حقیقت وحی

پدیدآوراسماعیل دانش

نشریهپژوهه

شماره نشریه11

تاریخ انتشار1388/02/12

منبع مقاله

share 1067 بازدید
حقیقت وحی

اسماعیل دانش

حقیقت وحی نام تألیفی فلسفی ـ کلامی از جناب آقای اسماعیل دانش می‏باشد که به جای پایان‏نامه مورد قبول واقع شده است. این رساله دارای یک مقدمه و سه فصل است. فصل اول آن شامل بحث‏های زیر می‏باشد؛
وحی در لغت: لغت شناسان، برای وحی، تعریف‏های فراوان نموده‏اند که از مجموع آنها به دست می‏آید که وحی، در لغت، به معنای اشاره‏ی سریع، سخنان رمزی و پیام‏های مخفیانه به وسیله‏ی نوشته یا اشاره است و از آن‏جا که تعلیم معارف الهی بر پیامبر(ص)، به صورت مرموزی انجام می‏گرفته، این واژه در آن به کار رفته است.
وحی در اصطلاح: وحی در اصطلاح اخص از مفهوم لغوی و مختص معارفی است که به شیوه‏ی خاص بر انبیا القا شده است. هیچ اندیشمند و پژوهشگری موفق به تعریف حقیقی آن، نگردیده است. مجموع تعریف‏های ارائه شده، تعریف شرح‏الاسمی است.
نگارنده وحی را، در اصطلاح، چنین تعریف نموده است: وحی عبارت است از ارتباط خاص معنوی، برای پیامبران الهی که از راه غیب، پیام آسمانی را در می‏یابند و خداوند این ابزار معرفتی را فقط در اختیار پیامبران، قرار داده است.

اقسام وحی در قرآن

موارد استعمال وحی در قرآن فراوان است که برخی مواردش از این قرار می‏باشد: 1777;. درک غریزی؛ 1778;. ایجاد سنت‏ها و نظام‏ها؛ 1779;. اشاره؛ 1780;. الهام روحانی به انسان؛ 1781;. الهام روحانی به ملائکه؛ 1782;. وسوسه‏های شیطانی؛ 1783;. رسالت و نبوت؛ 1784;. وحی به معنای خبر.
گونه‏های وحی نبوی
وحی بر انبیا به سه نوع قابل تقسیم است:
الف. وحی مستقیم؛
ب. وحی از ورای حجاب؛
ج. وحی از طریق پیک.
نحوه دریافت وحی پیامبر( صلی‏الله‏علیه‏و‏آله )
دریافت و تلقی وحی توسط پیامبر اکرم(ص) به سه نحو بوده است:
1777;. رؤیای صادق؛
1778;. وحی مستقیم؛
1779;. وحی به‏وسیله‏ی جبرییل.
وحی، به‏وسیله‏ی جبرییل، به چهار صورت تحقق می‏پذیرفته است:
1779;1777;. بدون این‏که فرشته بر پیامبر(ص) ظاهر شود وحی را در روح ایشان القا می‏کرد؛
1779;1778;. گاهی به صورت زنگ در گوش پیامبر(ص) صدا می‏نمود؛
1779;1779;. گاهی هم جبرییل به صورت اصلی‏اش، که خدا او را بر آن صورت آفریده بود، بر پیامبر(ص) ظاهر می‏گشت؛
1779;1780;. گاهی فرشته به صورت انسانی در می‏آمده است و پیامبر( صلی‏الله‏علیه‏و‏آله ) را مورد خطاب قرار می‏داد.

تفاوت وحی با الهام

وحی به معنای اصطلاحی، اختصاص به وحی نبوی(ص) دارد. برای القا یا وحی به سایر انسان‏ها، «الهام» به کار می‏رود. در قرآن، از الهام به غیر نبی تعبیر به وحی شده که معنای لغوی آن لحاظ گردیده است.
بنابراین وحی از ویژگی‏های انبیا است و به غیر انبیا الهام می‏شود. از منظر عرفا، فرق وحی و الهام در امور زیر می‏باشد:
1777;. الهام کشف معنوی و وحی کشف شهودی است؛
1778;. الهام برای نبی و غیر نبی است، ولی وحی اختصاص به نبی دارد؛
1779;. در الهام تبلیغ شرط نیست و وحی مشروط به تبلیغ است.

ویژگی‏های وحی انبی

مشخصات چهارگانه برای وحی انبیا بیان شده است:
1777;. درونی بودن؛
1778;. معلم داشتن؛
1779;. استشعار؛
1780;. ادراک واسطه‏ی وحی
فصل دوم، حقیقت وحی را، در الهیات غرب، بحث کرده که شامل بحث‏های زیر است:
دوره‏ی سنت دینی یا قرون وسطا تعریف شده است. متفکران دوره‏ی سنت از جمله آگوستین قدیس، بوییتوس، جان اسکات، قدیس آنسلم، توماس اکویناس و اندیشه‏های رایج آنان در این دوره بیان گردیده است.
وحی در دوره‏ی سنت دینی(قرون وسطا یعنی فاصله‏ی بین قرن‏های پنجم تا پانزدهم میلادی) نیز روشن شده است.
دوره‏ی تجدد دینی (قرن‏های شانزدهم، هفدهم و هجدهم میلادی)، که گهواره‏ی تفکر جدید و نهضت اصلاحات مسیحی می‏باشد، تبیین گردیده است. اندیشمندان نهضت اصلاحات دینی از جمله مارتین لوتر و کالوین همراه با اندیشه‏هایشان معرفی شده است. وحی، در دوره‏ی تجدد دینی نیز بیان شده است که تفاوت فراوانی با حقیقت وحی در زمانه‏ی سنت دارد.

حقیقت وحی در فهم شلایرماخر

در عصر تجدد و روشنگری، توسط شلایرماخر فیلسوف و متکلم آلمانی، فهم جدیدی از وحی ارائه شد که مورد توجه بسیاری از اندیشمندان غربی قرار گرفت. وی بر این باور بود که وحی، تجربه‏ای دینی است. نگاه تجربی به دین، در قرن نوزدهم، به فکری عظیم تبدیل شد. در این قرن، عده‏ی کمی به اهمیت این پروژه واقف بودند. تقریبا یک قرن بعد از مرگ وی، با ترجمه‏ی کتاب معروف او به‏نام ایمان مسیحی، به زبان انگلیسی، اهمیت دیدگاه شلایرماخر آشکار شد.

عوامل پیدایش تجربه دینی

آنچه باعث پیدایش نظریه‏ی تجربه‏ی دینی گردیده است عبارت‏اند از:
1777;. زمینه‏ی علمی؛
1778;. زمینه‏ی فلسفی؛
1779;. زمینه‏ی دینی.

تغایر تجربه دینی با وحی

تجربه‏ی دینی با وحی تفاوت‏های اساسی دارد که برخی از آنها به قرار ذیل می‏باشند:
1777;. وحی، حالتی سرشار از اطمینان به صدق خود در پیامبر ایجاد می‏کند که جای هیچ‏گونه شک و شبهه‏ای نسبت به صدق آن باقی نمی‏گذارد. تجربه‏ی دینی و عرفانی با نوعی عدم اطمینان به صحت مضامین همراه می‏باشد؛
1778;. وحی، فعل الهی است که فقط به پیامبران عطا می‏شود، ولی تجربه‏ی دینی به هر کس می‏تواند تعلق بگیرد؛
1779;. تجربه‏ی دینی گاه از تلقینات فرد مؤمن، بدون واقعیت خارجی تحقق می‏یابد، ولی وحی به عنوان واقعیت خارجی، که از حقایق عینی حکایت می‏کند، تحقق می‏یابد؛
1780;. یقین برگرفته شده از وحی، منطقی است، ولی یقین، در تجربه‏ی دینی، شخصی و روان شناختی است؛
1781;. در قلمرو وحی، باطل توان حضور ندارد؛ تجربه‏ی دینی خطاپذیر است و دست‏کم، تجربه‏کنندگان در تفسیر آن گرفتار انحراف می‏شوند.
وحی، در فهم کارل بارت(1777;1784;1784;1782;1777;1785;1782;1784;م) متکلم و آموزشگر پروتستان سوییسی، که پس از جنگ جهانی اول پا به عرصه‏ی گفتمان کلامی دنیای غرب گذاشته نیز مطرح شده و نقدهایش هم بیان گردیده است.

وحی؛ نتیجه بروز شخصیت درونی

در عصر روشنگری، به‏ویژه در قرن نوزدهم علاوه بر نظریه‏ی تجربه‏ی دینی، برخی دانشمندان دیگر غربی مانند فرید وحی را نتیجه‏ی بروز شخصیت درونی دانسته که این نظریه به دلایل زیر قابل قبول نیست:
1777;. نبوت و پیامبری به صرف ادعا ثابت نمی‏شود و باید مقرون به معجزه باشد. چنان‏که پیامبران، در طول تاریخ، دارای معجزه بوده‏اند. افرادی که از طریق شخصیت درونی حقایقی را دریافت کرده‏اند مدعی نبوت نبوده و معجزه‏ی وحی از خود نشان نداده‏اند؛
1778;. علوم و اطلاعاتی که افراد از طریق شخصیت درونی خویش دریافت کرده‏اند با علوم و اطلاعات پیامبران قابل مقایسه نیست؛
1779;. طبق این نظریه، شخصیت درون انسان به هنگام تعطیل شدن قوای ظاهری آشکار می‏شود که زمینه‏ی پیدایش این شخصیت در بیماران، افراد مست و اشخاص خواب و بسیار خسته، قوی‏تر است، ولی در حال تلاش و کوشش خاموش باقی می‏ماند، در حالی که پیامبران، در نهایت توجه و اشتغال، مورد وحی قرار گرفته است؛
1780;. شخصیت درونی بدون کمک از عوامل خارجی نمی‏تواند معلوماتی را که در حال تعطیل بودن حواس افاضه می‏کند، به دست آورد، در حالی که وحی پیامبران چنین نیست.
فصل سوم به حقیقت وحی در فلسفه و الهیات اسلامی پرداخته است و مشتمل بر مباحث ذیل می‏باشد:

وحی؛ نتیجه عقل فعال

فارابی وحی را نتیجه‏ی عقل فعال دانسته که این تفسیر از چند جهت قابل خدشه است:
1777;. اول این که سیره‏ی علمی پیامبران گویای این نیست که آنان از خلال تأملات فلسفی، به مرحله‏ای رسیده باشند که از عقل فعال سود
ببرند. دوم این‏که پیامبران برخاسته از میان مردم و مانند انسان‏های عادی‏اند و فقط سخنانشان موهبت الهی و از عالم غیب می‏باشد؛
1778;. طریق معرفت وحیانی از ادراکات عقلی کاملاً جداست. محتوای پیام وحی هیچ‏گاه به اندیشه‏های متفکران خطور نکرده است؛
1779;. اگر فرمایشات فارابی درست باشد، باید تمام انسان‏ها بتوانند، از طریق عقل فعال، مخاطب بی‏واسطه‏ی وحی قرار بگیرند، حال این که چنین نیست؛
1780;. لازمه‏ی تفسیر فارابی از وحی این خواهد بود که نبوت و وحی امری اکتسابی به شمار آید، در حالی که این معنا برخلاف رأی عموم مسلمانان و قرآن است.

وحی؛ نتیجه نبوغ

برخی دانشمندان، برای آن‏که میان اعتقاد به پیامبران و اصول علمی جدید مادی جمع ببندند، وحی را نتیجه‏ی نبوغ دانسته که به چند جهت قابل خدشه است:
1777;. پیامبران برای ادعایشان معجزه داشتند، ولی نوابغ چنین نیستند؛
1778;. اگر این نظریه را قبول نماییم، فقط اعتقاد به وجود خدا باقی می‏ماند و غیر از آن محصول فکر خطای انسانی شمرده می‏شود؛
1779;. پیامبر از برخی حوادث آینده خبر داده که به وقوع پیوسته است. هیچ نابغه‏ای جرأت ندارد به مردم از سقوط فلان دولت، به‏صورت قطعی درآینده، خبر دهد.

وحی؛ کشف و شهود عرفانی

برخی وحی را کشف و شهود عرفانی پنداشته‏اند که مورد خدشه می‏باشد: اول: مکاشفه‏ی عرفانی، اکتسابی می‏باشد، ولی وحی افاضه‏ی الهی است؛ دوم: در مکاشفات، احتمال خطا وجود دارد، ولی در وحی احتمال خطا نیست؛ سوم: وحی نبوت، پیام و مأموریت ابلاغ دارد؛ برخلاف مکاشفات عرفانی که به علم و عرفان صاحب کشف کمک می‏کنند.

حقیقت وحی در آینه وحی

پدیده‏ی وحی چنان اسرارآمیز است که در قالب هیچ فکر و اندیشه‏ی متداول بشری نمی‏گنجد. فردی از حقیقت و واقعیت وحی و وحی‏پذیری آگاهی می‏یابد که با ضمیر پاک و قلب سرشار از عشق، تمام وجودش را تبدیل به بستر پذیرش وحدانیت کرده باشد و دیگران تنها می‏توانند از آثار و علایم حقیقت وحی آگاهی یابند.
وحی، شعور مرموزی است که با شعور فکری مشترک میان افراد انسان‏ها تفاوت دارد. فردی که به او وحی می‏شود هرگز شک نمی‏کند و نیاز به دقت نظر یا مطالبه‏ی دلیل و برهان هم ندارد.
حقیقت وحی برای افراد عادی روشن نیست. حتی اگر پیامبر(ص) هم آن را برای ما شرح دهد، ما جز شبحی از این جهان مرموز و اسرارآمیز نخواهیم یافت. برای تقریب به ذهن به آیاتی که تا حدودی ناظر به ماهیت و حقیقت وحی هستند اکتفا می‏کنیم. قرآن می‏فرماید: «انه لقول رسول کریم»(تکویر، 1777;1785;)؛ «به تحقیق، این قرآن، کلام فرستاده‏ی بزرگواری (چون جبرییل امین) است». «انه لقول فصل» (طارق،1780;)؛«به تحقیق، قرآن کلام وحی وجداکننده‏ی حق از باطل است».
از این دو آیه به دست می‏آید که وحی قرآن کریم، از نوع کلام و قول است.

مقالات مشابه

آسيب شناسي ديدگاه يوري روبين در مورد «اصالت وحي»

نام نشریهقرآن‌پژوهی خاورشناسان

نام نویسندهحسن رضایی هفتادر, مهدی همتیان

الميزان و تحليل وحي

نام نشریهمعرفت کلامی

نام نویسندهمصطفی کریمی

درجات معنای واژه ها در قرآن کریم با رویکرد به مفهوم واژه «وحی»

نام نشریهکتاب قیم

نام نویسندهحسن نقی‌زاده, سهیلا پیروزفر, ندا خداشناس فیروزآبادی

بررسی کارکرد تذکری وحی

نام نشریهثقلین

نام نویسندهرضا برنجکار, مهدی نصرتیان اهور

گفت وگوهاي توحيدي خداوند با پيامبران

نام نشریهمعارف قرآنی

نام نویسندهحمیدرضا بصیری, نادیا تبریز

چگونگی وحی نبوت از دیدگاه قرآن و روایات

نام نشریهکلام اسلامی

نام نویسندهعلی ربانی گلپایگانی