استاد معظم شیخ علیپناهاشتهاردی از مجتهدان بنام، نویسندگان برجسته و پرکار و مدرس توانمند درسهای خارج فقه، و اصول، و رجال و حدیث در حوزه علمیه قم میباشد.
تصحیح صدها عنوان کتاب دینی، تصحیح دهها نسخه خطی در زمینه معارف اسلامی و تألیف نزدیک بیست عنوان کتاب، بخشی از فعالیتهای علمی این استاد فرزانه شمار میرود. مهمترین اثر استاد «مدارک العروة الوثقی» است که در 37 مجلد به چاپ رسیده است. ویژگیهای اخلاقی استاد اشتهاردی از ایشان شخصیتی محبوب نزد همه استادان و شاگردان ساخته است. همین ویژگی در ملاقات ما با ایشان نیز جلوهگر بود، چنان که با بزرگواری و فروتنی منحصر به فردی ما را به حضور پذیرفت و با توجه به کهولت سن و کسالت مزاج، با صبر و حوصله به پرسشهای ما پاسخ گفت و سپس شخصاً از ما پذیرایی کرد. این گفتوگو تقدیم پویندگان راه قرآن میشود.
قرآن کریم از ویژگیهایی برخوردار است که کتابهای دیگر، - حتی کتابهای آسمانی - فاقد آن ویژگیها هستند. مثلاً درباره نزول میتوان سوءال کرد که چه کسی قرآن را فرود آورده، قرآن بر چه کسی فرود آمده و هدف از فرود قرآن چه بوده است؟
خداوند خود میفرماید: «نزل به الروح الامین علی قلبک لتکون من المنذرین: روحالامین (جبرئیل) آن را بر قلب تو نازل کرده است تا بدین وسیله مردم را بیم دهی» (شعرا / 194-193).
این آیه، از سه جهت به آن پرسش پاسخ میدهد: اولاً روح آن را نازل کرده، یعنی قرآن مربوط به روحانیت و معنویت است. دوم روح را به امین متصف کرده است. برای آنکه همه ملائکه نمیتوانند مطلقاً امین باشند و بعضی ارواح ملائکه هم گاهی به طور غیرعمدی، اشتباهات و خطاهایی دارند که چنانچه در بعضی اخبار آمده، در مأموریتشان اشتباه میکردند؛ اما روحالامین را خداوند به امین و «روحالامین» نام میبرد؛ یعنی هیچ کم و زیادی در پیام و دستور خداوند نداشته و امانتدار بوده است.
سوم آنکه هرچند قرآن برای همه بشر نازل شده ولی در مرحله نخستین بر قلب پیامبر نازل شده است. عبارت «علی قلبک» یعنی منزل قرآن، قلب پیامبر است.
انذار و بیمدادن به نحوی بود که قلب حضرت علی(ع) هم جای پذیرش آن را نداشت، و نازل شدن هم به مفهوم «از بالا به پایین آمدن» نیست، بلکه وجه علمی نازل شدن «تشبیه معقول به محسوس» است؛ یعنی از مرتبه ربوبی صادر شده و غیر از قلب پیامبر هیچکس قابلیت فراگرفتن آن را نداشته است. در خود آیات شریفه هم آمده: «لو أنزلنا هذالقرآن علی حبل لرأیته خاشعاً متصدعاً من خشیة الله: اگر این آیات را بر کوه نازل میکردیم، کوه هم خضوع و خشوع میکرد و شکاف بر میداشت.
از عایشه و ائمه(ع) نقل کردهاند که هنگام نزول قرآن پیامبر اکرم(ص) عرق میکردند. وقتی سوره مائده نازل شد آنقدر بر پیامبر فشار آمد که شتر یا اسبی که بر آن سوار بود زانو زد و پیامبر در حالیکه عرق بر پیشانی داشت از آن پیایین آمد.
زمان نزول، عربها جهت افتخار اشعار خود را بر کعبه آویزان میکردند. وقتی قرآن نازل شد و آن فصاحت و بلاغت و مفاهیم بلند را دیدند، از شرم، همه را شبانه بر چیدند.
خود قرآن هم تحدی کرده و اعلان نموده که هر کس شک دارد که قرآن از سوی خدا نازل شده، یک سوره مثل آن بیاورد.
انس و جن اگر پشت به پشت هم بدهند حتی یک سوره سه آیهای مثل سوره کوثر نمیتوانند بیاورند.
برای فهم مبانی و درک قرآن، چه شرایط و لوازمی نیاز است؟
همینها که عرض میکنم مقدمه فهم قرآن است. بخشی از پاسخ شما را در پرسش قبل دادم و آن اینکه فهم قرآن، قلب سالم و روح پاک میخواهد. تا روح به بزرگی و عظمت نرسد نمیتواند عظمت قرآن را درک کند. در مرتبه بعدی، لازمه فهم قرآن مراجعه به اهل آن است و اهل قرآن، پیامبر(ص)، امامان معصوم(ع) و اصحاب آنان میباشند. از شیخ انصاری نقل شده که فرمود: «انما یعرف القرآن من خوطب به: همانا کسی به قرآن آشنایی مییابد که مخاطب قرآن است.»
معرفت قرآن از مصدر جلال الهی صادر شده، گیرنده قلب پیغمبر بوده، آورنده هم روح الامین است؛ بنابراین، کسی که قرآن بر او نازل شده، میفهمد که مقصود خدا از قرآن چه بوده است.
حضرت استاد! جناب عالی بیشتر به وجه عظمت معنوی قرآن و همچنین ابعاد روحی و درونی انسان اشاره میفرمایید. یعنی مهمترین هدف نزول قرآن ساختن بعد معنوی انسان است؟
هدف نزول قرآن بیم دادن و ترساندن مردم از چیزهایی است که موجب عذاب الهی میشود. این مهمترین وجه نزول قرآن میباشد. اگرچه قرآن برای نظم دنیا هم،همه نوع توصیه دارد، ولی همه کس نمیفهمند. بنابراین، هدف اصلی نزول قرآن، انذار است؛ انذار یعنی «بیم دادن» و بیم دادن یعنی «بیان مصالح و مفاسد واقعیه».
اخلاق در قرآن کریم چه جایگاهی دارد، قواعد و معیارهای اخلاقی را چگونه میتوان از قرآن استخراج کرد؟
اخلاق، یکی از شعبههای هدف از نزول قرآن است. برای اینکه این حقیقت را دریابیم حدیث شریف نبوی را که فرمود: «من برای تکمیل پایههای اخلاق برانگیخته شدم» یادآور میشویم. اگر به محورهای موضوعی قرآن کریم توجه کنیم، دعوت به توحید، نفی شرک، زندگی مسالمتآمیز، ضرورت وجود پیامبران و... مطرح میشود در کنار همه اینها بایدها و نبایدهای بسیاری هم مطرح میشود که بیشتر ناظر بر رفتار انسانها و ساختن شخصیت درونی و معنوی انسانهاست. استخراج اخلاق از قرآن هم شرایطی دارد. انسانها باید ضرورت اخلاق را دریابند و با شناخت قرآن و علوم مورد نیاز در کشف حقایق قرآنی و همچنین شناخت نیازها و شرایط فرهنگی و اجتماعی خود به نظریهسازی و قاعدهمند کردن پیامهای اخلاقی قرآن مبادرت کنند.
جناب عالی میفرمایید همه مراتب عالی اندیشه خداشناسی را باید از اهل بیت(ع) گرفت؛ چنان که در قرآن هم میفرماید: جز استوار در علم، کسی تأویل قرآن را نمیداند. از طرف دیگر در قرآن مرتب به انسانها امر به تدبر، تفکر و تذکر میشود. حالا این دو مطلب چگونه باهم جمع میشوند؟
منظور از تعبیراتی چون تفکر و تدبر، آن است که به خدا و وجود خدا پی ببرید و از اندیشه در خلقت عالم هستی، به مدبر آن برسید و برخلاف میل او رفتار نکنید؛ نه اینکه بطور مستقل اگر تفکر و تدبر کردید به شناخت کاملی میرسید. شناخت کامل خدا و حقایق هستی به راهنمایی و توجه اهل بیت(ع) بستگی دارد.
آیا ما مسلمانان رسالتمان را همانطور که منظور خدا در قرآن است، انجام میدهیم؟
خیر، هوای نفس نمیگذارد. مثال هم زیاد است. این، در حالی است که ما در شاریط کنونی بیش از هر زمان دیگر به بازگشت به معنویت قرآن نیازمندیم، میتوانم بگویم عمده مشکلات و بحرانهایی که همه بشر امروز و بخصوص مسلمانان با آن دست به گریبانند، از بیگانگی ایجاد شده میان آنان و قرآن است.
1830 بازدید
هدف از نزول قرآن
علی پناه اشتهاردی
اشاره: