نسبيت زمان در قرآن

پدیدآورمرتضی دانشمند

تاریخ انتشار1388/10/05

منبع مقاله

share 1258 بازدید
نسبيت زمان در قرآن

مرتضي دانشمند

وَ إنَّ‌يوماً‌عِندَ رَبِّكَ كَاَلْفِ سَنَةٍ‌مِمّا تَعُدّونَ.1
و يك روز نزد پروردگارت، همانند هزار سال از سال هايي است كه شما مي‌شمريد.

خلاصه‌ي نظريه‌ي نسبيت2:

گذر زمان امري مطلق و ثابت نيست، بلكه سرعت يا كندي آن در شرايط گوناگون متفاوت است.3
هنگامي كه مي‌گوييم اتومبيلي با سرعت 180 كيلومتر در يك جاده حركت مي‌كند، در حقيقت، مقدار حركت را نسبت به اشيا و اشخاص ساكن سنجيده‌ايم و گرنه همين اتومبيل، نسبت به اتومبيل ديگر كه با سرعت 100 كيلومتر در ساعت حركت مي‌كند، تنها 80 كيلومتر سرعت دارد. هم‌چنين سرعت آن نسبت به اتومبيل سومي كه سرعتش 180 كيلومتر در ساعت است، صفر خواهد بود. حال اگر سرعت آن را نسبت به هواپيمايي بسنجيم كه 800 كيلومتر در ساعت حركت مي‌كند، سرعت آن برابر منهاي620 كيلومتر در ساعت خواهد بود.
اين مقايسه‌ها و نسبت سنجي‌ها در قلمرو جهان مادّي و طبيعي است. همين مقايسه را مي‌توان عيناً نسبت به جهان غيرمادّي ومجرّد نيز منظور داشت. آيا زمان در جهان مادّي و غيرمادّي به طور يكسان جريان دارد؟ آيا اصولاً در جهان غيرمادّي،زمان جريان دارد؟ به بيان ديگر، رابطه‌ي زماني ميان جهان مادّي و جهان مجرّد (مثلاً عالَم برزخ) چگونه است؟
اين‌ها مسايلي است كه دست ما به آساني، به آسمان بلند آن نمي‌رسد، ولي آياتي در اين باره وجود دارد كه چشم اندازهاي روشني را فراروي ما قرار مي‌دهد. برخي از اين آيات، آن‌هايي هستند كه به مسأله‌ي «نسبيت زمان» اشاره دارند. يكي از آن‌ها همان آيه‌اي است كه در طليعه‌ي بحث آمد:
وَيسْتَعْجِلوَنَك بِالعَذابِ ولَن يخِلفَ‌وَعْدَهُ‌وإنَّ‌يوماً عِندَ رَبِّكَ كَألفِ سَنَةٍ‌مِمّا تَعُدّونَ.
آنان از تو مي‌خواهندكه در عذاب دادنشان شتاب شود؛ در حالي كه خداوند هرگز از وعده‌ي خود تخلّف نخواهد كرد و يك روز نزد پروردگارت، همانند هزار سال از سال‌هايي است كه شما مي‌شمريد.
چنان كه در اين آيه مي‌بينيم يك روز قيامت به اندازه‌ي هزار سال قلمداد شده است.
[يك روز قيامت هزار سال دنيا ? 365?1000?365000 روز دنيا]
به راستي، اگر از ما بپرسند قيامت كي بر پا خواهد شد، چه پاسخي خواهيم داد: هزار سال ديگر؟ يك ميليون سال ديگر يا يك ميليارد سال ديگر؟
گروهي همين پرسش را از پيامبر (ص) پرسيدند:
يسْئَلونَكَ عَنِ السّاعَةِ أيانَ مُرسيها قُلْ إنّما عِلمُها عِنْدَ رَبّي لايجَلّيها لِوَقِتها إلاّهُوَ.4
درباره‌ي قيامت از تو مي‌پرسند كه كي فرا مي‌رسد؟ بگو: «علمش تنها نزد پروردگار من است و هيچ كس جز او [نمي تواند] وقت آن را آشكار سازد.»
در اين آيه، تكيه بر اين است كه علم به زمانِ برپايي قيامت، تنها در اختيار خداوند است و بس.
آيات ديگر به همين پرسش، به گونه‌ي ديگري پاسخ مي‌دهند:
إنَّهُم يرَونَهُ‌بعيداً وَ نَراهُ قريباً.5
آن‌ها آن روز را دور مي‌بينند و ما آن را نزديك مي‌بينيم.
چرا چنين است؟ چرا مردم، قيامت را دور مي‌بينند، ولي خداوند نزديك مي‌بيند؟ آيا جز اين است كه گذر زمان، نزد خداوند و مردم يكسان نيست؟
همين تفاوت گذر زمان (نسبيت زماني) را در داستان اصحاب كهف به روشني مي‌بينيم. هنگامي كه جوانان يكتا پرست در عهد دقيانوس براي برپايي دين خويش به پا خاستند و آنان را تعقيب مي‌كردند مأموران چاره‌اي نيافتند جز آن كه در انزوا و خلوت كوه پناه گيرند. آنان به قدرت خداوند، در خوابي بس دراز فرو رفتند و پس از سيصد و نه سال كه از خواب برخاستند، يكي از آنان پرسيد: چه مدّت خوابيديد؟
قالَ قائَُِل مِنهُم كَمْ لَبِثْتُم قالوا لَبِثنا يوْماً أو بَعْضَ يومٍ.6
گفتند: يك روز يا بخشي از يك روز.
يك روز و بخشي از يك روز كجا و سيصد و نه سال كجا؟ به راستي، آيا زمان براي كساني كه زندگي عادي و معمولي را سپري مي‌كردند با جواناني كه در دل غار خفته بودند، يكسان مي‌گذشت؟
فردي را در نظر بگيريم كه از نيمه‌ي شب (ساعت 12) تا بامداد (6 صبح) درخواب بوده است. فرد ديگري به طور هم زمان، كنار او همان مدّت را بيدار مانده است. آيا گذشت زمان در نظر اين دو نفر يكسان خواهد بود يا آن كه فرد بيدار، زمان را طولاني تر احساس مي‌كند؟ آيا زمان براي دو نفر، كه هر‌دو در خواب به سر مي‌برند ولي يكي از آنان خواب‌هاي خوش و شيرين مي‌بيند و ديگري كه دچار كابوس و خواب‌هاي وحشتناك شده است، يكسان مي‌گذرد؟ هرگز. علّت اين تفاوت در ارزيابي‌ها چيست؟
اگر از ما درباره‌ي عمر «برزخي»‌اولين انسان هايي كه در كره ي زمين از دنيا رفته‌اند بپرسند، خواهيم گفت: (مثلاً) يك ميليارد سال گذشته است.7 اگر همين پرسش را از خود كساني كه در عالم برزخ به سر مي‌برند بپرسيم، چه پاسخي خواهند داد؟ اين مدّت طولاني در نظر آنان،چيزي بيش از يك تا ده روز نبوده است. به اين آيه توجّه كنيد:
يتَخاَفتُونَ بَينَهُمْ إِن لَّبِثْتُم إلاّ عَشْراً. نَحْنُ أعْلَم ُ‌بِما يقولونَ إذْ يقولُ أمْثَلُهُم طَريقَةً‌إن لَبِثْتُمْ إلاّ يوْماً.8
آنان آهسته با هم گفت و گو مي‌كنند.[بعضي مي‌گويند:] ‌تنها ده شبانه روز [در عالم برزخ] توقف كرديد. ما به آن چه آنان مي‌گويند، آگاه‌تريم؛ هنگامي كه نيكو روش ترين آنان مي‌گويد: شما تنها يك روز درنگ كرديد.
عواملي كه باعث مي‌شود زمان را كوتاه يا بلند احساس كنيم، گوناگون است، مانند: سختي يا راحتي مسير، آگاهي يا غفلت از مسير، خواب يا بيدار بودن و عوامل ديگر كه بررسي آن ها، بحثي مستقل مي‌طلبد.
آن چه نظريه‌ي نسبيت علمي بر آن تكيه و تأكيد دارد، چند چيز است:
1. عامل زمان؛ 2. مبدأ سنجش زمان؛
3. تعداد سرعتِ متحرك؛ 4. مسافت پيموده شده.
در اين نظريه براي محاسبه ي زمان از فرمول زير استفاده مي‌كنند:
در اين فرمول، T زمان است (Time) كه براي محاسبه‌ي آن، مسافت پيموده شده را بر سرعت نور تقسيم مي‌كنند.9
نكته‌ي قابل تأمل اين است كه اين نظريه‌، تنها به گذشت زمان در قلمرو جهان ماده (و به تعبير قرآن، «عالم شهادت»)10 نظر دارد. اگر در برابر انسان، جهان‌هاي فرا زماني و فرا مكاني مطرح باشد (عالم غيب)،11 سرعت يا كندي گذر لحظه ها، ساعت ها، روزها، سال‌ها و قرن‌ها (و به تعبير قرآن، «قرون و احقاب»)12 با چه ملاك‌ها و معيارهايي سنجيده مي‌شود؟ نظريه‌ي نسبيت، در برابر توضيح اين مطلب ساكت است. البته آيه هايي در قرآن وجود داردكه اين پرسش را نيز بدون پاسخ نگذاشته است كه پرداختن به آن ها، مجالي ديگر مي‌طلبد.

انذاري بزرگ

نكته‌ي مهمّي كه از اين مبحث مي‌آموزيم و فراتر ازنظريه‌ي نسبيت علمي و حتّي فراتر از بررسي پژوهشي يك موضوع قرآني بوده و در عين حال، بسيار هشدار دهنده و تكان دهنده است، اين است كه بيشترما انسان‌ها فكر مي‌كنيم تا قيامت، زمانِ درازي مانده است؛ مثلاً يك ميليارد سال يا چيزي در همين حدود، در حالي كه با تحليل زماني قرآن، يك يا حداكثر ده روز بيشتر نمانده است.
آيات 103 و 104 سوره‌ي طه را با اين ديدگاه دوباره تلاوت كنيم:
آنان آهسته با هم گفت و گو مي‌كنند. بعضي مي‌گويند: شما تنها ده شبانه روز [در عالم برزخ] توقف كرديد. ما به آن چه مي‌گويند، آگاه تريم؛ هنگامي كه نيكوروش ترين آنان مي‌گويد: شما تنها يك روز درنگ كرديد.
قرآن از ما مي‌خواهد كه در داوري نسبت به زمان قيامت، عينك دوربين و خاك خورده‌ي اهل زمين را از ديدگان برداريم؛ عينكي كه با آن، قيامت را بسيار دور مي‌بينند (إنّهُم يرونَهُ بَعيداً). به جاي آن، به ديدگاه قرآن مجهزّ شويم كه با آن، زمان قيامت و برانگيخته شدن و برپايي بهشت و دوزخ ، بسيار نزديك است: «و نَريه قريباً». صدق اللّه العلي العظيم.

پاورقيها:

1. حج، 47.
2.All motion is relative (هر حركتي نسبي است). دايرة المعارفEncarta واژه‌ي Relativity.
3. يادآور مي‌شود كه نظريه‌ي نسبيت حركت، با نسبي بودن فهم از متون ارتباطي ندارد.
4. اعراف، 187.
5. معارج، 5 و 6.
6. كهف، 19.
7. بنابراين نظر كه پيش از حضرت آدم (ع) نيز انسان هايي مي‌زيسته اند.
8.طه، 103 و 104.
9. زير نويس 1.
10. جمعه، 8.
11. همان.
12. جمع‌«حقبه»‌معادل 80 سال. بحارالانوار، ج 8، ص‌283.

مقالات مشابه

زمان در قرآن

نام نشریهآیین حکمت

نام نویسندهمرتضی براتی, علی پریمی, داوود داداش‌نژاد

نحوست ایّام از منظر قرآن، روایات و عقل؛ با تکیه بر دیدگاه علامه طباطبائی (ره)

نام نشریهاندیشه علامه طباطبایی

نام نویسندهحسین علوی‌مهر, مرتضی سازجینی, محمد حسین شیر افکن

حقیقت زمان از نظر علامه محمدحسین طباطبائی(ره)

نام نشریهاندیشه علامه طباطبایی

نام نویسندهحسین کلباسی اشتری, زهرا اُمی

سعادت و نحوست ایام از منظر قرآن

نام نشریهپاسدار اسلام

نام نویسندهسیدجواد حسینی

تقويم

نام نشریهدائرة المعارف قرآن

نام نویسندهحمید بیگ‌زاده جلالی

تابستان

نام نشریهدائرة المعارف قرآن

نام نویسندهمهدی امیریان

شب؛ بهترين زمان معراج

نام نشریهروزنامه کیهان

نام نویسندهمحمدباقر منصوری