يكي از مسائل مهم تاريخ قرآن را تدوين و جمعآوري آن در زمان پيامبر(ص) يا بعد از رحلت آن حضرت تشكيل ميدهد كه محققان و دانشمندان در نفي و اثبات آن به بحث پرداخته و نظرات و مطالب فراواني را بيان كردهاند.
يكي از محققاني كه به صورت گسترده به اين بحث پرداخته و انصاقا اين مسأله را به صورت دقيق و محققانه مورد بحث قرار داده، عالم فرزانه حضرت آيتاللّه محمد هادي معرفت(دامت بركاته) ميباشد، كه حق مطالب را به خوبي ادا كرده است.
هدف در اين نوشتار مختصر،آن نيست كه در اين موضوع به تحليل و نقد اقوال بپردازيم، بلكه هدف از رقمزدن اين سطور تجليل از مقام شامخ يكي از محققان علوم قرآني است، كه عمري در اين زمينه به كاوش و تحقق پرداخته است.
روش ما در اين مقاله بدينگونه است كه ابتدا اقوال مختلف، بررسي و مورد تحليل قرار داده و در پايان بحث هم به جمعبندي و نتيجه بحث پرداختهايم.
ميتوان گفت: يكي از عواملي كه قرآن را از هرگونه تحريف حفظ كرده، نگارش آن بوده است كه پيامبر(ص) سخت به آن اهتمام مي ورزيد و برخي از كساني را كه با خواندن و نوشتن آشنايي داشتند، براي اين كار برگزيد. كه در تاريخ از اين افراد به عنوان كاتبان وحي ياد شده و تعداد آنها را بعضي از مورّخان تا43 نفر نام بردهاند.1 كه اسامي همه آنها در تاريخ ثبت شده است.
در مورد جمعآوري قرآن نظرات مختلفي را ميتوان مطرح كرد، كه مهمترين آنها عبارتند از:
1. قرآن به صورت كنوني در زمان خود پيامبر(ص) و به دستور آن حضرت جمعآوري شده است.
2. قرآن به صورت فعلي بعد از رحلت آن حضرت و در زمان خليفه? اوّل، يعني ابوبكر، و يا در زمان عثمان جمعآوري شده است و آنها قرآن را از اوراق پراكنده جمع و بدينصورت جمعآوري نمودند.2
3. تنظيم و نگارش قرآن به صورت كنوني در يك زمان صورت نگرفته بلكه به مرور زمان و به دست افراد مختلف انجام شده است؛ ترتيب، نظم و عدد آيات در هر سوره، در زمان حيات پيامبر(ص) و با دستور آن حضرت انجام شده و توقيفي است و بايد تعبدا پذيرفت. هر سوره با فرود آمدن «بسم اللّه الرحمن الرحيم» آغاز ميشد و آيات به ترتيب نزول در آن ثبت ميگرديد. ولي نظم و ترتيب سورهها بعد از رحلت آن حضرت انجام گرفته است. از جمله كساني كه اين نظريه را پذيرفتهاند محقق معاصر آيتاللّه معرفت ميباشد.3
ما در اين بحث ابتدا ادله? هر كدام را نقل و به نقد و بررسي آن خواهيم پرداخت.
ادّله مختلفي براي اين امر اقامه شده است، مهمترين آن ادلّه عبارتند از:
1. نگارش قرآن در زمان رسول اللّه(ص) يك امر ضروري و روشن است، زيرا قرآن سند و معجزه اسلام است و اهمال اين امر مهم با مقام رسول اللّه(ص) ناسازگار است و معني ندارد كه اين كار اساسي را آن حضرت،به ديگران واگذار كرده باشد. از طرف ديگر، اعتماد به حفظ قرآن در سينهها نميتوانست انسان را در مورد بقاي اين كتاب آسماني مطمئن سازد. بنابراين پيامبر(ص) افرادي را انتخاب كرد تا قرآن را ثبت كنند و خود نيز بر كار آنها نظارت داشت.
2. از روايات متعدّدي استفاده ميشود كه قرآن در زمان پيامبر(ص) نگارش يافته است كه اين روايات خود به چند دسته تقسيم ميشود:
دسته? اوّل: اخبار ثقلين كه متواتر بين شيعه و اهل سنّت است؛ مانند دو حديث زير:
قال رسول اللّه(ص): انّي تارك فيكم الثقلين كتاب اللّه و عترتي اهل بيتي؛4
پيامبر(ص) فرمودند: همانا من در بين شما دو چيز گرانبها را به امانت ميگذارم: يكي كتاب خدا و ديگري عترت من كه اهلبيت من هستند.
عن زيدبن ارقم قال: لمّا رجع النّبيّ(ص) من حجه الوداع و نزل غدير خم… انّي تارك فيكم الثّقلين احدهما اكبر من الاخر، كتاب اللّه و عترتي اهل بيتي؛5
زيدبن ارقم ميگويد: زماني كه پيامبر(ص) از حجه الوداع برگشت و در غدير خم فرود آمد…فرمود: همانا من در بين شما دو چيز گرانبها را به امانت ميگذارم كه يكي بزرگتر از ديگري است. اوّل كتاب خدا و ديگري عترت من كه اهل بيت من هستند.
اين حديث و احاديثي از اين قبيل، كه به صورت متواتر از پيامبر(ص) نقل شده، به خوبي دلالت دارد كه قرآن در زمان آن حضرت جمعآوري شده است؛ زيرا لفظ كتاب به نوشتههاي پراكنده گفته نميشود.
دكتر محمد حسين علي الصغير، كه استاد دروس علوم قرآن در دانشگاه كوفه است؛ در اين زمينه ميگويد:
ورود لفظ كتاب در قرآن و سنّت دلالت دارد كه قرآن يك مجموعه? جمعآوري شده بوده است.6
دسته? دوّم: رواياتي كه دلالت دارد پيامبر(ص) افرادي را به عنوان كاتبان وحي مشخص كرد تا هر زمان وحي نازل شد آن را ثبت كنند.
دسته? سوّم: اخباري كه تصريح در جمعآوري قرآن در زمان پيامبر(ص) ميكند، مانند:
عن قتادة قال: سئلت انس ابن مالك من جمع القرآن علي عهد رسولاللّه(ص)؟ قال: اربعه كلّهم من الانصار: ابي ابن كعب، معاذ بن جبل، زيدبن ثابت و ابو زيد؛7
قتاده ميگويد:از انسبن مالك سؤال كردم چه كساني قرآن را در زمان پيامبر(ص) جمع كردند؟ جواب داد: چهار نفر بودند: ابيبن كعب، معاذبن جبل، زيدبن ثابت و ابوزيد كه همه? آنها از انصار بودند.
عن زيد بن ثابت قال: انّا كنّا عند رسول اللّه(ص) نؤلّف القرآن من الرّقاع؛8
زيدبن ثابت ميگويد: ما در نزد پيامبر(ص) بوديم كه قرآن، را از رقاع (قطعهاي از پوست يا برگ كه بر آن مينوشتند) جمعآوري و تنظيم ميكرديم.
در اينجا كلمه? تأليف، علاوه بر نگارش، دلالت بر تنظيم و ترتيب هم ميكند.
دسته? چهارم: اخباري كه در مورد چگونگي ختم قرآن از رسول اللّه(ص) نقل شده است:
عن عبداللّه ابن عمرو قال: يا رسول اللّه(ص) في كم أقرأ القرآن؟ قال(ص) اختمه في شهر، قلت انّي اطيق افضل من ذالك قال: إختمه في عشرين…؛9
عبداللّه بن عمرو از پيامبر(ص) سؤال كرد در چه مدّت قرآن را ختم كنم؟ فرمود: در يك ماه. گفتم: زودتر از اين هم ميتوانم ختم كنم. فرمود: در بيست روز ختم كن.
روايات مختلف ديگري كه از طرق ديگر در زمينه? ختم قرآن نقل شده، به خوبي دلالت دارد كه قرآن در زمان خود آن حضرت جمعآوري شده است.
3. يكي از معروفترين اسامي سوره? حمد، فاتحه الكتاب است و اگر قرآن در زمان پيامبر(ص) جمعآوري نشده بود، چرا اين سوره را به اين اسم نامگذاري كردهاند؛ در حالي كه قطعا اين سوره طبق ترتيب نزول، اوّلين سوره? نازل شده نيست. پس ميتوان نتيجه گرفت كه اين سوره چون از نظر نظم و ترتيب در اوّل قرآن قرار گرفته، فاتحه الكتاب ناميده شده است.
4. مناسبت هر سوره با سوره? قبل و بعد از خود دليل روشني بر گردآوري قرآن در زمان آن حضرت است؛ زيرا غير از پيامبر(ص) هيچكس قادر بر انجام چنين كاري نيست.10
5. احاديثي كه جمعآوري قرآن را بعد از رحلت پيامبر(ص) دانسته، با يكديگر متعارضاند؛ زيرا در بعضي از آنها اين جمع به ابوبكر، در برخي به عمر و در بعضي نيز به عثمان نسبت داده شده است.11
6. جمع قرآن بعد از رحلت پيامبر(ص) مستلزم تحريف قرآن است. مانند جمع اشعار پراكنده? يك شاعر كه بعد از وفات او موجب زياده و نقصان ميگردد. و اين مطلب مخالف ضرورت دين است.12
البته بعضي از اين ادّله قابل خدشه، و از نظر علمي ارزشي ندارد؛ و نميتوان آن را پذيرفت. و بعضي ديگر قابل جمع است كه در پايان اين بحث به آن اشارت ميگردد.
7. قرآن در زمان پيامبر تدريس، و عدّه? زيادي حافظ آن بودند؛ و وجود حافظان قرآن دليل بر گردآوري آن در زمان پيامبر ميباشد كه سيدمرتضي13 و عدّهاي از محققان و از معاصران آيتاللّه خويي (قدسسره)14،قائل به اين قول ميباشند.
از نظر علمي ادّله? اين گروه قابل خدشه و ايراد است. زيرا اهميت و ضرورت نگارش قرآن يك امر بديهي و روشن است و هيچ كس منكر آن نشده است؛ و اين امر در زمان حيات پيامبر(ص) صورت گرفته است. ولي اين مسأله دليل نمي شود كه نگارش آن به صورت فعلي، باترتيب و نظم خاصي كه دارد حتماً در زمان پيامبر(ص) صورت گرفته است.
و رواياتي كه نقل شده است دال بر اين است كه مسلمانان قرآن را در زمان رسول اللّه(ص) حفظ مي كردند و ختم قرآن هم در بين آنها رواج داشته است؛ اين امر منافات با اين كه قرآن در مجموعه هاي مختلف نگارش يافته باشد، ندارد و از طرفي اگر جمع قرآن به صورت كنوني را به زمان بعد از پيامبر(ص) نسبت دهيم مستلزم تحريف نخواهد بود زيرا قرآن غير از اشعار عرب و … ميباشد و قابل مقايسه با يكديگر نيست.
از طرف ديگر بعضي از مناسبتهاي سورهها با يكديگر هيچكدام دليل قطعي و علمي بر گردآوري قرآن در زمان پيامبر(ص) نميشود.
مخالفان جمعآوري قرآن در زمان پيامبر(ص)، به شواهد و ادلّه? ديگري تمسك كردهاند:
1. زيدبن ثابت نقل كرده است كه:
پيامبر(ص) در حالي از دنيا رفت كه قرآن در مصحف واحدي جمعآوري نشده بود.
قبض النّبي(ص) و لم يكن القرآن جمع و انّما كان في الكرانيف و العسب؛15
رسول خدا(ص) از دنيا رفت، در حاليكه قرآن جمع نشده بود و همانا قرآن در شاخههاو چوبهاي خرما قرار داشت.
2. پيامبر(ص) تا اواخر عمر شريف خود در انتظار وحي بود و مجال و فرصتي پيش نيامد تا نويسندگان را به جمع كردن آيات و سورههاي قرآن در مصحف واحدي وادار سازد؛ چون اين احتمال وجود داشت كه آياتي نازل شود و آيات ديگر را نسخ كند. و لذا تأليف قطعي قرآن امكان نداشته است.
3. جمعآوري قرآن به دست علي(ع) بهترين دليل بر عدم جمعآوري قرآن در زمان پيامبر(ص) است و حتّي خود آن حضرت،به علي(ع) فرمودند كه: قرآن را جمع آوري كند.
عن علي بن ابراهيم عن ابيبكر الحضرمي عن ابي عبداللّه جعفربن محمد(ع) قال: انّ رسول اللّه(ص) قال لعليّ(ع): يا علي انّ القرآن خلف فراشي في الصحف و الحرير و القراطيس،فخذوه و اجمعوه و لا تضيّعوه كما ضيّعت اليهود التّورات؛16
امام صادق(ع) ميفرمايد: پيامبر(ص) به علي(ع) فرمود: همانا قرآن در پشت بستر من در صحيفهها و پارچهها و كاغذها قرار دارد. پس آن را جمعآوري كنيد و آن را ضايع نكنيد؛ چنانكه يهود تورات را ضايع ساختند.
4. زيد بن ثابت، بعد از پيشنهاد ابوبكر براي جمعآوري قرآن، به او گفت من چگونه كاري را انجام دهم كه در ميان صحابه سابقه نداشته است؟ و اين مطلب دلالت بر عدم جمع قرآن در زمان پيامبر(ص) دارد.
و از طرفي ادّله? اين گروه هم كه ميگويند قرآن بعد از رحلت رسول اللّه(ص) گردآوري شده است نيز قابل خدشه است زيرا جمعآوري قرآن به دست علي(ع) دليل بر اين نميشود كه قرآن در زمان پيامبر(ص) اصلا جمعآوري نشده باشد و اتفاقا روايت هم كه ميفرمايد: يا علي انّ القرآن خلف فراشي في الصحف… دليل بر اين است كه قرآن به نوعي در زمان خود حضرت جمعآوري و نزد او موجود بوده است.
از مطالعه و بررسي در مجموع روايات و ادلّه و اقوال علما، ميتوان براي نگارش قرآن مراحلي را در نظر گرفت كه به اين شرح است:
همزمان با نزول وحي، گروهي از صحابه مشغول حفظ آيات الهي شدند و آن را به خاطر سپردند كه در تاريخ،اين گروه به حفاظ قرآن و جماع القرآن معروف گشتند. خود حضرت رسول اكرم(ص) نيز به حفظ قرآن كريم توجّه خاصّي داشتند و صحابه را به اين امر بسيار تشويق ميكردند و تعداد حافظان به حدي رسيد كه به نقل قرطبي، هفتاد نفر از آنها در جنگ يمامه به شهادت رسيدند.17
هر سورهاي در يك صحيفه بهطور جداگانه در پارچهها و پوستها تنظيم شده و آيات آن مشخص بوده است. هر گاه «بسم اللّه الرحمن الرحيم» نازل ميشد، اصحاب متوجه ميشدند كه سوره? قبلي تمام و سورهاي ديگر آغاز شده است. علامه طباطبايي (قدسسره) از ابنعباس آورده است كه پيامبر(ص) با نزول «بسم اللّه» ميدانست كه سوره? قبلي پايان يافته است.18 البته در اين مرحله همه سورهها در يك صحيفه جمعآوري نشده بود و كلام زيدبن ثابت كه ميگويد پيامبر(ص) در حالي از دنيا رفت كه قرآن در يكجا جمعآوري نشده بود و همچنين كلام خطّابي، كاملا با اين مسأله سازگاري دارد.
دكتر داود العطّار ميگويد: تدوين قرآن در زمان رسول اللّه(ص) انجام گرفت. زماني كه وحي نازل ميشد، اصحاب آن را با ابزارهايي (عسب، لخاف و رقاع و…) كه در اختيار داشتند، ثبت ميكردند و اين آيات در خانه? پيامبر(ص) نگهداري ميشد.19
آيات تحدّي هم ميتواند شاهد بر تنظيم جداگانه? سورهها و آيات باشد؛ زيرا اگر آيات و سورهها در زمان پيامبر(ص) مشخّص نشده باشد، تحدّي به يك سوره يا بيشتر مفهومي نخواهد داشت.
گفته شده اين مرحله به صورت رسمي در زمان ابوبكر و به سرپرستي زيدبن ثابت انجام شده است و نيز ميگويند: ابوبكر اين قرآن را به عمر داد و او نيز آن را به دخترش حفصه داد. عثمان در هنگام توحيد مصاحف آن را از حفصه مدّتي به امانت گرفت و بعد به او بازگرداند؛ ولي همانگونه كه در بحثهاي آينده روشن خواهد شد، جمعآوري آيات قرآن در زمان ابوبكر فقط در قالب سورهها انجام شد و هر سوره در يك صحيفه به صورت جداگانه تنظيم شد و ابوبكر هم موفق به جمع قرآن در يك مصحف نشد.
گسترش اسلام در كشورهاي ديگر و نيز ارتباط يافتن ملّت عرب با غير عرب در سايه فتوحات اسلامي، باعث بروز اختلاف در قرائت قرآن شد. از اينرو، عثمان گروهي را به سرپرستي زيدبن ثابت مأمور كرد تا قرآنهاي مختلف را جمعآوري كند و يك مصحف با يك قرائت تهيّه شود. در فصلي جداگانه به اين بحث پرداخته خواهدشد.
با توجّه به نكاتي كه مطرح شد ميتوان نتيجه گرفت كه در حقيقت اختلاف چنداني بين محققان در جمع قرآن وجود ندارد و ميتوان به نوعي بين اقوال مختلف جمع كرد.
جمع در لغت و اصطلاح به معاني مختلفي بهكار رفته است. و هر كدام از موافقان و مخالفان در اين بحث به معنايي از معاني جمع قرآن نظر داشته است؛ از اينرو، در اين بحث ابتدا معاني مختلف جمع را بيان و بعد نتيجهگيري خواهيم كرد.
1. جمع به معناي نزديك كردن اجزاي يك شيئ به همديگر، بهطوري كه به هم ضميمه گردد. و آيه? شريف «انّ علينا جمعه و قرآنه» (قيامة، 17/75) نيز به همين معني ميباشد.20
2. جمع به معناي حفظ آيات و سورهها كه در زمان نزول آيات، صحابه نسبت به اين امر بسيار اهميت ميدادند. و به حافظان قرآن نيز «جماع القرآن» اطلاق ميگرديد. و جمع قرآن به اين معني در زمان پيامبر(ص) صورت گرفته بود.
محقق معاصر آيت اللّه معرفت ميفرمايد:
و حديث ستّه او اربعه جمعوا القرآن علي عهده(ص) فمعناه: الحفظ عن ظهر القلب، حفظوا جميع الايات النازله لحد ذاك الوقت، اما الدلاله علي وجود النظم كان بين سوره فلا؛21
احاديثي كه دلالت دارد شش يا چهار نفر در زمان پيامبر (ص) قرآن را جمع آوري كردند،مراد حفظ آن در قلب است،كه جميع آياتي كه تا آن زمان نازل شده بود حفظ كردند و دلالتي بر وجود نظم بين سورهها وجود ندارد.
3. جمع قرآن به معناي «نگارش قرآن» كه بر روي سنگ و يا استخوانهاي مختلف مينوشتند و آن را نگهداري ميكردند.و اين جمع نيز قطعا در زمان پيامبر(ص) صورت گرفته است. ولي بحث در اين است كه آيا نوشتن آيات يك سوره و يا تنظيم سورهها در كنار يكديگر و يا تنظيم كلمات يك آيه و… همه در زمان حضرت بوده يا اينكه بخشي از آنها، بعد از رحلت آن حضرت انجام شده است؟
آنچه كه صحيحتر به نظر ميرسد اين است كه نظم كلمات هر آيه و تنظيم آنها در قالب يك سوره در زمان آن حضرت و به دستور ايشان بوده است.امّا تنظيم سورهها و جمع آن در يك مصحف بعد از رحلت پيامبر(ص) بوده است.
4. جمع قرآن به معناي توحيد قرائت هاي مختلف است، و اين همان مطلبي است كه به عثمان نسبت دادهاند.آيت اللّه معرفت در اين زمينه ميفرمايند :
نعم نسبه الجمع الي عثمان كانت باعتبار توحيده للمصاحف و نسخها في صوره واحده.22
5. جمع قرآن به معناي صورت فعلي قرآن، كه در دست ماست؛ و اين مسأله به طور مسلّم بعد از رحلت پيامبر(ص) بوده است.
6. جمع قرآن به معناي، جمعآوري آن در يك مصحف، كه از تاريخ و روايات به دست ميآيد؛ اين نوع جمع نيز بعد از پيامبر(ص) انجام شده است.
با توجه به آنچه بيان شد،ميتوان نتيجه گرفت كه هر كدام از اقوال به يك مرحله از مراحل تاريخي جمع قرآن اشاره دارد؛كه قرآن به يك معني (جمعآوري و نظم آيات سورهها) در زمان پيامبر(ص) انجام شده بود ولي سورههاي آن بهصورت امروزي منظّم و مرتّب نشده بود بلكه تنظيم سورهها در يك مصحف بعد از رحلت آن حضرت(ص)انجام گرفتهاست.23
در روايتي از امام صادق(ع) نقل شده كه پيامبر(ص) به علي(ع) فرمود:
يا علي! القرآن خلف فراشي في الصحف و القراطيس فخذوه و اجمعوا و لا تضيّعوه كما ضيّعت اليهود التوراة؛24
اي علي! قرآن در كنار بستر من در ميان صحيفهها و حرير و كاغذها قرار گرفته است؛ پس قرآن را جمع كنيد و آن را ضايع نكنيد؛ همانطور كه يهوديان تورات را ضايع كردند.
ابن عباس نقل كرده كه علي(ع) بعد از رحلت پيامبر(ص) قرآن را طي شش ماه جمع آوري كرد.25
ابن نديم مي گويد: اولين مصحفي كه گردآوري شد، مصحف علي بود.26
محدث قمي در اين باره آورده است، از علي(ع) نقل شده كه پس از وفات رسول خدا(ص) فرمودند:
اقسمت ان لا اضع ردائي علي ظهري حتّي اجمع ما بين اللوحين؛27
سوگند ياد كرده ام كه عبا بر دوش نگيرم تا اينكه قرآن را بين دو لوح جمع نمايم.
در ميان اهل سنت بسياري بودهاند كه به اين مطلب تصريح و يا اشاره كرده اند.
سيوطي در اتقان آورده است كه علي(ع) فرمود:
وقتي پيامبر(ص) رحلت كرد، سوگند خوردم ردايم را جز براي نماز جمعه بر دوش نگيرم تا آن كه قرآن را جمع نمايم.
محمد بن سيرين از عكرمه نقل كرده است كه پس از بيعت مردم با ابوبكر، علي(ع) در خانه نشست. به ابوبكر خبر دادند كه او از بيعت با تو كراهت دارد. از اين رو وي آن حضرت(ع) را خواست و گفت: از بيعت با من سر باز زدهاي؟ علي(ع) فرمود:ديدم در كتاب خدا چيزهايي افزوده مي شود پس با خود گفتم كه جز براي نماز ردا بر دوش نگيرم تا آنكه قرآن را جمع نمايم.28
ترتيب سورهها در قرآن موجود، برخلاف ترتيب نزول است. علامه مجلسي(ره) در بحارالانوار مواردي از آيات قرآن موجود را ذكر مي كند كه بر خلاف ترتيب نزول است؛ مانند آيهاي كه عدّه وفات را يك سال بيان كرده:
والّذين يتوفون منكم و يذرون ازواجا وصيّه لازواجهم متاعا الي الحول غير اخراج فان خرجن فلا جناح عليكم فيما فعلن في انفسهن من معروف و اللّه عزيز حكيم؛(بقره/240)
و كساني كه از شما در آستانه? مرگ قرار مي گيرند و همسراني از خود باقي ميگذارند. بايد براي همسران خود وصيّت كنند كه تا يك سال،آنها را(با پرداختن هزينه زندگي بهرهمند سازند، به شرط اينكه آنها(از خانه شوهر) بيرون نروند،و اگر بيرون روند گناهي بر شما نسبت به آنچه درباره خود به طور شايسته انجام ميدهند، نيست و خداوند توانا و حكيم است.
عدّه? وفات در زمان جاهليّت يك سال بود و خداوند در ابتدا اين حكم را با اين آيه امضا فرمود؛ ولي بعد از مدّتي، اين حكم با آيه? ديگر نسخ شد؛ آن جا كه مي فرمايد:
و الّذين يتوفون منكم و يذرون ازواجا يتربصن بانفسهن اربعه اشهر و عشرا فاذا بلغن اجلهن فلا جناح عليكم فيما فعلن في انفسهن بالمعروف و اللّه عزيز حكيم.(بقره/234)
و كساني كه از شما ميميرند و همسراني باقي ميگذارند،بايد چهار ماه و ده روز انتظار بكشند(عدّه نگه دارند) و هنگامي كه به آخر مدّتشان رسيدند، گناهي بر شما نيست كه هر چه مي خواهند درباره? خودشان به طور شايسته انجام دهند(و با مرد دلخواه خود ازدواج كنند) و خداوند عزيز و حكيم است.
از آنجا كه آيه? منسوخ شش آيه بعد از آيه? ناسخ آمده، معلوم ميشود ترتيب قرآن موجود برخلاف ترتيب نزول است.
به هر حال، از تاريخ و روايات به دست ميآيد قرآن جمع آوري شده به وسيله علي (ع)، علاوه بر آنكه براساس ترتيب نزول بود،ويژگيهايي داشته كه در ديگر مصاحف وجود نداشت؛ از جمله:در اين مصحف سوره هاي مكّي قبل از مدني و آيات منسوخ قبل از آيات ناسخ آمده و سير تاريخ آيات و سورهها مشخص شده بود.
ابن نديم اين مصحف را ديده و درباره? ترتيب نزول در اين محصف، مطالبي را بيان داشته است؛امروزه در نسخه هاي موجود الفهرست، مطالبي را كه ابن نديم درباره? ترتيب آيات مصحف امام علي(ع) گفته، نيست چه دستي اين صفحات را از بين برده است و شايد هم خود ابن نديم به عللي آن قسمت را نياورده است.29
در روايتي امام باقر(ع) فرمودند:
ما ادعي احد من الناس انه جمع القرآن كما انزل الا كذّاب و ما جمعه و حفظه كما انزل الا علي بن ابيطالب.30
هر كسي كه ادعاي جمع آوري قرآن كرده؛ دروغ گفته است: قرآن را كسي بر طبق نزول جمع آوري نكرد، مگر علي(ع).
قرائت مصحف علي(ع) دقيقا مطابق با قرائت پيامبر(ص) بوده؛ زيرا هيچ كس از علي(ع) به قرائت آن حضرت آشنا تر نبود. در روايتي، علي(ع) مي فرمايد:
ما نزلت آيه علي رسول اللّه(ص) الاّ اقرانيها و أملاها عليّ فاكتبها بخطّي و علّمني تأويلها و تفسيرها و ناسخها و منسوخها و محكمها و متشابها.31
آيهاي بر رسول اللّه(ص) نازل نشد، مگر اينكه حضرت آن را بر من قرائت و املا فرمود و من مينوشتم و بر تأويل، تفسير، ناسخ، منسوخ، محكم و متشابه آن مرا آگاه ميساخت.
از اين رو،ميتوان گفت علي(ع) براساس همينآگاهيها قرآن خود را تنظيم كرده بود.
علي(ع) در اين مصحف به سبب و شأن نزول آيات و تفسير مختصر آنها در حواشي اشاره كرده بود.
در مصحف علي(ع) جوانب كلي آيات به طوري كه آيه محدود به زمان و مكان خاصّي نشود رعايت شده بود؛ زيرا ظاهر بعضي از آيات نشان مي دهد كه آيه در مورد يك فرد خاص و يا يك واقعه? خاصي است و مربوط به زمانهاي ديگر نميشود از اين رو، اين مسأله در مصحف علي(ع) رعايت شده بود.
بعضي از محققان شيعه مي گويند مصحف علي(ع) به عنوان امانت به فرزندش امام حسن(ع) و بعد از او به امامان بعد منتقل شده و هم اكنون نيز در اختيار حضرت ولي عصر(ع) قرار گرفته است،كه آن حضرت(ع) بعد از ظهور اين مصحف را به مردم ارائه خواهد داد.ثقه الاسلام كليني در كافي آورده است:وقتي امام زمان(ع) ظهور ميكند، مصحفي را كه علي(ع) نوشته است، ارائه مي كند.
ابن نديم مي گويد: من مصحف علي(ع) را ديدم كه ابتدا نزد ابو يعلي حمزه? حسني به عنوان ميراث قرار داشت، ولي اوراقي از آن ريخته بود.
طلحه از علي(ع) سؤال كرد كه پس از خودش مصحف را به چه كسي ميدهد. آن حضرت فرمودند: مصحف را به همان كسي خواهم داد كه رسول اللّه(ص) دستور داده است، يعني به فرزندم حسن(ع) و او به فرزند ديگرم حسين(ع) و …
مورّخان نيز در مورد اين مصحف ميگويند: در سال 516 ق،مأمون بطائحي دستور داد مصحفي را به خط علي(ع) در جامع عقيق مصر بود، زراندود كنند.
ابو عبدالله زنجاني مي گويد:
در سال 1353 ق در كتابخانه? علوي نجف مصحفي را به خط كوفي ديدم كه در آخر آن نوشته بود«كتبه علي بن ابي ابيطالب(ع) في سنة اربعين من الهجرة» گفته شده در موزه? ايران باستان تهران، نسخه اي از مصحف موجود است كه در پايان آن نوشته است:«كتبه و ذهبه علي بن ابي طالب(ع)»، و درآستان قدس رضوي هم نسخه اي از مصحف وجود دارد كه به خط كوفي و بر پوست آهو نوشته شده است. اين نسخه را شاه عباس صفوي به كتابخانه اهدا كرده و مرحوم شيخ بهايي نيز صحّت آن را تأييد كرده است.
امّا آنچه به نظر صحيح ميرسد، اين است كه بسيار بعيد است اين نسخه هاي مختلف مصحف علي(ع) باشد؛ زيرا:
1. ممكن است علي(ع) در كوفه به نوشتن مصاحف مختلفي دستور داده باشد و كساني كه اين مصحفها را به دستور آن حضرت(ع) تهيه كرده اند، در پايان نام مبارك آن حضرت(ع) را نوشته باشند.
2. شايد نويسنده? اين مصحف هم شخصي به نام علي فرزند ابوطالب بوده و تصورّ كرده اند كه او همان اميرالمؤمنين(ع) بوده است.
ممكن است به ذهن بيايد كه در يك نسخه به سال چهلم هجرت تصريح شده بود و اين قرينه است بر اينكه نويسنده? اين مصحف خود امام علي(ع) بوده است؛ ولي در جواب ميتوانيم بگوييم كه ملوك و پادشاهان خواستهاند با ذكر اين تاريخ، از آن بهرهبرداري سياسي كنند كه خزانه و موزه هاي آنان به قرآن علي(ع) مزيّن است.
3. تذهيبهايي كه در اين نسخهها وجود دارد نشان ميدهد كه مربوط به قرن سوّم و چهارم هجري است و ربطي به زمان علي(ع) ندارد.
4. علي(ع) بعد از آنكه قرآن خود را به مسجد آورد و مورد قبول مردم واقع نشد، فرمود هرگز آن را نخواهيد ديد. پس چطور ممكن است اين مصحف را ابن نديم ديده و يا در كتابخانه و موزه ها وجود داشته باشد؟
1. زنجاني،ابوعبداللّه،تاريخ القرآن42/،ـ الشاهين،عبد الصبور،تاريخ القرآن 54/ ـ 53.
2. الصغير، دكتر محمد حسين علي، تاريخ القرآن65/.
3. معرفت، محمد هادي، تاريخ قرآن/ 84؛معرفت، محمد هادي،التمهيد في علوم القرآن،282/1 ـ 272.
4. حاكم، مستدرك،3 / 109.
5. سيدشرف الدين، المراجعات /264.
6. تاريخ القرآن/ 77.
7. زركشي، بدر الدين، البرهان،1 / 241.
8. سيوطي، جلال الدين، الاتقان، 1 / 99.
9. تاريخ القرآن/ 73.
10. التمهيد، 1 / 285.
11. خويي، سيدابوالقاسم، البيان/ 278 ـ 257.
12. همان.
13. شيخ طبرسي، مجمع البيان، 1 / 15.
14. البيان/ 278 ـ 257.
15. طبري، تفسير طبري،1 / 63.
16. تاريخ القرآن/ 44؛ مجلسي، محمد باقر، بحار الانوار،89 / 40.
17.الاتقان،1 / 122.
18. طباطبايي، محمد حسين، الميزان،12 / 127.
19. داود العطار، موجز علوم القرآن/ 160.
20. راغب اصفهاني، مفردات، ماده جمع.
21. التمهيد، 1/285.
22. همان.
23. رضايي، محمد علي، صحيفة مبين، سال چهارم، مقاله «معاني جمع قرآن» /54 ـ 59.
24. بحار الانوار، 89/51؛ زنجاني، تاريخ القرآن/44.
25. بحارالانوار، 89/51.
26. ابن نديم، الفهرست/47 ـ 48.
27. بحارالانوار، 89/54.
28. الاتقان، 1/183.
29. راميار، محمود، تاريخ قرآن/368؛ حجتي، محمد باقر، پژوهشي در تاريخ قرآن كريم/391.
30. البيان/342؛ محمد بن حسن صفار، بصائر الدرجات/193.
31. كليني، محمد بن يعقوب، اصول كافي، باب فضل القرآن، ج 1؛ بصائر الدرجات/198؛ بحارالانوار، 89/41 و 99.