بسم الله الرحمن الرحيم
پيام قرآني : وَقُلْ لِلْمُؤْمِنَاتِ يَغْضُضْنَ مِنْ أَبْصَارِهِنَّ وَيَحْفَظْنَ فُرُوجَهُنَّ وَلَا يُبْدِينَ زِينَتَهُنَّ إِلَّا مَا ظَهَرَ مِنْهَا وَلْيَضْرِبْنَ بِخُمُرِهِنَّ عَلَى جُيُوبِهِنَّ وَلَا يُبْدِينَ زِينَتَهُنَّ إِلَّا لِبُعُولَتِهِنَّ أَوْ آبَائِهِنَّ أَوْ آبَاءِ بُعُولَتِهِنَّ أَوْ أَبْنَائِهِنَّ أَوْ أَبْنَاءِ بُعُولَتِهِنَّ أَوْ إِخْوَانِهِنَّ أَوْ بَنِي إِخْوَانِهِنَّ أَوْ بَنِي أَخَوَاتِهِنَّ أَوْ بَنِي أَخَوَاتِهِنَّ أَوْ نِسَائِهِنَّ أَوْ مَا مَلَكَتْ أَيْمَانُهُنَّ أَوْ التَّابِعِينَ غَيْرِ أُوْلِي الْإِرْبَةِ مِنْ الرِّجَالِ أَوْ الطِّفْلِ الَّذِينَ لَمْ يَظْهَرُوا عَلَى عَوْرَاتِ النِّسَاءِ وَلَا يَضْرِبْنَ بِأَرْجُلِهِنَّ لِيُعْلَمَ مَا يُخْفِينَ مِنْ زِينَتِهِنَّ وَتُوبُوا إِلَى اللَّهِ جَمِيعًا أَيُّهَا الْمُؤْمِنُونَ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ (31)
عفت به نقطه ي مقابل شهوت مي گويند و مانند شهوت داراي مفهوم عام و خاص است . مفهوم عام آن به معناي خويشتن داري د ربرابر هر گونه تمايل افراطي و نفساني است و مفهوم خاص آن خويشتن داري در برابر تمايلات و بي بندوباري جنسي است. عفت يكي از فضايل مهم اخلاقي در رشد و پيشرفت و تكامل جوامع انساني است. اما شهوت كه درمقابل عفت قرار دارد موجب سقوط فرد و جامعه مي شود. در جايي ديگر در معناي عفت گفته شده : عفت نقطه مقابل شكم پرستي و شهوت پرستي است كه از مهم ترين فضايل انساني محسوب مي شود عفت به گفته راغب اصفهاني دركتاب المفردات به معناي پديد آمدن حالتي در نفس است كه آدمي را از غلبه شهوت باز مي دارد. و عفيف به كسي گفته مي شود كه داراي اين وصف و حالت باشد. مؤلف التحقيق مي نويسد اين ماده در اصل به معني حفظ از تمايلات و شهوات نفساني است همان گونه كه تقوا به معني حفظ النفس از انجام گناهان مي باشد. بنابراين عفت يك صفت دروني است د رحالي كه تقواي ناظر به اعمال خارجي است . علماي اخلاق در تعريف عفت آن را صفتي حد وسط در ميان شهوت پرستي و خمودي دانسته اند صاحب مقايس اللغه مي نويسد عفت در اصل به دو معني آمده است نخست خودداري از انجام كارهاي زشت و ديگري كم بودن چيزي ولي از كلام راغب اصفهاني در مفردات استفاده مي شود كه هر دو معني به يك چيز باز مي گردد . درباره ي حقيقت عفت ميuزيرا افراد عفيف به چيزي كم قانع هستند . حضرت امير فرمايند: الصبر علي الشهوة عفة مقاومتي در برابر شهوتها عفت نام دارد. شهيد مطهري د ركتاب تعلم و تربيت مي فرمايد: عفت حالتي نفساني است به معني رام بودن قوه ي شهواني تحت حكومت عقل و حكومت عقل و ايمان. دركتاب ترجمه ي اخلاق آمده است كه حسن و اعتدال قوه ي شهوت همان حالتي است كه عفت نام دارد.
خداوند در قرآن خطاب به رسول اكرم مي فرمايد: اي پيامبربه مؤمنين بگو دامن نگاههاي خويش رابرچينند و عفت خويش راحفظr كنند. زيرا كه لازمه ورع، عفت است و عفت عبارت است از خودداري از مقتضاي شهوات درحالي كه ورع معني وسيع تري دارد . در جايي ديگر مي خوانيم وقتي كه قوه ي شهويه تحت ميزان عقل و شرع سامان گرفت و از حد افراطي و تفريطي و از تصرف و خدعه شيطان خارج شد يك حالت سكونت و طمأنينه در آن حاصل مي شود و يك ملكه اعتدال در آن پيدا مي شود كه وجهه ي الهيه پيدا مي كند اين را تعبير به عفت مي كنند.
و بدان كه عفت از فطريات و از جنود عقل است وبراي اينكه عقل و شرع به شهوت غالب شوند بايد كه عفت راتقويت و شهوت را ضعيف كنيد و اما تقويت عفت بر دو امر است : يكي تذكر فوائد و ثمرات دنيائي عفت و پاكدامني و ثوابهاي اخروي آن كه در آيات و روايات آمده است و دوم در ميدان جنگ بين عفت و شهوت عفت را غالب نمودن واين با عمل به مقتضاي عفت تدريجاً حاصل مي شود و هر بار از مرتبه ي قبل آسان تر مي شود تا آنجا كه ديگر براي خصم نيرويي براي مقابله باقي نمي ماند.(1)
آنچه كه بيان شد تفسير عفت به مفهوم عام كلمه بود زيرا بعضي براي معرفي عفت از نقطه مقابل يعني پرده دري نيز استفاده كرده اند به همين علّت در بسياري از موارد واژه عفت را در مورد پرهيزكاري در خصوص مسائل جنسي استعمال كرده اند به هر حال ازآيات قرآن مجيد و روايات اسلامي استفاده مي شود كه عفت به هردو معنا از بزرگترين فضائل انساني است و هيچ كس در سيرالي الله بدون داشتن عفت به جايي نمي رسد در زندگي دنيا نيز آبرو و حيثيت و شخصيت انسان در گرو عفت است.
تنها سرمايه انسان و بالاخص زن عفت و پاكدامني است انسان اگر بالاترين مقامات و عالي ترين معلومات را هم دارا باشد ولي نتواند عفت خود را نگاه دارد و پاكدامني نداشته باشد ارزش واقعي ندارد حتّي خود انسانها هم براي چنين شخصي احترام قائل نيستند ولي اگر عفت خود را حفظ كرده ودامن به نانجيبي آلوده نكند محترم ترين و محبوب ترين انسان خواهد بود و خدا و خلق چنين انساني را دوست مي دارند. چيزي كه تمام خردمندان بلكه فطرت بشر از خود او مي فرمايد: عفت گنجي است كه راهuانتظار دارد همان عفت و پاكدامني است. حضرت امير موفقيت دنيا و آخرت از آن آغاز مي شود.
هم چنين مي فرمايد: عفت بالاترين عباداتست.
مي فرمايند: پيروان حقيقي جعفربن محمد كساني هستند كهuو امام صادق در برابر شكم پرستي و بي بندو باري جنسي عفت و تلاش و كوشش فراوان دارند به ثواب او اميد دارند و از عقاب او بيمناكند.
انسان اگر بداند كه همسر او به گرداب بي عفتي نزديك مي شود هر چند قلبش از محبت او آكنده باشد مهر او از دل شوهر مي رود هر چند ظاهراً به عللي نتواند سخني بگويد.
در ترجمه كتاب غررالحكم تعبيرات زيبائي پيرامون عفت بيان شده است كه نمونه هائي از آنها را بازگو مي كنيم مولاي متقيان مي فرمايند: عفت زكات زيبائي است.uاميرالمومنان علي
همچنين نشانه غيرت مرد عفت اوست. آن بزرگوار مي فرمايند: برتو باد به عفت كه به راستي قرين وهمراه خوبي است . برتو باد به عفت به راستي كه شريف ترين خصلتهاي مردمان شريف است .
در قرآن كريم در عبارت هاي كوتاه و بسيار پرمعنا ضمن بيان بخش مهمي از صفات مومنان پاكدامني و عفت را يكي از خصلتهاي برجسته آنها دانسته و مي گويد: آنها كساني هستند كه دامان خود را ازآلودگي به بي عفتي حفظ مي كنند وتنها آميزش جنسي يا همسران و كنيزانشان دارند كه در بهره گيري از آنان ملالت نمي شوند و كساني كه غير از اين راهي را طلب رسيد وعرض كرد اعمالuكنند تجاوزگرند. در روايتي آمده شخصي به خدمت حضرت امير علي uو طاعت من ضعيف و روزه ام كم است ولي اميدوارم كه هرگز مال حرامي نخورده ام امام در پاسخ فرمود: اي الاجتهاد افضل من عفة بطن و فرج كدام تلاش در راه اطاعت خدا برتر از عفت در مقابل شكم و مسائل جنسي است .
آنچه از روايات و بيانات فوق حاصل مي شود اين است كه اسلام اهتمام فوق العاده به مسئله پرهيزكاري در برابر شهوت شكم و بي بندوباري جنسي و به طور كلي عفت دارد تا جايي كه آن را نشانه شخصيت و غيرت و ايمان و پيروي از مكتب اهل بيت عليهم السلام معرفي مي كند تاريخ نيز سرچشمه بسياري از گرفتاري هاي انساني را ازهمين امر و بي عفتي مي داند. زيرا بي عفتي اجازه تفكر مشروع را نمي دهد تا به وسيله آن حقوق انسان ها را رعايت كند و در مسير عدالت گام بردارد به همين علّت انسان را به ارتكاب انواع گناهان و آلودگيها وا مي دارد . شهوت شكم سرچشمه بسياري از بيماريهاي جسماني و اخلاقي است تا آنجا كه گاهي شكم به بت خطرناكي مبدل نشده و انسان را به پرستش و اطاعت خويش در همه زمينه ها وادار مي د راين رابطه درباره ي مردم آخرالزمان فرموده است: زماني برمردمrسازد. پيامبر اكرم فرا مي رسد كه شكم هاي آنها بت هاي آنهاست و زنهاي آنها قبله هاي آنهاست و دينارهايشان دينشان و شرفشان متاعشان است در آن زمان از ايمان جز نامي و از اسلام جز رسمي و از قرآن جز درسي باقي نمي ماند. مساجدشان از نظر ساختمان آباد و دل هايشان از نظر هدايت خراب است.
ادامه دارد..
۱- كافي جلد دوم صفحه 79
۲- وسائل الشيعه جلد 11 صفحه 199
۳- غررالحكم جلد ۲ صفحه 129-130 و حديث 4114
۴- گزيده اي از فرمايشات حضرت آيه الله ابطحي دامه بركاته