محيط زيست با مفهوم رايج و متداول آن در عصر حاضر، بحثى كاملاً نو و تازه است كه نه در اسلام و نه در هيچ مكتب ديگرى سابقه نداشته است؛ اما مىتوان قواعد و مقررات مورد نياز آن را از متون دينى استخراج كرد؛ به طورى كه مىتوان يك مكتب زيست محيطى جامع را ارائه كرد.
بىترديد، موضوع آلودگى محيط زيست يكى از مهمترين معضلاتى است كه انسان معاصر را با چالشهاى جدى روبهرو كرده است. اين مسأله از آن جهت داراى اهميت است، كه علائم تهديد كننده حيات، آشكار شده و نسل حاضر و آينده را به دليل آلودگيهاى گسترده زيست محيطى، با تهديد مواجه ساخته است. از سوى ديگر، انسان بدون داشتن محيط زيستى امن و سالم، قادر نخواهد بود به زندگى طبيعى خود ادامه دهد. به همين جهت، حفظ و حمايت از محيط زيست و سالم نگه داشتن آن، به عنوان يكى از مهمترين نيازهاى اساسى براى ادامه حيات، مورد توجه و عنايت همگان قرار گرفته است.
حق انسانها در داشتن محيط زيستى امن و سالم، به عنوان يك حق بشرى در كنار ساير حقوق شناخته شده براى بشر، چند سالى است كه مورد بحث و بررسى محافل علمى و طرفداران محيط زيست است.در اين نوشتار، مبانى حق بهرهمندى از محيط زيست سالم، از ديدگاه قرآن كريم مورد بحث و بررسى قرار مىگيرد.
حفظ محيط زيست، پاسخ به يكى از نيازهاى امروز جامعه براى نگاهدارى بيشتر از محيط زيست و رعايت حقوق عمومى است و تخريب محيط زيست معلول نابرابريهاى اجتماعى و استفادههاى غلط از طبيعت و يكى از عوامل تضييع حقوق انسانهاست.(2)
با نگاهى به متون دينى مىتوان دريافت كه محيط زيست و توجه به تأمين سلامت آن و حركت در جهت دستيابى به محيط سالم، از حقوق اساسى بشر است؛ همانگونه كه تخريب محيط زيست در اثر نشناختن حقوق بشر است.(3)
انسان به عنوان اشرف مخلوقات و جانشين خداوند بر روى زمين، حق دارد از نعمتهاى الهى استفاده كند؛ اما اين استفاده نبايد آنچنان باشد كه حق ديگران در بهرهبردارى از اين نعمت الهى در خطر قرار گيرد. به عبارت ديگر، انسان همانگونه كه حق استفاده و بهرهمندى از محيط زيست سالم را دارد، مسؤوليت درست استفاده كردن از آن را نيز بر عهده دارد.
با نگاهى به وضعيت فعلى محيط زيست، در مىيابيم كه انسانها در بهرهبردارى از طبيعت و محيط زيست به مسؤوليت خود در حفظ و حراست از آن به درستى عمل نكردهاند. شاهد اين سخن، بحران عظيمى است كه محيط زيست دچار آن شده است. تخريب و نابودى روز افزون جنگلها و مراتع، نابودى گونههاى نادر گياهى و جانورى، آلودگى آب، خاك و هوا، استفاده از سلاحهاى هستهاى و شيميايى، ورود مواد نفتى و آلايندههاى ديگر مانند:
فاضلاب كارخانهها و مجتمعهاى صنعتى به رودخانهها و درياها، آسيب ديدن لايه ازن، بارانهاى اسيدى، مصرف روز افزون سوختهاى فسيلى، استفاده بىرويه از سموم دفع آفات نباتى و دهها عامل آلودهكننده ديگر كه نام بردن از آنها فقط بر تلخ كامى و ناراحتى انسان مىافزايد گوياى اين واقعيت مهم است كه بشر در داد و ستد خود با محيط زيست، راه خطرناك و مهلكى را در پيش گرفته كه نتيجه آن چيزى جز به خطر افتادن سلامت و حيات انسان و ديگر موجودات نخواهد بود.
اندكى تأمل و تفكر در آمارهايى كه همه روزه در مورد وضعيت محيط زيست بيان مىشود، كافى است تا انسان خود را بر لب پرتگاهى احساس كند كه ساخته و پرداخته خود اوست.
در مقابله با اين خطر بزرگ كه موجوديت انسان و ديگر جانداران را با تهديد رو به رو كرده است، تلاشهاى فراوانى در سطح جهان صورت گرفته تا از شدت و پيشرفت اين بحران كاسته شود. برگزارى دهها كنفرانس بزرگ جهانى مانند «كنفرانس استكهلم، درباره محيط زيست انسانى»،(4) «كنفرانس ريو، درباره محيط زيست و توسعه»(5) و به تازگى، برگزارى «اجلاس ژوهانسبورگ»(6)، بخشى از اقدامات جهانى در مقابله با بحران عظيمى است كه جهان به واسطه آلودگى و تخريب محيط زيست گرفتار آن است.
علاوه بر اين، تهيه و تصويب اسناد بينالمللى فراوان در جهت مقابله با بحران زيست محيطى جهان، از جمله «اعلاميه استكهلم»(7)، «اعلاميه ريو»(8)، «منشور جهانى طبيعت»(9)، بخش ديگرى از اقدامات بينالمللى در اين باره است.
يكى از اقدامات مهم در اين باره، ايجاد رابطه بين محيط زيست و حقوق بشر و شناسايى حقّى بشرى، نسبت به محيط زيست با عنوان «حق بهرهمندى از محيط زيست سالم» است، كه طى چند قسمت اين موضوع را مورد بررسى قرار مىدهيم:
طبيعت رو به پيشرفت مسائل بينالمللى، اقتضا مىكند كه حفاظت از محيط زيست براى انسان امروز و نسلهاى آينده، مورد توجه جدّى همگان قرار گيرد؛ اما اين كه چگونه اين امر تحقق مىيابد، سوالى است كه بايد به آن پاسخ داده شود.
براى يافتن پاسخ اين سوال اقدامات متعددى صورت گرفته و نظريات گوناگونى نيز بيان شده است، تا بشر همچنان بتواند از محيط زيست سالم خود بهرهمند باشد. يكى از امورى كه پيشنهاد شده و مىتواند در حفظ محيط زيست مؤثر باشد، ايجاد رابطه بين محيط زيست و حقوق بشر است؛ زيرا حمايت قانونى از حقوق بشر مىتواند وسيلهاى جهت رسيدن به حفاظت از محيط زيست باشد. حقوقى مثل حق حيات، آزادى بيان، مشاركت سياسى، برابرى و... شامل ابزارهاى قانونى بينالمللى هستند كه حفاظت بيشتر از محيط زيست را مىطلبند. به همين جهت، برخى از حقوقدانان پيشنهاد كردهاند كه براى برخورد با مسائلى كه از طريق نابودى تدريجى محيط زيست گريبانگير بشر مىشود، حق جديدى در چارچوب حقوق بشر، مبنى بر «حق بر محيط زيست»(10) يا «حق بهرهمندى از محيط زيست شايسته، سالم و امن»(11) شناسايى شود.(12)
اين حق، ضمن اين كه، داشتن محيط زيستى امن و سالم را براى همگان تضمين مىكند، وظيفه خوددارى از فعاليتهايى را كه به محيط زيست صدمه مىزند، بر افراد، سازمانها، شركتها و دولتها تحميل مىكند.
حق بهرهمندى از محيط زيست سالم، در درون خود متضمن چند حق ديگر است كه عبارتند از:
حق دسترسى به اطلاعات زيست محيطى، حق آموزش مسائل زيست محيطى، حق تصميمگيرى در مورد مسائل زيست محيطى و حق دادرسى و جبران خسارت زيست محيطى.
حق دسترسى به اطلاعات زيست محيطى، از يك طرف به حق افراد در كسب اطلاعات زيست محيطى بدون هيچ محدوديتى اشاره دارد و از طرف ديگر اشاره به تكاليف دولتها در واگذارى اين اطلاعات به افراد جامعه دارد. نكته مهم آن است كه دسترسى به اطلاعات زيست محيطى شرط لازم براى تحقق حق افراد، براى مشاركت در اتخاذ تصميمات زيست محيطى است؛ زيرا آگاهى يافتن از آثار و پيامدهاى عواملى كه بر محيط زيست تأثير گذارند، وابسته به دسترسى افراد به اطلاعات زيست محيطى است. پس از اين مرحله است كه افراد با آگاهى كامل مىتوانند در اتخاذ تصميمات زيست محيطى مشاركت داشته باشند.
حق ديگرى كه در چارچوب حق بهرهمندى از محيط زيست سالم بايد از آن سخن گفت، حق آموزش مسائل زيست محيطى است. اين وظيفه دولتهاست كه نسبت به آموزش مسائل محيط زيست به افراد جامعه اقدام كنند. اين عمل مىتواند از طريق مدارس، كتابهاى آموزشى و رسانههاى عمومى انجام پذيرد.
حق دسترسى به جبران خسارت يكى ديگر از تقسيمات حق بهرهمندى از محيط زيست سالم است. بر اين اساس هر شهروندى بايد، حق دسترسى به مراجع قضايى و جبران خسارات زيست محيطى را داشته باشد.(13)
امروزه حق بهرهمندى از محيط زيست سالم به وسيله بسيارى از سازمانهاى بينالمللى و كشورهاى جهان به رسميت شناخته شده و در تعدادى از اسناد بينالمللى(14) و قوانين اساسى كشورها(15) مورد شناسايى قرار گرفته است.
البته درباره اين حق، تعريف دقيقى ارائه نشده است؛ اما شايد بتوان منظور از محيط زيست سالم را، محيطى دانست كه داراى حداقلهاى يك زندگى سالم باشد.
اسلام به عنوان دينى جهانشمول و جامعنگر، مدعى است كه پاسخگوى نيازهاى متغيّر انسان در هر عصرى است و براى كليه روابط و شؤون او، داراى قوانين و مقرراتى است. البته اين بدان معنا نيست كه براى هر موضوع با عنوان خاص و متداول امروزى آن، حكم خاصى را مقرر داشته باشد؛ بلكه كليات، اصول و قواعدى در اسلام وجود دارد، كه مىتوان حكم هر موضوع را از آن به دست آورد.
يكى از همين موضوعات محيط زيست است. محيط زيست با مفهوم رايج و متداول آن در عصر حاضر، بحثى كاملاً نو و تازه است كه نه در اسلام و نه در هيچ مكتب ديگرى سابقه نداشته است؛ اما مىتوان قواعد و مقررات مورد نياز آن را از متون دينى استخراج كرد؛ به طورى كه مىتوان يك مكتب زيست محيطى جامع را ارائه كرد.(16)
خداوند در قرآن كريم مىفرمايند:
«ما فَرَّطْنا فِي الْكِتابِ مِنْ شَيْءٍ»(17)
يعنى: ما در اين كتاب از بيان هيچ چيز فروگذار نكرديم.
در جاى ديگر خطاب به پيامبر اسلام صلىاللهعليهوآله مىفرمايند:
«وَ نَزَّلْنا عَلَيْكَ الْكِتابَ تِبْياناً لِكُلِّ شَيْءٍ»(18)
يعنى: كتابى به سوى تو فرستاديم كه بيان كامل هر چيزى در آن هست.
امام صادق عليهالسلام نيز بر جامعيت اسلام تأكيد كرده و مىفرمايند:
خداوند در قرآن هر چيزى را بيان كرده است. به خدا سوگند، چيزى را كه مورد نياز مردم بوده، رها نكرده است، تا كسى نگويد اگر فلان مطلب درست بود، در قرآن نازل مىشد. آگاه باشيد همه نيازهاى بشر را خداوند در آن نازل كرده است.(19)
از امام باقر عليهالسلام نيز روايت شده كه فرمودند:
خداوند متعال چيزى را كه مورد نياز اين امت است، در كتابش فروگذار نكرده است و براى رسولش تبيين نموده است و براى هر چيزى حدّى قرار داده و دليل روشنى بر آن نهاده است و براى هر كسى كه از اين حدّ تجاوز كند، حدّ و مجازاتى قرار داده است.(20)
بر طبق اين آيات و روايات، بخوبى مىتوان استدلال كرد كه بيان هر چيزى در قرآن هست؛ ولى با توجه به اين مطلب، كه قرآن يك كتاب تربيتى و انسانسازى است، كه براى تكامل فرد و جامعه در همه جنبههاى معنوى و مادى نازل شده است، روشن مىشود كه منظور از «همه چيز»، تمام امورى استكه براى هدايت انسان لازم و ضرورى است.(21)
به طور قطع، يكى از امورى كه زمينهساز سعادت و كمال انسان در دنيا و آخرت است، داشتن محيطى سالم و امن است؛ كه انسان بتواند در پناه آن، به تربيت جسم و جان خويش بپردازد و اصولاً يكى از وظايف مهم بشر كه حفظ جان است، جز با زيستن در محيطى امن و سالم امكانپذير نيست. بدين سبب، شرط اوليه داشتن روحى سالم، جسم سالم است و جسم سالم نيز فقط زمانى حاصل مىشود كه انسان از محيط زيست سالم بهرهمند باشد.
از آنجا كه انسان به عنوان جزئى از جهان عظيم خلقت، با مجموعه بزرگى از مخلوقات ديگر، از جمله طبيعت و محيط زيست در ارتباط است، بديهى است كه زندگى شايسته او، در گرو تنظيم مناسب روابط با آنها خواهد بود. اسلام در اين باره راهكارهاى اساسى ارائه داده است؛(22) به طورى كه مىتوان گفت در اسلام، جامعترين ديدگاه و صحيحترين شيوه تعامل با طبيعت و محيط زيست بيان شده است.(23)
با نگاهى به متون دينى ـ و از جمله قرآن كريم ـ مىتوان دريافت كه محيط زيست و تلاش براى به حفظ و حمايت از آن، براى بهرهمندى بشر از محيط زيستى امن و سالم جهت نيل به كمال، مورد اهتمام اسلام است.
آيات متعددى در قرآن بر اين مسأله دلالت دارند. اين آيات چند دسته هستند كه به آنها اشاره مىكنيم.
اين دسته از آيات بيان مىكنند كه خداوند طبيعت و محيط زيست را براى انسان آفريده و انسان حق تصرف و استفاده از آن را دارد و اين حق براى همه انسانها در همه زمانها وجود دارد.(24)
خداوند در سوره بقره مىفرمايد:
«هُوَ الَّذِي خَلَقَ لَكُمْ ما فِي الأَْرْضِ جَمِيعاً»(25)
يعنى: و اوست آن (آفرينندهاى) كه همه آنچه در زمين است براى شما آفريد.
اين آيه بهرهبردارى از منابع و منافع زمين را متعلق به همه انسانها، در همه زمانها مىداند؛ كه بايد به طور اصولى و صحيح، در جهت رفع نيازها و رعايت حقوق ديگر انسانها در همه دورهها صورتپذيرد.
در آيه ديگر خداوند مىفرمايد:
«وَ لَقَدْ مَكَّنّاكُمْ فِي الأَْرْضِ وَ جَعَلْنا لَكُمْ فِيها مَعايِشَ»(26)
يعنى: شما را از امكانات زمين بهرهمند ساختيم و وسائل معيشت شما را در آن فراهم كرديم.
اين آيه نيز، بيانكننده توانايى و امتيازى است كه انسان روى زمين دارد، تا جايى كه در آن وسائل زندگى او فراهم شده است. روشن است كه داشتن محيط زيستى سالم، جزء اولين حقوق انسان براى زندگى در روى زمين است. بر همين اساس، خداوند نيز، پهنه طبيعت را زيستگاه انسانى قرار داده است.
در آيه 10 سوره الرحمن آمده است:
«وَ الأَْرْضَ وَضَعَها لِلأَْنامِ»
يعنى: و (خداوند) زمين را براى همگان قرار داد.
بر مبناى اين آيه كريمه، زمين و محيط زيست آن، حق همگانى است و همه حق دارند از آن بهرهمند شوند. بنابراين، استفاده از اين حق، بايد به گونهاى باشد كه امكان استفاده و بهرهبردارى از آن، براى نسل حاضر و نسلهاى آينده حفظ شود.
نكتهاى كه بايد بدان توجه داشت اين است كه، هرگاه حقّى براى انسان نسبت به چيزى پديد آيد، در مقابل آن تكليفى نيز خودنمايى خواهد كرد. به عبارت ديگر حق و تكليف، دو روى يك سكّهاند. اگر استفاده و بهرهبردارى از طبيعت و محيط زيست براى انسان به رسميت شناخته شده؛ اين حق، تكليفى نيز ايجاد مىكند و آن اين است كه انسان، وظيفه دارد به گونهاى از حق خود استفاده كند كه به حقوق ديگران لطمهاى وارد نكند. بر همين اساس، اگر انسان از محيط زيست استفاده مىكند، بايد استفاده او، به گونهاى باشد كه به حقوق ديگران در استفاده از آن خدشهاى وارد نشود.
در دستهاى از آيات قرآن، خداوند با نام بردن از عناصر محيط زيست، بر آفرينش آنها براى انسان تأكيد مىكند.
در سوره نحل خداوند مىفرمايد:
«وَ الأَْنْعامَ خَلَقَها لَكُمْ فِيها دِفْءٌ وَ مَنافِعُ وَ مِنْها تَأْكُلُونَ»(27)
يعنى: چهارپايان را آفريد كه براى شما از آنها گرما (جامههاى گرم) و سودهاى ديگر فراهم مىآيد و از آنها مىخوريد.
در همين سوره خداوند همچنين مىفرمايد:
«هُوَ الَّذِي أَنْزَلَ مِنَ السَّماءِ ماءً...»(28).
يعنى: اوست (خدايى) كه از آسمانها آب فرستاد كه از آن مىآشاميد و بدان درخت و گياه مىرويد، كه در آن (روييدهها)، دامهاى خود را مىچرانيد.
و در آيه بعد مىفرمايند:
«يُنْبِتُ لَكُمْ بِهِ الزَّرْعَ وَ الزَّيْتُونَ وَ النَّخِيلَ وَ الأَْعْنابَ وَ مِنْ كُلِّ الثَّمَراتِ»(29)
يعنى: و با آن برايتان كشتزارها و درختهاى زيتون و خرما و انگور و همه گونه محصول مىروياند.
در سوره نمل نيز خداوند مىفرمايد:
«وَ أَنْزَلَ لَكُمْ مِنَ السَّماءِ ماءً فَأَنْبَتْنا بِهِ حَدائِقَ ذاتَ بَهْجَةٍ»(30)
يعنى: براى شما از آسمان آب فرستاد، پس با آن آب، بوستانهايى شادىانگيز رويانيديم.
اين دسته از آيات كه در قرآن فراوان هستند، همه يك پيام دارند و آن اين كه آنچه از عناصر محيط زيست در روى زمين است، براى انسانهاست و همه انسانها حق دارند از اين الطاف الهى بهرهمند شوند و هيچكس نمىتواند اين حق خدادادى را از آنها سلب كند.
تعبيراتى نظير: «لكم = براى شما»، «الناس = مردم» و «الانام = همگان»، آشكارا بر اين مطلب دلالت دارند، كه اين نعمتها، براى همه مردم و حق همه آنهاست ـ صرفنظر از هرگونه عاملى، همچون مذهب، جنسيت، تابعيت و... ـ و همه حق دارند تا از اين نعمت ارزشمند الهى بهرهمند شوند و در پناه آن، زندگى سالم و امنى داشته باشند.
دستهاى از آيات قرآن هستند كه در آنها از واژه «تسخير» در مورد عناصر محيط زيست براى انسانها به كار رفته است. در اين آيات، آفتاب و ماه، باد و باران، كوهها و درّهها، جنگلها و سبزهزارها، حيوانات و ساير منابع زمينى و خلاصه همه موجودات را در خدمت انسان در آورده و همه را فرمانبردار انسان ساخته است تا او بتواند از همه آنها بهره برده و زندگى سعادتمندى را داشته باشد.
در فرهنگ قرآن، واژه تسخير به دو معنى آمده است: يكى در خدمت منافع و مصالح انسان بودن مانند تسخير خورشيد و ديگرى زمام اختيارش در دست بشر بودن مانند درياها و بسيارى از موجودات زمين.(31)
براى اين كه حق انسان در استفاده و بهرهبردارى از طبيعت را در اين قسم از آيات بيان كنيم، به چند نمونه اشاره مىكنيم:
خداوند در سوره نحل مىفرمايند:
«وَ سَخَّرَ لَكُمُ الشَّمْسَ وَ الْقَمَرَ...»(32)
يعنى: خداوند، خورشيد و ماه را مسخّر شما ساخت.
و در سوره ديگر چنين مىفرمايد:
«وَ سَخَّرَ لَكُمُ اللَّيْلَ وَ النَّهارَ...»(33)
يعنى: خداوند، شب و روز را براى شما تسخير كرد.
و در جاى ديگر اشاره مىكند:
«أَ لَمْ تَرَوْا أَنَّ اللّهَ سَخَّرَ لَكُمْ ما فِي السَّماواتِ وَ ما فِي الأَْرْضِ ...»(34)
يعنى: آيا نديديد كه خداوند آنچه در آسمانها و زمين است، مطيع شما كرد.
در جاى ديگر نيز، خداوند با مضامين مشابه قبل مىفرمايند:
«أَ لَمْ تَرَ أَنَّ اللّهَ سَخَّرَ لَكُمْ ما فِي الأَْرْضِ...»(35)
يعنى: آيا نديدى خداوند آنچه را در زمين است، مسخّر شما ساخت.
و موارد فراوان ديگرى كه بر همين معنا دلالت دارند.(36)
استاد شهيد مرتضى مطهرى، در مورد اين آيات مىفرمايند:
«در قرآن از مسخّر كردن ماه، خورشيد، شب، روز، دريا، نهرها، كوهها، باد و هر چه در آسمان و زمين است، ياد شده است. بديهى است كه در همه اين موارد، مقصود اين است كه اين امور طورى آفريده شدهاند كه رام انسان و مورد استفاده و بهرهبردارى انسان هستند».(37)
از آنچه گفته شد معلوم مىشود كه طبيعت و محيط زيست در متون دينى، حق همه انسانها در همه دورانهاست. بنابراين، در مقابل حق استفادهاى كه خداوند براى انسان در محيط زيست و طبيعت قائل شده است، وظيفهاى نيز بر عهده او گذاشته است كه آن، حفظ و حمايت و بهرهبردارى صحيح از محيط زيست است؛ زيرا هدف خداوند از در اختيار گذاشتن طبيعت براى انسان اين است كه جهت رفاه، آسايش و تكامل خود از آن بهرهمند شود. بنابراين، اگر در استفاده از اين امكانى كه در اختيار او قرار گرفته، زيادهروى كند، بر خلاف آن هدف متعالى اقدام كرده كه نتيجهاش به خطر افتادن حيات خود او و ديگران و بازماندن از سير تكاملى در مسير سعادت دنيا و آخرت خواهد بود.
به عنوان مثال، علم و فناورى، مهمترين ابزار تصرف انسان در طبيعت است. تلاش علمى و به كارگيرى فناورى در طبيعت و محيط زيست براى اين است، كه انسان بتواند از محيط زيست و طبيعت، جهت فراهم آوردن يك زندگى سعادتمندانه همراه با امنيت و آرامش استفاده كند؛ اما اگر انسان در استفاده از علم و فناورى براى تصرف در محيط زيست زياده روى كند، ثمرهاى جز مقهوريت و مغلوبيت او در مقابل سلطه زندگى ماشينى و صنعتى نخواهد داشت. اين همان چيزى است كه امروزه شاهد آن هستيم و به طور قطع هم خلاف دستورات و تعاليم اسلام است؛ زيرا اسلام، تسلط بر طبيعت را مىخواهد، اما زيادهروى در اين امر باعث شده كه كار از دست انسان خارج شود؛ به گونهاى كه سلامت، امنيت و انسانيت او در ميان پيچ و مهرههاى اين زندگى صنعتى و ماشينى گم شده است.(38)
با اين همه، تصرف در محيط زيست بايد به گونهاى باشد كه انسان را در جهت دستيابى به حيات طيبه و توسعه متعادل كه ضامن ارتقاى وضع جسمى و روحى بشر است، يارى كند.(39) به عبارت ديگر، تصرف در محيط زيست بايد به شيوهاى باشد كه آدمى را به غايت و هدف خلقت برساند. بدين جهت، استفاده از آن به طور دلخواه و بدون در نظر گرفتن اين كه اين نعمتها وسيلهاند نه هدف، خود باعث گمراهى و انحراف انسان از مسير حق خواهد بود. انسان به عنوان موجودى مختار، بايد به اين واقعيت تن دهد، كه زمين همانگونه كه محل رشد تكوينى و جسمى اوست، بايد محيط تكامل روحى و معنوى او نيز باشد؛ و چون اسباب و مقدمات تكامل روحىاش، ارادى و اختيارى است، پس بايد به شيوهاى عالمانه و مدبّرانه از محيط زيست، براى اين هدف متعالى استفاده كند؛(40) زيرا رسيدن به تكامل روحى و معنوى بدون بهرهمندى از محيط زيستى امن و سالم امكانپذير نخواهد بود.
تا اينجا بيان كرديم كه انسان حق دارد از محيط زيست سالم برخوردار باشد و آيات قرآن هم بر همين امر دلالت مىكرد. اما نكته مهم اين است، كه هر حقّى، تكليفى را در پى دارد؛ يعنى همان طور كه انسان حق دارد از محيط زيست سالم بهرهمند باشد، اين تكليف را نيز دارد كه اين حق را براى ديگران به رسميت بشناسد و از هر عملى كه ديگران را از داشتن محيط زيستى سالم، محروم كند، خوددارى نمايد.
مقام معظم رهبرى در اين باره مىفرمايند:
«هدف متعالى اسلام، برخوردار ساختن همه نسلها از نعمتهاى الهى، و ايجاد جامعهاى سالم و به دور از فاصله طبقاتى، و مستعد براى رشد و شكوفايى است و الزامات شرعى، براى حفظ تعادل و توازن در استفاده از مواهب طبيعى، با پرهيز از زيادهروى، و تعبّد به عدم اضرار به غير را، فراهم آورده است.»(41)
بنابراين، تصرف انسان در طبيعت و محيط زيست مطلق و نامحدود نيست؛ بلكه مقيد به چارچوبهايى است كه بايد آنها را رعايت كند. از جمله: عدم اضرار به غير، رعايت حقوق ديگران و حفظ حقوق نسلهاى آينده. عواملى همچون ايمان و اخلاق اسلامى از امورى است كه مىتواند رابطهاى مسالمتآميز بين انسان و محيط زيست برقرار كرده و به سلامتى و شادابى انسان و محيط زيست منجر شود.
بر همين اساس، در قرآن كريم، خداوند همان طور كه حق بهرهبردارى از محيط زيست و طبيعت را براى انسان قرار داده، مسؤوليت عمران و آبادانى زمين را هم بر عهده او گذاشته است. در سوره هود آمده است:
«هُوَ أَنْشَأَكُمْ مِنَ الأَْرْضِ وَ اسْتَعْمَرَكُمْ فِيها»(42)
يعنى: خداوند شما را از زمين پديد آورد و آبادى آن را به شما واگذاشت.
از اين آيه استفاده مىشود كه محافظت، عمران و آباد كردن محيط زيست از وظايف انسان است و هر عملى كه با آبادانى محيط زيست منافات داشته باشد، ممنوع است.
نكته ظريفى كه در اين آيه وجود دارد آن است كه قرآن نمىگويد، خداوند زمين را آباد كرد و در اختيار شما گذاشت؛ بلكه مىفرمايد: عمران و آبادانى زمين را به شما واگذار كرد. پس انسان مسؤوليت عمران و آبادانى زمين را بر عهده دارد(43) و مفهوم آيه اين است كه تخريب محيط زيست و نابودى آن، مخالف عمران و آبادانى است، پس بايد از آن پرهيز نمود.
قرآن كريم بارها بر رفتارهاى سازنده و اصلاحگرانه تأكيد كرده ـ كه به طور قطع، يكى از رفتارهاى اصلاحگرانه در زمين حفظ و حراست از طبيعت و محيط زيست است ـ و در مقابل، از رفتارهاى فسادانگيز نهى كرده است. در قرآن كريم در بسيارى موارد، واژه «صلاح» در مقابل «فساد» آمده است. خداوند در قرآن كريم مىفرمايند:
«وَ لا تُفْسِدُوا فِي الأَْرْضِ بَعْدَ إِصْلاحِها...»(44)
يعنى: و در زمين پس از اصلاح آن فساد نكنيد.
بدون شك، تخريب، نابودى و آلودهسازى محيط زيست يكى از مصاديق مهم رفتارهاى فسادانگيز در زمين است. همانگونه كه در آيه بالا هم آمده است، در بسيارى از آيات قرآن، واژه «فساد» همراه با «فى الارض» آمده است كه اين فساد در زمين، شامل فساد در طبيعت و محيط زيست نيز خواهد بود. به همين جهت، قرآن كريم با بيان عناصر محيط زيست و طبيعت، تخريب و نابودى آنها را مصداق بارز فساد مىداند و خطاب به پيامبر صلىاللهعليهوآله مىفرمايند:
«وَ إِذا تَوَلّى سَعى فِي الأَْرْضِ لِيُفْسِدَ فِيها وَ يُهْلِكَ الْحَرْثَ وَ النَّسْلَ وَ اللّهُ لا يُحِبُّ الْفَسادَ»(45)
يعنى: هنگامى كه روى بر مىگردانند (و از نزد تو خارج مىشوند) در راه فساد در زمين، كوشش مىكنند و زراعتها و چهارپايان را نابود مىسازند، (با اين كه مىدانند) خدا فساد را دوست نمىدارد.
از آيات ياد شده استفاده مىشود كه فساد داراى مفهومى بسيار گسترده است و شامل هرگونه نابسامانى، ويرانگرى، انحراف و ظلم مىگردد. به عبارت ديگر، فساد به هر گونه تخريب و ويرانگرى گفته مىشود كه نظام آفرينش را دچار مخاطره كند. يكى از نظمهاى موجود در آفرينش، نظم حاكم بر طبيعت و محيط زيست است كه هرگونه تخريب و نابودى آن، مشمول نهى در اين آيات خواهد شد. از اين رو، هرگونه رفتارى كه به بروز فساد و تخريب در عرصه محيط زيست ختم گردد، در تضاد با تعاليم عاليه اسلام بوده و ممنوع است. بر همين اساس، انسان بايد در عين استفاده و بهرهبردارى از محيط زيست، از هرگونه رفتار غيراصولى و فسادانگيز در اين باره بپرهيزد.
بنابراين، انسانها در عين اين كه حق استفاده از محيط زيست را دارا هستند، بايد اين حق را براى ديگران نيز قائل باشند؛ به اين معنى كه، با سوء استفاده از حق خود، حق ديگران را در بهرهمندى از محيط زيست سالم، پايمال نكنند.
انسان به عنوان جزئى از اين جهان، بايد با ديگر مخلوقات خداوند همكارى سازنده و پايدار داشته باشد. محيط زيست و طبيعت، محلى است كه انسان در آن متولد شده و رشد و نمو كرده است و گهواره انسان محسوب مىشود. بدين سبب، بايد به گونهاى با آن رابطه برقرار كند كه ضمن برخوردار شدن از مواهب طبيعى، در حفظ سلامت و پايدارى آن نيز بكوشد.
آيات و روايات فراوانى وجود دارد كه نشان مىدهد خداوند، طبيعت و محيط زيست را براى انسان آفريده و او حق تصرف در آن را دارد؛ اما از سوى ديگر تأكيد مىكند، كه حق بهرهمندى از محيط زيست، اختصاص به يك نسل ندارد. از اين رو، بايد بهرهبردارى از آن اصولى و عادلانه باشد؛ به طورى كه هم نسل حاضر و هم نسلهاى آينده بتوانند در پناه آن زندگى سالمى داشته باشند. بنابراين، سوء استفاده از اين حق كه منجر به آلودهسازى، تخريب و نابودى محيط زيست شود و در نتيجه به حق ديگران ـ بويژه نسلهاى آينده ـ در استفاده از آن خللى وارد كند، ممنوع است.
1ـ كارشناس ارشد حقوق بينالملل و پژوهشگر دانشگاه مفيد.
2ـ مقام معظم رهبرى، پيام به اولين همايش حقوق محيط زيست، روزنامه ايران، 22/3/1382.
3ـ عبدالله جوادى آملى، انتظار بشر از دين، اسراء، قم، 1380، ص 191.
4ـ اين كنفرانس به موجب قطعنامه شماره (××III) 2398 مجمع عمومى، از پنجم تا شانزدهم ژوئن 1972، در شهر «استكهلم» پايتخت سوئد برگزار شد. اين كنفرانس، بزرگترين كنفرانس بينالمللى در مورد محيط زيست بود كه تا اين تاريخ تشكيل شده بود و در آن، بيش از 6000 نفر به نمايندگى از 113 كشور و نزديك به همين تعداد نمايندگانى از سازمانهاى بينالمللى و 700 ناظر اعزامى از 400 سازمان غير دولتى و 1500 خبرنگار شركت داشتند. در اين كنفرانس چند سند مهم به تصويب رسيد، كه از جمله مىتوان به «اعلاميه كنفرانس ملل متحد در مورد محيط زيست» در 26 اصل با هدف حفاظت از محيط زيست و يك دستورالعمل يا «برنامه عمل» مشتمل بر 109 توصيه، در مورد تمهيدات هماهنگ براى مقابله با مشكلات زيست محيطى اشاره كرد. ر.ك.: آون گرين، محيط زيست، ترجمه احمد عليخانى، تهران، 1379، صص 34ـ30؛ همچنين ر.ك.:
Patricia W.Birnie and Alan E.Boyle, Basic Documents on International law and Environment, clarendon press, Oxford, 1996, PP.2-8.
5ـ بيست سال پس از كنفرانس استكهلم، سازمان ملل در راستاى رفع نارسايىها و كمبودهاى موجود، و با توجه به شرايط جديد، كنفرانسى را تحت عنوان «كنفرانس ملل متحد درباره محيط زيست و توسعه»، از سوم تا چهاردهم ژوئن 1992، در شهر «ريودوژانيرو» پايتخت برزيل برگزار كرد. در اين كنفرانس كه به موجب قطعنامه 228/44 مجمع عمومى تشكيل شد، 172 دولت، 6 سازمان بينالمللى وابسته به سازمان ملل، 000/10 نفر شركت كننده شامل 116 نفر از سران دولتها، 1400 نفر از سازمانهاى غيردولتى و حدود 9000 روزنامهنگار شركت داشتند. مسائل مطرح شده در اين كنفرانس عبارت بود از: محافظت از اتمسفر، كنترل آلودگى هوا، حفاظت از تنوّع گونهها، دفع صحيح مواد زائد، بهبود كيفيت زندگى، سلامت انسانها، حفاظت از اقيانوسها، حفاظت از جنگلها و بالاخره مسائل مالى جهت مبارزه با آلودگى محيط زيست. اسناد تصويب شده در اين كنفرانس عبارت بودند از: «اعلاميه كنفرانس ملل متحد درباره محيط زيست و توسعه»، «اعلاميه اصول در مورد جنگلها»، «طرح اقدام براى قرن 21». در ضمن در حاشيه اين كنفرانس دو سند مهم ديگر با عناوين «كنوانسيون تنوّع گونههاى زيستى» و «كنوانسيون تغييرات آب و هوايى» هم به تصويب رسيد. ر.ك.: اردشير امير ارجمند، حفاظت از محيط زيست و همبستگى بينالمللى، مجله تحقيقات حقوقى، ش 15، تابستان 1374، صص 342ـ336؛ آون گرين، پيشين، ص9؛ احمد لواسانى، كنفرانس بينالمللى محيط زيست در ريو، دفتر مطالعات سياسى و بينالمللى، تهران، 1372، صص56ـ52.
6ـ پس از گذشت 10 سال از كنفرانس ريو، كنفرانس بزرگ زيست محيطى با عنوان «كنفرانس سران توسعه پايدار»، از بيست و ششم آگوست تا چهارم سپتامبر 2002 در ژوهانسبورگ، پايتخت آفريقاى جنوبى با هدف بررسى و ارزيابى اجراى دستور كار 21، كه در كنفرانس ريو به تصويب رسيده بود، برگزار شد. در اين كنفرانس راههاى مبارزه با فقر، تخريب محيط زيست، مقابله با رشد بىرويه جمعيت و مباحث زيست محيطى ديگر مورد بحث و بررسى قرار گرفت. در پايان نيز سندى جهت اجرايى كردن تصميمات متخذه، به تصويب رسيد.WWW.Johannesburg summit.org
7ـ براى ملاحظه متن فارسى اعلاميه ر.ك.: اردشير اميرارجمند، پيشين، صص 426ـ421 و براى ملاحظه متن انگليسى آن نگاه كنيد:
Patricia W.Birnie and Alan E.Boyle, Op.cit, PP.2-8.
8ـ براى ملاحظه متن فارسى اعلاميه ر.ك.: همان، صص 436ـ431 و براى ملاحظه متن انگليسى نگاه كنيد:Ibid, pp.9-14.
9- Ibid, PP. 15-20.
10- Right to Environment.
11- Right to Decent, Healthful and safe Environment.
12ـ ر.ك.: عليرضا پارسا، محيط زيست و حقوق بشر، اطلاعات سياسى ـ اقتصادى، ش 136ـ135، ص 130.
13ـ ر.ك.: گودرز افتخار جهرمى، حق بر محيط زيست، با تأكيد بر حق دسترسى بر اطلاعات زيست محيطى، نخستين همايش حقوق محيط زيست ايران، تهران، 1382، صص 4ـ1.
14ـ به عنوان نمونه مىتوان از: اعلاميه استكهلم، پيش از طرح سومين ميثاق بينالمللى حقوق همبستگى، منشور آفريقايى حقوق بشر و پروتكل الحاقى به كنوانسيون آمريكايى حقوق بشر نام برد.
15ـ قوانين اساسى بيش از 60 كشور جهان، كه اخيرا تصويب يا اصلاح شده، اين حق را به رسميت شناختهاند. براى نمونه، اصل 50 قانون اساسى اوكراين مصوب 28 ژوئن 1996 بيان مىكند كه: «هر فرد حق دارد كه از محيط زيستى امن و سالم و جبران خسارات ناشى از نقص اين حق برخوردار باشد». به نقل از: ديناه شلتون، تشريفات و آيين دادرسى حقوق بينالملل محيط زيست، ترجمه محمدحسن حبيبى، انتشارات دانشگاه تهران، 1381، ج 2، ص 319.
16ـ ر.ك.: ابوالقاسم گرجى، اسلام و محيط زيست، مجله نور علم، ش 4، خرداد 1363، ص 115.
17ـ انعام / 38.
18ـ نحل / 89.
19ـ «ان الله تبارك و تعالى انزل فى القرآن تبيان كل شىء....»، عبد على بن جمعه الحويزى، تفسير نور الثقلين، دارالكتب العلميه، قم، 1342، ج 3، ص 74؛ محمد بن يعقوب الكلينى، اصول الكافى، دار التعارف للمطبوعات، 1411 ق.، ج 1، ص113.
20ـ محمد بن يعقوب الكلينى، همان، ص 113.
21ـ ناصر مكارم شيرازى و ديگران، تفسير نمونه، دار الكتب الاسلاميه، تهران، 1379، ج 11، ص 361.
22ـ محمد ربانى، بهرهگيرى شايسته از محيط زيست با الهام از تعاليم اسلام، مجموعه مقالات همايش اسلام و محيط زيست، سازمان حفاظت محيط زيست، تهران، 1378، ص 223.
23ـ مقام معظم رهبرى، پيشين، ص 4.
24ـ ر.ك.: ابوالقاسم گرجى، پيشين، ص 115.
25ـ بقره / 29.
26ـ اعراف / 10.
27ـ نحل / 5.
28ـ نحل / 10.
29ـ نحل / 11.
30ـ نمل / 60.
31ـ ناصر مكارم شيرازى و ديگران، پيشين، ج 10، ص 356.
32ـ ابراهيم / 33.
33ـ نحل / 12.
34ـ لقمان / 20.
35ـ حج / 65.
36ـ به عنوان نمونه ر.ك.: حج / 36؛ نحل / 14.
37ـ مرتضى مطهرى، مقدمهاى بر جهانبينى اسلامى، صدرا، تهران، 1373، ج 2، ص 57.
38ـ ر.ك.: محمد جواد باهنر، انسان و خودسازى، به نقل از: صادق اصغرى لفمجانى؛ مبانى حفاظت از محيط زيست در اسلام، دفتر نشر فرهنگ اسلامى و سازمان حفاظت محيط زيست، تهران، 1378، ص 87.
39ـ محمد ربانى، پيشين، ص 233.
40ـ صادق اصغرى لفمجانى، پيشين، ص 92.
41ـ مقام معظم رهبرى، پيشين، ص 4.
42ـ هود / 61.
43ـ ناصر مكارم شيرازى و ديگران، پيشين، ج 9، ص 151.
44ـ اعراف / 56.
45ـ بقره / 205.