در عصر نزول قرآن كريم بلاغت به اوج خود رسيده بود لذا شعراء در بازار «عكاظ» به شعرخواني ميپرداختند شعرهاي برتر را تحت عنوان «معلقات سبع» با آب طلا نوشته و بر ديوار كعبه آويزان ميكرند يكي از انديشمندان در اين زمينه ميگويد: «عرب عادت داشت كه در مقام مسابقه در قصايد و سخنرانيهاي خويش يكديگر را به تحدّي فراخواند قرآن نيز از همين روش آنان را تحدّي كرد كه مانند قرآن يا لااقل قسمتي از قرآن بياورند پس خبر داد كه نخواهد توانست چنين كاري را انجام دهند.»[1]
نمونهاي از اين تفاخر و تحدّي را در شعر «تميم بن مُقبل» از شعراي پيشين عرب اين گونه جلوه ميكند: «اذا مِتُّ عَنْ ذكرِ الْقَوافي فَلَنْ تَري لها قائلاً بَعْدي اَطبّ و اَشْعَرا؛ اگر از گفتن اشعار لب فروبندم پس از من ديگر كسي را نخواهي يافت كه بهتر و پاكيزهتر از من شعر بگويد و در شاعري از من استادتر باشد.[2]
«وليد بن مغيره فخر مخزومي» گل سرسبد بوستان عرب (ريحانه العرب) با تمام كين ورزي و دشمني با پيامبر و پيام وحي ناگزير اعتراف كرد كه اين سخن بالاتر از افق كلام انسان است او دربارة كلام خدا كه از زبان پيامبر بيان ميشد چنين ميگويد: «گفتار او شيريني خاصي دارد و زيبايي و طراوت فوق العادهاي شاخههايش پرميوه و ريشههايش پرمايه، و سخني است كه از هر سخن ديگر بالاتر ميرود و هيچ سخني بر آن برتري نمييابد.»[3]
«علامه صدر بلاغي» در مقدمة تفسير «آلاء الرحمن» همين بعد از اعجاز را كه اعجاز بياني است براي اعراب زمان پيامبر از ديگر ابعاد اعجاز قرآن روشنتر ميداند.»[4]
«سيد قطب» در اين زمينه ميگويد: «تلاش اصلي من در مكتب قرآن همين است كه جنبة هنري و ويژگيهاي ادبي قرآن جلوهگر شود و انديشهها زيبايي نهفته آن را دريابند، به نظر من در آغاز نيز اعراب از همين طريق در حوزة جاذبه و شكوه هنر قرآن قرار گرفتند و همين بيان زيبا بود كه تا عمق احساس آنها نفوذ كرد و نفوسشان را برانگيخت.»[5]
در نتيجه دعوت قرآن به همانندآوري يك دعوت جهاني است و با آنكه اعراب در بعد فصاحت و بلاغت يكهتاز ميدان بودند و قبل از نزول قرآن در اشعار و خطب همديگر را به تحدي فرا ميخواندند، توان هماوردي با قرآن را نداشتهاند و تاكنون هيچ كس توان مقابله با قرآن را نداشته و نخواهد داشت.
[1] . اعجاز القرآن و البلاغة النبوية، مصطفي صادق الرافعي (انتشارات دارالكتاب العربي 1393 همانند آوريـ)، ص 169؛ سعيدي روشن، محمد باقر، معجزه شناسي (ناشر: پژوهشگاه فرهنگ و انديشة اسلامي، چاپ اوّل، پاييز 1379)، ص 217 و 216.
[2] . ر. ك: چرجاني، شيخ عبدالقاهر، دلائل الاعجاز في القرآن ترجمه و تحشيه دكتر سيد محمود رادمنش (ناشر: انتشارات آستان قدس رضوي، سال 1368 ش)، ص 599 تا 615.
[3] . مكارم شيرازي، همان ص88 و سعيدي روشن، همان، ص 128 تا 170.
[4] . علامه صدر بلاغي، تفسير آلاءالرحمن، مقدمه ص 4.
[5] . سيد قطب مشاهد القيامة في القرآن دارالشروق، 1415 هـ، ص 9.