تقويم

پدیدآورحمید بیگ‌زاده جلالی

نشریهدائرة المعارف قرآن

شماره نشریهجلد 8

تاریخ انتشار1390/08/27

منبع مقاله

share 2828 بازدید

تقويم: گاه شمارى

تقويم از ماده «ق ـ و ـ م» در لغت به معناى راست و تعديل كردن است.[1] استعمال تقويم در معناى گاه شمارى در زبان عربى قدمت زيادى نداردو در معاجم قديمى تر اثرى از آن نيست. در زبان فارسى تقويم در دو معنا به كار رفته است: دانش شناسايى زمان ها كه در عربى «معرفة المواقيت» خوانده مى شود و اين مقاله به آن مى پردازد و دفترى كه احوال ستارگان را پس از استخراج از زيج در آن مى نويسند و در زبان عربى «دفتر السَّنَه» خوانده مى شود[2] و زيج يا زج نيز به آن گفته مى شود.[3] تقويم در اصطلاح نجوم، مجموعه اى از اصول و قوانينى است كه براى
دائرة المعارف قرآن كريم، جلد 8، صفحه 459
تنظيم زمان و تطبيق سال حقيقى با سال مجازى و تقسيم آن به ماه هاى دوازده گانه جهت تشخيص اوقات شرعى و انجام فرايض دينى و امور اجتماعى استفاده مى شود و در زبان فارسى مترادف با كلمه «گاه شمارى» است.[4]
شناسايى زمان از ضروريات زندگى انسان است و بدون آن بسيارى از جنبه هاى زندگى دچار بى نظمى مى شود. تشكيل واحدهاى زمانى، همچون سال، ماه و هفته نيز براى همين است كه برخى اختراع آن را به بابليان نسبت مى دهند.[5] معمولاً در تقويم نگارى از دو شيوه براى تعيين زمان استفاده مى شود كه يكى بر حركت خورشيد* و ديگرى بر حركت ماه* مبتنى است و اين امر از ديرباز به ايجاد دو تقويم بر اساس سال هاى شمسى و قمرى انجاميده است. در شبه جزيره عربستان و پيش از ظهور اسلام از هر دو تقويم شمسى و قمرى استفاده مى شده است؛ از تقويم شمسى براى تعيين موسم هاى زراعت سود مى بردند. نامگذارى ماه ها با لحاظ تغييرات جوى، همچون سرما و گرما، گواهى بر استفاده از تقويم شمسى است[6]؛ اما اين امر آنان را از تقويم قمرى غافل نمى ساخت و اعراب از اين تقويم نيز به سبب سهولت و روشنى محاسبه ماه هاى قمرى، براى زندگى روزانه و كارهايى چون پرداخت ديون، دريافت ديه و خريد و فروش استفاده مى كردند.[7] استفاده از گاه شمارى قمرى ـ شمسى، در ميان ديگر اقوام، از جمله بابليان و يهوديان نيز رايج بوده است.[8] تقويم يهوديان قمرى بوده است، از اين رو هرچند سال يك ماه به آن مى افزودند تا فصل ها ثابت بمانند.[9]
در قرآن كريم ذكرى صريح از تقويم به معناى مورد نظر نيامده است؛ اما به گاه شمارى، اشاراتى شده و آفرينش خورشيد و ماه و نظم موجود در گردش آن ها و در پى آن، پيدايش روز* و شب*، موهبتى الهى معرفى شده اند. (نك: يونس/10، 5؛ اسراء/17، 12؛ انعام/6، 96) قرآن، نقش اساسى ماه و خورشيد در تقويم و شناسايى زمان را چنين مورد توجه قرار داده كه به واسطه حركت منظم و دقيق آن هاست كه روز، ماه و سال مشخص مى شوند: «اَلشَّمسُ والقَمَرُ بِحُسبان» (الرّحمن/55،5)[10] و كار هيچ يك كمترين تداخلى با كار ديگرى ندارد: «لاَالشَّمسُ يَنـبَغى لَها اَن تُدرِكَ القَمَرَ و لاَ الَّيلُ سابِقُ النَّهارِ وكُلٌّ فى فَلَك يَسبَحون» (يس/36،40)[11] و اين امر چيزى جز
دائرة المعارف قرآن كريم، جلد 8، صفحه 460
تدبير الهى براى خورشيد و ماه نيست.[12]

گاه شمارى شمسى و قمرى:

در قرآن كريم براى محاسبه زمان به ابزار متعددى توجه شده است؛ در آياتى خورشيد و ماه وسيله اى براى به دست آوردن زمان به شمار آمده اند: «والشَّمسَ والقَمَرَ حُسبانـًا» . (انعام/6،96) اين آيه به عقيده جمعى از مفسران، به گردش خورشيد در مدارش در طول يك سال* و گردش ماه در مدار خود در يك ماه اشاره دارد. اين گردش منظم در مدار و تنظيم سرعت اين دو، پيدايش روز و شب را سبب شده و اندازه آن ها را مشخص مى كند.[13]واحدهاى زمانى ماه و سال نيز برگرفته از همين نظم دقيق است.[14] به لحاظ اهميت فوق العاده اين نظم، قرآن كريم آن را به تقدير آفريدگارى دانا نسبت مى دهد[15]: «ذلِكَ تَقديرُ العَزيزِ العَليم» . (انعام/6،96)
از ماه و نقش آن در تقويم نيز در آيات بسيارى يادشده است تا جايى كه برخى از مفسران نقش اساسى در تعيين ماه و سال را از آنِ ماه دانسته اند.[16] در آياتى به منازل ماه در حركت خود و نقش آن در تعيين ايام نيز اشاره شده است[17]: «هُوَ الَّذى جَعَلَ الشَّمسَ ضِياءً والقَمَرَ نورًا وقَدَّرَهُ مَنازِلَ لِتَعلَموا عَدَدَ السِّنينَ والحِسابَ ما خَلَقَ اللّهُ ذلِكَ اِلاّ بِالحَقِّ يُفَصِّلُ الأيـتِ لِقَوم يَعلَمون» . (يونس/10،5) قرآن به حركت ماه در مدارى مشخص و عبور آن از منازل اشاره مى كند: «والقَمَرَ قَدَّرنـهُ مَنازِلَ حَتّى عادَ كالعُرجونِ القَديم». (يس/36،39) مفسران مقصود از منازل را محل هايى مى دانند كه ماه در گردش ماهانه خود در هر روز از آن ها مى گذرد[18] و با توجه به منازل 28 گانه آن در طول ماه، امكان شناسايى تاريخ و گذشت ايام فراهم مى گردد.[19]
نقش ماه در سال شمارى از ديرباز مورد توجه بوده است و علت پرسش از تغييرات ماه و اَشكال مختلف آن نيز همين است[20]:«يَسـَلونَكَ عَنِ الاَهِلَّةِ قُل هِىَ مَوقيتُ لِلنّاسِ والحَجِّ» . (بقره/2، 189) خداوند در پاسخ، به بيان حكمت هلال هاى ماه مى پردازد و اينكه سبب خلقت اين نظم و گردش ماه، تشخيص زمان ها و سامان بخشيدن به امر دنيا و آخرت است.[21] در ديگر آيات نيز به اين امر توجه شده و به استفاده از ماه براى تشخيص مدت حمل و رضاع (احقاف/46،15)، امور دينى و عبادى مانند ايام حج (بقره/2، 197)،
دائرة المعارف قرآن كريم، جلد 8، صفحه 461
ماه رمضان (بقره/2، 185)، عده زن بعد از مرگ شوهرش (بقره/2، 234) و ... اشاره شده است.[22] اشكال مختلف ماه در روزهاى گوناگون تشخيص ايام را آسان تر مى سازد.[23] تغييرات منظم و تدريجى ماه، از آن وسيله اى براى تعيين اوقات براى مردم ساخته و مرجعى براى تنظيم اوقات شرعى، مانند ايام حج، ماه رمضان و ... فراهم آورده است.[24]
قرآن درباره زمان و تقسيمات آن نيز در آيه 5 يونس/10 اشاراتى دارد. (همچنين نك: اسراء/17، 12؛ توبه/9، 36) بعضى مفسران، عبارت «عَدَدَ السِّنينَ» در آيه مذكور را اشاره به سال و مقصود از «حساب» را مقاطع زمانى كوچك تر از سال، مانند ماه و روز و ساعات، دانسته اند.[25] سال شمسى، مدت زمان گردش زمين* در مدار خود به دور خورشيد است[26] و سال قمرى كه در قرآن نيز به آن اشاره شده، عبارت از 12 ماه قمرى پياپى است.[27] خداوند شناخت عدد ساليان و نيز محاسبات اقتصادى مردم را از ادله نظم موجود در حركت ماه دانسته است: «هُوَ الَّذى جَعَلَ الشَّمسَ ضِياءً والقَمَرَ نورًا وقَدَّرَهُ مَنازِلَ لِتَعلَموا عَدَدَ السِّنينَ والحِسابَ». (يونس/10، 5) واحد زمانى سال در قرآن كريم براى بيان گذشت ايام (نك: يوسف/12، 42؛ كهف/18، 11؛ طه/20، 40) و نشان دادن دقيق تاريخ به كار رفته است. (نك: يوسف/12، 47؛ مائده/5، 26؛ كهف/18، 25؛ عنكبوت/29، 14)
قرآن كريم در آياتى به تعداد ماه هاى قمرى اشاره كرده است: «اِنَّ عِدَّةَ الشُّهورِ عِندَ اللّهِ اثنا عَشَرَ شَهرًا» . (توبه/9، 36) ادامه اين آيه شريفه: «مِنها اَربَعَةٌ حُرُمٌ» (توبه/9، 36) مشخص مى كند كه مقصود از ماه ها، ماه هاى قمرى است، زيرا ماه هاى حرام نزد خداوند 4 ماه مشخص قمرى است.[28]
گردش و حركت قمر از نقطه اى از مدار خود تا بازگشت آن به همان نقطه، يك ماه قمرى است.[29] ماه قمرى از دير باز مورد استفاده اعراب بوده[30] و قرآن نيز آن را تأييد كرده است.[31] راز انتخاب و استفاده از ماه قمرى از سوى مردم را مى توان در امتياز ماه قمرى نسبت به ماه شمسى در سهولت اندازه گيرى و قابل استفاده بودن آن براى همه
دائرة المعارف قرآن كريم، جلد 8، صفحه 462
مردم دانست[32]، در حالى كه شناخت ماه از طريق خورشيد تنها پس از سال ها پيشرفت علم نجوم ميسر گرديده و با اين حال هنوز نيز به سبب پيچيدگى و نياز به اطلاعات نجومى، همواره براى همه مردم ممكن نيست.[33]
روز و شب را مى توان كوچك ترين واحد زمانى مورد استفاده در تقويم دانست. گذشتگان شبانه روز را معلول حركت آفتاب به دَوَران مجموعه نظام كيهانى به دور زمين، در دايره اى فرضى مى دانستند[34]؛ ولى امروزه اخترشناسان آن را معلول حركت وضعى زمين مى دانند. روز و شب كه تشكيل دهنده ماه و سال است، در قرآن نيز مورد توجه قرار گرفته و در آياتى به مشخص شدن ماه و سال بر اثر گردش شب و روز اشاره شده است[35]: «و جَعَلنَا الَّيلَ والنَّهارَ ءايَتَينِ فَمَحَونا ءايَةَ الَّيلِ وجَعَلنا ءايَةَ النَّهارِ مُبصِرَةً لِتَبتَغوا فَضلاً مِن رَبِّكُم و لِتَعلَموا عَدَدَ السِّنينَ والحِسابَ» . (اسراء/17،12) روز در اصطلاح فقهى از فجر (سپيده دم) شروع شده و آن هنگام، آغاز زمان نماز صبح و روزه است و به غروب آفتاب ختم مى گردد.[36] شب و روز دائماً در حال آمد و شد هستند و يكى از آن ها بر ديگرى تقدم يا تأخر نمى يابد[37]: «لاَ الشَّمسُ يَنـبَغى لَها اَن تُدرِكَ القَمَرَ ولاَ الَّيلُ سابِقُ النَّهارِ». (يس/36، 40)
به عقيده بيشتر مفسران، تأكيد اصلى قرآن كريم بر استفاده از تقويم قمرى براى انجام امور دينى است[38]؛ ولى مى توان اشاراتى بر اهميت تقويم شمسى نيز در قرآن مشاهده كرد[39]: «وجَعَلنَا الَّيلَ والنَّهارَ ءايَتَينِ فَمَحَونا ءايَةَ الَّيلِ و جَعَلنا ءايَةَ النَّهارِ مُبصِرَةً لِتَبتَغوا فَضلاً مِن رَبِّكُم و لِتَعلَموا عَدَدَ السِّنينَ والحِسابَ» . (اسراء/17،12) البته تمام تأكيد قرآن كريم بر استفاده از تقويم قمرى، تنها براى انجام اعمال عبادى است و نمى توان ممنوعيت كاربرد ديگر گاه شمارى ها را براى استفاده در ديگر شئون زندگى از آيات قرآن برداشت كرد.
نشانه هاى تأكيد قرآن بر استفاده از تقويم قمرى را مى توان در موارد ذيل خلاصه كرد:
1. قرآن كريم به نقش برجسته ماه در تعيين سال اشاره مى كند: «هُوَ الَّذى جَعَلَ الشَّمسَ ضِياءً والقَمَرَ نورًا وقَدَّرَهُ مَنازِلَ لِتَعلَموا عَدَدَ السِّنينَ والحِسابَ» . (يونس/10،5) برخى مفسران، با اشاره به بازگشت ضمير مفرد در «قَدَّرَهُ» تنها به ماه، علت آن را نقش برجسته تر
دائرة المعارف قرآن كريم، جلد 8، صفحه 463
ماه در شناسايى ماه ها و زمان دانسته[40] و برخى ديگر به تأكيد آن را يكى از احتمالات در آيه برشمرده اند.[41] در اين آيه شريفه، تقدير ماه علت براى شناخت سال ها دانسته شده است و اين امر تنها در صورتى صحيح است كه سال از طريق حركات ماه شناخته شود.[42] ديگر آيات قرآن، مانند 39 يس /36 نيز اين قول را تقويت مى كند: «والقَمَرَ قَدَّرنـهُ مَنازِلَ حَتّى عادَ كالعُرجونِ القَديم» . (همچنين نك: بقره/2، 189؛ توبه/9،36[43]؛ اسراء17/، 12[44])
2. اشاره به ماه هاى حرام در ميان ماه هاى دوازده گانه مورد نظر خداوند: «اِنَّ عِدَّةَ الشُّهورِ عِندَ اللّهِ اثنا عَشَرَ شَهرًا فى كِتـبِ اللّهِ يَومَ خَلَقَ السَّمـوتِ والاَرضَ مِنها اَربَعَةٌ حُرُمٌ» (توبه/9، 36) و مشخص است كه خداوند جز 4 ماه مشخص از ميان ماه هاى قمرى را حرام نكرده است.[45]
3. نهى قرآن از نسىء*. (=> نسىء و همين مقاله، شمار ماه هاى سال) نهى قرآن كريم از نسىء و جابه جايى ماه هاى حرام (نك: توبه/9، 37) را مى توان دليلى بر تأكيد قرآن بر استفاده از سال قمرى براى انجام اعمال دينى دانست.
4. اشاره و نام بردن قرآن از يك ماه قمرى: «شَهرُ رَمَضانَ الَّذِى اُنزِلَ فيهِ القُرءانُ» (بقره/2، 185) نيز مى تواند نشانه اى ديگر بر توجه قرآن به سال شمارى قمرى باشد.[46]

شمار ماه هاى سال:

قرآن كريم شمار ماه هاى سال را نزد خداوند و در لوح محفوظ، 12 دانسته است[47]: «اِنَّ عِدَّةَ الشُّهورِ عِندَ اللّهِ اثنا عَشَرَ شَهرًا فى كِتـبِ اللّهِ يَومَ خَلَقَ السَّمـوتِ والاَرضَ». (توبه/9،36) در حديثى از امام صادق(عليه السلام) اين ماه ها بر ائمه دوازده گانه معصوم(عليهم السلام) تطبيق شده اند.[48] بيشتر مفسران در مورد چرايى انتخاب عدد 12 براى ماه هاى سال سخنى نگفته اند.[49] برخى علت انتخاب عدد 12 براى ماه هاى سال از سوى خداوند را مطابقت آن با حساب اهلّه[50] و عدد بروج خورشيدى مى دانند.[51]
با توجه به متن آيه و تأكيدهاى به كار رفته در آن به روشنى مى توان دريافت كه مقصود پى ريزى
دائرة المعارف قرآن كريم، جلد 8، صفحه 464
نظامى زمانى براى برخى عبادات و به كارگيرى آن در زندگى اجتماعى مسلمانان است و به همين سبب قرآن كريم هرگونه تغيير در نظم ماه هاى قمرى و ماه هاى حرام مشخص شده در آن را كه به نسىء مشهور بود به شدت نكوهش و رد مى كند. (توبه/9،36 - 37) نسىء* در لغت به معناى به تأخير انداختن[52] و در اصطلاح عبارت است از به تأخير انداختن حرمت ماهى حرام به ماهى ديگر كه آن حرمت را ندارد.[53] البته برخى نيز نسىء را به معناى زيادى در چيزى دانسته[54] و به استفاده اعراب از كبيسه و تبديل بعضى از سال ها به 13 ماه اشاره كرده اند.[55] اين مدعا را برخى مفسران نقد كرده اند.[56]
مورخان و مفسران درباره چگونگى نسىء بر يك نظر نيستند.[57] درباره علت اين عمل نزد اعراب نيز اقوال گوناگونى است؛ برخى سبب آن را علاقه اعراب جاهلى به جنگ و جلوگيرى از قطع آن دانسته اند.[58] برخى ديگر، استفاده اعراب از تقويم قمرى براى مراسم عبادى و كاربرد تقويم شمسى براى امور جارى زندگى، مانند زراعت و تجارت را عامل آن شمرده اند، زيرا از آنجا كه سال قمرى كوتاه تر از سال شمسى است هر ساله ماه هاى قمرى در تناسب با ماه هاى شمسى جابه جا مى شدند و بدين ترتيب ايام حج گاهى در تابستان و گاه در زمستان قرار مى گرفت و چون اعراب در ايام حج تجارت نيز مى كردند، براى هماهنگ و ثابت كردن ماه هاى قمرى با ماه هاى شمسى[59]، با الگوگيرى از يهوديان به تغيير در تقويم روى آوردند.[60] قرآن كريم اين عمل را نكوهيده و از نسىء كه موجب تغيير در تقويم مورد نظر خداوند و جابه جايى ماه هاى حرام و زمان عباداتى همچون حج مى شود به شدت نهى كرده و آن را زيادى در كفر دانسته است: «اِنَّمَا النَّسِىءُ زيادَةٌ فِى الكُفرِ يُضَلُّ بِهِ الَّذينَ كَفَروا يُحِلّونَهُ عامـًا ويُحَرِّمونَهُ عامـًا لِيواطِـوا عِدَّةَ ما حَرَّمَ اللّهُ فَيُحِلّوا ما حَرَّمَ اللّهُ». (توبه/9، 37)

منابع

آثار الباقيه، ابوريحان بيرونى (م. 440 ق.)، ترجمه: داناسرشت، تهران، اميركبير، 1363 ش؛ ارشاد العقل السليم، ابوالسعود (م. 982 ق.)، بيروت، دار احياء التراث العربى، 1411 ق؛ انوار التنزيل، البيضاوى
دائرة المعارف قرآن كريم، جلد 8، صفحه 465
 (م. 685 ق.)، به كوشش عبدالقادر، بيروت، دارالفكر، 1416 ق؛ بحارالانوار، المجلسى (م. 1110 ق.)، بيروت، دار احياء التراث العربى، 1403 ق؛ البحر المحيط، ابوحيان الاندلسى (م. 754 ق.)، بيروت، دارالفكر، 1412 ق؛ تاج العروس، الزبيدى (م. 1205 ق.)، بيروت، مكتبة الحيات؛ تاريخ تمدن، ويل دورانت (م. 1981 م.)، ترجمه: آرام و ديگران، تهران، علمى و فرهنگى، 1378 ش؛ التبيان، الطوسى (م. 460 ق.)، به كوشش احمد حبيب العاملى، بيروت، دار احياء التراث العربى؛ ترتيب العين، خليل (م. 175 ق.)، به كوشش المخزومى و ديگران، دارالهجرة، 1409 ق؛ تفسير الصافى، الفيض الكاشانى (م. 1091 ق.)، بيروت، اعلمى، 1402 ق؛ تفسير القرآن الكريم، صدرالمتالهين (م. 1050 ق.)، به كوشش خواجوى، قم، بيدار، 1366 ش؛ التفسير الكاشف، المغنية، بيروت، دارالعلم للملايين، 1981 م؛ التفسير الكبير، الفخر الرازى (م. 606 ق.)، بيروت، دار احياء التراث العربى، 1415 ق؛ تفسير كنزالدقايق، المشهدى، به كوشش درگاهى، تهران، وزارت ارشاد، 1411 ق؛ تفسير منهج الصادقين، فتح الله كاشانى (م. 988 ق.)، به كوشش مرتضوى، غفارى، تهران، انتشارات علميه اسلاميه، 1385 ق؛ التفسير المنير، وهبة الزحيلى، بيروت، دارالفكر المعاصر، 1411 ق؛ تفسير نورالثقلين، العروسى الحويزى (م. 1112 ق.)، به كوشش رسولى محلاتى، اسماعيليان، 1373ش؛ تقويم و تقويم نگارى در تاريخ، ابوالفضل نبىّ، مشهد، آستان قدس رضوى، 1365 ش؛ جامع البيان، الطبرى (م. 310 ق.)، به كوشش صدقى جميل، بيروت، دارالفكر، 1415 ق؛ الجامع لأحكام القرآن، القرطبى (م. 671 ق.)، بيروت، دار احياء التراث العربى، 1405 ق؛ الجواهر الحسان، الثعالبى (م. 875 ق.)، به كوشش ابومحمد الغمارى، بيروت، دارالكتب العلمية، 1416 ق؛ الدرالمنثور، السيوطى (م. 911 ق.)، بيروت، دارالفكر، 1414 ق؛ روض الجنان، ابوالفتوح رازى (م. 554 ق.)، به كوشش ياحقى و ناصح، مشهد، آستان قدس رضوى، 1375 ش؛ الصحاح، الجوهرى (م. 393 ق.)، به كوشش عبدالغفور، بيروت، دارالعلم للملايين، 1407 ق؛ عجائب الآثار، عبدالرحمن الجبرتى (م. 1227 ق.)، بيروت، دارالجبل؛ فتح القدير، الشوكانى (م. 1250 ق.)، بيروت، دارالمعرفه؛ لغت نامه، دهخدا (م. 1334 ش.) و ديگران، تهران، مؤسسه لغت نامه و دانشگاه تهران، 1373 ش؛ الكشاف، الزمخشرى (م. 538 ق.)، قم، بلاغت، 1415 ق؛ كشف الاسرار، ميبدى (م. 520 ق.)، به كوشش حكمت، تهران، امير كبير، 1361 ش؛ لسان العرب، ابن منظور (م. 711 ق.)، قم، ادب الحوزة، 1405 ق؛ مجمع البيان، الطبرسى (م. 548 ق.)، بيروت، دارالمعرفة، 1406 ق؛ مدارك التنزيل، النسفى (م. 701 ق.)، به كوشش ابراهيم محمد، بيروت، دارالقلم، 1408 ق؛ معجم مقاييس اللغه، ابن فارس (م. 395 ق.)، به كوشش عبدالسلام محمد، قم، دفتر تبليغات، 1404 ق؛ المفصل، جواد على، بيروت، دارالعلم للملايين، 1976 م؛ الميزان، الطباطبايى (م. 1402 ق.)، بيروت، اعلمى، 1393 ق.
Encyclopedia Britannica 2002؛ Delaxe Edition

حميد بيگزاده جلالى



[1]. الصحاح، ج 5، ص 2017؛ مقاييس اللغه، ج 5، ص 43؛ لسان العرب، ج 12، ص 499، «قوم».
[2]. تقويم، ص 15 - 16.
[3]. تاج العروس، ج 2، ص 55، «زوج».
[4]. تقويم، ص 15.
[5]. تاريخ تمدن، ج 1، ص 302 - 303.
[6]. المفصل، ج 8، ص 509.
[7]. همان، ص 510.
[8]. Britannica : Ancient And Religious Calender Systems, The Near East And Middle East.
[9]. Britannica : Jewish Religious Year, The Cycle Of The Religious Year.
[10]. تفسير قرطبى، ج 17، ص 153؛ تفسير بيضاوى، ج 5، ص 273؛ الكاشف، ج 7، ص 205.
[11]. التبيان، ج 8، ص 459؛ مجمع البيان، ج 8، ص 664؛ المنير، ج 23، ص 12.
[12]. الميزان، ج 17، ص 91.
[13]. التبيان، ج 4، ص 211؛ مجمع البيان، ج 4، ص 524؛ التفسير الكبير، ج 5، ص 78.
[14]. مجمع البيان، ج 4، ص 524.
[15]. التفسير الكبير، ج 5، ص 78.
[16]. الميزان، ج 17، ص 90.
[17]. مجمع البيان، ج 4، ص 524.
[18]. تفسير صدرالمتألهين، ج 5، ص 105.
[19]. الميزان، ج 17، ص 90؛ المنير، ج 23، ص 16؛ ج 27، ص 99.
[20]. روض الجنان، ج 10، ص 99؛ تفسير قرطبى، ج 8، ص 310؛ المنير، ج 23، ص 16.
[21]. الميزان، ج 2، ص 55.
[22]. التفسير الكبير، ج 2، ص 283، تفسير قرطبى، ج 2، ص 342.
[23]. مجمع البيان، ج 2، ص 508؛ التفسير الكبير، ج 2، ص 284.
[24]. التفسير الكبير، ج 2، ص 283.
[25]. همان، ج 7، ص 307؛ الكشاف، ج 2، ص 329؛ منهج الصادقين، ج 4، ص 343.
[26]. لغت نامه، ج 9، ص 12766، «شمسى سال».
[27]. التبيان، ج 5، ص 213 - 214؛ مجمع البيان، ج 5، ص 42؛ الميزان، ج 9، ص 268.
[28]. الميزان، ج 9، ص 267.
[29]. التفسير الكبير، ج 2، ص 282.
[30]. البحر المحيط، ج 5، ص 414؛ المفصل، ج 8، ص 510.
[31]. تفسير نسفى، ج 1، ص 621؛ تفسير ابى السعود، ج 4، ص 63.
[32]. المنير، ج 11، ص 111.
[33]. الميزان، ج 2، ص 56.
[34]. آثارالباقيه، ص 1.
[35]. كنزالدقائق، ج 7، ص 366؛ المنير، ج 15، ص 31 - 33.
[36]. التفسير الكبير، ج 2، ص 282.
[37]. التبيان، ج 8، ص 459.
[38]. مجمع البيان، ج 5، ص 44؛ البحر المحيط، ج 5، ص 44؛ الميزان، ج 13، ص 276.
[39]. مجمع البيان، ج 4، ص 524؛ روض الجنان، ج 7، ص 387 - 388؛ المنير، ج 11، ص 111.
[40]. مجمع البيان، ج 5، ص 138؛ الكشاف، ج 2، ص 329؛ الصافى، ج 2، ص 394؛ الميزان، ج 10، ص 12.
[41]. جامع البيان، ج 11، ص 114؛ التبيان، ج 5، ص 339؛ روض الجنان، ج 10، ص 98.
[42]. التفسير الكبير، ج 6، ص 40؛ بحارالانوار، ج 55، ص 337.
[43]. مجمع البيان، ج 5، ص 42.
[44]. الميزان، ج 13، ص 52.
[45]. الميزان، ج 9، ص 268.
[46]. همان، ج 2، ص 14.
[47]. التبيان، ج 5، ص 214؛ مجمع البيان، ج 5، ص 42.
[48]. نورالثقلين، ج 2، ص 215.
[49]. الكشاف، ج 2، ص 270؛ تفسير قرطبى، ج 8، ص 133؛ الدرالمنثور، ج 3، ص 234.
[50]. مجمع البيان، ج 5، ص 42.
[51]. التبيان، ج 5، ص 213 - 214؛ كشف الاسرار، ج 4، ص 127.
[52]. ترتيب العين، ج 7، ص 306؛ لسان العرب، ج 1، ص 167، «نسىء».
[53]. التبيان، ج 5، ص 216؛ التفسيرالكبير، ج 6، ص 44؛ الميزان، ج 9، ص 271.
[54]. التفسير الكبير، ج 6، ص 44؛ تفسير قرطبى، ج 8، ص 139؛ فتح القدير، ج 2، ص 360.
[55]. الكشاف، ج 2، ص 270؛ التفسير الكبير، ج 6، ص 42؛ تفسير ثعالبى، ج 2، ص 49.
[56]. الميزان، ج 9، ص 276.
[57]. الدرالمنثور، ج 4، ص 188 - 189؛ عجائب الآثار، ج 1، ص 7؛ الميزان، ج 9، ص 271.
[58]. مجمع البيان، ج 5، ص 45؛ الكشاف، ج 2، ص 270؛ تفسير قرطبى، ج 8، ص 137؛ الميزان، ج 9، ص 272.
[59]. التفسير الكبير، ج 6، ص 45؛ عجائب الآثار، ج 1، ص 7.
[60]. التفسير الكبير، ج 6، ص 41؛ آثار الباقيه، ص 16.

مقالات مشابه

زمان در قرآن

نام نشریهآیین حکمت

نام نویسندهمرتضی براتی, علی پریمی, داوود داداش‌نژاد

نحوست ایّام از منظر قرآن، روایات و عقل؛ با تکیه بر دیدگاه علامه طباطبائی (ره)

نام نشریهاندیشه علامه طباطبایی

نام نویسندهحسین علوی‌مهر, مرتضی سازجینی, محمد حسین شیر افکن

حقیقت زمان از نظر علامه محمدحسین طباطبائی(ره)

نام نشریهاندیشه علامه طباطبایی

نام نویسندهحسین کلباسی اشتری, زهرا اُمی

سعادت و نحوست ایام از منظر قرآن

نام نشریهپاسدار اسلام

نام نویسندهسیدجواد حسینی

تابستان

نام نشریهدائرة المعارف قرآن

نام نویسندهمهدی امیریان

نسبيت زمان در قرآن

نام نویسندهمرتضی دانشمند

شب؛ بهترين زمان معراج

نام نشریهروزنامه کیهان

نام نویسندهمحمدباقر منصوری