إِنَّ الَّذِينَ قَالُواْ رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقَمُواْ تَتَنزََّلُ عَلَيْهِمُ الْمَلَئكَةُ أَلَّا تخََافُواْ وَ لَا تحَْزَنُواْ وَ أَبْشِرُواْ بِالجَْنَّةِ الَّتىِ كُنتُمْ تُوعَدُونَ
نحَْنُ أَوْلِيَاؤُكُمْ فىِ الْحَيَوةِ الدُّنْيَا وَ فىِ الاَْخِرَةِ وَ لَكُمْ فِيهَا مَا تَشْتَهِى أَنفُسُكُمْ وَ لَكُمْ فِيهَا مَا تَدَّعُونَ
بر آنان كه گفتند: پروردگار ما اللَّه است و پايدارى ورزيدند، فرشتگان فرود مىآيند كه مترسيد و غمگين مباشيد، شما را به بهشتى كه به شما وعده داده شده بشارت است.
ما در دنيا دوستدار شما بوديم و نيز در آخرت دوستدار شماييم. در بهشت هر چه دلتان بخواهد و هر چه طلب كنيد برايتان فراهم است.(فصلت، آيه 03 و 13)
یکی از موضوعاتی که برای تهذیب اخلاق بسیار ضروری مینماید، ثبات قدم و پایداری در مسیر تهذیب است که آیات قرآن کریم و روایات اهل بیت علیهم السلام و به پيروي از آنها، بزرگان و علما2نیز بر این موضوع پافشاري دارند. از جمله کلیدواژههای اين بحث در قرآن و روایات، واژه «استقامت3» و «ثبات قدم4» می باشد.
ممکن است به عللي برای انسان، جذبهای حاصل شود و ناگهان مسير نادرست خود را تغيير دهد یا فکری او را به حق راهنمایی کند و او تصمیم بگيرد راه درست را بپيمايد؛ ولی در این تصمیم ، ثابت نباشد و علل و عواملی او را در این تصمیم سست کند؛ بنابراین صرف ایمان ابتدايي برای سلوک، کافی نیست و سالک باید به مرحله ثبات در ایمان و [عمل] برسد؛ از این رو خداوند در قرآن کریم، یکی از اوصاف برجسته سالکان کوی حق را ثبات قدم میداند.5
قرآن کریم میفرماید :
و اَنْ لَوِ استقاموا علی الطریقة لَاَستقینهم ماء غدقا6
اگر آنها بر طریقه ایمان، پایداری و استقامت کنند، ما آنها را با آب فراوان سیراب می کنیم.
در تفسیر این آیه میخوانیم : آنچه مایة وفور نعمت میشود، استقامت بر ایمان است ؛ نه اصل ایمان7؛
لذا در آیة بعد، به نقطه مقابل اشاره میکند و میفرماید:
و من یعرض عن ذکر ربه یسلکه عذابا صعدا
و هرکس از یاد پروردگارش روی برگرداند، او را به راه عذاب شدید و روزافزونی میبرد.
استقامت بر طریقه، به معنای ملازمت و ثبات بر اعمال و اخلاق است که ایمان به خدا اقتضای آن را دارد . «ماء غدق» به معنای آب بسیار است و بعید نیست از سیاق استفاده شود که جمله مذکور، بخواهد توسعه در رزق را برساند . اعراض از ذکر خدا، لازمة استقامت نداشتن بر طریقه است که به عذاب پروردگار ميانجامد.8
خداوند متعال میفرماید:
إِنَّ الَّذِينَ قَالُواْ رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقَمُواْ تَتَنزََّلُ عَلَيْهِمُ الْمَلَئكَةُ أَلَّا تخََافُواْ وَ لَا تحَْزَنُواْ وَ أَبْشِرُواْ بِالجَْنَّةِ الَّتىِ كُنتُمْ تُوعَدُونَ
نحَْنُ أَوْلِيَاؤُكُمْ فىِ الْحَيَوةِ الدُّنْيَا وَ فىِ الاَْخِرَةِ وَ لَكُمْ فِيهَا مَا تَشْتَهِى أَنفُسُكُمْ وَ لَكُمْ فِيهَا مَا تَدَّعُونَ9
از اين آیات به دست میآید که استقامت و پایداری بر ایمان، آثار معنوی متعددی دارد که عبارتند از :
برخی روایات، نزول فرشتگان را هنگام مرگ دانستهاند و این، از باب ذکر مصداق بارز می باشد؛ ولی در روایات دیگر به معنای گستردهتری تفسير شده است که حال حیات را نیز شامل میشود.10 نزول پیاپی فرشتگان که از فعل مضارع «تتنزل» فهمیده میشود؛ نشانگرعنایت ویژه خداوند به موحدان با استقامت میباشد11. آری؛ این بشارتهای فرشتگان الهی است که در روح و حال انسان باایمان و دارای ثبات قدم پرتو ميافكند و در طوفانهای سخت زندگی، به آنها نیرو و توان میبخشد.
یکی از آرزوهای هميشگي بشر، رسیدن به آرامش و رهايي از اضطراب و نگرانی است. آری؛ در پرتو ایمان و استقامت، فرشتگان بر انسان فرود میآیند و بشارت میدهند که نه از حوادث بیمناک آينده ترس داشته باش و نه از حوادث ناگوار گذشته، اندوه.12
عبارت «کنتم توعدون» تعبیر جامعی است که همه اوصاف بهشت را كه شنيدهاند در نظر مؤمنان ثابت قدم تداعی میکند. در فراز بعد میفرماید: «ولکم فیها تشتهی انفسکم ولکم فیها ماتدعون».
تقدیم «فیها» بر «تشتهی» گویای حصر است؛ یعنی: آنچه میخواهید و آرزو میکنید، تنها در بهشت بدان دست مییابید و در غیر بهشت، اینگونه نیست که آدمی هر چه بخواهد، بتواند به دست آورد13.
انسان، در حال جنگ تمام عیاری با شیطان است، که دشمن قسم خورده انسان ميباشد. از طرفی اين جنگ، نابرابر است، زیرا شیاطین او را میبینند؛ ولی از دید انسان پنهان هستند:
انه یریکم هو قبیله من حیث لاترونهم14
اینجا است که انسان، پيوسته به یاری و امدادهای غیبی نیاز دارد.
در پرتو استقامت و پایداری، فرشتگان الهی چنين مژده ميدهند:
نحن اولیاؤکم فی الحیوة الدنیا و الاخرة
ما در زندگی دنیايي و آخرت، ياران و مددكاران شماييم. ]... در نیکیها به شما کمک میکنیم و در لغزشها و برابر دشمنان، شما را حفظ میکنیم.]
مؤمنان با استقامت، از نعمتهای مادی و معنوی بهشت بهرهمند میشوند که آن هم به میزبانی خداوند بخشنده و مهربان میباشد.
از سیاق آیة « ان الذین قالوا ربنا الله... نزلا من غفور رحیم» به دست میآید که خداوند، لغزشها و گناهان مؤمناني كه دارای استقامت باشند را مورد عفو و بخشش قرار میدهد. با توجه به معنای نزل (به معنای پیشدرآمد پذیرایی از میهمان) تأمین نیازها و ارضای همه خواستهها و آرزوهاي اهل ایمان که داری ثبات قدم و استقامت میباشند پیشپذیرایی خداوند بخشنده و مهربان است15.
برخی نیز گفتهاند: آیه اشاره دارد که این پیشپذیرایی اهل بهشت، همان مژده فرشتگان الهی است و این که ما با شما هستیم، تا شما را به بهشت که دار کرامت الهی است، برسانیم16.
با دقت در این مفاهیم و عظمت این وعدههای الهی، روح آدمی اوج ميگيرد. در پرتو همین معارف بود که اسلام، انسانهای نمونهای تربیت کرد که از هیچ ایثاری مضایقه نداشتند و همین آیات، میتواند الهام بخش مسلمانان، در راه پیروزی بر شیاطین انسی و جنی باشد.
از امام صادق(عليه السلام) حکایت شده است:
لوان شیعتنا استقاموا لصافحتهم الملائکة ولأظلمهم الغمام17
اگر شیعیان ما استقامت داشتند، هر آینه فرشتگان با آنها مصافحه میكردند و ابرها بر سرشان سایه میافکندند.
در حفر چاه، با چند ضربه، به آب نميتوان رسيد و استقامت و استمرار لازم است. چه بسا افراد کمطاقتی که از رسیدن به آب ناامید میشوند؛ در حالی که با یکي دو ضربه دیگر موفق ميشدند. در مسیر تهذیب اخلاق و رسیدن به آب حیات نیز استقامت و استمرار در عمل لازم است، تا چشم انسان به ملکوت باز شود و آسمانها و زمین که جنود الهی هستند، یار و یاور انسان شوند و راه رسیدن به کمال الهی هموار گردد.
خداوند، در سوره مزمل، سنگيني وحي را بيان ميكند18 و براي تقويت و ايجاد آمادگي اين رسالت الهي، خطاب به پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله ميفرمايد:
يا ايها المزمل قم الليل الا قليلا، نصفه او انقص منه قليلا او زد عليه و رتل القرآن ترتيلا
با سحرخيزي و قرائت قرآن بود كه پيامبر اكرم(صلي الله عليه و آله ) داراي چنين ظرفيت وسيعي شد و توانست مخاطب فرمان سنگين «فاستقم كما امرت و من تاب معك» شوند.
دومين گام برای به دست آوردن استقامت و ثبات قدم، درخواست از درگاه حضرت حق میباشد. همانگونه كه در شماري از دعاهای قرآنی میخوانیم: «ربنا افرغ علینا صبرا و ثبت اقدامنا وانصرنا علی القوم الکافرین19.
برای این که این موضوع در وجود انسان نهادینه شود، مستحب است در وضو هنگام مسح پا زمزمه کنیم : «اللهم ثبت قَدَمَی علی الصراط یوم تزل فیه الاقدام». ظهور این دعا درخواست ثبات قدم برای نجات از لغزش در روز قیامت است؛ ولی اطلاقش شامل دنیا نیز می شود20. در زیارت عاشورا نیز چنین ترنم می کنیم: «اللهم ... وثبت لی قدم صدق عندک مع الحسین و اصحاب الحسین».
قرآن کریم میفرماید:
و کُلاًّ نقص علیک من انباء الرسل ما نثبت به فؤادک و جاءک فی هذه الحق وموعظة و ذکری للمؤمنین21
خداوند متعال با بیان سرگذشت انبیا و مخالفان آنها همت و اراده پیامبر اکرم صلي الله عليه و آله و پیروان آن حضرت را تقویت میکند22، تا بر اثر مخالفتها و کارشکنی دشمنان، گرد و غبار ناامیدی بر قلب آنها ننشیند و بدانند دشمنان آنها به اندازه فرعون قوی نیستند و خود آنها هم به اندازه موسای در گهواره ضعیف نیستند. همان خدایی که موسی را بر فرعون پیروز نمود، پیروزی شما را هم تضمین میکند. از طرفی در این اخبار، قوانین و حقایقی مربوط به شکست و پیروزی امتها و افراد وجود دارد که برای ما درسآموز میباشد. از آنجا که داستانهای انبیا سطح عالی عرفانی آیات قرآن را حامل است، برای مؤمنان مایه پند و اندرز میباشد؛ براي مثال، وقتی میبینیم با ثبات قدم است که یوسفِ وجود انسان از قعر چاه به اوج جاه میرسد روح استقامت و ثبات قدم در وجود انسان دمیده میشود.
قرآن کریم، در آیه شریف «... الذین ینفقون اموالهم ابتغاء مرضات الله و تثبیتا من انفسهم»23 انفاق در راه خدا را باعث تثبیت دل و تقویت روح ایمان در وجود انسان میداند.
برای حیات دل و استقامت در راه حق گفتن ذکر «یاحیُّ یاقیوم» مؤثر است24.
از آيات متعدد، از جمله آيه شريف «واستقم كما اُمرت و من تاب معك ولاتطغوا انه بما تعملون بصير» به دست ميآيد كه پايمردي و استقامت در مسير مذكور، بايد همراه تعبد باشد. خدا، به پيامبر صلي الله عليه و آله و پيروانش ميفرمايد: همان گونه كه به شما دستور داده شده (كما امرت) استقامت كنيد، نه آن طور كه خودتان ميخواهيد. اين استقامت بايد بدون «افراط» و «تفريط» باشد و بدانيد خداوند به آنچه عمل ميكنيد، آگاه است.
اين مجموعه دستورات بود كه اين آيه را از سنگينترين آيات نازل شده بر پيامبر صلي الله عليه و آله قرار داد كه در پي آن آثار پيري در آن حضرت پديدار شد.25
از آنچه گذشت، به دست میآید: برای این که در تهذیب اخلاق به توفیقاتی دست یابیم، به ثبات قدم و استقامت نيازمنديم. اگر در این مسیر، ثبات قدم و استقامت را از دست بدهیم، نه تنها آنچه را که تحصیل کردهایم از دست میدهیم، بلکه باید منتظر عواقب کار خود نیز باشیم.26 و برای تحصیل این مواهب الهی، باید از طریق سحرخيزي و قرائت قرآن، ظرفيت خود را بالا ببريم؛ در دعاهاي خود از خداوند طلب کنیم؛ با دقت در زندگی انبیا و اولیای الهی، سرمشقی برای خود ترسیم نماييم؛ با بذل و بخشش مال، ریشههای درخت «ثبات» را در دل خود محکم کنیم و با نور «ذکر»، آن را بارور نمايیم که اگر ثابت قدم شویم، دیگر چیزی ما را نمی لرزاند؛ سرد و گرم روزگار، ما را از پای درنمیآورد، نه آمدن نعمتی، ما را چنان مسرور میکند که از انجام وظیفه غافل شویم، و نه از دست دادن نعمتی ما را چنان محزون میکند که در انجام وظیفه کوتاهی کنیم27. قرآن کریم میفرماید:
لکیلا تأسوا علی مافاتکم ولا تفرحوا بما اتاکم28
1. ثبات در هر چیز به حسب همان چیز است؛ بنابراین وقتی میگویند فلانی ثابت قدم است، یعنی آنجا که میاندیشد «ثابت فکر» و آنجا که میگوید «ثابت قول» و ... است، ولی از آنجا که برای حرکت، بیشتر، از قدم کمک میگیریم «ثبات» بیشتر به «قدم» اسناد داده میشود. (تفسير موضوعي، ج11، ص239). بديهي است كه بحث ثبات قدم هم در حوزه عقايد هم اخلاق و هم احكام مطرح ميباشد.
2. محقق طوسي در كتاب اوصاف الاشرف «ثبات قدم» را دومين مرحله از مراحل سير و سلوك نام ميبرد. (اوصاف الاشراف، ص13). علامه تهراني نيز در رساله لب الالباب (تقريرات درس اخلاق و عرفان علامه طباطبايي) ثبات قدم را پنجمين شرط براي تهذيب ميداند (رساله لب الالباب، ص108).
3. «الثبات ضد الزوال» ثبات، ضد زوال و سستی است. (مفردات، راغب اصفهانی، ماده (ثبت)).
4. استقامت، به معنای ثبات داشتن و ملازم طریق مستقیم بودن ميباشد. (همان، ماده (قوم). )
5 . تفسير موضوعي، همان.
6. سوره جن: 16.
7 . تفسير نمونه، ج 25، ص 127.
8 . الميزان، ج20، ص46.
9 . سوره فصلت: 30-31.
10. ر.ک نورالثقلین ، ج 4، ص546 (به نقل از تفسير نمونه، ج20، ص292.)
11. تفسير راهنما، ج 16، ص 408.
12 . در سوره احقاف، آيه 13 ميفرمايد: «ان الذين قالوا ربنا الله ثم استقاموا فلا خوف عليهم و لاهم يحزنون»
13 . تفسير راهنما، ج 16، ص411.
14 . سوره اعراف: 27.
15 . تفسيرراهنما، ج16، ص412.
16 . مخزن العرفان، ، ج 11، ص328.
17 . بحارالانوار ، ج 75، ص280.
18 . «انا سَنُلقي عليك قولا ثقيلا»
19. سوره بقره: 250. ثبات قدم، از لوازم یک رزمنده است؛ خواه در جهاد اصغر و خواه در جهاد اکبر، و در جهاد اکبر، ضروریتر است؛ چرا که در جهاد اصغر، ممکن است پیکار به صلح انجامد، ولی در جهاد اکبر، راه صلح، همیشه بسته است (. ک: تفسیر موضوعی قرآن، ج11، ص240).
20. تفسير موضوعي قرآن، ج11، ص240.
21. سوره هود :120.
22. ر. ک: تفسیرالمیزان، ج11، ص 71.
23 . سوره بقره: 265.
24. ر. ک: بهشت اخلاق، ج 1، ص352.
25 . ر.ك: تفاسير گوناگون، ذيل آيه.
26 . ر.ك: رساله لب اللباب، ص112 ؛ الميزان، ج20، ص46.
27. تفسیر موضوعی، آيت الله جوادي آملي، ج 11، ص 241.
28 . سوره حدید: 23.