در مباحث جديد تفسير و روشهاي تفسيري، عناوين مختلفي چون « روش تفسيري »، «گرايش » يا « الوان » و « اسلوب » برخورد ميكنيم .
در اين نوشتار ـ به طور اختصار ـ به اسلوبهاي تفسيري مربوط به شكل ظاهري نگارشهاي تفسيري پرداخته ميشود.
اسلوبهاي تفسيري، عبارت است از اين كه مفسران با چه شيوهاي و به چه شكلي قرآن را نگارش و تاليف كردهاند. بنابراين، بحث اسلوبهاي نگارشي، مربوط به شكل ظاهري نوشتاري تفسيري است و ربطي به محتوا، متن و روش تفسيري ندارد. اسلوبها به علت گستره تنوع و اختلاف در شكل، از جهات مختلف قابل بررسي هستند كه در اينجا به مهمترين آنها اشاره ميشود :
1ـ مفسر، گاهي به اختصار و زماني به تفصيل و يا در حد ميان اين دو نوع، قرآن را تفسير ميكند، و از اين لحاظ بايد تفاسير را به سه دسته تفسيم نمود: مختصر، متوسط و مفصل.
2ـ تفسير شرحي، يا مزجي. مقصود اول آن است كه مفسرنخست، آيه را به عنوان يك متن ميآورد، سپس به شرح آن ميپردازد. بيشتر مفسران، آيات را به صورت جمله به جمله و كلمه به كلمه ذكر نموده و آن را شرح و تفسير مينمايند.
مقصود از تفسير مزجي هم اين است كه مفسير متن قرآن را ـ مانند برخي از متون علمي ـ با عبارت شرح مخلوط ميكند، به طوري كه عبارت متن، در عبارت شرح، گم ميشود؛ البته با توجه به اين نكته كه جملهها و كلمات قرآن، گويا و متمايز از كلام بشري است. در بين تفاسير شيعه، تفسير و جيز سيد عبدالله شبر، و در اين اسلوب تفسيري، بيشتر در تفاسير مختصر قرآن يافت ميشود، نه در تفاسير متوسط يا مفصل.
3ـ برخي از تفاسير، در بيان مطالب متنوع تفسيري، ترتيب و نظم خاصي را رعايت نمودهاند و « تفسير منظم » نام گرفتهاند. برخي ديگر، مطالب تفسيري را بدون هيچ ترتيب خاصي، داخل در هم ( مختلط ) ذكر كردهاند .
تفسير معروف مجمع البيان طبرسي در نوع خود از منظمترين تفسيرها بشمار ميرود . طبرسي، اول آيات را ذكر ميكند، سپس تحت عناوين جداگانهاي، از قبيل النزول، اللغة، الاعراب، القرائة، الحجه ( دليل هر قرائت )، القصه و المعني، مطالب متنوع را در حد نياز، جدا از هم بيان كرده است. برعكس، تفسير قرطبي اين مطالب را بدون ترتيب و نظم آورده، ولي در ذيل آيه، مطالب گوناگون را با قيد شماره مورد بحث قرار ميدهد.
تفسير «مراغي»، از شيخ امد مصطفس المراغي ـ از علماي اخير مصر ـ در تفسير آيات، اولاً با عنوان « تفسير المفردات» لغات را معني ميكند. ثانياً با عنوان «المعني الجملي» خلاصه آيات و ربط آنها را به ما قبل، شرح ميدهد. ثالثاً با عنوان « الايضاح » به ترتيب ، به شرح تفسير آيات ميپردازد. در بين تفاسير متاخر، تفسير ديگري نيز با رعايت نظم خاص ديده ميشود. به عنوان مثال ، تفسير نيشابوري، مباحث را جداگانه عنوان كرده، بحث تاويل را بر آنها افزوده، ولي لغت را، در ضمن تفسير بيان نموده است. براي نوع دوم ( مختلط ) ميتوان به تفسير « رُوح الجنان و َروح الجنان » از ابوالفتح رازي و تفسير « الجامع لأحكام القرآن » - از ابوعبدالله محمد بن ابي بكر انصاري قرطبي ـ اشاره نمود .
4ـ جهت ديگر در بحث اسلوبهاي تفسيري ، تفسير ترتيبي و موضوعي است. يعني آيا تفسير نگاشته شده ترتيبي است، يا موضوعي ؟ منظور از ترتيي، آن است كه مفسر ، آيات قرآن را به ترتيب مصحف موجود، با تسلسل، طبق نظر قرآني، سوره به سوره و آيه به آيه تفسير ميكند 4. و يا مطابق با ترتيب نزول، به تفسير آيات ميپردازد.
منظور از تفسير موضوعي، آن است كه مفسر، آيات مختلف درباره يك موضوع در سرتاسر قرآن را كه در حوادث و فرصتهاي مختلف آمده است، جمعآوري و جمعبندي نموده و از مجموع آنها ، نظر قرآن درباره آن موضوع و ابعادش را روشن مينمايد5.
تفسير ترتيبي، خود بر چند نوع ميباشد . گاهي تفسير تمام قرآن است ؛ گاهي چند سوره و زماني يك سوره. تفسير موضوعي نيز يا اتحادي است يا ارتباطي ؛ « اتحادي » يعني تنها يك موضوع ـ مانند معاد يا تقوا و يا ... ـ در قرآن مورد بررسي قرار ميگيرد ، اما « ارتباطي » يعني دو موضوع مرتبط با هم ـ مانند ايمان و عمل صالح يا مرگ و معاد ـ در قرآن مورد تحليل و تسير قرار ميگيرد. به نمودار زير توجه كنيد:
تفسير، يا ترتيبي است و يا موضوعي، و هر تفسيري كه به روش ترتيبي نوشته شود يا مطابق ترتيب مصحف است يا مطابق ترتيب نزول، همچنين يا تفسير تمام قرآن است، يا تفسير چند سوره و يا تفسير يك سوره را در بردارد.
اما تفسير موضوعي به دو نحو نگاشته ميشود:
اتحادي: فقط موضوع واحد و مستقل دارد، مانند بحث معاد.
ارتباطي: دو موضوع كه با هم ارتباط داشته باشند، مانند ايمان و عمل صالح . شاخههاي ديگر تفاسير ترتيبي عبارتند از: مختصر، متوسط و مفصل، كه هر يك از اينها در يكي از قالبهاي مزجي ، شرحي، اختلاطي و منظم يا انتظامي، تأليف و تدوين ميشوند. در نتيجه، يك تفسير ممكن است چند عنوان به خود بگيرد: ترتيبي، تمام قرآن، مفصل، شرحي و منظم، كه بر همين اساس به معرفي آنها پرداخته ميشود.
براي تفسير تمام قرآن، كه مفصل، منظم، شرحي و مطابق با ترتيب مصحف موجود باشد، به عنوان مثال، ميتوان « مجمع البيان » ـ تاليف امين الاسلام طبرسي ( 548 – 468 هـ.ق ) ـ را از تفاسير شيعه، نام برد. در اين تفسير ، هر بحثي با ترتيب و عنوان گذاري وجدا از هم مطرح شده است؛ پس از ذكر آيه، عناوين « القرائه »، « الحجه »، « اللغة »، « الاعراب » ، « النزول » ، « المعني »، وگاهي عنوان قصه ... گنجانده شده است. تفسير « من وحي القرآن » ـ از سيد محمد حسين فضل الله ، دانشمند مبارز و معاصر لبناني ـ نيز چنين است . تفسير « نمونه » ـ تاليف آية الله مكارم شيرازي و همكاران ـ هم منظم، شرحي و مفصل است. از تفاسير اهل سنت « تفسير المراغي » ـ تأليف احمد مصطفي بن محمد بن عبدالمنعم المراغي « 1371 -1300 هـ.ق ) را ميتوان نام برد ، كه ايشان نيزمباحث را مرتب و منظم نموده و با عناوين « ذكر آيات مرتبط المعني»، « تفسير المفردات»، « معني الجملات»، « المعني الجملي»، « الايضاح» و « ما تضمنت السور من الموضوعات» ( محتوا و شرح آيات ) مورد بحث قرارداده است. تسفير « غرائب القرآن و رغائب الفرقان » ـ از نظام الدين نيشابوري، شافعي اشعري ـ هم از اين نمونه است . براي تفسير تمام قرآن ( مفصل، مختلط، شرحي و مطابق با ترتيب قرآن موجود)، تفسير « رُوح الجنان و رَوح الجنان» تأليف ابوالفتوح رازي ( 535 – 480 هـ.ق ) از قديميترين و مشهورترين تفاسير فارسي با نثر و عبارتهاي زيبا است و مثالي براي تفسير تمام قرآن ( مفصل، مختلط، شرحي و مطابق با ترتيب قرآن موجود) به شمار ميرود.
از ميان تفاسير اهل سنت، نيز « الجامع لأحكام القرآن » ـ تاليف ابو عبدالله محمد بن ابيبكر انصاري خزرجي قرطبي ( م 671 هـ.ق ) ـ را با ويژگيهاي فوق ميتوان نام برد. تفسير « زاد المسير » ابن جوزي ، تفسير « روح المعاني » ـ تأليف آلوسي بغدادي ـ تفسير « كشاف » زمخشري و تفسير « القرآن العظيم » ابن كثير نيز در اين زمره قرار ميگيرند. نوع ديگري از تفاسير كه تمام قرآن را مطرح كردهاند تفاسير مزجي هستند كه مختصر بوده، و متن را با شرح خود ممزوج نمودهاند. مانند: تفسير شبر ( تفسير و جيز ) ـ از سيد عبدالله شبر ـ و « تفسير المبين » ـ از علامه محمد جواد مغنيه كه از تفسيرهاي شيعه است ـ از تفسيرهاي اهل سنت، ميتوان از « تفسير الجلالين» ـ از جلال الدين محلي و جلال الدين سيوطي ـ نام برد.
برخي از آنها عبارتند از : تفسير ملاصدرا، عنوان تفسير، تفسير القرآن الكريم ـ تأليف محمد بن ابراهيم صدرالدين شيرازي ، معروف به صدر المتألين ـ « تفسير نوين » ـ تأليف محمدتقي شريعتي6 ـ « تفسير جزء سي » ـ تأليف شيخ محمد عبده ـ « آلاء الرحمن » ـ از علامه محمدجواد بلاغي 7 ـ « پرتوي از قرآن » ـ از سيد محمود طالقاني 8 ـ « المنار » ـ شيخ محمد عبده و محمد رشيد رضا شافعي اشعري9 ـ « منتهي المرام » ـ محمد بن حسين بن امام قاسم بن محمد شيعي زيدي مذهب10 ـ
تفسير سوره حمد از امام خميني ( ره )، تفسير سورة الحجرات از محمد تقي مدرسي، مربي نموتي (تفسر لقمان) از جعفر سبحاني، تفسير سوره واقعه از سيد محمد باقر حجتي، تفسير سوره ص از علي مشكيني و تفسير سوره نور از بانو امين اصفهاني. بيشتر اين تفاسير با اسلوبي مختصر و منظم و شرحي نوشته شدهاند.
1ـ بيان المعاني علي حسب ترتيب النزول، ملا حويش، قرن چهاردم ، 12 جلدي در 6 مجلد، ترتيبي، تفسير تمام قرآن و مطابق ترتيب نزول، عبدالقادر ملاحويش آل غازي العاني ( الحنفي الاشعري )، تاريخ تأليف 1355 هـ.ق من اولاد الامام موسي الكاظم (ع) ـ شيوه تفسيري وي: بيان معاني آيات، بيان ناسخ و منسوخ، تحليل.
2- تسفير الحديث: محمد عزة الدروزة ـ نيمه دوم قرن چهاردم 1380 هـ.ق 12 جزء 6 مجلد، ترتيبي، تسفير تمام قرآن و مطابق ترتيب نزول، محمد عزة دروزة النابلسي، ( السني الاشعري )، ولادت 1305 هـ . وفات 1400 هـ.ق، روش تفسيري: تسفير سوره حمد، سپس علق و در پايان به النصر ختم مييابد؛ فضل سوره، لغات سوره، دستهبندي موضوعات و تبيين و تفسير آن .
3ـ پا به پاي وحي، از مهندس مهدي بازرگان ، تفسير تدبري قرآن بر حسب نزول است؛ اين تفسير شانزده گروه از آيات را مطابق ترتيل نزول ، با نظم خاصي تفسير نموده است و پس از آن به مباحث علوم تجربي در قرآن كريم ميپردازد.
تاريخ تفسير موضوعي را ميتوان از زمان تأليف كتابهاي آيات الاحكام، از جمله تفسير آيات الاحكام نوشته صائب كلبي كوفي و فقه القرآن قطب الدين راوندي دانست.
نبوت در قرآن، نوشته مكارم شيرازي ( پيام قرآن )، امام در قرآن، از مكارم شيرازي ( پيام قرآن)، حكومت در قرآن، نيز از مكارم شيرازي ( پيام قرآن ) و اخلاق در قرآن، اثر محمدتقي مصباح يزدي.
توحيد و شرك در قرآن، اثر جعفر سبحاني، جامعه و تاريخ از ديدگاه قرآن از مصباح يزدي، ظهور و سقوط تمدنها از ديدگاه قرآن اثر علي كرمي، ” آفرينش و رستاخيز “ ( شينيامالينو ) ترجمه دوستخواه و ” آغاز و انجام جهان “ اثر محمدامين رضوي .
پيام قرآن؛ در ده جلد، تاليف استاد مكارم شيرازي و همكاران. منشور جاويد قرآن؛ تاكنون در دوازده مجلد منتشر شده، تاليف استاد جعفر سبحاني. تفسير موضوعي قرآن مجيد؛ در چهارده مجلد ، تأليف استاد عبدالله جوادي آملي، تفسير الموضوعي للقرآن الكريم؛ در دوازده مجلد، تأليف سميح عاطف الزين. گامي به سوي تسفير موضوعي سورههاي قرآن كريم؛ محمد غزالي، ترجمه علي اصغر محمدي .11
1ـ مربوط به شيوه روشن و منظم مفسر، بر اساس منبع و رهيافت است ؛ ر. ك: هدي جاسم، المنهج الاثري، ص 23.
2ـ مربوط به پيش فرضهاي مفسر است ؛ ر. ك : همان .
3ـ فهد رومي، سليمان، اتجاهات التفسير، ج 3/826.
4ـ ر . ك : همان ؛ ايشان ، نام ديگر تفسير ترتيبي را تفسير تحليلي بر ميشمارند و تفسير موضوعي و ترتيبي را از اساليب التفسير ميدانند، نه از مناهج و روشهاي تفسيري .
5ـ پيام قرآن