فرهنگنامه تحلیل واژگان مشابه در قرآن جلد 2
پدیدآورسید محمود طیب حسینی(نویسنده)
ناشر انتشارات پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی
زبان-
یکی از موضوعات بسیار مهم در عرصه تفسیر قرآن کریم در مطالعات تفسیری آشنایی با واژگان قرآن کریم است. این آشنایی با واژگان قرآن کریم، مفسر را در فهم تفسیر آیه کمک میکند. در این میان یکی از بحثهایی که در میان دانشمندان علوم قرآنی وجود دارد این است که آیا در قرآن کریم ما واژگان مترادف یا هم معنا داریم یا خیر؟
واژگان مترادف به این معناست که دو یا سه لفظ در قرآن دارای معنای واحدی باشند، به عبارت دیگر هر یک از این واژگان میتوانند جای یکدیگر را بگیرند، به صورتی که در معنا تفاوتی به وجود نیاید. در این صورت به این واژگان مترادفات یا واژگان مترادف گفته میشود.
این فرهنگنامه تحولی عمیق در مطالعات تفسیری، در عرصه مطالعات تفسیری ترتیبی و یا موضوعی پدید خواهد آورد. این مطالعات تفسیری به وسیله فرهنگنامه تحقق مییابد و ارتقای خوبی پیدا خواهد کرد و ظرفیت گستردهتر و وسیعتری در مطالعات تفسیری با توجه به این فرهنگنامه به وجود خواهد آمد.
بحث
دیگر اینکه، بر فرض ثبوت و اثبات اینکه در فرهنگ لغات عرب واژگان مترادف وجود دارد، آیا در قرآن کریم هم این واژگان هست یا خیر؟ در این راستا دو نظریه غالب وجود دارد؛ یکی اینکه در قرآن کریم واژگان مترادف نیست، به این معنی که هر واژهای در قرآن بار معنایی دارد و آن بار معنایی خاص، آن را از
واژگان دیگر که امکان تصور ترادف در آنها وجود دارد، متمایز میکند.
مبنایی
که در اینجا قابل قبول واقع شده این است که در قرآن کریم واژگان مترادف در
ترادف معنا در بین واژگان نیست، بلکه هر واژهای معنای خاصی دارد، بر همین
اساس دو کار صورت گرفته است؛ یکی بحث نظریه علمی است و آن اینکه از نظر علمی ثابت شده که در قرآن کریم واژگان مترادف نیستند و در کنار آن بحث علمی
دیگر این است که تمام واژگانی که تصور ترادف در آنها میشود، در قرآن کریم
احصاء شده و همه این واژگان مورد بحث و بررسی قرار گرفته است.