قرآن کریم، در طی دو نزول دفعی و تدریجی، در مدت بیست و سه سال رسالت پیغمبر اکرم(ص)، به وسیله جبرئیل بر آن حضرت نازل شد.رسول خدا(ص)پس از دریافت وحی آیات نازل شده را به مسلمانان ابلاغ میکرد.سپس به کاتبان وحی املا میفرمود تا هر آیه و سورهای را زیر نظر آن گرامی، در محل خود قرار دهند.
پرسش تحقیق این است:قرآنی که هم اکنون در دست مسلمانان است، در چه زمانی بدین شکل تدوین و جمعآوری شده است؟نویسنده با مراجعه به منابع شیعه و اهل سنت و با استناد به دلایل و شواهد تاریخی، بر این عقیده است که، قرآن در عهد پیغمبر اکرم(ص)و زیر نظر و با مراقبت و اشراف دقیق آن گرامی به صورت کنونی جمعآوری شده است.
قرآن کتاب مقدس مسلمانان، منبع نخست اصول و مبانی تعلیمات دینی اسلامی و معجزهی جاودانی پیغمبر اکرم(ص)است.مسلمانان اهمیت دادن به این کتاب و تلاوت، حفظ و عمل به احکام، تعالیم و دستورات آن را از رسول خدا(ص)آموختهاند.از این رو، قرآن از آغاز نزول تاکنون، همواره از جنبههای متفاوت، مورد توجه و عنایت ویژهی دانشمندان و مفسران مسلمان بوده و هست.یکی از مباحث اصلی در پیرامون قرآن، تاریخ و چگونگی جمع و تدوین آن است.
دانشمندان اهل سنت، ضمن بیان داستانی از کشته شدن شماری از قاریان و حافظان قرآن در جنگهای موسومی به ارتداد، در منطقهی یمایه، بر این عقیدهاند که جمع قرآن در روزگار خلافت ابو بکر، به پیشنهاد عمر بن خطاب و تصویب خلیفه اول، به وسیلهی یکی از حافظان قرآن به نام زید بن ثابت انصاری انجام شده است.در مقابل، دیدگاه دیگر بر این اعتقاد است که قرآن کریم در عصر رسالت و زیر نظر مستقیم رسول خدا(ص)جمعآوری و تدوین شده است، چنان که شمار زیادی از یاران پیغمبر(ص)علاوه بر حفظ همه یا بخشهایی از قرآن، مصاحفی از آن را برای خود نوشته بودند که از نظر کامل بودن و نیز بیان برخی تفسیرها و شأن نزول شماری از آیهها و سورهها، با هم تفاوتهایی داشتند.البته برخی نسخهها کامل بود و به تأئید پیامبر(ص)نیز رسیده و در جای خود محفوظ بود.
در این مقاله، تلاش نگارنده بر این است که برخی دلایل خود را در صحت جمعآوری و تدوین قرآن در عصر پیغمبر(ص)، با استناد به آیات، احادیث و روایات و متون تاریخی بیان کند.در پایان نیز نظر خود را دربارهی دیدگاه نخست خواهیم گفت.
دلایل و شواهد فراوانی در دست داریم که جمع و تدوین قرآن در عصر رسول خدا(ص)را به صورت قطع و یقین به اثبات میرساند شمارش همهی این شواهد و دلایل از حوصلهی این بحث خارج است و مجالی فراتر نیاز است تا به گونهای گسترده به کاوش در این باره بپردازیم.بدین لحاظ خواهیم کوشید به گوشهای از این دلایل و شواهد بسنده کنیم.
گروهی از دانشمندان قرآن پژوه بر این نکته تأکید ورزیدهاند که قرآن در زمان حیات رسول خدا(ص)گردآوری شده است.از جمله میتوان از این افراد نام برد:خازن، زرقانی، زرکشی، غزالی، باقلانی، حارث محاسبی، عبد الصبور شاهین، شیخ حر عاملی، بلخی، سید بن طاووس، سید شرف الدین عاملی و سید جعفر مرتضی عاملی. 1
دکتر محمد حسن صغیر در این باره میگوید:«کاوش علمی بیانگر این واقعیت است که همهی قرآن در عصر پیامبر(ص) نوشته و گردآوری شده است.ابن حجر نیز همین نظریه را برگزیده است.» 2
ما دلایل و شواهد خود را در این باره به این شرح بیان میکنیم:
میدانیم که اسلام آخرین شریعت توحیدی است که همهی شرایع پیش از خود را نسخ کرده است.پس از آن نیز هرگز شریعت جدیدی از سوی خداوند نخواهد آمد.در آیات قرآن، پیامبر اکرم(ص)پایان بخش رسولان الهی معرفی شده است:
ما کان محمد ابا احد من رجالکم و لکن رسول اللّه و خاتم النبیین(احزاب، 40)
قرآن کتاب آسمانی پیامبر(ص)است که از طریق وحی به او رسیده و از سویی نیز معجزهی جاودانی اوست که تعالیم و آموزههای اصلی و اساسی شریعت اسلامی در آن آمده است.بنابراین نمیتوان پذیرفت که رسول خدا(ص)به حفظ آن در سینهی مردانی که از آفات انسانی فراوانی برخوردارند، بسنده کرده، کتاب خدا را به صورت پراکنده رها ساخته باشد و هیچ گونه اقدامی برای تدوین و جمع آن در یک مجموعهی قابل استفاده برای همگان، انجام نداده باشد.چنین تصوری باطل و مردود است.
روایاتی داریم که بر پایهی آنها رسول خدا(ص)سالی یک بار قرآن را به جبرئیل عرضه میکرد تا این که در سال آخر زندگی، حضرت، قرآن را دو بار عرضه کرد.پیامبر(ص)این عرضهی دوباره را نشانهی آن دانست که سال دیگر در قید حیات نخواهد بود. 3 بنابراین، میباید قرآن به صورت کامل در یک مجموعه گرد آمده باشد تا عرضهی آن امکانپذیر باشد.تصور این که منظور از عرضهی قرآن، محفوظات نهفته در سینهی شخص رسول خدا(ص)است، با این واقعیت تاریخی سازگاری ندارد.چنان که ابن مسعود هم شاهد آخرین عرضهی قرآن رسول خدا(ص)بود و بر همین پایه، آیات ناسخ و منسوخ را میشناخت. 4 حتی شماری از افراد هم قرآن را به رسول خدا(ص)عرضه کردهاند.از این افرادند:امام علی(ع)، عثمان بن عفّان، ابیّ بن کعب، ابن مسعود، زید بن ثابت، ابو درداد و ابو موسی اشعری. 5
روایات فراوانی به ما رسیده که نشانگر اهمیت فوق العادهای هستند که رسول خدا(ص)به کتاب پروردگارش مبذول میداشت.از جمله امام علی(ع)از رسول اکرم(ص)روایت کرده است که آن حضرت فرمود:«هر که قرآن بخواند تا آن را حفظ نماید، خداوند او را وارد بهشت کند و شفاعتش را در مورد ده نفر از افراد خانوادهاش که باید به جهنم بروند، بپذیرد.» 6
چگونگی ابلاغ و آموزش آیات قرآن پس از نزول، و نیز بیان جای هر آیه و سوره به کاتبان وحی، دلیل دیگری بر عنایت خاص رسول خدا(ص)به قرآن تواند بود.عبادة بن صامت، یکی از انصار بیعت کننده با پیغمبر(ص)در عقبهی منی، میگوید:«هر گاه مردی هجرت میکرد، پیامبر(ص)او را به یکی از ما(صحابه)میسپرد تا قرآن را به او تعلیم دهد و همواره در مسجد رسول خدا(ص)در اثر تلاوت قرآن، همهمهای برپا بود تا آن جا که حضرت دستور داد، به منظور پرهیز از به اشتباه انداختن یکدیگر، قرآن را با صدای آهستهتری تلاوت کنند.» 7 اعزام مصعب بن عمیر با نخستین انصار مسلمان به یثرب، به منظور آموزش قرآن و احکام دین به نو مسلمانان این شهر 8 ، از همین اهتمام پیغمبر(ص)به قرآن حکایت میکند.
به گزارش محمد بن سعد واقدی 9 رسول خدا(ص)فرمان داد، از میان مسلمانان کسی که بیش از دیگران قرآن را فرا گرفته یا جمعآوری کرده است یا بیش از سایر یاران اهل قرائت و تلاوت قرآن است، نمازشان را امامت و برایشان امیری کند.
دو حادثهی تلخ و ناگوار«رجیع»و«بئر معونه»که در آن قریب به هشتاد نفر از معلمان و حافظان قرآن به وسیلهی بدویان به شهادت رسیدند، نشان استواری از اهتمام جدی رسول خدا(ص)برای ترویج و گسترش قرآن و تعالیم الهی آن به شمار میروند.چه، هنگامی که نمایندگان دو قبیلهی بادیه نشین «عضل»و«قارّه»به مدینه آمدند و از پیامبر(ص)درخواست کردند، کسانی از یاران خود را برای آشنا کردن آن قوم با اسلام بفرستد، پیامبر(ص)ضمن پذیرش تقاضای آنان، شش تن از معلمان قرآن را همراه آنها به بادیه فرستاد که همگی آنان در واقعهی«رجیع»کشته شدند:چهار نفر در همان معرکه به وسیلهی بدویان هذیل و دو تن اسیر در مکه به دست قریش. 10
چند ماه پس از نبرد احد نیز همین حادثهی تلخ برای شمار دیگری از معلمان قرآن تکرار شد که طی آن، در محل بئر معونه، بیش از هفتاد نفر از یاران پیغمبر(ص)که به قصد آموزش قرآن راهی بادیه بودند، به شهادت رسیدند. 11
همهی این مسائل از اهتمام جدی و فوق العاده رسول خدا(ص)به قرآن کریم حکایت میکند.و نیز از شوق وافری که آن حضرت در حفظ، جمع، آموزش و تفسیر کلام خداوند متعال داشت.
از مسلمات تاریخی است که رسول خدا(ص)نویسندگانی داشت که فقط قرآن را مینوشتند.آنان که به وسیلهی شخص آن حضرت به این مأموریت مهم منصوب میشدند، به کاتبان وحی شهرت داشتند.مورخان نام این گروه را آورده و برخی تا چهل و دو نفر از آنان را بر شمردهاند 12 .کار بدین ترتیب بود که پس از نزول وحی و ابلاغ عمومی آیات به همهی مسلمانان حاضر، رسول خدا(ص)به کاتبان وحی املا میکرد و با تعیین جای هر آیه، نظارت دقیقی بر ثبت درست آن به وسیلهی کاتبان اعمال میفرمود.به روایتی در این باره توجه کنید:
زید بن ثابت انصاری میگوید:«من همواره وحی را برای رسول خدا(ص)مینوشتم و چنین بود که هر گاه وحی نازل میشد، آن را در شرایط شدیدی دریافت میکرد...سپس من تکه استخوانی میآوردم و در حالی که پیغمبر(ص)املا میکرد، مینوشتم...چون از نوشتن فارغ میشدم، پیامبر(ص)میفرمود:بخوان.من میخواندم.چنانچه مطلبی یا چیزی جا افتاده بود، آن را تصحیح میکرد؛آن گاه آن را برای مردم بیرون میبرد.» 13 چنان که روایت شده است:«جبرئیل همواره میگفت:این(آیه یا سوره)را در فلان جا قرار دهید.» 14
برخی چون علامه مرتضی عاملی 15 را عقیده بر آن است که کتابت وحی از دوران مکه آغاز شد.وی برای اثبات درستی عقیدهی خود به داستان مسلمان شدن عمر بن خطاب اشاره میکند که:در خانهی خواهرش دو صحیفه پیدا کرد که در آنها بخشی از قرآن نوشته شده بود و چون آیات مکتوب را برایش خواندند، مسلمان شد. 16
بر اساس برخی روایات، در منزل رسول خدا(ص)نسخهای از قرآن وجود داشت که آن را روی شاخههای خرما، حریر و استخوان نوشته بودند. 17 پیامبر اکرم(ص)به امیر المؤمنین علی(ع)فرمان داد، آن را بر گیرد و گردآوری کند.به عقیدهی برخی این همان مصحفی است که حضرت علی(ع)آن را در پارچهای از حریر زرد جمع و در خانهاش آن را مهر و موم کرد و فرمود:«ردا نپوشم تا قرآن را تدوین کنم.» 18 چنان که در روایتی از امام علی(ع)است که فرمود:«آیهای از قرآن بر رسول خدا(ص)نازل نشد، مگر این که قرائت آن را به من آموخت و آن را به من دیکته کرد و من با خط خودم نوشتم و رسول خدا(ص)تأویل، تفسیر، ناسخ و منسوخ آن را برایم بیان فرمودند.» 19
در عصر رسالت، شماری از اصحاب رسول خدا(ص)به قاری شهرت داشتند که در برخی روایات، از آنان نام برده شده است.چنان که در میان مهاجران، این افراد به قاری شهرت داشتند:«خلفای چهارگانه، طلحه، سعد بن ابی وقاص، عبد الله بن مسعود، حذیفة بن یمان، ابو هریره، عبد الله بن سائب، عبد الله بن عمر، عبد الله بن عباس و عبد الله بن عمرو بن عاص.از صحابهی زن نیز این افراد قاری خوانده میشدند:عایشه، حفصه و ام سلمه از همسران رسول خدا(ص).از قاریان انصار نیز فضالة بن عبید و مسلمة بن مخلد را نام بردهاند.» 20
این نیز میتواند شاهدی بر مدعای ما باشد که قرآن در عصر رسول خدا(ص)به صورت کتابی در آمده بود که ابتدا و انتهای آن معلوم بود و قاریان از روی آن قرائت میکردند؛چرا که اگر کتاب خدا را از حفظ میخواندند، میباید با عنوان حافظان از آنها یاد میشد، نه قاریان.
بنا به تصریح شماری از مورخان، گروهی از یاران پیامبر(ص)، در عصر رسالت قرآن را جمعآوری کردهاند.آنان خود به صراحت اعلام کردهاند، ما در عهد پیغمبر(ص)قرآن را گرد آوردیم.چنان که برخی به جمع همهی قرآن و شماری نیز به جمع بخشی از قرآن تصریح کردهاند.مسلم است، منظور از جمع قرآن، معنایی در قبال تفرق و پراکندگی است.چه میدانیم که قرآن علاوه بر نزول دفعی، به تدریج در مناسبتهای گوناگون به صورت پراکنده به رسول خدا(ص)نازل شده است.در این میان، گروهی از صحابه، نزول آیات را پیگیری میکردند تا هر گاه آیه یا سورهای فرود میآمد، آن را با نظر رسول خدا(ص)، در جای خود قرار میدادند.
تصور نمیتوان کرد که منظور از این جمع، سپردن آیات قرآن به حافظه بوده است.چه، شمار حافظان صحابه بیش از آن است که بخواهیم آنان را در گروه معینی خلاصه کنیم.برای مثال، بیش از هفتاد تن آنان در حادثهی ناگوار و تلخ بئر معونه در راه آموزش قرآن، به شهادت رسیدند. 21
عروه در مقام بیان علت گردآوری قرآن در روزگار ابو بکر بر این عقیده است که«تعدادی از صحابه در یمامه کشته شدند.آنان قرآن را گرد آورده بودند.» 22 آنان صاحب مصاحف مخصوص به خود بودند و حتی مصحف برخی از آنان تا صدها سال پس از مرگشان باقی بود.از آن جملهاند:ابی بن کعب، زید بن ثابت و عبد الله بن مسعود. 23 در روایات، از مصحف عایشه و مصحف حفصه هم نام برده شده است.چنان که خلیفهی سوم، برای یکی کردن قرائت قرآن، مصحف حفصه را از او امانت گرفت و آن را مبنای کار خویش قرار داد. 24 البته ناگفته پیداست، همهی مصاحف کامل و جامع نبودهاند و از لحاظ ترتیب آیات و سورهها یا نقصان یک یا دو سوره، هم تفاوت داشتهاند.این مطلب در اثبات مدعای ما خدشهای وارد نمیکند.
علامه سید جعفر مرتضی عاملی، نام این افراد را با استناد به روایات و اخبار مندرج در متون تاریخی و حدیثی استخراج کرده و از 24 نفر آنان نام برده است.ما به منظور رعایت اختصار، از ذکر اسامی آنان خودداری میکنیم و خواننده را برای دیدن تفصیل مطلب، به کتاب«پژوهشی نو درباره قرآن کریم»، صفحات 86 تا 92 ارجاع میدهیم.
روایات و احادیثی از رسول خدا(ص)به ما رسیدهاند که تأکید دارند، نگاه کردن و نگریستن به آیات قرآن، ثواب دارد. در این جا به نمونههایی اشاره میکنیم:
ابو سعید خدری از پیامبر(ص)نقل کرده است که حضرت فرمود:«چشمانتان را از عبادت بهرهای است که باید به آن عطا کنید.پرسیدند:بهرهی چشم از عبادت چیست؟حضرت فرمود:نگریستن در قرآن و اندیشیدن در آن...» 25
انس بن مالک از رسول خدا(ص)نقل کرده است:«کسی که با نظر به مصحف، قرآن را بخواند، از بینایی خویش بهره برده است.» 26 پسر زبیر هم از حضرت روایت کرده است که فرمود:«کسی که قرآن را از حفظ ختم کند، یا آن را با نگریستن در مصحف به پایان رساند، خداوند به پاس این عمل، درختی در بهشت به او عطا کند.» 27
اگر قرآن جمع و تدوین نشده بود، چگونه پیامبر(ص)مسلمانان را تشویق میفرمود که برای نیل به ثواب و اجر الهی، در قرآن بنگرید و در مصحف نظر کنند!؟
رسول اکرم(ص)همواره به یاران خویش سفارش میکرد، به ختم قرآن همت گمارند.مطابق برخی گزارشها 28 هفت یا سه شب برای ختم کل قرآن در نظر گرفته شده بود.چنان که حضرت فرمود:«هر کس قرآن را در مدت هفت روز بخواند، این عمل مقربان است و کسی که آن را در پنج روز قرائت کند، این عمل صدیقان است.» 29
به موجب همین روایت، وقتی دربارهی ختم قرآن طی سه روز از حضرت پرسش کردند، پیامبر(ص)آنان را از این کار منع فرمود.
از جملهی افرادی که قرآن را در حیات رسول خدا(ص)ختم میکردند، میتوان از امام علی(ع)، عبد الله بن مسعود و عثمان بن عفّان یاد کرد. 30 روایت جلال الدین سیوطی بر این نکته تأکید دارد که ختم قرآن به معنی خواندن آن از ابتدا تا انتها بوده است.در این روایت آمده است:«بهترین اعمال نزد خداوند، حال مرتحل است؛او کسی است که از اول تا آخر قرآن را میخواند و چون به جایی برسد، از همان جا ادامه میدهد.» 31
به گزارش برخی روایات و اخبار تاریخی، پیغمبر اکرم(ص)از همراه بردن مصاحف به سرزمینهای کفر و شرک نهی میفرمود تا مبادا به دست کفار بیفتد.در برخی متون، به جای واژهی«مصاحف»، «قرآن»آمده است.جلال الدین سیوطی 32 ، ابن قتیبه 33 و صاحب کتاب المعتصر 34 ، «قرآن»را به همان معنای«مصحف»دانستهاند.
اگر قرآن تا روزگار خلف فقط در سینهها بود، این نهی بیمعنا مینمود.اصولا هیچ کس را به اندوختههای نهفته در سینهی دیگران راهی نیست.از این رو، میباید در آن دوره، قرآن به صورت مکتوب در آمده باشد تا رسول خدا(ص)یارانش را از همراه بردن مصحف به بلاد کفر و شرک نهی فرماید.
با عنایت و ملاحظهی دلایل و شواهدی که تقدیم شد، میتوان با قاطعیت نتیجه گرفت، قرآن مجید در عهد پیامبر اکرم(ص)، زیر نظر، اشراف و راهنمایی شخص آن حضرت جمعآوری شد.
بر این اساس معتقدیم، آنچه به روزگار خلیفهی اول نسبت میدهند، نه جمع و تدوین قرآن از شاخههای خرما و استخوانهای پراکنده در نزد مسلمانان یا محفوظات نهفته در سینهی حافظان صحابه، بلکه فقط و فقط یک رونویسی صرف برای دستگاه خلافت بود که بر خلاف شمار فراوانی از یاران پیامبر(ص)اعم از مرد و زن، هیچ کدام از خلفای اول و دوم، مصحف خاصی برای خود نداشتند.بیان این نکته را نیز در پایان این مقاله لازم و مناسب میدانیم که کار خلیفهی سوم، عثمان بن عفّان، جمع و تدوین قرآن نبود، چنان که گاهی اوقات در برخی محافل از زبان کسانی شنیده میشود، بلکه به صراحت روایات و اخبار تاریخی به دلیل اختلافات ناشی از زبانها و لهجههای مختلف در قرائت قرآن، خلیفهی وقت با مشاورت صحابه، از جمله امیر مؤمنان علی(ع)، به یکی کردن قرائت مصاحف اقدام و یک مصحف به نام مصحف ام ام بر پایهی لغت قریش رونویسی کرد. 35
(1).البرهان.زرکشی.ج 1 ص 240-238:الاتقان.سیوطی.ج 1.ص 60.
پژوهشی نو دربارهی قرآن کریم.مرتضی عاملی.ترجمهی محمد سپهری. ص 62-61.
(2).تاریخ القرآن.محمد حسین صغیر.ص 87-85.
(3).تاریخ طبری.
(4).الطبقات الکبری.محمد بن سعد واقدی.ج 2.قسم 2.ص 104.
(5).البرهان.زرکشی ج 1.ص 244.
(6).کنز العمال.متقی هندی.ج 1.ص 477.
(7).حیاة الصحابه.الکاندی هلوی.ج 1.ص 260.
(8).تاریخ طبری.ج 2.ص 90.
(9).الطبقات الکبری.محمد بن سعد واقدی.ج 8.ص 89.
(10).المغازی.واقدی.ج 1.ص 362-354.
(11).سیره ابن هشام.ج 3.ص 193؛المغازی.واقدی.ج 3.ص 346.
(12).السیرة النبویه.حلبی شافعی.ج 3.ص 327-326.
(13).مجمع الزوائد.هیثمی.ج 1.ص 152.
(14).الاتقان.سیوطی.ج 1.ص 62.
(15).پژوهشی نو دربارهی قرآن کریم.مرتضی عاملی.ترجمهی محمد سپهری.ص 75.
(16).مجمع الزوائد.هیثمی.ج 9.ص 63.
(17).الاتقان.سیوطی.ج 1.ص 58-57.
(18).پژوهشی نو دربارهی قرآن کریم، مرتضی عاملی، ترجمهی محمد سپهری.ص 77.
(19).بحار الانوار.علامه مجلسی.ج 89.ص 52-48.
(20).الاتقان.سیوطی.ج 1.ص 72.
(21).المغازی.واقدی.ج 3.ص 346.
(22).کنز العمال.متقی هندی.ج 2.ص 363.
(23).التمهید فی علوم القرآن.محمدهادی معرفت.ج 1.ص 205.
(24).مشکل الآثار.طحاوی.ج 4.ص 193.
(25).المحجة البیضاء.فیض کاشانی.ج 2.ص 231.
(26).کنز العمال.متقی هندی.ج 1.ص 477.
(27).مجمع الزوائد.هیثمی.ج 7.ص 165.
(28).البرهان.زرکشی.ج 1.ص 471.الاتقان.سیوطی.ج 1.ص 105- 104.
(29).کنز العمال.متقی هندی.ج 1.ص 461.
(30).همان.ج 2.ص 374.
(31).الاتقان.سیوطی.ج 1.ص 111.
(32).همان.
(33).کنز العمال.متقی هندی.ج 2.ص 223.
(34).المعتصر من المختصر.حنفی.ج 1.ص 27.
(35).پژوهشی نو دربارهی قرآن کریم.مرتضی عاملی.ترجمهی محمد سپهری.ص 170-168.