رزق، روزي، معارف قرآن
"رزق" در لغت به معنى عطا و بخشش مستمر است[1] و از آن تعبیر به روزی میشود. و در اصطلاح به هر چيزى كه مايه دوام حيات مخلوقات زنده است، رزق گویند. در واقع رزق موهبت و بخششی است از ناحیه خدای متعال به بندگانش، بدون اینکه استحقاق آن را داشته باشند.[2]
« وَ مَا مِن دَابَّةٍ فىِ الْأَرْضِ إِلَّا عَلىَ اللَّهِ رِزْقُهَا... »(هود/6)
« هيچ جنبندهاى در زمين نيست مگر اينكه روزى او بر خداست!»
از این رو فرزندکشی را به خاطر ترس از تأمین مخارج آنان، حرام کرده است:
« وَ لَا تَقْتُلُواْ أَوْلَادَكُمْ خَشْيَةَ إِمْلَاقٍ نحَّْنُ نَرْزُقُهُمْ وَ إِيَّاكمُْ إِنَّ قَتْلَهُمْ كَانَ خِطًْا كَبِيرًا »(اسراء/31)
«و فرزندانتان را از ترس فقر، نكشيد! ما آنها و شما را روزى مىدهيم مسلماً كشتن آنها گناه بزرگى است!»
خدای متعال در استدلال بر عدم توانایی معبودانِ ساختگی مشرکان
نسبت به روزی رساندن بر آنان چنین میفرماید:
« وَ يَعْبُدُونَ مِن دُونِ اللَّهِ مَا لَا يَمْلِكُ لَهُمْ رِزْقًا مِّنَ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ شَيًْا وَ لَا يَسْتَطِيعُون »(نحل/73)
«آنها غير از خدا، موجوداتی را مىپرستند كه هيچ رزقى را براى آنان از آسمانها و زمين در اختيار ندارند و توان اين كار را نيز ندارند.»
و مشركان را كه از پيش خود و بى اذن او، بخشى از رزق حلال را بر خود حرام كرده بودند مورد ملامت و سرزنش قرار داده است.
« قُلْ أَ رَءَيْتُم مَّا أَنزَلَ اللَّهُ لَكُم مِّن رِّزْقٍ فَجَعَلْتُم مِّنْهُ حَرَامًا وَ حَلَالًا قُلْ ءَاللَّهُ أَذِنَ لَكُمْ أَمْ عَلىَ اللَّهِ تَفْترَُونَ » (یونس/59 )
«بگو: آيا روزيهايى را كه خداوند بر شما نازل كرده ديدهايد، كه بعضى از آن را حلال، و بعضى را حرام نمودهايد؟! بگو: آيا خداوند به شما اجازه داده، يا بر خدا افترا مىبنديد (و از پيش خود، حلال و حرام مىكنيد؟!)»
واژة "رازق" و "رزّاق" به معنای حقيقى کلمه، تنها بر خدای متعال
اطلاق مىشود، و اگر در غیر او به كار رود، جنبه مجازى دارد.[3]
« ..وَ عَلَى الْمَوْلُودِ لَهُ رِزْقُهُنَّ وَ كِسْوَتُهُنَّ بِالْمَعْرُوفِ... »(بقره/233)
«..پدران موظفند زنانى را كه فرزندانشان را شير مىدهند بطور شايسته روزى دهند و لباس بپوشانند...»
از آنجا که به هر گونه بهرهاى را كه خداوند نصيب بندگان مىكند اعم از مواد غذايى، مسكن، پوشاك و يا علم، عقل، فهم، ايمان و اخلاص رزق گفته مىشود، رزق تنها رزق مادی نیست بلکه شامل رزق معنوی
نیز میشود. قرآن در باره شهيدان مىگويد:
« ...بَلْ أَحْياءٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ يُرْزَقُونَ »
«...آنها زندهاند و نزد پروردگار شان روزى مىبرند.»(آل عمران/ 169)
روشن است كه روزى شهيدان، آن هم در جهان برزخ، نعمتهاى مادى نيست، بلكه همان مواهب معنوى است.[4]
« فَالَّذِينَ ءَامَنُواْ وَ عَمِلُواْ الصَّالِحَاتِ لهَُم مَّغْفِرَةٌ وَ رِزْقٌ كَرِيم »(حج/50)
«آنها كه ايمان آوردند و اعمال صالح انجام دادند، آمرزش و روزى پر ارزشى براى آنهاست!»
در این آیه نعمتهای بهشت، رزق کریم نامیده شده است،[5] که مومنان خداترس[6] و دارای عمل صالح و مردان و زنان پاکدامن[7] به عنوان پاداش الهی از آن بهرهمند خواهند شد.
همچنین رزق کریم از آن مواهب الهی است که جهادگران و مهاجران و
انصار به آن نوید داده شدهاند.
« وَ الَّذِينَ ءَامَنُواْ وَ هَاجَرُواْ وَ جَاهَدُواْ فىِ سَبِيلِ اللَّهِ وَ الَّذِينَ ءَاوَواْ وَّ نَصَرُواْ أُوْلَئكَ هُمُ الْمُؤْمِنُونَ حَقًّا لهَُّم مَّغْفِرَةٌ وَ رِزْقٌ كَرِيمٌ »(انفال/74)
«و آنها كه ايمان آوردند و هجرت نمودند و در راه خدا جهاد كردند، و آنها كه پناه دادند و يارى نمودند، آنان مؤمنان حقيقىاند براى آنها، آمرزش (و رحمت خدا) و روزى شايستهاى است.»
« إِلَّا عِبَادَ اللَّهِ الْمُخْلَصِينَ أُوْلَئكَ لهَُمْ رِزْقٌ مَّعْلُومٌ »(صافات/40-41)
« جز بندگان مخلص خدا (كه از كيفرها بركنارند)! براى آنان [بندگان مخلص] روزى معيّن و ويژهاى است.»
"رزق معلوم" یعنی خداوند در بهشت برای بندگان مخلَص خود، رزقی میدهد که غیر از رزقِ دیگر بهشتیان است و هيچ شباهتى بر رزق ديگران ندارد، اگر چه نام رزق ايشان و رزق ديگران يكى است، به آن جهت که آنان جز به خداى تعالى به هيچ چيز ديگرى وابستگى ندارند، نه به زينت زندگى دنيا و نه به نعمتهای آخرت، چرا که در دل ايشان غير از خدا چيز ديگرى وجود ندارد.[8]
« وَ الَّذِينَ هَاجَرُواْ فىِ سَبِيلِ اللَّهِ ثُمَّ قُتِلُواْ أَوْ مَاتُواْ لَيَرْزُقَنَّهُمُ اللَّهُ رِزْقًا حَسَنًا وَ إِنَّ اللَّهَ لَهُوَ خَيرُْ الرَّازِقِين »(حج/58)
«و كسانى كه در راه خدا هجرت كردند، سپس كشته شدند يا به مرگ طبيعى از دنيا رفتند، خداوند به آنها روزى نيكويى مىدهد كه او بهترين روزىدهندگان است!»
در این آیه "رزق حسن" را پاداش همه مهاجران الهی قرار داده، خواه به مقام شهادت رسیده باشند خواه در این راه به مرگ طبیعی از دنیا رفته باشند.
"رزق حسن" اشاره به نعمتهايى است كه وقتى چشم انسان به آن مىافتد، چنان مجذوب مىشود كه نمىتواند ديده از آن بر گيرد و به غير آن نگاه كند، و تنها خدا قدرت دارد كه چنين روزى را به كسى دهد.[9] همچنین درقرآن به مقام نبوت و به فایدههای حلال درخت انگور،[10] رزق حسن اطلاق شده است.
« ...وَ مَن يَتَّقِ اللَّهَ يجَْعَل لَّهُ مخَْرَجًا وَ يَرْزُقْهُ مِنْ حَيْثُ لَا يحَْتَسِبُ... » (طلاق/2-3)
«...و هر كس تقواى الهى پيشه كند، خداوند راه نجاتى براى او فراهم مىكند. و او را از جايى كه گمان ندارد روزى مىدهد...»
« لَهُ مَقَالِيدُ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ يَبْسُطُ الرِّزْقَ لِمَن يَشَاءُ وَ يَقْدِرُ إِنَّهُ بِكلُِّ شىَْءٍ عَلِيم »(شوری/12)
«كليدهاى آسمانها و زمين از آن اوست روزى را براى هر كس بخواهد گسترش مىدهد يا محدود مىسازد او به همه چيز داناست.»
بر اساس بخش اخیر آیه «إِنَّهُ بِكلُِّ شىَْءٍ عَلِيم» توسعه و تنگی روزیِ بندگان از روی حکمت و علم الهی است.[11]البته اراده خدا در زمينه وسعت و تنگى روزى، مشروط به شرائطى است كه بر زندگى انسانها حكم فرماست، و تلاش و كوشش و اخلاص و فداكاري، و به عكس سستى و تنبلى و بخل و آلودگى نيت، نقش تعيين كنندهاى در آن دارد، به همين دليل قرآن مجيد كرارا انسان را در گرو سعى و كوشش و تلاش و فعاليت خود شمرده، و بهره او را از زندگى به ميزان سعى و تلاشش مىداند.[12]
در حديثى از امام صادق (ع) مىخوانيم:
« لا تَكسَلوا فى طَلَبِ مَعايشِكم فَإنّ آباءَنا كانوا يَركُضُون فيها و يَطلُبونَها »[13]
«در طلب روزى و نيازهاى زندگى تنبلى نكنيد چرا كه پدران و نياكان ما به دنبال آن مىدويدند و آن را طلب مىكردند.»
در آیه دیگری حکمت روزی رسانی خود را چنین بیان می کند.
« وَ لَوْ بَسَطَ اللَّهُ الرِّزْقَ لِعِبَادِهِ لَبَغَوْاْ فىِ الْأَرْضِ وَ لَكِن يُنزَِّلُ بِقَدَرٍ مَّا يَشَاءُ إِنَّهُ بِعِبَادِهِ خَبِيرُ بَصِير »(شوری/27)
«هر گاه خداوند روزى را براى بندگانش وسعت بخشد، در زمين طغيان و ستم مىكنند از اين رو به مقدارى كه مىخواهد (و مصلحت مىداند) نازل مىكند، كه نسبت به بندگانش آگاه و بيناست!»
« وَ لَا تَمُدَّنَّ عَيْنَيْكَ إِلىَ مَا مَتَّعْنَا بِهِ أَزْوَاجًا مِّنهُْمْ زَهْرَةَ الحَْيَوةِ الدُّنْيَا لِنَفْتِنهَُمْ فِيهِ وَ رِزْقُ رَبِّكَ خَيرٌْ وَ أَبْقَى »(طه/131)
«و هرگز چشمان خود را به نعمتهاى مادّى، كه به گروههايى از آنان دادهايم، ميفكن! اينها شكوفههاى زندگى دنياست تا آنان را در آن بيازماييم و روزى پروردگارت بهتر و پايدارتر است!»
مقابله "رزق ربک" با "زَهْرَةَ الحَْيَوةِ الدُّنْيَا" گویای آخرتی بودن آن است.[14]
در آیه دیگری رزق دنیا را در مقابل رزق آخرت متاعی بیش نمیداند.
« اللَّهُ يَبْسُطُ الرِّزْقَ لِمَن يَشَاءُ وَ يَقْدِرُ وَ فَرِحُواْ بِالحَْيَوةِ الدُّنْيَا وَ مَا الحَْيَوةُ الدُّنْيَا فىِ الاَْخِرَةِ إِلَّا مَتَاع »(رعد/26)
«خدا روزى را براى هر كس بخواهد (و شايسته بداند) وسيع، براى هر كس بخواهد (و مصلحت بداند،) تنگ قرار مىدهد ولى آنها [كافران] به زندگى دنيا، شاد (و خوشحال) شدند در حالى كه زندگى دنيا در برابر آخرت، متاع ناچيزى است!»
« جَنَّاتِ عَدْنٍ مُّفَتَّحَةً لهَُّمُ الْأَبْوَاب...إِنَّ هَذَا لَرِزْقُنَا مَا لَهُ مِن نَّفَاد »(ص/50و54)
«باغهاى جاويدان بهشتى كه درهايش به روى آنان گشوده است... اين روزى ما است كه هرگز آن را پايانى نيست! »
« ...وَ لهَُمْ رِزْقُهُمْ فِيهَا بُكْرَةً وَ عَشِيًّا »(مریم/62)
«...و هر صبح و شام، روزى آنان در بهشت مقرّر است.»
آمدن رزق در صبح و شام، كنايه از آمدنِ آن پشت سر هم و بدون انقطاع است.[16]
« هُوَ الَّذِى يُرِيكُمْ ءَايَاتِهِ وَ يُنزَِّلُ لَكُم مِّنَ السَّمَاءِ رِزْقًا وَ مَا يَتَذَكَّرُ إِلَّا مَن يُنِيبُ »(غافر/13)
«او كسى است كه آيات خود را به شما نشان مىدهد و از آسمان براى شما روزى (با ارزشى) مىفرستد تنها كسانى متذكّر اين حقايق مىشوند كه بسوى خدا باز مىگردند.»
منظور از اين رزق آسمانى باران است كه بوسيله آن گياهان ميرويد كه روزى بندگان است و علّت اينكه باران را رزق ناميده، آن است كه باران سبب روزى است.[17]
« قُلْ مَن يَرْزُقُكُم مِّنَ السَّمَاءِ وَ الْأَرْضِ... »(یونس/31)
«بگو: چه كسى شما را از آسمان و زمين روزى مىدهد؟...»
روزی دادن از زمین به معنای این است که زمین محل رویشِ گیاهان و درختان و انواع متعدد مواد غذایی است.
[1]. راغب اصفهانى، حسين بن محمد؛ المفردات في غريب القرآن، ماده "رزق"
[2]. طباطبائى،سید محمد حسين؛ الميزان فى تفسيرالقرآن، ترجمه سيدمحمد باقر موسوى همدانى، قم دفتر انتشارات اسلامى جامعهى مدرسين 1374 ش ذیل آیه 27 آل عمران.
[3]. مكارم شيرازى ناصر؛ تفسير نمونه؛ دار الكتب الإسلامية، تهران، 1374 ش، چاپ اول، ج8، ص 276
[4] . تفسير نمونه، ج 9، ص 18
[5] . طبرسى، فضل بن حسن؛ مجمع البيان فى تفسير القرآن، تهران، انتشارات ناصر خسرو 1372 ش ، ج 7، ص 143
[6] . انفال/2و4
[7] . نور/26
[8] . ترجمه المیزان، ج 17 ص 204
[9] . مجمع البیان، ج7، ص 147
[10]. به ترتیب: هود/88 (ر.ک المیزان ذیل آیه )، نحل/67
[11] . پیشین، ج18 ص: 34
[12] . تفسیر نمونه، ج10 ، ص 205
[13] . شبخ صدوق؛ من لا یحضره الفقیه، قم، انتشارات جامعه مدرسین، 1413ق، ج3 ، ص 157
[14] . الميزان في تفسير القرآن، ج14 ، ص 238
[15] . جهت مطالعه بیشترر.ک. هاشمی رفسنجانی، اکبر ومحققان مرکز فرهنگ ومعارف قرآن فرهنگ قرآن، قم، بوستان کتاب، 1383چاپ اول، ج 14 ، ص472
[16] . الميزان في تفسير القرآن، ج14 ، ص 79
[17] .مجمع البیان ذیل آیه نامبرده.