تگرگ

پدیدآوراحمد جمالی

نشریهدائرة المعارف قرآن

شماره نشریهجلد 8

تاریخ انتشار1390/08/27

منبع مقاله

share 2867 بازدید

تگرگ

از تگرگ در زبان عربى با واژه هايى گوناگون مانند بَرَد[1]، حَبّ الغَمام، حَبّ المُزْن و حَبّ قُرّ[2] ياد مى شود كه از ميان آن ها تنها واژه «بَرَد» در قرآن به كار رفته است. (نور/24، 43) بَرَد از ريشه «ب ـ ر ـ د» به معناى سرماست[3]؛ اما برخى وجه نامگذارى تگرگ به بَرَد را آن دانسته اند كه تگرگ مانند سوهان (مِبْرَد) لايه روى زمين را مى كَند.[4]
در قرآن كريم تنها يك بار در آيه 43 نور/24 سخن از تگرگ به ميان آمده است. البته بر اساس قولى شاذّ مقصود از سنگى كه از ترس خدا فرود مى آيد، در آيه 74 بقره/2، تگرگ است كه از ابر* فرود مى آيد.[5] در آيات پيش از آيه 43 نور بيان شده است كه خداوند نور معرفت خود را به مؤمنان اختصاص مى دهد. سپس در آيه 43 با ذكر نظيرى، به علت اختصاص مزبور يعنى وابسته بودن آن به خواست و مشيت الهى اشاره شده است، زيرا خداوند هرگاه بخواهد از آسمان باران فرو مى فرستد كه در آن فوايدى براى انسان ها و حيوانات اهلى و باغ و بستان هاى آنان است و هرگاه بخواهد تگرگ نازل مى كند كه باغ و بستان ها را نابود كرده، چه بسا موجب كشته شدن انسان ها و حيوانات اهلى مى شود؛ تگرگى كه نزديك است نور برق آن چشم ها را ببرد[6]: «... فَتَرَى الوَدقَ يَخرُجُ مِن خِلــلِهِ و يُنَزِّلُ مِنَ السَّماءِ مِن جِبال فيها مِن بَرَد فَيُصيبُ بِهِ مَن يَشاء ويَصرِفُهُ عَن مَن يَشاء يَكادُ سَنا بَرقِهِ يَذهَبُ بِالاَبصـر».(نور/24،43) اختلاف در اعراب واژه هاى اين آيه، به ويژه با سه بار تكرار شدن كلمه «مِنْ»[7] و ذكر كوه ها (جبال) در آن موجب شده تا مفسران معانى گوناگونى را براى آيه ارائه دهند كه عمده آن ها سه معناست:
1. خداوند تگرگ هايى را كه پيش از فرود آمدن به صورت متراكم در ابرها وجود دارند از جهت تراكم و كثرت به كوه هايى تشبيه كرده كه تگرگ از آن ها نازل مى شود.[8] در تفسير علمى اين آيه نيز گفته شده كه پس از اختراع هواپيما و امكان پروازهاى بلند، انسان توانست ابرهاى مرتفع را كه به صورت پرده هاى بافته شده از يخ هستند، مشاهده كند و پيش از آن كسى از وجود يخ يا برف و تگرگ در ابرهاى آسمان خبر نداشت. اين امر پس از مشاهده مستقيم و محاسبات
دائرة المعارف قرآن كريم، جلد 8، صفحه 612
ترموديناميك مكشوف شد.[9]
2. در آسمان كوه هايى از جنس تگرگ وجود دارد كه تگرگ از آن ها فرود مى آيد.[10] علامه مجلسى گفته است: ظاهر روايات فراوانى بر اين قول دلالت دارد و هيچ دليل قاطعى بر نفى آن نيست.[11] بر اساس روايتى از رسول اكرم(صلى الله عليه وآله)، ابرها مانند غربالى تگرگ هاى آسمان را آب كرده و آن را به صورت باران نازل مى كنند تا آسيبى به انسان ها نرسد و تگرگى كه فرود مى آيد عذابى الهى است كه اين غربال آن را به صورت باران درنياورده است.[12] به نظر مى رسد ميان دو قول ياد شده تفاوتى جدّى وجود ندارد و مى توان آن ها را با هم جمع كرد؛ ولى در اين ميان قول عجيبى نيز نقل شده كه بر اساس آن در آسمان كوه هايى هستند كه در آن كوه ها تگرگ وجود دارد.[13]
3. خداوند از آسمان به اندازه كوه هايى، تگرگ فرود مى آورد.[14]
بسيارى از مفسران، ياد كردن خداوند از تگرگ و به ميان نياوردن نامى از برف را ـ با وجود آنكه بارش برف در مجموع بيش از تگرگ است ـ از اين رو دانسته اند كه مخاطبان قرآن تگرگ را مى شناختند؛ ولى با برف آشنا نبودند، زيرا در سرزمين هاى آنان برف نمى باريد.[15]نقل شده كه ابن عباس گفته است: من هرگز برف را نديده ام.[16] البته برخى احتمال داده اند «بَرَد» در قرآن كريم به هر دو معناى تگرگ و برف به كار رفته باشد.[17]
گرچه در قرآن با صرف نظر از احتمال مزبور، به صراحت نامى از برف به ميان نيامده؛ ولى در تفسير آياتى از قرآن، اقوال و رواياتى وجود دارد كه در آن ها از برف سخن رفته است:
1. يكى از عذاب هاى فرعونيان كه در قرآن با واژه «رِجْز» از آن ياد شده (اعراف/7،134 ـ 135) در رواياتى برف[18] يا برف سرخ[19]دانسته شده است.
2. عذاب ياد شده در آيه 12 دخان/44 برف دانسته شده است.[20]
3. در بيان مقصود از «رزق» در آيه «و فِى السَّماءِ رِزقُكُم و ماتوعَدون» (ذاريات/51،22)
دائرة المعارف قرآن كريم، جلد 8، صفحه 613
از برف نام برده شده است.[21]
4. مقصود از «رسّ» در تركيب «اصحاب الرسّ» (فرقان/25،38) كه به يكى از اقوام عذاب شده اشاره دارد، برف متراكم در كوه ها دانسته شده است.[22]
5. «غسّاق» كه يكى از عذاب هاى آخرت است (ص/38،57) برف سردى دانسته شده كه سرماى آن در نهايت شدت است و گفته شده: سرماى اين برف اشخاص را مى سوزاند، چنان كه آتش، با گرما مى سوزاند.[23] گفتنى است كه در موارد ياد شده، از واژه «ثَلْج» استفاده شده كه ممكن است مقصود برخى از صاحبان اقوال مزبور از اين واژه يخ باشد نه برف، زيرا ثَلْج در لغت هم به معناى برف به كار رفته است و هم به معناى يخ.[24]

منابع

ئِبحارالانوار، المجلسى (م. 1110 ق.)، بيروت، دار احياء التراث العربى، 1403 ق؛ تاج العروس، الزبيدى (م. 1205 ق.)، به كوشش على شيرى، بيروت، دارالفكر، 1414 ق؛ التبيان، الطوسى (م. 460 ق.)، به كوشش احمد حبيب العاملى، بيروت، دار احياء التراث العربى؛ تفسير الصافى، الفيض الكاشانى (م. 1091 ق.)، بيروت، اعلمى، 1402 ق؛ تفسير العياشى، العياشى (م. 320 ق.)، به كوشش رسولى محلاّتى، تهران، المكتبة العلمية الاسلاميه؛ تفسير غريب القرآن الكريم، الطريحى (م. 1085 ق.)، به كوشش محمد كاظم، قم، زاهدى؛ تفسير القرآن العظيم، ابن كثير (م. 774 ق.)، به كوشش مرعشلى، بيروت، دارالمعرفة، 1409 ق؛ جامع البيان، الطبرى (م. 310 ق.)، به كوشش صدقى جميل، بيروت، دارالفكر، 1415 ق؛ الجامع لاحكام القرآن، القرطبى (م. 671 ق.)، بيروت، دارالكتب العلمية، 1417 ق؛ الجواهر الحسان، الثعالبى (م. 875 ق.)، به كوشش ابومحمد الغمارى، بيروت، دارالكتب العلمية، 1416 ق؛ الدرالمنثور، السيوطى (م. 911 ق.)، بيروت، دارالفكر، 1414 ق؛ الصحاح، الجوهرى (م. 393 ق.)، به كوشش عبدالغفور، بيروت، دارالعلم للملايين، 1407 ق؛ فتح القدير، الشوكانى (م. 1250 ق.)، بيروت، دارالمعرفه؛ فرهنگ الفبايى الرائد، جبران مسعود، ترجمه: انزابى نژاد، مشهد، آستان قدس رضوى، 1383 ش؛ فرهنگ فرزان، سيد حميد طبيبيان، فرزان، 1378 ش؛ فرهنگ لاروس، خليل جدّ، ترجمه: سيد حميد طبيبيان، تهران، اميركبير، 1376 ش؛ الكشاف، الزمخشرى (م. 538 ق.)، قم، بلاغت، 1415 ق؛ لسان العرب، ابن منظور (م. 711 ق.)، به كوشش على شيرى، بيروت، دار احياء التراث العربى، 1408 ق؛ مجمع البحرين، الطريحى (م. 1085 ق.)، به كوشش محمود عادل و احمد حسينى، تهران، فرهنگ اسلامى، 1408 ق؛ مجمع البيان، الطبرسى (م. 548 ق.)، بيروت، دارالمعرفة، 1406 ق؛ مجموعه آثار، مهدى بازرگان، تهران، بنياد فرهنگى بازرگان، 1377 ش؛ المصباح المنير، الفيومى (م. 770 ق.)، قم، دارالهجرة، 1405 ق؛ معارف قرآن، محمد تقى مصباح، قم، در راه حق، 1373 ش؛ مفردات، الراغب (م. 425 ق.)، به كوشش صفوان داودى، دمشق، دارالقلم، 1412 ق؛ الميزان، الطباطبايى (م. 1402 ق.)، بيروت، اعلمى، 1393 ق؛ النكت والعيون، الماوردى (م. 450 ق.)، بيروت، دارالكتب العلمية، 1412 ق.
احمد جمالى



[1]. فرهنگ فرزان، ص 270، «تگرگ»؛ الرائد، ج 1، ص 373، «البَرَد»؛ المصباح، ص 43، «برد».
[2]. الصحاح، ج 1، ص 105؛ تاج العروس، ج 1، ص 200، «حبّ»؛ لسان العرب، ج 3، ص 85، «برد».
[3]. مجمع البيان، ج 7، ص 258 ؛ مفردات، ص 42، «برد».
[4]. مجمع البيان، ج 7، ص 232؛ غريب القرآن، ص 185؛ مجمع البحرين، ج 1، ص 179.
[5]. التبيان، ج 1، ص 309.
[6]. الميزان، ج 15، ص 121 ، 137.
[7]. التبيان، ج 7، ص 446 ـ 447؛ تفسير قرطبى، ج 12، ص 289؛ فتح القدير، ج 4، ص 41 ـ 42.
[8]. تفسير ثعالبى، ج 4، ص 193؛ فتح القدير، ج 4، ص 41؛ الميزان، ج 15، ص 137.
[9]. مجموعه آثار، ج 7، ص 309 ، 374، «باد و باران در قرآن».
[10]. جامع البيان، ج 18، ص 205؛ تفسير قرطبى، ج 12، ص 289؛ تفسير ثعالبى، ج 4، ص 193؛ التبيان، ج 7، ص 447.
[11]. بحارالانوار، ج 56، ص 363.
[12]. الكافى، ج 8، ص 240.
[13]. تفسير قرطبى، ج 12، ص 289.
[14]. جامع البيان، ج 18، ص 205؛ التبيان، ج 7، ص 447؛ مجمع البيان، ج 7، ص 259.
[15]. جامع البيان، ج 14، ص 205؛ تفسير ابن كثير، ج 2، ص 602؛ تفسير قرطبى، ج 10، ص 154.
[16]. تفسير قرطبى، ج 10، ص 154؛ الدرالمنثور، ج 6، ص 114.
[17]. معارف قرآن، ج 1، ص 263.
[18]. تفسير عياشى، ج 2، ص 25؛ الصافى، ج 2، ص 229.
[19]. مجمع البيان، ج 4، ص 723؛ الصافى، ج 2، ص 229.
[20]. تفسير ماوردى، ج 5، ص 247؛ تفسير قرطبى، ج 16، ص 132.
[21]. جامع البيان، ج 26، ص 265؛ تفسير قرطبى، ج 17، ص 41؛ الدرالمنثور، ج 6، ص 114.
[22]. تفسير قرطبى، ج 13، ص 33؛ فتح القدير، ج 4، ص 76.
[23]. تفسير قرطبى، ج 15، ص 222؛ فتح القدير، ج 4، ص 441.
[24]. فرهنگ لاروس، ج 1، ص 700، الرائد، ج 1، ص 584، «الثلج».

مقالات مشابه

اعجاز علمی قرآن در پدیده ابر

نام نشریهقرآن و علم

نام نویسندهحسین علوی‌مهر, احمدعلی صادقی

اعجاز علمی قرآن در پدیده ابر

نام نشریهقرآن و علم

نام نویسندهحسین علوی‌مهر, احمدعلی صادقی

بركت

نام نویسندهمحمد مؤذنی

ایام الله در قرآن

نام نشریهدانشکده علوم انسانی دانشگاه سمنان

نام نویسندهمحمدجواد سعدی

نماد آب در قرآن

نام نشریههنر

نام نویسندهمارتین لینگز, سیدرحیم موسوی‌نیا

آيينه تمام نماي خلقت در قرآن

نام نشریهعقیق

نام نویسندهعذرا طباطبایی

سيماي صبح در آينه قرآن

نام نشریهاندیشه دینی

نام نویسندهغلامرضا رحمدل شرفشادهی

آفرينش آسمانها و زمين نشانه قدرت و عظمت خدا

نام نشریهمکتب اسلام

نام نویسندهفرج‌الله فرج‌اللهی

روز و شب نشانه‏اى از قدرت خدا

نام نشریهمکتب اسلام

نام نویسندهفرج‌الله فرج‌اللهی