آفاق تفسير از افق تحقيق

پدیدآورمحمدعلی سلطانی

نشریهآینه پژوهش

شماره نشریه84

تاریخ انتشار1388/09/16

منبع مقاله

share 978 بازدید
آفاق تفسير از افق تحقيق

محمدعلى سلطانى
آفاق تفسير (مقالات و مقولاتى در تفسيرپژوهى), محمدعلى مهدوى راد, تهران, هستى نما, چاپ اول, 1382, 524ص, وزيرى.
كتاب آفاق تفسير مجموعه مقالاتى در حوزه تفسير و تاريخ تفسير است كه استاد مهدوى راد از ديرباز در اين جا و آن جا به نشر آن پرداخته است. بسيارى از افراد كه با انديشه و تلاش هاى استاد در حوزه تفسير آشنا و مقاله هاى وى را در نشريّات معتبر خوانده بودند و يا درس هاى مشار اليه را در دانشگاه و حوزه ديده بودند, همواره در انتظار نشر آنها در يك مجموعه بودند و شايد صاحب اين قلم كه بيشترين آشنايى با وى و انديشه و افكار و پژوهش هاى ژرف و گسترده اش دارد, از همه فزون تر در انتظار چنين حادثه اى بود. وسواس علمى و دقت و احتياط هاى بسيار استاد همواره مانع بزرگى در برابر اصرار دوستان و آشنايان وى براى گردآورى مقالات و نشر آن در يك مجموعه بود. اشتغال نسبتاً طولانى مشار اليه به عنوان سردبير نشريه اى كه در صدد اصلاح و سامان دهى پژوهش و نشر در حوزه دين و انديشه هاى انسانى است و همواره دغدغه تحقيقات و پژوهش هاى درست را دارد و از پلشتى و بى سامان نگارى در حوزه دين در رنج است, بر احتياط و وسوسه علمى وى افزوده بود. همواره مهلتى را بايسته مى ديد تا خام ها پاخته شود و ناسفته ها سفته گردد. ولى اين مهلت كم كم به نهر حيات تبديل مى شد كه بر پاى نهال يأس جارى مى گشت. سپاس خداى را اصرار دوستان كار خود را كرد و نويسنده را به نشر مقالات پراكنده راضى ساخت و اولين دفتر از اين مجموعه راهى بازار كتاب شد. اين سرآغاز را به فال نيك مى گيريم تا فرجام آن نشر تحقيقات مستقل وى در تاريخ تفسير گردد كه ساليان سال است وى بدان اشتغال دارد كه اگر چنين شود اثرى به ياد ماندنى و پر بهره در قلمرو تاريخ تفسير در اختيار پژوهشگران قرار خواهد گرفت و اين خلأ پر خواهد شد. به يمن اين آغاز خوش, نگاهى به مجموعه مقالات آفاق تفسير مى افكنيم:

پيش گفتار

پيش گفتار سخنى است كه در آن چگونگى شكل گيرى مقالات به طور گذرا مطرح شده است. تاريخ رويكرد استاد به بحث هاى تفسيرى و به خصوص تاريخ تفسير داستانى خواندنى دارد. اين داستان به واقع گونه اى از روند انديشه و فرهنگ در حوزه علميه قم پس از انقلاب است. افسوس كه ملاحظات سياسى هيچ گاه فرصتى بايسته در اختيار كسى نگذاشت كه اين داستان بيان شود و هرجا هم سخنى گفته شده گذرا و سربسته بود. اى كاش روزى صاحب همتى اين موضوع را بشكافد و چيزهاى ناگفتنى را بازگو كند. در اين جا, صاحب اين قلم كه همواره در كنار مشار اليه بودم به بهانه تاريخ مقالات مجموعه (آفاق تفسير) اشاره اى البته گذرا به آن مسائل مى كنم باز هم به اميد آن كه روزى نويسنده اى همه داستان را بسرايد.
پس از پيروزى انقلاب جمعى از دوستان خلأ يك مجله روزآمد را كاملاً حس مى كردند هيچ كدام اهل قلم و مجله نبودند و از نام و آوازه اى بهره نداشتند. از سوى ديگر شور و حس انقلابى و خلوص و يكدلى نيز به يارى آن بى آوازگى شتافته و دوستان را بر آن داشت مجله اى بدون ذكر نام نويسندگان مقالات تدارك ببينند. قدم نخست گرچه خيلى استوار نبود, اما اميد و دل گرمى و اعتماد را در دوستان ايجاد كرد و مجله راه افتاد. مجله به اعتبار نشر آن در حوزه به نام (حوزه) نام گذارى شد. اين مجله ساليان زيادى بدون هرگونه نام نشر يافت در آن مجله هركس به اقتضاى علاقه و دغدغه اش مقالاتى مى نوشت و استاد مهدوى راد كه مدت زيادى سردبير آن بود, به بحث هاى تفسيرى پرداخت. البته همكاران نخستين مجله كم كم كنار رفتند و نسل جديدى در مجله پا گرفت كه سياست آغازين مجله را كنار گذاشتند. از جمله كسانى كه از مجله كناره گيرى كرد استاد مهدوى راد بود. استاد با كنار رفتن از مجله دغدغه خود را در حوزه تفسير و تاريخ آن كنار نگذاشت, بلكه با جديّت بيشتر بدان ادامه داد و در مجله آينه پژوهش, فرهنگ جهاد, ميراث جاويدان و… راه پيشين خود را پى گرفت. در دانشگاه هم به تدريس تخصصى همين مقوله پرداخت. از مجموعه مقالات چاپ شده در مجله حوزه در اين دفتر تنها يك مقاله آمده است. اميد آن كه همه آن مجموعه مقالات هرچه زودتر نشر يابد.

پيام جاودانه

مقاله پيام جاودانه به قرآن به عنوان پيامى جاودان مى پردازد كه در ظلمتكده جزيرةالعرب, نور حكمت و خرد را تابانيد. مقاله با بيان زيبا چگونگى و روند جايگزينى انديشه و فكر صلح و صفا در سرزمين خشونت و بى فرهنگى و قتل و تجاوز را توضيح مى دهد. چگونگى درهم شكستن زنجير جهل و نادانى, خرافه و كج انديشى, تبعيض و ستم از دست و پاى مردم جزيرةالعرب و گشوده شدن راه هايى در آن منطقه و در پى آن در گستره زمين, سخنى است كه مقاله در پى توضيح آن است.

تفسير در عصر پيامبر

نويسنده در اين مقاله نخست تلاش مى كند اين واقعيت را آشكار كند كه پيامبر(ص) همان گونه كه مسئوليت ابلاغ پيام الهى را بر دوش داشت مسئوليت تبيين, تفسير و توضيح كلام الهى را نيز عهده دار بود. و بر اين اساس به تبيين آيات الهى مى پرداخت كه گاه به طور مستقيم و گاه در پى پرسش صحابه به آن مبادرت مى ورزيد. اين كه پيامبر(ص) چه مقدار از قرآن را تفسير كرده است, بحث بعدى مقاله است و نويسنده اقوال گوناگون را در اين خصوص نقل مى كند و در نهايت ديدگاه مرحوم شهيد صدر را برمى گزيند كه پيامبر(ص) در دو عرصه به تفسير قرآن پرداخته است: در سطح عموم و بر پايه نيازهاى آن روز كه فراگير و ژرف نبود و در سطح كسانى كه بايد ميراث قرآن را به دوش مى كشيدند كه در اين سطح شامل و كامل و استوار و ژرف بود. نويسنده از گونه هاى تفسير پيامبر(ص) ياد مى كند و در اين راستا از تبيين مجمل, تخصيص عام, تقييد اطلاق, توضيح مفاهيم شرعى, تفصيل احكام, بيان ناسخ و منسوخ, تأكيد بر بيان قرآن سخن به ميان مى آورد. در ادامه نيز نمونه هايى از تفسير رسول اكرم(ص) را در پيش ديد خوانندگان قرار مى دهد.

درآمدى بر تفسير صحابه

در اين مقاله, نخست (صحابى) تعريف شده و بر تفاوت فهم صحابيان از قرآن انگشت گذاشته شده است و از مفسران مطرح در بين صحابه ياد مى كند و از قول جلال الدين سيوطى مى آورد كه از ميان صحابيان ده نفر مشهور به تفسير بودند. سپس به چگونگى تفسير برخى از مفسران مشهور از ميان صحابه مى پردازد و در آغاز از على(ع) به عنوان پيشواى مفسران ياد مى كند, و از آگاهى على(ع) به قرآن از قول وحى, پيامبر(ص), صحابيان سخن مى گويد و سپس قرآن را از ديد على(ع) مى نماياند و از تفسير على(ع) و مصحف وى بحث به ميان مى كشد. برخلاف تمام مفسّران و قرآن پژوهان بر اين باور رفته اند كه مصحف على(ع) براساس نزول نبوده است. آن گاه وعده داده كه در مقامى از اين موضوع به تفصيل سخن بگويند, كه شايسته نيز هست.
تفسير از نگاه على(ع) بحث ديگر اين مقاله است و ارائه نمونه هايى از تفسير آن حضرت پايان بخش آن است. اين مقاله و مقاله پيشين پيشتر در مجله ميراث جاويدان نشر يافته بود.

تفسير مأثور: كفايت ها و كمبودها

تفسير مأثو گونه اى از تفسير است كه در ميان پيشينيان تقريباً يكه تاز ميدان تفسير بود و بعدها گونه هاى ديگرى از تفسير پا به عرصه نهاد. از اين رو بحث تفسير مأثور تداوم طبيعى بحث تفسير در عصر صحابه است. نويسنده در اين مقاله نخست به تعريف اثر و تفسير مأثور پرداخته و جايگاه آن را بر پايه مصاديق سه گانه تفسير مأثور كه با توجه به نوع نگرش و تعريف تفسير مأثور به وجود آمده, نشان داده است.
تفسير مأثور از پيامبر(ص), تفسير مأثور از معصومان(ع) و تفسير مأثور از صحابه مصاديق سه گانه تفسير مأثور براساس تعاريف گوناگون است كه در مقاله به تفصيل آمده است.
تداوم مقاله اثبات حجيّت اين سه گونه تفسير مأثور است كه در حجيّت تفسير مأثور از پيامبر(ص) به مستندات قرآنى تكيه شده است. درباره حجيّت تفسير مأثور معصومان(ع) به آيات چند از قبيل آيه تطهير, آيه ذكر و رواياتى از پيامبر(ص) نظير روايت ثقلين, حديث سفينه استدلال شده است. در بحث از حجيّت تفسير صحابه مقوله (عدالت صحابه) را مطرح كرده است و حجيّت آن را منوط به اثبات عدالت همه صحابه كرده است كه اثبات آن على رغم استدلال پيروان اين باور به قرآن و سنت, دشوار است و تصوير قرآن از صحابه چنين ادعايى را نه تنها اثبات نمى كند بلكه در مواردى عكس آن را مى رساند.

نام ها و اوصاف قرآن

از آنجايى كه (نامگذارى پديده ها, براساس انديشه ها, آرمان ها و ارزش هاى گوناگون شكل مى گيرد, و در واقع, نام پديده ها به گونه اى نشانگر گرايش ها, بينش ها و منش هاى مردمان است) پرداختن به نام اوصاف قرآن در راستاى كشف انديشه ها و آرمان ها و ارزش هاى قرآنى گامى جدى و بايسته است. نويسنده مقاله از همين زاويه به نام هايى كه بر كتاب خدا نهاده شده, پرداخته و آن را به بحث كشيده است. در اين كه قرآن يك نام دارد و بقيه اوصاف هستند و يا نام هاى متعدد دارد, بين مفسران اختلاف است. نويسنده اين مقوله را در مقاله آورده و سپس درباره نخستين و مورد اتفاقى ترين نام اين كتاب يعنى (قرآن) بحث كرده است, و سه قول مشهور درباره تلفظ و اشتقاق واژه (قرآن) را نقل و مورد بررسى قرار مى دهد. همچنين درباره اينكه واژه قرآن ـ چنان كه پاره اى خاورشناسان مى گويند ـ از واژه هاى دخيل است و يا نه, سخن گفته است. واژه بعدى (فرقان) است. اين واژه هفت بار در قرآن آمده است و اطلاق واژه مزبور در اين هفت مورد بررسى شده و در ادامه چرايى توصيف قرآن به (فرقان) مطرح گشته است. مقوله دخيله بودن اين وصف در بين خاورشناسان مطرح است و نويسنده اين مسأله را بررسى كرده است.
سومين واژه مورد بحث در اين مقاله واژه (كتاب) است. اين واژه دويست و سى بار در قرآن آمده است كه چهل ونه بار منظور قرآن است و در بقيه موارد مراد تورات, انجيل, نامه عمل, نوشته, لوح محفوظ و غير آن است. واژه (كتاب) در نگاه مفسران, از منظر قرآن و در روايات مورد بحث قرار گرفته است. نويسنده ديدگاه خاورشناسان و پاره اى از نويسندگان مسلمان را در خصوص دخيله بودن واژه (كتاب) رد كرده و آن را واژه اصيل عربى مى داند.
چهارمين واژه مورد بحث واژه (ذكر) است. معناى كلمه (ذكر) در فرهنگ ها و لغت نامه ها پى گيرى شده و در ادامه كاربرد آن در قرآن و شمار دفعاتى كه اين واژه در قرآن آمده, بررسى شده است و چرايى توصيف قرآن به ذكر و توجيهاتى كه مفسران آورده اند, مورد توجه قرار گرفته است.
پنجمين وصف مطرح شده در اين مقاله واژه (تنزيل) است. تنزيل در قرآن و در فرهنگ ها پى جويى شده و فرق بين انزال و تنزيل تبيين گشته است و هر دو واژه از زاويه نگاه فرهنگ ها و قرآن مورد بررسى قرار گرفته است. به باور نويسنده فرقى كه مرحوم علامه طباطبايى بين اين دو واژه گذاشته چندان استوار نيست و از اين رو دلايل مورد استشهاد علامه را نقل كرده و به نقد آن پرداخته است.
نويسنده در پايان بحث به اين نتيجه مى رسد كه در كاربرد قرآنى بين اين دو واژه تفاوتى وجود ندارد و دو واژه مترادف مى باشند.

جلوه هاى امامت در گفتار قرآنى امام موسى بن جعفر(ع)

نويسنده, اين مقاله را براى كنگره اى كه در مشهد براى بررسى زندگى و معارف امام موسى بن جعفر(ع) در سال 1411هـ.ق تشكيل يافته بود, نگاشته است. متن اصلاح شده آن مقاله چاپ نشده و مفقود گرديده است و همين امر موجب گشته نويسنده بار ديگر آن را بازبينى كند و از اين رهگذر اين مقاله با ديگر مقاله ها فرقى جدّى يافته است. افزودنى هايى كه به عنوان پاورقى و براى تكميل و توضيح آمده, مقاله را بسيار جاندار و پر محتوا ساخته است. اى كاش نويسنده فرصتى مى يافت و همه مقالات مجموعه را چنين بازنگرى مى كرد. نويسنده در آغاز مقاله گزارش كوتاهى از پى آمد دور ماندن معصومان(ع) از خلافت را بيان مى كند و پس از آن به اصل بحث وارد مى شود. از تفسير قرآن به عنوان سلاحى برنده در تبليغ امامت ياد مى كند. آن گاه به مجموعه رواياتى كه از امام(ع) درباره تفسير آيات قرآنى به جاى مانده نگاهى انداخته و جايگاه امامت در اين تفسيرها را مى نماياند. جايگاه امامت و زيرمجموعه اين بحث يعنى (امامت رحمت الهى بر مردم), (امامت امانت الهى), (امامت نعمت الهى) و نتايجى كه از اين بحث ها فراچنگ مى آيد, يعنى (لزوم پيوند ناگسستنى با امام) و (امام و اعمال انسان) از مجموعه مباحث اين مقاله است.
بحث ديگرى كه در روايت هاى منقول از امام موسى بن جعفر(ع) مطرح شده, (نقش عينى امام در جامعه) است, و بحث تحقق عين رسالت در آيينه ولايت, امامت محورى, مرجعيت دينى و علمى امام, امام به عنوام مشعل هاى جاويد در زندگى انسان زيرمجموعه اين بحث هستند. مقوله سوم مطرح شده در روايات تفسير امام موسى كاظم(ع), موضوع مسئوليت ها و اختيارات امام(ع) است, و مقوله هايى چون عدالت گسترى, حل مسائل اقتصادى, و رسيدگى به موضوع انفال از جمله اين مسئوليت ها و اختيارات مطرح شده است. تعيين مصداق پيشوايان راستين, نفى حاكميت ستمگران, نقش پيشوايان نور و رهبران نار در جامعه از جمله مباحث مطرح شده در روايات تفسيرى امام(ع) است. نويسنده پايان بحث خود را با عنوان (در آستانه خورشيد) به بحث امام عصر(ع) اختصاص داده است.

آوردگاه طف

مقاله آوردگاه طف, به چگونگى و چرايى صف بندى حق و باطل در آوردگاه طف از نگاه قرآنى مى پردازند. از خلقت انسان بر پايه (احسن التقويم) بحث شده و ديدگاه مطرح شده در اين خصوص را مى آورد و از نقطه مقابل آن انسان هايى كه به انحراف كشيده شده و در اسفل السافلين جاى مى گيرند, سخن مى گويد, و دو نوع انسان را در اردوگاه طف به تصوير مى كشد. عناصر تشكيل دهنده اردوى مقابل امام حسين(ع) را مجموعه اى از اين دست مى داند: فرصت طلبان, جيره خواران, مسخ شدگان, ترسويان ناخشنود, خوارج, ناآگاهان اسير تبليغات كه از ويژگى خاصى چون: بى ارادگى, اضطراب و سرگردانى, فسق برخوردار بودند. در مقابل در اردوى حسين(ع) دو گروه بودند: موالى و عرب كه شامل بنى هاشم, صحابيان پيامبر(ص), صحابيان على(ع) و مردم حجاز و كوفه مى شدند. اهداف پيروان حسين(ع) در اين قيام, دفاع از دين, حمايت از امام(ع) و آزادى ملت بود و ويژگى اين بزرگواران, عزت نفس, نستوهى, راهبان شب و رهايى بود و به تعبيرى دقيق تر مجمع فضايل بودند. نويسنده پس از شرح و توضيح هركدام از مقوله هاى ياد شده, از انجمن عشق ياد مى كند كه امام حسين(ع) و يارانش در شب تاسوعا گردهم آمدند و آن سخنان مشهور كه بيانگر اوج جوانمردى و وفادارى است مطرح گشت. پايان بخش مقاله با عنوان (رؤيايى وحى گون) نقل رؤياى امام حسين(ع) در حادثه كربلا است.

تحريف ناپذيرى قرآن

از ديرباز مبحثى با عنوان (تحريف و عدم تحريف) قرآن مطرح است. اين بحث نسبت به همه كتب دينى اديان وجود دارد. در بين همه كتب آسمانى تنها قرآن از جايگاهى برخوردار است كه مى توان با قدرت عدم تحريف آن را مطرح كرد و بلكه همان گونه كه نويسنده مطرح كرده است, تحريف ناپذيرى آن را مدعى شد. نويسنده نخست تاريخچه اين بحث را در بين شيعيان و سنيان مى نماياند. استدلال افرادى را كه چنين باورى دارند آورده و به نقد و رد آنها مى پردازد و عدم امكان تحريف را اثبات مى كند.

حمدنامه امام خمينى

امام خمينى مدت كوتاهى به تفسير سوره حمد پرداخت كه گويى پاره اى آن را با صبغه عرفانى كه داشت برنتافتند و به ناچار آن بحث كه از سيماى جمهورى اسلامى ايران هم پخش مى شد, متوقف گشت. با آن كه شمار اين جلسات اندك بود, اما گفته هاى بسيارى در آن گفته شد.
اين مقاله نگاهى بر آن بحث هاست. نويسنده نخست قرآن را در نگاه امام مى نماياند و تفسيرپذيرى قرآن را از ديدگاه وى مورد توجه قرار مى دهد. همين بحث را در گذر تاريخ پى مى گيرد. روش تفسيرى امام را از تفسير سوره حمد برمى كشد و آن گاه با گشتى در اين تفسير به صيد نكاتى برجسته مى پردازد. بحث رحمانيت و رحيميت, استعانت, عبادت, ستايش, روز جزاء, صراط مستقيم و بحث هايى از اين دست نكته هايى است كه در اين گلگشت فراچنگ مى دهد.

پژوهشى درباره الجامع لأحكام القرآن

تفسير قرطبى از تفاسير بسيار مطرح در بين مفسران است و شايد جامع ترين تفسيرى باشد كه به قرآن از زاويه منبع استخراج احكام نگريسته است و به تعبير نويسنده مقاله (الجامع, از جمله منابع مهم شناخت آيات قرآن و دست يافتن به موضوعات آن, به ويژه آيات الأحكام است تفسير قرطبى آكنده از تحقيقات فقهى و پژوهش هاى تاريخى و نقد و تحليل هاى ادبى و… است.) جناب مهدوى راد نخست انگيزه مؤلف تفسير را نشان مى دهد و آن گاه به ويژگى هاى اين تفسير مى پردازد و روش تفسيرى قرطبى را مى نماياند. شيوه نگارش و تنظيم الجامع را به بحث مى كشد. جايگاه آن را در نگاه مفسران نشان مى دهد و چون اين تفسير از جمله تفاسير مشهور به تفسير به رأى است, جايگاه (خرد) در الجامع از جمله مباحثى است كه نويسنده مقاله آن را بررسى مى كند. مسائل كلامى در اين تفسير بحث ديگرى است كه قرطبى در اين بخش تعصب اشعرى گرى خويش را مى نماياند. مباحث فقهى در (الجامع) جايگاه ويژه اى دارد و نويسنده مقاله آن را به خوبى نشان داده است. قرطبى در عين حال كه تفسيرى با عنايت ويژه به خرد و عقل است, اما از نقل غافل نيست و از همين رهگذر ـ على رغم تعهدى كه به نياوردن اسرائيليات داشته ـ اسرائيليات بسيارى هم در آن راه يافته كه نويسنده مقاله به هر دو اين بحث ها پرداخته است. نگاه قرطبى به موضوع اهل بيت(ع) از سر لجاج و عناد است و به تعبير نويسنده مقاله: (…در اين جهت تا جايگاه فردى متعصب و عنود كه از ديدن روشن ترين و پر فروغ ترين حقيقت ها نيز باز مى ماند, سقوط كرده است.) نويسنده مقاله اين مبحث را در تفسير پى گرفته و مواردى از اين عناد را نشان داده است. مباحث اخلاقى و معنوى بحث ديگرى در اين مقاله است كه نويسنده كوشيده است ردپاى چنين مباحثى را در تفسير الجامع نشان دهد. مباحث لغوى و ادبى از مباحث سودمند و كارآمد تفسير قرطبى است, و به باور نويسنده مقاله, قرطبى در اين راستا از شيوه ارجمند و يگانه اى برخوردار است. يكى از ويژگى هاى شايسته تفسير قرطبى ارائه مصادر و منابع تفسيرى خود است كه مهم ترين اين منابع جامع البيان طبرى, احكام القرآن هراسى, احكام القرآن ابن عربى, المحرر الوجيز فى تفسير الكتاب العزيز ابن عطيه اندلسى, صحاح ستّه, الشفاء بتعريف حقوق المصطفى, معانى القرآن ابن نحاس, التفصيل الجامع لعلوم التنزيل ابوالعباس مهدوى است.
نويسنده, در ادامه از كارهايى كه روى تفسير قرطبى انجام گرفته نام مى برد كه مهم ترين آن تصحيح و چاپ بيست جلدى از اين تفسير و دو اختصارى كه يكى توسط توفيق الحكيم اديب مصرى انجام گرفته و ديگرى از سوى شيخ محمد كريم راجع انجام يافته است. نويسنده مقاله در نهايت به معرفى قرطبى مى پردازد.
اينها مجموعه اى از مقالات تفسيرى بود كه از شمار بسيار مقالات استاد مهدوى در اين كتاب آمده است و اميد است بقيه مقالات مشار اليه به مرور چاپ شود. بخش نمايه كتاب چهار نوع نمايه: آيات, روايات, اشخاص و كتابنامه را در دو بخش كتاب ها و مجله ها در خود دارد كه كمك خوبى براى بهره گيرى از محتويات كتاب مى باشد.

مقالات مشابه

معرفی و سیر تطوّر تفاسیر واعظانه شیعه

نام نشریهشیعه‌پژوهی

نام نویسندهمحمد شریفی, اکرم حسین‌زاده

قرآن ناطق و قرآن صامت

نام نشریهامامت‌پژوهی

نام نویسندهسیدمحمدهادی گرامی, محمود ایوب, محمد قندهاری

كتاب ارغوانى نگاهى به جايگاه ايرانيان در علم قرائت، تفسير و حديث

نام نشریهمعرفت

نام نویسندهمهدی یار احمدی, محمدزمان خدایی

نگرشی بر تفسیر و روش آن در عصر صحابه

نام نشریهفروغ وحدت

نام نویسندهحامد جمالی

منابع و ابزارهاى تفسير

نام نشریهدائرة المعارف قرآن

نام نویسندهغلام‌علی عزیزی‌کیا