طليعه سُوَر در مقال وحي

پدیدآوراسماعیل نساجی زواره

تاریخ انتشار1388/09/22

منبع مقاله

share 666 بازدید
طليعه سُوَر در مقال وحي

اسماعيل نسّاجي زواره

بهترين ارمغان الهي

يكي از جامع‏ترين و با فضيلت‏ترين آيات در كلام وحي كه «سيّد آيات قرآن» به شمار مي‏رود، آيه كريمه «بسم الله الرحمن الرحيم» است. خداوند سبحان كلام خود را با اين كلمه طيّبه كه حاوي اسم ذات و برخي صفات الهي است، آغاز مي‏كند تا ادب شروع كارها را با نام نامي خود به سالكان كويش بياموزد. اين آيه شريفه به تعداد سوره‏هاي قرآن 114 بار آمده است كه 113 بار سرفصل سوره هاست (آغاز سوره برائت فاقد اين آيه است) و در سوره مباركه «نمل» افزون بر آغاز سوره، در طليعه نامه حضرت سليمان بن داود(ع) به ملكه «سبأ» نيز آمده است.1 تعداد دفعات نزول آن 114 بار است نه اين كه يك بار نازل شده و به دستور پيامبر اكرم (ص) سر فصل سوره‏هاي قرآني قرار گرفته باشد. در عصر نزول وحي، فرود آمدن اين آيه كريمه به عنوان اولين آيه سوره جديد، نشانه پايان پذيرفتن سوره پيشين و آغاز نزول سوره پس از آن بوده است.2
امّا دير زماني است كه در ميان فقهاي شيعه و سنّي بر سر اين كه آيا اين آيه جزء هر سوره است يا نه، اختلاف عظيمي وجود دارد. شيعيان در اين مسأله اتفاق نظر دارند و آن را جزء سُوَر قرآن دانسته‏اند ولي ميان اهل تسنن اختلاف نظر هست؛ يعني بعضي با نظر شيعه موافق اند و بعضي سخت مخالف.
عده‏اي از آن‏ها عقيده دارند كه جزء هيچ سوره‏اي نيست و تنها اوائل سوره‏ها تيمّنا خوانده مي‏شود؛ بعضي از پيروان مسلك شافعي و حمزه معتقدند كه تنها در سوره حمد جزء سوره است ولي در سوره‏هاي ديگر جزء آيات نيست و در عمل گاهي سوره‏ها را بدون اين آيه تلاوت مي‏كنند؛ مخصوصا در نماز، بعد از حمد، سوره را بدون «بسم الله الرحمن الرحيم» آغاز مي‏كنند، ولي شيعه به پيروي از ائمه اطهار(ع) به شدّت با اين مسأله مخالفت دارند3 تا آنجا كه فرموده‏اند: «خداوند بكشد كساني را كه بزرگترين آيه از آيات قرآن را از قرآن حذف كرده‏اند.»4
حضرت علي(ع) مي‏فرمايد: «كانَ رسول اللهِ يقرأُ بسم الله الرحمن الرحيم و يعدُّها آيةً منها...»5 رسول خدا بسم الله را مي‏خواند و آيه‏اي از سوره به حساب مي‏آورد.

ادب الهي در شروع كار

بين مردم جهان رسم است كه هر عمل مهم و پرارزشي را به نام يكي از بزرگان شروع مي‏كنند و كلنگ هر مؤسسه ارزنده‏اي را به نام فردي كه مورد علاقه آنهاست، مي‏زنند و آن را با اين شخصيّت مهم ارتباط مي‏دهند؛ ولي براي بقاء و پاينده بودن هر تشكيلات و جاويد ماندن نام هر فردي لازم است آن را به موجود پايدار و جاويدي ارتباط داد؛ زيرا موجودات اين جهان همه به سوي كهنگي و فنا و زوال مي‏روند و تنها تشكيلات، مؤسسات و افرادي جاويد مانده‏اند كه با «فناناپذيري» بستگي دارند.
اگر نامي از پيامبران و انبيا باقي است، به علت بستگي و ارتباط آن‏ها با خداي جهان و عدالت و حقيقت است كه كهنگي در آن‏ها راه ندارد. آن وجودي كه ازلي است و ابدا فنا در او راه ندارد، ذات پاك خداوند جهان است و آن كه قدرت و صفات كمال او بي‏نهايت است، ذات پروردگار بزرگ مي‏باشد.
بنابراين براي پاينده و جاويد ماندن و مواجه نشدن با شكست و نافرجامي هر چيز و هر عمل لازم است آن را با آفريدگار جهان ارتباط دهيم و آن را با نام او شروع كنيم؛ زيرا ارتباط با او آن را پربركت و جاويد نگاه مي‏دارد6 و به همين مناسبت است كه خداوند بزرگ به بندگانش در آيه شريفه ادب ديني و ورود به كار و شروع عمل را مي‏آموزد.7
پيامبر اكرم(ص) نيز در مقام تبيين همين ادب ديني فرموده‏اند: «هر كاري كه با بسم اللّه آغاز نگردد، ابتر و بي‏فرجام است.»8
چنان كه آغاز هر چيز، خداوندي است كه «هو الاوّل» است، ثمر دادن هر كاري نيز مرهون آغاز كردن آن با نام خداست وگرنه آن كار با واقعيّت خاصّ خود هماهنگ نخواهد شد و به ثمر نمي‏رسد. آغاز كردن با نام خدا و ابتدا به اسم «الله» اشاره‏اي دارد به لزوم حق بودن فعل و پاك بودن فاعل؛ يعني جمع بين «حُسن فعلي» و «حُسن فاعلي». بنابراين كاري را مي‏توان با نام خدا آغاز كرد كه هم حسن فعلي داشته باشد و هم حسن فاعلي؛ يعني هم حق باشد و هم از قلب پاك و نيّت خالص فاعل برخاسته باشد و اگر عملي فاقد هر دو حُسن يا يكي از آن دو باشد، قابل شروع با نام خدا نيست و به مقصد نمي‏رسد؛ زيرا كار باطل به باطل ختم مي‏شود. پس براي منتهي شدن كار به مقصد اصيل خود كه حق است و مصونيّت از نافرجامي كه آفت فعل است، بايد كار را با نام خدا وبه حق آغاز كرد و از اين روي خداي سبحان مسأله ورود صادقانه به كار و خروج صادقانه از آن را به پيامبراكرم(ص) مي‏آموزد:9
«و قل ربّ ادخلني مدخلَ صدق و اخرجني مخرج صدق...»10 انساني كه با نام خدا وارد كاري شود و در حدوث و بقاء، آن نام را حفظ كند، هرگز در بين راه نمي‏ماند و حاصل آن كه خداي سبحان با آغاز كردن كتاب وحي و ساير سوره‏ها با نام خود، ادب ديني را به ما مي‏آموزد تا كارها رنگ الهي به خود گيرد.

«بسم الله...» قبل از اسلام

«بسم الله الرحمن الرحيم» تنها ره آورد پيامبر اسلام نيست، بلكه از طليعه نامه حضرت سليمان(ع) به ملكه سبأ برمي‏آيد كه قبل از اسلام نيز، ساير پيامبران كارها و مكتوبات خود را با «بسم‏الله...» آغاز مي‏كردند. حضرت سليمان(ع) در نامه خود كه به ملكه شهر سبأ مي‏نويسد، آن را با نام خدا شروع مي‏كند و ملكه براي بزرگان سرزمينش نقل مي‏كند كه نامه‏اي از حضرت سليمان(ع) رسيده است.11 «انّه من سليمان و انّه بسم الله الرحمن الرحيم»12
و باز مي‏بينيم حضرت نوح(ع) در آن طوفان عجيب، هنگام سوار شدن به كشتي كه روي امواج كوه پيكر آب در حركت بود، براي رسيدن به نجات و پيروزي كامل به ياران خود دستور مي‏دهد:
«هنگام حركت و زمان توقّف كشتي، نام خدا را بر زبان جاري سازند».
و مشاهده مي‏كنيم كه در پايان، با موفقيّت تمام پياده شدند و از خطر گذشتند.13
چنان كه قرآن مي‏گويد به نوح (ع) گفته شد:
«اي نوح از كشتي فرود آي كه سلام و بركات ما بر تو و همراهانت...» ؛ «يا نوحُ اهبطْ بِسلامٍ منّا و بركاتٍ عليك و علي اممٍ ممّن معك...»14
و از روايات اهل بيت استفاده مي‏شود كه همه كتب آسماني با مضمون اين سخن آغاز شده است: «هيچ كتابي خداوند از آسمان فرو نفرستاده است مگر اين كه اولش بسم الله باشد»، «ما انزل الله من السماء كتابا الاّ و فاتحتهُ بسم الله الرحمن الرحيم» و اين سيره مشترك همه پيامبران الهي بوده است؛ زيرا مهمترين خط حاكم بر رسالت همه پيامبران الهي دعوت به سوي خدا بوده است.15

اشتراك لفظي و اختلاف معنوي

نزول مكرّر آيه «بسم اللّه...» نشانه اختلاف معنا و تفسير آن در هر سوره است. اين آيه در سراسر قرآن كريم، اگرچه از نظر لفظي و ظاهري يكسان است، اما از نظر معنوي و تفسيري گوناگون است. اختلاف معنوي و اشتراك لفظي اين آيات از آن رو است كه بسم اللّه هر سوره، جزئي از آن سوره و با محتواي آن هماهنگ و به منزله عنوان و تابلوي آن سوره است و چون مضامين و معارف سوره‏هاي قرآن با يكديگر متفاوت است، معناي «بسم الله...» در سوره‏ها مختلف خواهد بود و در هر سوره درجه‏اي از درجات و شأني از شؤون الوهيّت خداي سبحان و رحمانيّت و رحيميّت او را بازگو مي‏كند و از اين جهت همانند اسماي خداوند درپايان آيات است كه با محتواي آيات هماهنگ و به منزله برهاني بر محتواي آن است. براين اساس، اگر محتواي سوره‏اي به خوبي بيان و روشن شود، تفسير «بسم الله...» آن سوره نيز روشن خواهد شد.16
به همين دليل از نظر فقهي بايد در نماز «بسم الله...» به قصد همان سوره‏اي باشد كه نمازگزار قصد تلاوت آن را دارد و در صورت عدول نمازگزار از سوره‏اي به سوره ديگر بايد «بسم الله...» را به قصد سوره جديد تكرار كند وگرنه نماز اشكال پيدا مي‏كند.17

مفاهيم و محتواي آيه

سه اسم از اسماي حُسناي خداوند سبحان در اين آيه كريمه آمده است كه به ترتيب عبارت است از:

الف) اللّه:

برترين نام از نام‏هاي ذات مقدّس است كه مستجمع صفات كماليّه است. اين نام مبارك كه از آن به عنوان «لفظ جلاله» ياد مي‏شود و 2697 بار در قرآن به كار رفته است، در اصل «الاِله» بوده و همزه دوم آن بر اكثر كثرت استعمال حذف شده و به صورت «اللّه» درآمده است و تفاوت آن با «اِله» اين است كه لفظ «اِله» بر هر معبودي اطلاق مي‏شود؛ حق باشد يا باطل. امّا لفظ «اللّه» مختصّ ذات مقدّس خداوند است كه جامع همه صفات جلالي و جمالي است و جز بر او، بر هيچ موجود ديگري اطلاق نمي‏شود و از اين رو موصوف همه اسماي حُسناي خداوند قرار مي‏گيرد ولي خود، صفت هيچ اسمي واقع نمي‏شود و بر اين اساس گفته مي‏شود: «اللّه اسم ذات و ديگر اسم‏هاي خداوند صفات اوست»18

ب) الرحمن و الرحيم:

دو صفت از صفات علياي خداوند سبحان است كه از «رحمت» مشتق شده است. فرهنگ‏هاي لغت براي واژه «رحمت» معاني فراواني مانند: رقّت، رأفت، لطف، رفق، عطوفت، حبّ، شفقت و دلسوزي ذكر كرده‏اند؛ در حالي كه اولاً اين‏ها مراحل پيشين رحمت است نه خود آن؛ زيرا با مشاهده صحنه‏هاي رقّت بار، ابتدا در قلب انسان رقّت، لطف، عطوفت، دلسوزي، محبّت و سپس رحمت پديد مي‏آيد، ثانيا آنچه گفته شد، ويژگي مصداقي از مصاديق رحمت است كه در آدمي حادث مي‏گردد؛ امّا رحمتي كه مخصوص ذات اقدس خداوند است، اين ويژگي را ندارد؛ زيرا خداوند از هر گونه انفعال و تأثّر منزّه است؛19 چنان كه اميرالمؤمنين(ع) مي‏فرمايد:
«خداوند؛ رحيمي است كه به رحمت موصوف نمي‏شود». «رحيمٌ لايوصَفُ بالرِّقَّةِ».20 بنابراين معناي جامع رحمت همان اعطاء و افاضه براي رفع حاجت نيازمندان است.
دو واژه «الرحمن» و «الرحيم» كه در ماده مشترك است، بر اثر تفاوت در هيأت و ساختار لفظي، داراي دو معناي مختلف است.21
كلمه «الرحمن» صيغه مبالغه است كه بر كثرت و بسياري رحمت دلالت مي‏كند و كلمه «الرحيم» صفت مشبهه است كه ثبات و بقا و دوام را مي‏رساند؛ پس خداي رحمان معنايش خداي «كثير الرحمة» و معناي خداي، خداي «دائم الرحمة»22 است كه اولي رحمت فراگير، مطلق و بي‏مقابل است كه همه چيز و همه كس را شامل مي‏شود و چنين رحمتي در برابر غضب نيست، بلكه غضب از مصاديق آن است و در ساير آيات قرآن به عنوان رحمت عام مطرح شده است و دوّمي رحمت ويژه، متناهي و خاص الهي است كه مخصوص مؤمنان است و اين رحمت در برابر غضب و سخط اوست و در ساير آيات به عنوان رحمت خاص مطرح شده است و توفيق ياري دين و فراگيري معارف و انجام دادن عمل صالح در دنيا و رسيدن به بهشت و رضوان الهي در آخرت از مظاهر بارز آن است.23

بركات آيه

هر كار بزرگ يا كوچك كه با نام خداوند شروع شود نه تنها به ثمر مي‏رسد، بلكه مورد بركت نيز قرار گرفته و بيش از مقدار انتظار نتيجه مي‏دهد. حضرت امام محمد باقر(ع) فرموده است:
«سزاوار است كه هر كار بزرگ يا كوچك با (بسم الله الرحمن الرحيم) آغاز شود تا خير و بركت در آن پايدار بماند.»
«... و ينبغي الاتيانُ بها (بسم الله...) عندَ افتتاح كلّ امرٍ عظيمٍ أو صغيرٍ ليباركَ فيه»24
هم چنين از برخي احاديث ديگر چنين برمي‏آيد كه مشغول شدن به قرائت «بسم الله...» مايه نجات است، اگرچه به عنوان شروع در كاري نباشد، مانند آن چه از حضرت رسول اكرم(ص) روايت شده كه آن حضرت فرمودند: «هر كسي بخواهد كه حق تعالي او را از زبانيه دوزخ نجات دهد، بايد به قرائت «بسم الله...» مشغول شود؛ زيرا كه آن نوزده حرف است تا حق تعالي هر حرف از آن را سرّي قرار دهد از جهت دفع هر يك از زبانيه‏ها».25

احكام تلاوت «بسم الله...» در قرائت قرآن

خواندن «بسم الله الرحمن الرحيم» در آغاز سوره‏هاي قرآن واجب و هنگام ابتدا به آيات ميان سوره‏ها مستحب است ؛ به ويژه هنگامي كه آيه با نام پروردگار آغاز گردد و يا آيه در شرح نعمات الهي، اوصاف مؤمنان، پاداش، بهشت و... باشد. و چنان چه آيه با نام شيطان، كفّار، منافقين، مشركين، كيفر، جهنّم و... باشد، بهتر است خواندن آن ترك شود. هم چنين تلاوت آن در آغاز سوره «توبه» ممنوع است؛ زيرا اين سوره با برائت از كفّار و مشركين شروع شده است و اين موضوع با رحمت خداوند سازگاري ندارد؛ اما در ابتدا به آيات مياني اين سوره بلامانع است هر چند كه بهتر است در ميان آيات اين سوره هم ترك گردد.
هرگاه بخواهيم هنگام تلاوت آياتي از قرآن، جاي ديگري از كلام الله مجيد را بخوانيم، بدين صورت عمل مي‏كنيم:
1ـ در صورتي كه قسمت دوم، آياتي از بقيه همان سوره و يا اواسط سوره‏هاي بعد از آن باشد، خواندن «بسم الله...» مستحب است؛ مگر اين كه قسمت بعدي، ابتداي يك سوره باشد كه در اين صورت ذكر آن در آغاز هر سوره واجب است.
2ـ اگر قسمت دوّم تلاوت ما، از آيات قبلي همان سوره باشد كه تا آن لحظه نخوانده‏ايم و يا از سوره‏هاي قبل از آن باشد، قسمت دوّم را نيز بايد با «بسم اللّه...» شروع كنيم وخواندن آن امري است واجب.26

دافع شيطان

امام صادق(ع) از قول پيامبر اكرم نقل مي‏كند كه فرمودند:
«هنگامي كه مردم سفره غذا را مي‏گسترانند، چهار هزار فرشته به دور آن جمع مي‏شوند؛ اگر بنده (بسم الله الرحمن الرحيم) گفت، فرشتگان مي‏گويند: خدا بر شما و بر غذايتان بركت فرستد و به شيطان خطاب مي‏كنند كه اي فاسق بيرون رو، و اگر (بسم الله...) نگفتند، فرشتگان به شيطان مي‏گويند: بيا اي فاسق و با اين‏ها غذا بخور. و چون بعد از غذا سفره جمع شد و يادي از خدا نشد، فرشتگان مي‏گويند: مردمي كه خدا به ايشان نعمت ارزاني داشته، پروردگارشان را فراموش كرده‏اند».27
يكي از عواملي كه مي‏تواند هم در جهت پيش‏گيري و هم براي درمان جان آدمي بسيار مفيد و مؤثّر باشد، اين است كه انسان خود را به گفتن ذكر «بسم الله...» مشغول كند؛ زيرا اين جمله شريفه يكي از بزرگترين مصاديق ذكر خداست و در صورتي كه بر آن مداومت شود و هيچ گاه فراموش نگردد، اين پند و درس عميق را به انسان آگاه مي‏دهد كه كاري كه به نام خدا، آن ذات پاك و مقدّس آغاز شود، نبايد با آلودگي و وساوس شيطاني و خواطر نفساني همراه باشد و نيز به او القا مي‏شود كه استعانت فقط به درگاه خداوند متعال شايسته است و در هيچ امري غير حق را دخيل نمي‏كند و طبيعي است كه وقتي انسان اين چنين عمل كند، ديگر جايي براي وسوسه‏هاي شيطان لعين باقي نمي‏ماند مگر اينكه «بسم الله...» لقلقه زباني بوده باشد.

پاورقيها:

1 . سوره نمل، آيه30.
2 . تفسير تسنيم: آية الله جوادي آملي، ج1، ص289.
3 . آشنايي با قرآن، شهيد مطهري، سوره حمد و بقره، ص10 و 11.
4 . تفسير الميزان، ج1، ص41.
5 . تفسير نور الثقلين، عبد علي بن جمعة الحويزي، ج1، ص9.
6 . تفسير نمونه، ج1، ص5 و 6.
7 . تسنيم، ج1، ص296.
8 . بحارالانوار، علامه مجلسي، ج89، ص242.
9 . همان، ص297.
10 . سوره اسراء، آيه80.
11 . تفسير نمونه، ج1، ص7.
12 . نمل، آيه30.
13 . همان، ص6 و 7.
14 . هود، آيه48.
15 . تسنيم، ج1، ص298.
16 . همان، ص291 ـ 289.
17 . همان، ص292.
18 . همان، ص280 ـ 279.
19 . همان ص280.
20 . نهج البلاغه، صبحي صالح، خطبه179.
21 . همان، ص281.
22 . الميزان، ج1، ص33.
23 . تسنيم، ج1، ص281.
24 . تفسير صافي، ملامحسن فيض كاشاني، ج1، ص70.
25 . همان، ص319.
26 . حلية القرآن، ج2، سيد محسن موسوي، ص143 ـ 142.
27 . فروع كافي، كليني، ج6، ص292.

مقالات مشابه

ارزیابی دیدگاه مفسران درباره معناشناسی «معیشت ضنک» در آیه ۱۲۴ طه

نام نشریهمطالعات تفسیری

نام نویسندهسیدمحمد موسوی مقدم, فتح‌الله نجارزادگان, شیما محمود‌پور

نقش سیاق در تفسیر آیة تبلیغ

نام نشریهسراج منیر

نام نویسندهعباس اسماعیلی‌زاده, محبوبه غلامی

بررسي ديدگاه تفسيري علامه طباطبايي در تفسير آيه تبيان

نام نشریهمطالعات تفسیری

نام نویسندهعلی نصیری, سیدمصطفی مناقب, سیدکریم خوب‌بین خوش‌نظر

بررسي برداشت‌هاي تفسيري علامه‌طباطبايي درباره آيات مربوط به لوح محفوظ

نام نشریهمطالعات تفسیری

نام نویسندهسیدمرتضی حسینی شاهرودی, محمدعلی وطن‌دوست

بررسي آیات استثنايي سوره هاي انعام و اسراء

نام نشریهحسنا

نام نویسندهقاسم بستانی, مینا شمخی, نصره باجی