
هر جامعه‏اي داراي افكار، عقايد و باورهاي خاصي است كه با توجه به آن، هم احساسات و علايق ويژه‏اي مورد پسند قرار مي‏گيرد و هم رفتارهاي خاصي مقبول شناخته مي‏شود. به اين قواعد و معيارها كه افكار و احساسات درست و قابل قبول و نيز رفتارهاي مناسب و مورد انتظار را در هر شخص تعيين مي‏كنند، «هنجارهاي اجتماعي»[1]مي‏توان ناميد و تخلف از آن هنجارها را «انحراف اجتماعي»[2]مي توان ناميد.[3] دين نيز به عنوان نظامي كه از سوي خداوند در قالب كتاب و سنت نازل گرديده است، معيارها و هنجارهايي براي انديشه، احساس و عمل دارد.
هنجارهاي ديني، اگر چه در جامعه اي ديني كه اكثريت آن را دينداران تشكيل داده‏‏اند، تا اندازه‏اي زياد با هنجارهاي اجتماعي مطابقت داشته و تخلف از آن، به عنوان انحراف اجتماعي تلقي مي‏شود، ولي لزوماً هر هنجار ديني، معيار قابل قبول جامعه و هنجار اجتماعي نمي‏باشد.[4] بلكه ممكن است هنجارهايي در اين زمينه وجود داشته باشد كه در جامعه مورد غفلت و فراموشي قرار گرفته باشد. به گونه اي كه نه تنها از ارتكازات افراد حذف شده باشد، بلكه در قوانين مكتوب نيز اثري از آن ديده نشود. هم چنانكه ممكن است هنجارهايي مورد قبول جامعه باشد كه در دين وجود نداشته باشد يا مخالف آن موجود باشد.
به طور مسلم، دين نه تنها درصدد حفظ هنجارهاي اجتماعي مخالف با هنجارهاي ديني نيست، بلكه خواستار مبارزه با آن هنجارها نيز مي‏باشد؛ لذا انبيا را به مبارزه با بت پرستي كه مطابق هنجارهاي اجتماعي قومشان بود، فرا مي‏خواند. همچنين شأن هدايتگري دين اقتضا مي‏نمايد كه از هنجارهاي اجتماعي غير ديني (نه مخالف و مغاير دين) هم كه بي ارتباط با وظيفه هدايت است، حمايتي نداشته باشد.
بنابراين وقتي از نقش دين در جلوگيري از انحرافات اجتماعي سخن مي‏رود، مقصود انحراف از آن دسته هنجارهاي اجتماعي است كه به نحوي (امضايي يا تأييدي) هنجار ديني نيز شمرده شود. هم چنانكه زماني از انحرافات اجتماعي سخن به ميان مي‏آيد، هنجارهاي ديني غير اجتماعي (هنجارهايي ديني كه مورد توافق جامعه به عنوان معيار عمل و هنجار قرار نگرفته است)، مورد بحث قرار نمي‏گيرد.
براي بررسي نقش دين در جلوگيري از انحرافات اجتماعي اين سؤالات بايد مطمح نظر قرار بگيرد:
1- آيا از دين مي‏توان انتظار مقابله با انحرافات اجتماعي را داشت؟
2- در صورت به جا بودن اين انتظار، آيا دين توانايي مقابله با انحرافات اجتماعي را دارد و به عبارت ديگر، آيا دين از راهكارهاي مناسب براي مقابله با انحرافات اجتماعي برخوردار است؟
3- آيا راهكارهاي دين، در جوامع امروزي نيز داراي كاربرد است؟

انتظار از دين

يكي از اهداف مسلم دين، كه در آيات متعدد قرآن كريم بر آن تأكيد شده است، هدايت و راهنمايي انسان به سوي شناخت و عبوديت پروردگار است.[5]
هدايت و راهنمايي انسان از طريق رعايت و عمل به احكام، دستورات و هنجارهاي خاصي مبتني گشته است، به گونه اي كه بدون رعايت آنها، هدايت ممكن نمي‏باشد. [6]
با پذيرش شأن هدايتگري دين از يك سو و ابتناي هدايت بر رعايت هنجارهاي ديني از سوي ديگر، ناگزير بايد پذيرفت كه دين نمي‏تواند دغدغة رعايت هنجارهاي ديني را (خواه هنجارهاي ديني ـ اجتماعي، خواه غير اجتماعي) از سوي مردم نداشته باشد و درصدد مقابله با تخلف از آن هنجارها برنيايد. در واقع، موضع بي تفاوتي قائل شدن براي دين در مبارزه با انحرافات، به منزله در نظر نگرفتن شأن هدايتگري دين است.

راهكارهاي دين

دين از يك سو با ارائه علوم و معارف خاص و از سوي ديگر با توصيه بر اعمال و رفتارهاي ويژه، نقش مؤثري را در بازداشتن افراد از انحرافات ايفا مي‏نمايد.
راهكار اول كه بر طبق آن، دين از طريق ارائه شناخت‏هاي خاص بر افراد تأثير مي‏گذارد و آنان را از انحرافات باز مي‏دارد، «راهكار شناختي» يا «نظري» مي‏توان ناميد و راهكار دوم كه جلوگيري از انحرافات از طريق «عمل افراد» صورت مي‏گيرد، «راهكار عملي» مي‏توان ناميد در اين نوشتار ابتداً راهكار نظري توصيف و سپس ساز و كار اين راهكارها بيان مي‏گردد:

الف) راهكارهاي نظري

معارف و شناخت‏هاي دين كه در بازداشتن افراد از انحرافات مؤثر است، تحت سه مقوله مي‏باشد:‌ ترسيم و ساز و كار پاداش‏ و عقوبت؛ بدي و خوبي و معارف بنيادين.

ترسيم و ساز و كار پاداش‏‏ و عقوبت‏

دين براي افراد مؤمن، نيكوكار و به طور كلي كساني كه دستورها و هنجارهاي ديني مربوط به انديشه و عمل را به خوبي رعايت مي‏كنند، متناسب با ميزان پايداري آنان بر هنجارهاي مذكور، پاداش‏هايي معرفي مي‏نمايد كه آن اعم از پاداش دنيوي و اخروي است كه به چند عنوان نمونه آن در قرآن كريم اشاره مي‏گردد: پاداش‏هايي چون نعمت‏هاي بهشتي، احساس رضايت‏مندي، سرور و افتخار، جلب نظر و توجه الهي، به دست آوردن يقين، اطمينان و آرامش، برخـورداري از كمـك‏هاي ويـژة الهي در دنيا و برخورداري از هدايت بيشتر الهي و… .[7]
در مقابل، دين عقوبت‏هايي را براي كفار،‌ بدكاران و كساني كه از هنجارهاي ديني تخلف مي‏نمايند، ترسيم مي‏كند. عذاب‏هاي اخروي، پشيماني و سرافكندگي، برخوردار نبودن از نگاه، توجه و رضايت‏ الهي، شك، ترديد و ناآرامي از جمله اين عقوبات است. [8]

سازوكار شناخت مربوط به پاداش و عقوبت:

در درون طبيعت و فطرت انسان نيازهاي متنوعي وجود دارد كه با تأمين آن، احساس آرامش، خوشي و لذت مي‏نمايد و در صورت عدم تأمين، دچار ناآرامي و ناخوشي مي‏گردد. از همين جهت انسان نسبت به رفتار و عملي كه مقرون به پيامد خوشايند تأمين نياز است، رغبت داشته و از عملي كه پيامد ناخوشايند را به دنبال دارد، گريزان است.
بر اساس نظريه يادگيري اجتماعي، همانگونه كه پيامدهاي واقعي عمل(تشويق، يا تنبيهي كه مقارن عمل دريافت شود) رفتار فرد را بر مي‏انگيزد، پيامدهاي مورد انتظار آن هم كه به صورت نمادين، در ذهن بازنمايي شده است، نيز رفتار فرد را بر مي‏انگيزد.[9]
بنابراين، شناخت‏هايي كه از دين در بارة پاداش و عقوبت دريافت مي‏شود، در صورت دروني شدن مي‏تواند آدمي را به سوي كارهاي شايسته كه مقرون با پاداش‏هاي مورد انتظار است، سوق دهد و از كارهاي ناشايست كه همراه با عقوبت مورد انتظار است، باز دارد. به عبارت ديگر، انسان را به رعايت هنجارهاي ديني و دوري از انحراف وادار نمايد.

ترسيم و ساز و كار بدي‏ و خوبي

انسان بر طبق طبيعت و فطرت خويش و همچنين بر اساس آموزه‏هاي اجتماعي، ‌چيزهايي را خوشايند و‌ زيبا و چيزهايي را ناخوشايند و نامطلوب مي‏يابد؛ به گونه اي كه درك اين زيبايي و زشتي در انسان نهادينه شده است. امور خوب و بد ديني نيز به همين ترتيب شكل مي‏گيرد، زيرا دين با بياناتي متنوع و با استفاده از تعابيري خاص سعي مي‏نمايد، تا زشتي و بدي، زيبايي و خوبي بعضي اعمال را همچون ناخوشايندي و زشتي‏ها و يا خوشايندي و زيبايي‏هاي طبيعي و اجتماعي مجسم نموده و براي ما «دروني»[10]سازد.
به عنوان نمونه در قرآن كريم از قمار، شراب، گوشت خوك، مردار و خون به رجس و پليدي تعبير مي‏شود.[11] از منافقين به سبب اعمال ناشايست شان، به عنوان افراد بيمار دل ياد مي‏شود[12]و از مال حرام، عقايد نادرست و افراد بدكار به خبيث، آلوده و ناپاك تعبير مي‏گردد‏.[13]در مقابل، دربارة چيزهاي حلال، عقايد درست و افراد درستكار از تعبير طيب، پاك و دلپذير، استفاده مي‏شود.[14] همچنين از افراد مومن و درستكار با صفاتي چون سميع، بصير، هدايت شده، داراي نور، زنده دل، صاحب عقل و دانش توصيف مي‏گردد. [15]

سازوكار شناخت مربوط به خوبي و بدي:

همان گونه كه يك عمل مي‏تواند پيامدهاي بيروني مثبت يا منفي (خواه پيامدهاي واقعي؛ خواه پيامدهاي مورد انتظار) داشته باشد، مي‏تواند پيامدهاي دروني نيز داشته باشد. پيامدهاي دروني يك عمل، طي «واكنش خود سنجي»[16]و بر اساس معيارهاي دروني شخص در بارة خوبي يا بدي يك عمل ايجاد مي‏گردد. [17]
البته، اگر شناخت‏هاي دين در بارة زشتي و زيبايي، خوبي و بدي اعمال به نحوي دروني گردد (كه هر عملي را كه دين زشت ديد، انسان نيز زشت ببيند و آنچه را زيبا ببيند، آدمي زيبا ببيند)، از اعمال خلاف هنجار‏هاي ديني به جهت فرار از ارزيابي خود سنجي منفي دوري مي‏گزيند و به همنوايي با هنجارهايي ديني، به جهت دستيابي به ارزيابي و خودسنجي مثبت روي مي‏آورد.
پيامدهاي مثبت و منفي دروني عمل از چنان تأثيري برخوردار است كه مي‏تواند به مقابله با پيامدهاي بيروني عمل برخيزد. به عنوان مثال انبيا، افراد انقلابي و اصلاحگران جامعه، به خاطر ارزيابي مثبتي كه از اعمال خود دارند، پيامدهاي ناگواري را كه مترتب بر نقض بعضي از هنجارهاي حاكم بر جامعه‏شان است، بر دست كشيدن از رسالتشان ترجيح مي‏دهند. همچنان كه پيامدهاي بيـروني عمل آنگاه بيشترين تأثير را دارد كه با پيامدهاي دروني عمل همساز باشد.[18]
بنابراين با توجه به محوريت نقش پيامدهاي دروني در رفتار، مي‏توان شناخت‏هاي ديني مربوط به خوبي و بدي اعمال را كه معيار خود سنجي و ارزيابي دروني است، از اساسي ترين راهكارهاي دين براي مقابله با انحرافات دانست. اين اهميت در حدي است كه بعضي از روايات بدترين حالت جامعه را از لحاظ انحراف تبديل «منكر» به «معروف» و تبديل «معروف» به «منكر» معرفي كرده‏اند.[19]زيرا وقتي عملي را كه دين منكر و زشت مي‏داند، در جامعه به عنوان معروف و زيبا تلقي گردد، ديگر كسي با انجام آن عمل دچار ارزيابي منفي از خود نخواهد شد، هم چنانكه وقتي جامعه معروف و زيبا را منكر و زشت ديد، انجام آن معروف، نه تنها ارزيابي مثبت شخص از خود را به دنبال ندارد، بلكه با انجام آن دچار ارزيابي و خودسنجي منفي خواهد شد.

ترسيم و ساز و كار معارف بنيادين

ترسيم دين از زشتي‏ها و زيبايي‏ها، آنگاه دروني مي‏شود كه مستند به خداوند دانا گردد، زيرا تنها اوست به انسان اشراف كامل دارد و هر آنچه در جهت سعادت وي است، آگاهي داشته و از هر چه باعث نگون بختي است، اطلاع داشته است.
بنابراين، از يك سو به مجموعه معارفي نياز است كه وجود خداوند دانا و آگاه از مصالح و مفاسد را اثبات نمايد و از سوي ديگر انتساب آن تعابير به خداوند را روشن سازد.
همچنين، وقتي پاداش‏ها و عقوبت‏هاي اخروي و دنيوي به مرحله باور مي‏رسد كه انسان پاداش‏هاي مذكور را صادر شده از سوي خداوند حكيم، عادل، مهربان و توانا بداند كه افراد را به تناسب اعمالشان پاداش مي‏دهد. از اين رو، علاوه بر اثبات خداوند حكيم، عادل و … ، به اثبات صدور آن سخنان از سوي خداوند هم نياز است.
بطور خلاصه پذيرش و دروني سازي ترسيم خوبي و بدي، پاداش‏ و عقوبت، مبتني بر مجموعه معارفي است كه «معارف بنيادين» مي‏توان ناميد، لذا همة معارفي كه به توصيف خداوند، آيات و نشانه‏هاي او، اثبات عالم آخرت، اثبات الهي بودن قرآن و اموري از اين قبيل مي‏پردازد، از جملة معارف بنيادين شمرده مي‏شود.

سازوكار معارف بنيادين:

البته تأثير شناخت‏هاي مربوط به پاداش و عقوبت و نيز شناخت‏هاي مربوط به خوبي و بدي‏، آنگاه در بازداشتن افراد از انحرافات مؤثر است كه براي آنان دروني گردد و اين امر مستلزم آن است كه معارف بنيادين كه مبتني بر آن شناخت‏ها است، باور دروني گردد.
بنابراين، به هر ميزان كه افراد از معارف بنيادين دين، آگاهي داشته باشند و آن را دروني سازند، به همان ميزان شناخت‏هاي مربوط به پاداش‏ها و عقوبت‏ها، دروني مي‏گردد و در نتيجه به همان ميزان از انحراف و ناهنجارهاي ديني دوري مي‏شود.
از همين جهت قرآن كريم نماز را كه در بردارندة چكيدة قرآن (سورة حمد) و معارف بنيادين است، بازدارنده از كارهاي زشت و ناپسند معرفي مي‏كند. [20]

ب) راهكارهاي عملي

راهكارهاي عملي را مي‏توان به دو دسته كلي تقسيم نمود:
1. توصيه‏هاي فردي؛ رفتاري كه هر كسي با عمل به آن مي‏تواند خودش را از انحراف دور نمايد.
2. توصيه‏هاي اجتماعي؛ رفتاري كه افراد براي بازداشتن يكديگر از انحراف بايد به كار گيرند.

توصيه‏هاي فردي

دين اعمالي را توصيه مي‏كند كه انجام آن باعث دروني شدن شناخت‏ مي‏گردد كه به عنوان راهكارهاي نظري مطرح شد. دروني شدن شناخت‏هاي مذكور هم چنان كه بيان گرديد، از طريق سازوكارهاي خاص به دور شدن افراد از انحرافات مي‏انجامد.
اعمال و عباداتي مانند: تلاوت مقدار ممكن قرآن كريم در هر شبانه روز، اقامه نمازهاي پنجگانه و نوافل، تفكر در خلقت آسمان و زمين، حج، روزه، صله رحم و به طور كلي همة افعالي كه به عنوان عبادت و اطاعت خداوند انجام مي‏شود، همه از مقولة توصيه‏هاي رفتار فردي است.
سازوكار تأثير توصيه‏هاي فردي بر دروني شدن شناخت‏هاي سه گانه را از دو طريق مي‏توان تبيين نمود:
اولاً: اعمال مذكور، در بردارندة مجموعه اي از معارف و شناخت‏ها است كه توجه به خداوند محور مهم آن مي‏باشد، اگرچه در بعضي از اين اعمال توجه به خداوند متعال چندان ظاهر نيست، مثل صله رحم؛ به همين جهت پيوستگي و مداومت بر اعمال مذكور سبب تكرار و يادآوري دائم آن شناخت‏ها مي‏گردد و در نتيجه تثبيت و دروني مي‏شود، لذا اقامه نماز و تلاوت قرآن موجب ارتباط مستمر انسان با مجموعه اي از معارف بنيادين و تثبيت آن در درون ذهن و قلب مي‏شود، همچنين ساير عبادات مانند: روزه، زكات، صلة رحم و … ، اگر به قصد اطاعت خداوند انجام شود، مستلزم توجه به خداوند و تثبيت اين شناخت بنيادين در انسان مي‏گردد.
ثانياً:‌ همان گونه كه در مباحث روانشناختي بيان شده است، انسان‏ها داراي نظام سه جزئي مركب از باورها، نگرش‏ها و رفتارها هستند، اين سه جزء شناختي، عاطفي و رفتاري، در جهت سازگاري و همسازي با يكديگر تغيير مي‏كنند. [21]به گونه اي كه اعتقاد به درستي يك عمل (مثلا خوردن غذاي خاص)، كمابيش انسان را به نگرش مثبت (دوست داشتن آن غذا) و نيز به انجام آن عمل (خوردن آن غذا) سوق مي‏دهد؛ به همين ترتيب عادت به يك رفتار، نگرش مثبت و اعتقاد به درستي آن را تسهيل مي‏نمايد. قرآن كريم نيز در آيات متعدد از تأثير رفتار بر باورها سخن گفته است؛ به عنوان نمونه، عبادت پروردگار را (كه ازمقوله رفتار و عمل است) موجب «يقين» مي‏داند. [22]در مقابل، پيروي از هواهاي نفساني و انجام كارهاي بد را عامل انكار عالم آخرت و تكذيب آيات الهي معرفي مي‏كند. [23]
بنابراين مي‏توان اذعان نمود، هر گونه عملي كه به عنوان اطاعت و عبادت خداوند انجام مي‏شود، مي تواند باور قلبي انسان نسبت به وجود خداوند را كه اساس معارف بنيادين است، را تثبيت نمايد؛ در نتيجه توصيه‏هاي فردي، موجب دروني شدن معارف بنيادين مي‏گردد كه اين شناخت‏ از طريق مكانيزم‏هايي سبب پيشگيري افراد از انحراف مي‏شود.

توصيه‏هاي اجتماعي

توصيه‏هاي رفتاري دين براي اينكه افراد، يكديگر را از انحراف بازدارند، به دو دسته تقسيم مي‏شود:
الف) رفتارهايي كه افراد قطع نظر از اينكه انحرافي از سوي آنان ايجاد شده باشد، بايد نسبت به يكديگر انجام دهند كه از مهمترين اين رفتارها مي‏‏توان به «ارشاد» و «تبليغ» اشاره نمود.
ب) رفتارهايي كه افراد پس از بروز انحراف، به منظور مقابلة با آن بايد انجام دهند كه به اين نوع رفتار «امر به معروف و نهي از منكر» اطلاق مي‏شود.

ارشاد و تبليغ

بر اساس آنچه كه در قرآن كريم آمده است، انسان‏ها موظف هستند، همديگر را به «خير» دعوت كنند؛[24]مقصود از خير بر طبق بعضي روايات، تبعيت از قرآن و سنت است؛[25] بنابراين آنان وظيفه دارند، ديگران را به تبعيت از قرآن و سنت فرا بخوانند.
بخش عمدة محتواي قرآن و سنت كه انسان موظف به تبعيت از آن و دعوت ديگران مي‏باشد، همان سه نوع معارفي است كه در راهكارهاي نظري به آن اشاره گرديد.
هم چنان كه در بخش راهكارهاي نظري توضيح داده شد، دروني شدن شناخت‏هاي سه گانه مذكور از طريق سازوكارهايي خاص، به دور شدن افراد از انحرافات منتهي مي‏شود. بنابراين، در ارشاد و تبليغ كه دعوت به معارف سه گانه است، اگر دعوت كننده بتواند آن را براي افراد دروني نمايد، آنان را از طريق سازوكارهاي خاص به دوري از انحرافات سوق مي‏دهد.

امر به معروف و نهي از منكر

امر به معروف و نهي از منكر، راهكاري عملي است كه در دين از جايگاه ويژه اي برخوردار است و بر آن تأكيد فراواني شده است، به طوري كه از آن به عنوان بلند مرتبه ترين و شريف ترين فرايض و نيز فريضه بزرگي كه همة فرايض ديگر به وسيله آن اقامه مي‏شوند، نام برده شده است. [26]
سازوكار امر به معروف و نهي از منكر در بازداشتن از انحرافات، در دو سطح خرد و كلان قابل مطالعه است. در سطح خرد وقتي سخن از سازوكار امر به معروف و نهي از منكر در بازداشتن از انحراف مي‏رود، مقصود اين است كه چگونه عمل فرد امر كننده به معروف و نهي كننده از منكر در بازداشتن افراد، از انحراف اثر گذار است. لكن در سطح كلان، سازوكار امر به معروف و نهي از منكر از زاويه عمل آمر و ناهي و بازتاب فرد مورد امر و نهي مطالعه نمي‏شود، بلكه موضوع مطالعه مجموع فعاليت‏هايي است كه در سطح جامعه و نه فرد، در راستاي جلوگيري از انحرافات در سطح كلان انجام مي‏گيرد. كليه فعاليت‏هاي سازماني دولتي و غير دولتي، از جمله دستگاه قضايي، نيروي انتظامي، رسانه‏هاي جمعي و … در همين سطح قابل مطالعه است. بررسي سطح كلان، به خاطر گسترة وسيع آن، از حوصله اين مقاله خارج است، لذا به بررسي سطح خرد امر به معروف و نهي از منكر بسنده مي‏شود.
امر به معروف و نهي از منكر در سطح مورد بررسي، داراي صورت‏هاي مختلفي است كه ضمن بيان آن، ساز و كار هر يك در بازداشتن از انحراف، جداگانه تبيين مي‏گردد.

مراتب امر به معروف و نهي از منكر:

1- برخوردهاي قلبي:

در اين مرحله انسان با اعمال خاص، مانند دوري و رويگرداني از كسي كه مرتكب منكر و يا ترك معروفي مي‏گردد، ناخشنودي خود را از عمل وي ابراز مي‏نمايد.[27]برخوردهاي قلبي مي‏تواند در قالب هر گونه حركات كه نشان دهندة انزجار انسان از عمل فرد منحرف است، مانند اخم كردن، يا قطع دوستي و ارتباط اجرا گردد.
اعلان انزجار كه به نوعي دريغ داشتن احترام، عاطفه و توجه نسبت به فرد منحرف است، در واقع تنبيهي است كه نيازهاي عاطفي، تعلق و عزت نفس را به مخاطره مي‏اندازد و از اين جهت موجب بازداشتن فرد از انحراف مي‏شود.
قطع ارتباط و مراوده با فرد منحرف، بسته به محدوديت يا گستردگي ارتباطي كه انسان قبلاً با او برقرار كرده، نيازهاي مختلفي را مي‏تواند تهديد نمايد. به عنوان مثال در ارتباطات گسترده اي مانند: ارتباط پدر و مادر با فرزند غير مستقل خود، در صورت قطع شدن مي‏تواند، مجموعه اي از نيازهاي فيزيولوژيك، عاطفي، امنيت و … را به خطر ‏اندازد و از اين طريق مي‏توان فرزند را از انحراف بازدارد.

2- برخوردهاي زباني:

در اين مرحله فرد به وسيله گفتار نرم، موعظه و ارشاد، يا در صورت لزوم با گفتار تند تهديد آميز، شخص متخلف را وادار به اطاعت و ترك معصيت مي‏نمايد.[28]برخوردهاي زباني شكل‏هاي مختلفي دارد كه به چند صورت آن اشاره مي‏گردد:

الف) تبيين و ترسيم پيامدهاي سوء اخروي يا دنيوي عمل فرد منحرف؛

تبيين پيامدهاي سوء اخروي يا دنيوي عمل مي‏تواند موجب شود تا فرد منحرف پيامدهاي مورد انتظار عملش را به صورت نمادين بازنمايي نمايد. پيامدهاي مورد انتظار همانند پيامدهاي واقعي مي‏تواند انسان را از عمل انحرافي باز دارد.

ب) تبيين و ترسيم زشتي عمل ارتكابي و زيبايي عمل ترك شده؛

تبيين زشتي يا زيبايي عمل براي فرد منحرف، مي‏تواند او را به واكنش خود سنجي منفي واداشته و از انحراف باز دارد.

ج) تهديد يا توعيد فرد منحرف در رابطه با بعضي از خواسته‏ها و نيازهاي او؛

تهديد يا وعيد فرد منحرف موجب مي‏گردد، تا پيامدهاي مثبت يا منفي كه از سوي آمر و ناهي متوجه اش مي‏شود، به صورت نمادين بازنمايي كند و به جهت برخورداري از پيامدهاي مثبت و به منظور فرار از پيامدهاي منفي از انحراف باز‏ايستد.
د) توبيخ و تحقير فرد منحرف از طريق زبان و كلام؛

توبيخ و تحقير نوعي تنبيه بيروني است كه دربارة نيازهاي عاطفي، تعلق و عزت نفس، اعمال مي‏گردد. اين تنبيه بيروني، در صورت همسازي با تنبيه دروني مي‏تواند، فرد منحرف را از انحراف بازدارد.

3- برخوردهاي يدي:

در اين مرحله به واسطة زدن، مجروح نمودن و امثال آن فرد متخلف تأديب مي‏شود. [29]بعضي از فقها برخورد يدي را عبادت مي‏دانند، برخورد يدي به اين معنا در حيطة وظايف حكومت و مبتني بر اذن حاكم است. [30]
برخوردهايي كه از طريق يد اعمال مي‏شود، نوعي تنبيه جسماني است كه در صورت همسازي با تنبيه دروني خود سنجي، مي‏تواند به بازداشتن فرد متخلف، از انحراف اجتماعي بيانجامد.
به طور خلاصه، شكل‏هاي گوناگون امر به معروف و نهي از منكر، از طريق پاداش‏ يا عقوبت، بيروني يا دروني، واقعي يا مورد انتظار، در جهت كنترل انحرافات عمل مي‏شود.

كارايي امر به معروف و نهي از منكر در جوامع امروزي

مشاهدة مواردي از ناكامي و بي تأثيري در مكانيزم امر به معروف و نهي از منكر، چنين احساسي را به افراد القا مي‏كند كه اين راهكار در جامعة‌ امروزي چندان مؤثر نمي‏باشد.
احساس ناكارآمدي امر به معروف و نهي از منكر در جوامع امروزي آنگاه درست است كه در يكي از قالب‏هاي معقول و منطقي ذيل قرار گيرد:
الف) بايد ثابت گردد، بر اساس روش‏هاي علمي(و نه مشاهدات شخصي و غير روشمند)، امر به معروف و نهي از منكر، نه تنها در سطح خرد (امر و نهيي كه يك فرد نسبت به ديگري دارد)، بلكه در سطح كلان نيز، در جامعه امروزي فاقد تأثير و كارايي است؛ البته اين نظريه از طريق علمي قابل اثبات نيست، زيرا ممكن است سطح خرد امر به معروف و نهي از منكر به سبب موانعي ساختاري كه توضيح داده خواهد شد، بي تأثير و يا كم تأثير گردد؛ ولي سطح كلان آن به قوت خود باقي مي‏باشد. به عنوان نمونه امر و نهيي كه از طريق نيروهاي انتظامي صورت مي‏گيرد، بر كاهش ميزان منكراتي چون قتل، سرقت، تجاوز به عنف غير قابل انكار است.
ب) بايد ثابت گردد، ناكارايي امر به معروف و نهي از منكر نسبت به تمام انواع مختلف آن مي‏باشد و نه اينكه در انتقاد به آن صرفاً به صورت گزينشي عمل شود، زيرا ممكن است امر و نهي نسبت به نوع خاصي از معروف و يا منكر بي تأثير باشد، ولي نسبت به انواع ديگري از آن مؤثر باشد. به عنوان مثال، امر و نهي نسبت به پوشش و يا آرايشي نامناسب و خلاف شرع، ممكن است در بسياري از موارد تأثيري را به همراه نداشته باشد، ولي آيا امر و نهي نسبت به كسي كه در حال كثيف كردن يك محيط عمومي (مثلاً كتابخانة عمومي) و يا درصدد ايجاد مزاحمت و اذيت ديگري (مثلاً يك كودك) است؛ آيا در جامعه امروز اين موارد هم بي‏تأثير مي‏باشند؟
به طور مسلم امر به معروف و نهي از منكر نسبت به آن دسته از معروف و يا منكرهايي كه زيبايي و معروفيت آن و يا زشتي و ناپسندي آن از «شعور عمومي» محو شده و يا منقلب گرديده است، بي تأثير و يا كم تأثير است؛ ولي اين امر ربطي به ناكارايي امر به معروف و نهي از منكر در جوامع امروزي ندارد؛ بلكه علت آن است كه افراد با ارتكاب منكرهايي كه زشتي آن از ميان رفته و يا با ترك معروف‏هايي كه زيبايي آن محو گرديده است، با واكنش خود سنجي منفي از خود روبرو نمي‏شوند و در نتيجه تشويق و تنبيه‏هايي بيروني به جهت ناهمسازي با تشويق و تنبيه‏هاي دروني، بي تأثير مي‏گردد.
ج) بايد ثابت گردد، در جوامع امروزي، حتي با بكارگيري شيوه‏هاي درست و معقول در امر به معروف و نهي از منكر، با ناكارايي آن مواجه هستيم. در غير اين صورت ممكن است عدم تأثير امر و نهي در جامعة كنوني ناشي از شيوه‏هاي نادرستي باشد كه در جامعه به عنوان امر به معروف و نهي از منكر بكار گرفته مي‏شود.
د)بايد ثابت گردد، در ناكارايي امر به معروف نهي از منكر موانع ساختاري وجود ندارد. زيرا ممكن است موانع ساختاريي وجود داشته باشد كه تأثير امر و نهي را در جامعه كنوني با دشواري روبرو سازد و با برداشتن اين موانع ميزان تأثير گذاري امر و نهي شدت و گسترش يابد.
وجود موانع ساختاري، نه تنها قابل نفي نيست، بلكه تبيين‏هاي روشني براي آن مي‏توان ارائه كرد كه به جهت اهميت آن، مورد بحث بيشتري قرار مي‏گيرد.

موانع ساختاري در جامعه امروزي

جوامع امروزي برخوردار از ويژگي‏هايي است كه بر اساس سنخ شناسي‏هاي انديشمنداني همچون «دوركيم»، «زيمل»،‌ «وبر» مي‏توان آن را اين گونه توصيف نمود: در اين جوامع مبناي ارتباطات گروهي اموري ارادي و عقلاني است، سپهر شخصيت فردي (فرديت) توسعه يافته است، علايق و پيوندهاي شخصي آن چنان كاهش و سست شده است كه به قول دوركيم، حتي همسايه‏ها و افراد يك خانواده نيز كمتر با هم ارتباط و تماس دارند و پيوندهايشان چندان منظم نمي‏باشد. همچنين، تخصيص كاركردي گروهي، تكنيك وظايف و نقش‏ها، تفكيك جايگاه‏ها و سلسله مراتب و تعيين جايگاه‏ها بر اساس نقش‏ها و حاكميت معيارهاي عام، معقول و غير شخصي در روابط اجتماعي از جمله ويژگي‏هاي اين جوامع است كه مبناي روابط اجتماعي قرار مي‏گيرد.[31]
ويژگي‏هاي مذكور، ساختي از روابط اجتماعي (ارتباط افراد با يكديگر) را اقتضا دارد كه بر اساس متغيرهاي الگويي «پارسونز»، مي‏توان آن را ساختي از روابط مبتني بر «عام گرايي»،[32] «بي‏طرفي عاطفي»،[33] «دستاورد»[34] و «ويژگي»[35] توصيف نمود. [36]
در ساختار اين گونه روابط، به جهت اينكه افراد، صرفاً در راستاي كسب دستاوردي خاص، ارتباط برقرار مي‏كنند و به طرف مقابل، به عنوان كسي كه عامل و فاعل اين دستاورد است، نگاه مي‏كنند، فقط به دست آوردن اطلاع از خصوصيات و ماهيت يكديگر كه در ارتباط با آن منظور خاص مي‏باشد، برايشان داراي اهميت است.
به طور كلي به سبب فقدان ارتباط گسترده و همه جانبه بين افراد (ويژگي)، دخالت ندادن احساسات و عواطف (بي طرفي عاطفي)، توجه نداشتن به ماهيت يكديگر(توجه به دستاورد) و عدم دخالت معيارهاي خاص(دخالت دادن معيارهاي عام)، روابط افراد با يكديگر از عمق و شدت چنداني برخوردار نبوده و آگاهي يافتن از جنبه‏هاي مختلف ماهيت افراد و زير و بم زندگي آنان، چندان ممكن نمي‏باشد و به اعتقاد دوركيم، اساساً انگيزه اي هم براي شناخت و آگاهي يافتن افراد از جنبه‏هاي مختلف ماهيت يكديگر وجود ندارد.[37]
همچنين، در اين ساخت از روابط، به سبب تك بعدي بودن ارتباط و انحصار آن در جنبه اي ويژه و در جهت دستاوردي خاص، وابستگي و ارتباط افراد به يكديگر تنها در همان جهت ويژه محدود گرديده و صرفاً در آن مورد خاص بر يكديگر كنترل دارند.
به طور خلاصه، ساختار روابط اجتماعي امروزي، مبتني بر دو خصوصيت ذيل مي‏باشد:
الف) محدود گشتن و دشوار شدن آگاهي يافتن كنش‏گران از جنبه‏هاي مختلف ماهيت و خصوصيات يكديگر؛
ب) محصور شدن وابستگي افراد به يكديگر، تنها در جنبه اي خاص و ويژه.
اين دو ويژگي ساختار روابط اجتماعي، موجب مي‏گردد تا مكانيسم‏هاي تأثير گذاري امر به معروف و نهي از منكر كه عبارت است از قدرت تشويقي و تنبيهي، جذابيت و اعتبار آمر و ناهي، با محدوديت و دشواري روبرو شود و در نتيجه تأثير و كارايي امر به معروف و نهي از منكر در سطح خرد آن، در جوامع امروزي كاهش يابد.[38]
توجه به محدوديت‏هايي كه جوامع امروزي از طريق ساخت روابط اجتماعي براي سطح خرد امر به معروف و نهي از منكر ايجاد مي‏نمايند، اين نتيجه را به دست مي‏دهد كه بايستي از يك سو با برنامه‏هايي، امكان تحقق سازوكارهاي تأثيرگذاري امر به معروف و نهي از منكر را از طريق نظام‏هايي از جمله رسانه‏هاي جمعي فراهم ساخت و از سوي ديگر در حد امكان گسترش ساخت روابط از نوع «خاص گرايي»،[39]«ماهيت»،[40] «عاطفي»[41]و «پخش»[42]را كه مقتضي روابط گسترده، عميق و همه جانبه بين كنش گران و در نتيجه تسهيل كننده سطح خرد امر به معروف و نهي از منكر است، فراهم آورد. [43]

پي نوشت‏ها:

[1] - Social norms.
[2] - Social deviance.
[3] - M.Haralambos, 5&580.
[4]- ر.ك؛ طالباني .
[5] ـ ر.ك؛ سجده،‌3/ مومنون، 49/ يونس، 108/ نمل، 92/ بقره 53/ نور، 54/ بقره، 150/ آل عمران، 103/ اعراف، 158/ نحل، 15.
[6] - اعراف، 158/ نور54.
[7] - فتح، 17/ بينه، 8/ انشقاق، 9/ آل عمران، 15/ انعام، 82/ يونس، 62/ فصلت، 31.
[8] - بقره، 39/ عبس، 40/ آل عمران، 77/ توبه، 45.
[9] - اتكينسون، ص 569.
[10] - Enternalization.
[11] - مائده، 90/ انعام، 145.
[12] - توبه، 95.
[13] - نساء، 2/ آل عمران، 179/ نور،26/ ابراهيم 26.
[14] - آل عمران، 179/ حج، 24/ نحل، 114.
[15] - هود، 24/ لقمان، 5/ بقره، 5/ انعام، 122/ زمر، 18/ آل عمران، 18.
[16] - Self - evaluation.
[17] - اتكينسون و ديگران، ص570.
[18] - همان.
[19] - ر.ك؛ حرعاملي، ج 11، ح 12، ص 396.
[20] - عنكبوت، 45.
[21] - ر.ك؛ اتكينسون و ديگران، ج2، صص 345-344.
[22] - حجر، 99.
[23] - جاثيه، 23/ روم، 10.
[24] - آل عمران، 104.
[25] - الدر المنثور، ج2، ص62 به نقل از صادقي، ج 5، ص 320.
[26] - ر.ك؛ طباطبايي بروجردي، ح 14، صص 404-381.
[27] - النجفي، ج21، ص 368.
[28] - جمال الدين السيوري الحلي، ج1، صص 595-593؛ العاملي، ج 2-1، ص 165
[29] - الطوسي، ص 300.
[30] - همان.
[31] - هاشمي، ص 48.
[32] - Universalism.
[33] - Neutrality.
[34] - Accomplishment.
[35] - Specificity.
[36]- cf; Peter, Ltamilton, pp. 102- 103; Lan, Craib,p. 45.
[37] - دوركيم، ص 319.
[38] - ر.ك؛ هاشمي، صص 65-63.
[39] - Particularism.
[40] - Quality.
[41] - Affectivity.
[42] - Diffusion.
[43]ـ ر.ك؛ هاشمي، ص 84.

فهرست منابع:

ـ ابن البراج، عبدالعزيز:« المهذب»، نشر موسسه النشر اسلامي لجماعة المدرسين، 1406هـ ق.
ـ اتكينسون، ريتال و اتكينسون، ريچارد.س و ارنست ر.هيلگارد:« زمينه روانشناسي»، ترجمه براهني و ديگران، انتشارات رشد، 1371.
ـ الطوسي، محمد بن الحسين بن علي: «نهايه»، چ اول، نشر دارالكتاب العربي، 1390هـ ق.
ـ العاملي، محمد بن مكي:« دروس»، نشر صادقي] بي تا[.
ـ النجفي، محمد حسين:« جواهر الكلام»، چ هفتم، نشر دارالحيات التراث العربي،‌1417هـ ق.
ـ اميل، دوركيم: «تقسيم كار اجتماعي»،‌ ترجمه باقر پرهام، چ اول، نشر كتابسراي بابل، 1369.
ـ حر عاملي، :«وسايل الشيعه»، تهران، انتشارات اسلاميه، 1347.
ـ طالباني، محمدرضا:« مقايسه نظارت اجتماعي و امر به معروف و نهي از منكر»، رسالة تحقيقاتي، پژوهشكده حوزه و دانشكده، 1367.
ـ طباطبايي بروجردي، حسين:« جامع احاديث الشيعه»، قم، مدنية العلم، 1366.
ـ مقـداد بن عبدالله، جمال الدين السيوري الحلي: «التنقيج الرابع»، نشر مكتبه المرعشي، 1404هـ ق.
ـ‏ صادقي: «الفرقان»، چ دوم، نشر فرهنگ اسلامي، 1408هـ ق.
ـ‏ هاشمي، سيد احمد:« بررسي كارايي امر به معروف و نهي از منكر در ساخت‏هاي مختلف»، پايان نامه كارشناسي ارشد، موسسه امام خميني، 1381.
- Lan, Craib:» Modern social theory«, New York, 1992.
- M.Haralambos: »Sociology«,1990.
- Peter, Ltamilton: »talcottparsons«, London, 1983.

مقالات مشابه

افساد و مفسدان في الارض از منظر قرآن كريم

نام نشریهپژوهشنامه معارف قرآنی(آفاق دین)

نام نویسندهعنایت‌الله شریفی, سعید محجوب

اصلاح و افساد در آموزه های قرآنی

نام نشریهمطالعات قرآن و حدیث

نام نویسندهحمید محمدقاسمی

شاخص هاي فتنه و فتنه‌گري

نام نویسندهرضا شریف‌زاده

مصطلح الفساد في القرآن الكريم

نام نویسندههمام حمودی

پژوهشي در مفهوم و حكم «مفسد في الارض»

نام نشریهحكومت اسلامی

نام نویسندهسیدمحمدرضا مدرسی یزدی