تبیین نقش مولفه صبر پیامبر اکرم(ص) در رهبری جامعه با تاکید بر محتوای آیات 126-128 سوره نحل

پدیدآورمحمدتقی احمدی پرتو

نشریهمجموعه مقالات همایش ملی مقاومت اسلامی از نگاه قرآن کریم

منبع مقاله

کلمات کلیدی4076

چکیدهدر مسیر اهداف انبیاء دراصلاح و هدایت و پیشرفت جامعه بشری به سوی تعالیم الهی و ساختن جامعه ای متعالی، همه مردم، در همه امور باید مقاوم و صابر باشند، ولی در قرآن نقش مولفه صبر، به عنوان راهبردی برای پیروزی و گسترش اسلام، و یکی از عناصر اصلی و اجتناب ناپذیر در رهبری پیامبر اکرم، بسیار پر رنگ تر از دیگران دیده شده است. سوال اصلی این پژوهش در این باره است که نقش مولفه صبر در پیامبر اکرم (ص) به عنوان رهبر جامعه دینی در رهبری جامعه چیست؟ چرایی و چگونگی این مطلب در بررسی قران با استفاده از روش تحلیلی و توصیفی و با رویکردی تنزیلی و بررسی محتوایی آیات 126-128 سوره نحل، توضیح داده شده است. برخی نتایج حاصله: الف؛ نقش پیامبر به عنوان رهبر جامعه، در صبر ورزی با دیگر مسلمانان متفاوت است. ب؛ از آنجا که پیامبر به عنوان رهبر جامعه مسِولیت دیگران را نیز بر عهده دارد، لذا بایستی پیشتر، بیشتر و به تناوب دستور به صبر را دریافت کند.ج؛ در آیه 127سوره نحل، پیامبر در عین اختیار مسلمانان به حق مقابله به مثل و.. منحصرا مامور به صبر شده است. د؛ راهبرد صبر پیامبر (ص) نتایج مهمی از جمله بی اثر کردن توطئه دشمنان، جذب قلوب، گسترش اسلام و... در بر داشته است.

share 2134 بازدید

مفهوم شناسی: واژه صبراز ریشه (ص ب ر ) یکی از معنای آن حبس نفس و خودداری کردن است ( ابن فارس،1404ق، ج3: ص 329) و در لغت به معنای استقامت و بردباری، ضد جزع و نابردباری آمده است( فراهیدی، 1410ق، ج7: ص115) این واژه با این کلمات نیز در قرآن مترادف وتا حدودی هم پوشانی دارد: حلم، ربص، ثبت، سکن، نظر، طامن، شرح صدر. در ضمن با این کلمات نیز که در قرآن آمده متضاد است: جزع، عجل، سبق، ذبب، قسی، فزع. البته برای صبر معانی دیگری نیز گفته شده که وجه مشترک همه آنها، مقاومت در برابر ناملایمات، استقامت، پایداری و ثبات قدم می باشد.( صالحی، 1397، ص 154-157)

طرح مساله: نقش رهبران جوامع دینی، عبور دادن مردم و جوامع، از ظلمت ها و گمراهی ها و پرتگاه های سقوط به سوی روشنایی و موفقیت و کمال است. قران کریم، رسالت و وظیفه پیامبر خاتم را در سوره ابراهیم چنین بیان می کند:« الر كِتابٌ أَنْزَلْناهُ إِلَيْكَ لِتُخْرِجَ النَّاسَ مِنَ الظُّلُماتِ إِلَى النُّورِ بِإِذْنِ رَبِّهِمْ إِلى‏ صِراطِ الْعَزيزِ الْحَميدِ *الف، لام، راء. كتابى است كه آن را به سوى تو فرود آورديم تا مردم را به اذن پروردگارشان از تاريكيها به سوى روشنايى بيرون آورى: به سوى راه آن شكست ناپذير ستوده‏»  (ابراهیم: 1) علامه طباطبایی با وجود مکی بودن این سوره، با توجه به سیاق آیه می فرماید منظور از ناس همه مردم هستند نه فقط قوم پیامبر.( طباطبایی، 1390ق، ج12: ص7)

همچنان که وظیفه و رسالت حضرت موسی را در قبال قوم خود خارج ساختن و رهاسازی آنان از زیر بار ظلمت ها بیان می دارد.«وَ لَقَدْ أَرْسَلْنا مُوسى‏ بِآياتِنا أَنْ أَخْرِجْ قَوْمَكَ مِنَ الظُّلُماتِ إِلَى النُّورِ وَ ذَكِّرْهُمْ بِأَيَّامِ اللَّهِ إِنَّ في‏ ذلِكَ لَآياتٍ لِكُلِّ صَبَّارٍ شَكُورٍ *و در حقيقت، موسى را با آيات خود فرستاديم و به او فرموديم‏كه قوم خود را از تاريكيها به سوى روشنايى بيرون آور، و روزهاى خدا را به آنان يادآورى كن، كه قطعا در اين يادآورى‏، براى هر شكيباى سپاسگزارى عبرتهاست.» ( ابراهیم: 5)این نقش برای رسول، در چند سوره دیگر نیز یاداوری شده است.(مائده: 16؛ طلاق: 11: حدید: 9)

همان گونه که در آیات شریفه گذشت نقش و وظیفه اساسی پیامبران الهی، رهبری و مدیریت در خارج ساختن مردم از تاریکی هاست. یکی از مفسران معاصر در این زمینه می فرماید: قرآن مجيد گرچه كتاب هدايت و نجات بشر است ولى نياز به مجرى و پياده كننده دارد، بايد رهبرى همچون پيامبر باشد كه با حرکت دادن مردم از محیط ظلمت و تاریکی، گمگشتگان راه حقيقت را از ظلمات بدبختى و جهالت به نور سعادت و کمال هدايت كند (مکارم،1371، ج10: ص267)

ضرورت رهبری جامعه مساله ای بدیهی است و نیاز چندانی به استدلال ندارد گرچه در آیات قران شواهدی وجود دارد که به این مساله پرداخته است از جمله در داستان عزیمت حضرت موسی به سوی کوه طور که ایشان برای 30 روز غیبت خود، جانشینی برای رهبری امت قرار داد(بقره: 49) همچنین مساله قرار دادن امام برای جامعه که به عنوان مهمترین وظیفه پیامبر خاتم به آن اشاره شده است.(مائده: 3و67)

پیمودن مسیر سخت اصلاح عقاید، آداب و رسوم غلط و ضد فطری و ایجاد تحول و دگرگونی عمیق در انسانها و جوامع، نیاز مند شرایطی است که از مهمترین آنها، صبر بر مشکلات و موانع، مقاومت در برابر دشمنان و استقامت در راه پرفراز و نشیب هدایتگری و راهبری جامعه است.

شرح صدر موهبتی است که به هنگام بعثت پیامبران از جانب خدا به آنان عطا می گردد زیرا بدون شرح صدر نمی توان به رهبری و مدیریت جامعه پرداخت و تحمل مشکلات طاقت فرسای هدایت و رهبری مردم بدون این موهبت ممکن نیست همان گونه که حضرت موسی در ابتدای قبول مسئولیت رهبری و رسالت از خداوند درخواست شرح صدر نمود.(طه: 25-28) همچنان که خداوند خطاب به پیامبر خاتم،(انشراح: 1) از شرح صدر به عنوان نعمتی که به پیامبر عنایت فرموده سخن گفته است،(نقوی، 1386،ص164)

روش تحقیق و گردآوری اطلاعات؛ این تحقیق با روش گرداوری از منابع کتابخانه ای و تحلیل آیات و روایات مربوطه  با توجه به سبک ونگاه تنزیلی به ایات انجام شده است.

a.                  پیشینه ای از تحقیقات انجام گرفته:

بحث صبر به عنوان مولفه ای برای رهبران و مدیران جوامع دینی ذیل مباحثی مانند شرایط و ویژگی های رهبر و مدیر اسلامی، معیارهای رهبری دینی، ایزارهای مدیریت و...و تحت عناوینی مثل سعه صدر، شرح صدر، صبر، استقامت و مقاومت آمده است. معمولا در کتاب هایی که تحت عنوان ویژگی های مدیریت اسلامی نگاشته شده است به موضوع صبر و استقامت به عنوان یکی از ویژگی ها، اشاره شده است.

از جمله در کتاب های زیر: قوامی در کتاب  دانش مدیریت در قرآن یکی از 18 معیار ایجابی گزینش مدیریت الهی را صبر دانسته است ( قوامی،1393، ص122)آیت الله مکارم شیرازی در کتاب مدیریت و فرماندهی در اسلام بعد از برشمردن 14 شرط از صفات و شرایط مدیران از شروط دیگری نام برده است که از جمله آنها  صبر و استقامت و شکیبایی است.( مکارم شیرازی، 1389، ص 161)

سویزی در کتاب مدیریت در قرآن و سنت بعد از شمارش صفات مدیران در قرآن و احادیث، وظایف مدیران از منظر قرآن و روایات، معیارهای مدیریت و رهبری و اصول مدیریت اسلامی هیچ اشاره ای به مولفه صبر نکرده است و تنها در بحث ابزارهای موثر در اصول مدیریت اسلامی به شرح صدر اشاره کوتاهی کرده است.ایشان شرح صدر را به معنای بصیرت، مدارا...و صبر و استقامت وابزاری برای فائق آمدن بر مشکلات دانسته است ( سویزی، 1382، ص114)

از دیگر تالیفات در این زمینه سلوک مدیریت از دیدگاه امیرالمومنین علیه السلام است که مولف در ضمن بیان وظایف عام مدیریت، از صبر و شکیبایی بعنوان یکی از 18 وظیفه مدیر نام برده است. ایشان صبر در مدیر را به معنای خویشتن داری و حبس نفس و شکیبایی نسبت به چیزی که عقل و دین، انجام آن را نهی کرده، دانسته است.(رشید، 1380، ص39)

 آقای سید رضا تقوی نیز در کتاب نگرشی بر مدیریت اسلامی به بیان دیدگاه های مختلف از جمله دیدگاه اخوان الصفا که طرفداران فلسفه یونانی بوده و در مدیریت و رهبری دارای نظرات خاصی بوده اند، پرداخته است. این گروه برای رهبر جامعه، دوازده ویژگی ذکر کرده است که در آن هیچ اشاره ای به ویژگی صبر نشده است. همچنان که مولف محترم نیز به سعه صدر به عنوان یکی از ابزارهای مدیریت اشاره کرده ولی در معیارهای شایستگی مدیریت، ویژگی های مدیر، عوامل موفقیت و اخلاق مدیریت اشاره ای به این موضوع نکرده است.( تقوی، 1386، صص 37و 162)

 از دیگر تالیفات در این زمینه کتاب سیمای صابران در قرآن نوشته یوسف قرضاوی و ترجمه لسانی فشارکی است که مولف ضمن تشریح مفصل بحث صبر در قرآن و جلوه های صبر پیامبران، اشاره ای در حد چند خط به مساله رهبری و صبر داشته است. محمد علی حسین زاده نیز در کتاب مدیران و اخلاق اسلامی به شرح صدر به عنوان ابزار ظاهری و بیرونی برای مدیریت پرداخته است.

b.                 ضرورت تحقیق:

با تمام توجهی که مولفان محترم در کتاب های نوشته شده به ویژگی های حاکمان از جمله مولفه صبر در گفتمان قرآنی داشته اند ولی مساله ای با این درجه از اهمیت که در قران مورد تاکید زیادی قرار گرفته و حتی به عنوان یکی از دو رکن امامت و پیشوایی مردم از آن نام برده شده است مورد غفلت یا کم اعتنایی قرار گرفته و صرفا به عنوان یکی از ویژگی ها یا ابزارها یا وظایف رهبران و مدیران به آن اشاره شده است بدون آنکه نقش آن در رهبری جامعه مورد بررسی قرار بگیرد. لذا در این تحقیق بر آن شدیم به تبیین نقش این ویژگی مهم در رهبری جامعه با توجه به آیات قران در سوره نحل و دیگر آیات وارده در سیر نزول آیات بپردازیم.

لازم به ذکر است، مبنای ما در این پژوهش در جدول ترتیب نزول سوره ها، جدول بدست آمده استاد بهجت پور است که حاصل سالها تلاش ایشان و مطالعه سندی و محتوایی، دهها روایت و کتاب و بررسی  حدود 17 جدول منقول از اهل بیت علیهم السلام، صحابه و دیگران می باشد.( بهجت پور، 1392، ص 301-348) 

c.                  گزارش آیه 126-128 سوره مبارکه نحل در تفاسیر:

سوره نحل در ترتیب مصحفی به عنوان شانزدهمین سوره بعد از سوره حجر و قبل از سوره اسراء آمده است و در ترتیب نزول طبق جدولی که استاد بهجت پور ذکر کرده به عنوان هفتادمین سوره، بعد از سوره کهف و قبل از سوره نوح آمده است. 

محل نزول: عده ای از مفسران این آیات را مدنی دانسته و آن را خارج از سوره نحل -که مکی شمرده شده است-قلمدادکرده اند،(قمی، 1363، ج1: ص392؛ دینوری، 1424ق، ج1: ص429) برخی نیز  این آیات را همچون بقیه آیات سوره، مکی دانسته اند.( طبرانی، 2008، ج4، ص57؛ قرطبی، 1364، ج10، ص 65) استاد بهجت پور نیز این سوره را مکی دانسته است.( بهجت پور، 1394، ص 318)

2.3شان نزول: در شان نزول آین آیات مساله جنگ احد و مثله شدن حضرت حمزه و کشته های مسلمانان، بدست کفار قریش، نقلی است که بسیار از مفسران به آن پرداخته اند(مقاتل،1423ق،  ج2: ص494؛ قمی، 1363، ج1: ص 392 ) البته برخی فقط به ذکر داستان شان نزول، پرداخته ولی آیات را طبق آن تفسیر نکرده اند(فخر رازی، 1420ق، ج20،ص289)بعضی، احتمال داده اند معنای آیه، عام و قضیه حضرت حمزه، به عنوان مصداق و مثالی برای آیه باشد، در این صورت این آیات نیز مثل بقیه سوره، مکی هستند.(ابن جزی،1416 ق، ج1: ص439)

عده ای نیز مثل ابن سیرین و مجاهد و ابراهیم: را نامربوط به داستان احد و مثله شدن و... دانسته و پیام کلی از آیه برداشت نموده اند.(شیخ طوسی،1431ق، ج6: ص  398) آلوسی نیز به نقل از نحاس آیه را مکی و بی ارتباط با قضیه حضرت حمزه دانسته است.( آلوسی، 1415ق، ج 7: ص490) برخی نیز با مکی دانستن آیه، اصل داستان واکنش خاص مطرح شده توسط پیامبر در رابطه با مثله شدن حضرت حمزه را انکار و آن را مشوش و حدس و گمان راویان خوانده اند.( شعرانی، 1390،ج2: ص732  )برخی نیز شان نزل آیات را سالها بعد و در فتح مکه دانسته اند.( نسائی، 1410ق، ج1: ص641)

موقعیت نزول: سیوطی، این آیات را مکی و نزول آن را در شرایط  ضعف و قلت مسلمین می داند که مسلمانان بعلت نداشتن قدرت و سلطه، چاره ای غیر از مماشات با مشرکان و صبر و تحمل در مقابل آنان یا مقابله به مثل در حد پاسخ به همان میزان اذیت ها، نداشته اند.( سیوطی، 1404ق، ج1 ص207) اما مولف التحریر و التنویر با وجود مکی دانستن آیات، نزول آن را در شرایط برتری موقعیت و قدرت  مسلمانان بر مشرکان دانسته است.( ابن عاشور،1420ق، ج13: ص270) مجمع البیان به نقل از حسن، این آیات را مربوط به دوره قبل از دستور به قتال عمومی با مشرکان می داند.(طبرسی، 1372، ج6 ص605)

ارتباط آیات با آیات قبل: عده ای از مفسران این آیات را در سیاق و راستای آیات قبل که بحث وظایف پیامبر در روش های ابلاغ دین بصورت موعظه و جدال احسن و.. بود دانسته و در همان راستا به تفسیر این آیات پرداخته اند(بیضاوی، 1418ق، ج3:ص 245؛ سید قطب، 1425ق، ج4:ص2202) برخی نیز آیات را محکم و غیر منسوخ و به معنای حکمی  کلی در باب عدم تجاوز به حقوق دیگران و عدالت در برخورد با دیگران دانسته اند.(طبری، 1412ق، ج14: ص 133) عده ای نیز که معمولا شان نزول را در آیه دخالت داده اند ارتباط آیات را با آیات قبلی قطع و آنها را در راستای داستان شان نزول مطرح شده در شهادت حضرت حمزه تفسیر کرده اند(مقاتل،1423ق، ج2: ص494؛ عیاشی، 1380ق، ج2: ص274؛ قاسمی، 1418ق، ج6:ص 423)

مخاطب آیات: قریب به اتفاق مفسران، مخاطب« عاقَبْتُمْ فَعاقِبُوا ...صَبَرْتُمْ» آیه 126 را عموم مسلمانان دانسته اند.(طبری، 1412ق، ج 14:ص 131؛کاشانی، 1423ق، ج3: ص622؛ ) البته عده ای نیز مخاطب هر سه آیه را، شخص پیامبر دانسته و آیات را مختص پیامبر دانسته اند.(فراء،1980، ج2: ص 115؛ تیمی، 1425ق، ج1: ص99؛ ابن جزی، 1416 ق، ج1: ص439؛)

اما در باره آیه 127قریب به اتفاق مفسران مخاطب «وَ اصْبِرْ.. لا تَحْزَنْ .. وَ لا تَكُ ..) را فقط پیامبر گرفته اند(نحاس،1421ق، ج2: ص 262؛ طباطبایی،1390ق، ج12: ص 375) البته فخر رازی، مخاطب آیات را شخص پیامبر دانسته و مراحل برخورد منصفانه وعادلانه را به چهار مرحله تقسیم کرده است1.قناعت به مقابله به مثل و عدم زیاده روی و تعریض به کنآیه مبنی بر اولویت ترک انتقام 2. اعلام اولویت ترک انتقام به صورت صریح 3. دستور صریح و جزمی به صبر و ترک انتقام  4. تهدید، در صورت انجام دادن انتقام! که از آیه 128 استفاده شده است.( فخر رازی، 1420ق، ج 20: ص 289-290)

نتیجه و انگیزه صبر: عده ای از مفسران نتیجه و انگیزه صبر را رسیدن به ثواب و اجر الهی دانسته اند( طبرسی، 1372، ج6:ص 606؛ سبزواری،1419ق، ص286) برخی نیز رسیدن به کمالات اخلاقی و تقویت مروت و.. را انگیزه دستور به صبر ورزی برای مسلمانان دانسته اند.( قاسمی، 1418ق، ج6:ص423) بعضی از مفسران نیز نتیجه صبر و گذشت را با توجه به معنای احسان- در شرایطی که طی سالها، کینه توزی بین مردم نهادینه شده بود- بیداری مردم و تبدیل دشمن به دوست و رغبت به دین نوشته اند( مکارم، 1371، ج11:ص459-461)

از دیگر نتایج و انگیزه های صبر ورزی، موثر بودن صبر در اعتلای دین و دعوت الهی می باشد.( قطب، 1425ق، ج4:ص 2202) هم چنان که به جلب قلوب دشمنان به عنوان پیامد صبر اشاره شده است(ابن عاشور،1420ق، ج13:ص270) برخی نیز بدون اشاره به مساله صبر، نتیجه تقوی و احسان که بعد از مساله صبر مطرح شده است را سبب نصرت الهی و ابطال مکر و نقشه های دشمنان برشمرده اند(طباطبایی،1390ق، ج12: ص 375)

علت وجوب صبر بر پیامبر: برخی علت وجوب را اولویت پیامبر نسبت به دیگران در علم و یقین به خدا دانسته اند. به نظر ایشان چون پیامبر دارای مراتب بالای یقین و علم می باشد باید صبر پیشه کند( بیضاوی، 1418ق، ج3:ص 245) بعضی نیز علت وجوب را به اقتضای مقام رهبری ایشان دانسته اند که در مقایسه با دیگر مسلمانان اذیت وآزار بیشتری را نیز متحمل می شده است( ابن عاشور،1420ق، ج13:ص270) همچنان که برخی از مفسران، سبب وجوب صبر بر پیامبر را ،اولویت ایشان در رهبری جامعه- در عین استحباب آن برای دیگر مسلمانان- گفته اند.(مراغی، 1985م، ج14:ص162)

معنای تقوی واحسان: برخی تقوی را به اجتناب از زیاده روی در عقاب و احسان را به معنای ترک انتقام معنی کرده اند( فخر رازی، 1420ق، ج 20: ص 290) عده ای نیز در معنای تقوی به پرهیز از معاصی و شرک اشاره کرده و محسنین را به احسان در اعمال تفسیر کرده اند.(فیض، 1415ق، ج3: ص 165) بعضی نیز گفته اند:تقوی شامل همه ابعاد آن از جمله در شرایط جنگی و رعایت اصول اخلاقی در مقابل دشمنان و احسان نیز به معنای نیکی در مقابل بدی افراد است که موجب شرمساری آنها و تبدیل دشمنی به دوستی می شود.(رضایی،1387، ج11:ص359)

معنای لاتحزن: عدم ناراحتی بر کفار به سبب کفر شان، (نحاس، 1421 ق، ج2: ص262؛ سیوطی،1416ق، ص284  ) عدم ناراحتی از اعراض مشرکین از پیامبر اکرم( شیخ طوسی، 1431ق، ج‏6 : ص 398)

     i.               پیام آیه:

فخر رازی در جواب به کسانی که آیه را منسوخ به آیات جهاد می دانند، مقصود آیه را تعلیم برخورد و کیفیت دعوت الهی بیان می کند.( فخررازی، 1420ق، ج20 ص 209) سید قطب پیام آیه را ترسیم اصول و قواعد دعوت دینی و معرفی وسیله ها و راه های دعوت بوسیله رسول خاتم و رهبران دینی بعدی می داند و این آیات را چراغ راهی برای رهبران دینی جوامع بیان می کند که با رفق و مدارا قلوب افراد را مجذوب دین بکنند.( قطب، 1425ق، ج4:ص 2201)

مدرسی نیز مقصود این آیات را بیان ویژگی های رهبران و داعیه داران دینی دانسته است. ایشان سه وظیفه مهم رهبران دینی را این گونه برشمرده است 1.حکمت در دعوت 2. عدالت در برخورد با دشمنان 3. استقامت وسعه صدر در برخورد با مشکلات. وی دو شرط بهرمندی رهبران از تایید و نصرت الهی را تقوی و احسان و طاعت ذکر کرده است.( مدرسی، 1419ق، ج6: ص 156-157)

در بررسی کلی از این آیه می توان گفت: با توجه به شان نزول کلی آیات، -گرچه مورد اختلاف مفسران واقع شده- قدر متیقن از شان نزول آیات این است که این آیات گویای وضعیتی غیر عادی که مسلمانان مورد آزار مشرکان و دشمنان واقع شده اند می باشد و در صدد بیان یکی از وظایف پیامبر به عنوان رهبر جامعه در شرایط بحرانی است و تکلیف و رسالت ایشان را در مواقع بحران و چالش متمایز از دیگران- که وظیفه و جایگاه رهبری و مدیریت را ندارند- بیان می کند.

با اینکه خداوند حق استفاده از قصاص یا مقابله به مثل را برای مسلمانان مورد ستم واقع شده محفوظ دانسته است اما این حق را از پیامبر سلب و دستوری انحصاری مبنی بر وجوب صبر و خویشتنداری به ایشان داده است.

علت این وجوب را می توان در جایگاه ویژه ایشان در اجتماع دانست که به عنوان رهبر و سکان دار جامعه وظایف خاصی بعهده دارد 

d.                 جایگاه  اخلاق و مولفه صبر در رهبری غیر دینی:

یکی از صاحب نظران مدیریت اسلامی می گوید: در نظام های ارزشی غیر الهی ابراز صفاتی از قبیل مهربانی و صداقت و.. صرفا به دلیل مطلوبیت اجتماعی، اشتهار و محبوبیت است. لذا انسانها از دیدگاه یک مدیر مادی موجوداتی باربر، مزاحم و رقیب به حساب می آیند که از عمق جان به آنها احساس بی مهری می کند، در حالی که در نظام ارزشی اسلام، هدف کسب رضایت الهی است و مدیر و رهبر جامعه تمام افراد را همانند خود بنده ای از بندگان خدا می بیند و نسبت به آنها احساس برادری و صمیمیت دارد. (مصباح یزدی، 1391، صص252،247-253)

به تعبیر ایشان اسلام دارای نظام ارزشی عمیق، گسترده و منسجمی است که مدیریت مدیران مسلمان را تحت تاثیر قرار می دهد، در روش های عملی آنها اثر می گذارد و به حرکت آنها جهت می دهد. این بزرگترین نقشی است که اسلام در مدیریت ایفا می کند.( مصباح یزدی، 1391، ص 262)

به نظر یکی از صاحب نظران، درنگاه جامعه شناسان، نسبتی که میان اخلاق مقبول و سیاست موجود فرض می شود، رویا و آرزویی بیش نیست و کمتر محقق می شود. در نظر دو فیلسوف بزرگ سیاست یعنی افلاطون و ارسطو نیز با اینکه این دو اغراض سیاست و تدابیر سیاست مداران را مستقل از اخلاق وفارغ از آن نمی دانستند اما هیچ یک به این مطلب قائل نبودند که باید کار سیاست را به اخلاقی ترین فرد مدینه سپرد. افلاطون وقتی صفات فرد سیاسی را ذکر می کرد، اخلاقی بودن را نیز به عنوان یکی از اوصاف دوازده گانه رئیس مدینه برمی شمرد! که این مطلب نشان می دهد در نظر وی سیاست با اخلاق یکی نیستند. او حتی برای اصلاح و تحقق غایت اخلاقی از تدبیرهایی غیر اخلاقی مانند دروغ مصلحت آمیز نیز دفاع می کند.وی حتی در کتاب «نوامیس» سیاست مداران را در قول و فعل از قید اخلاق آزاد دانسته است.شاید بتوان گفت افلاطون و سنت اوگوستین دشواری تحقق سیاست اخلاقی را متذکر شده اند.(داوری اردکانی،1383، ص9-10)

بعضی حتی مدینه فاضله ادعایی که فرسنگ ها از اخلاق دینی فاصله دارد را خیال پرستی در مقابل واقع گرایی دانسته اند. پرفسور کار معتقد است: سیاست، ترکیبی از خیال پرستی و واقع پرستی است، همان طور که قانون یا حقوق ترکیبی است از اخلاق و قدرت که اولی از مظاهر خیال پرستی و دومی از مظاهر واقع پرستی است. گرچه وی ماهیت بحران کنونی جهان را اخلاقی و راه حل آن را ایجاد ایمانی نوین نسبت به هدف اخلاقی نوین دانسته است.( پازارگاد، 1333، صص173و185)

اگر افلاطون حتی در مدینه فاضله ای که در کنجی بیرون از دایره اجرا و حکومت داری نوشته -و از اخلاق به عنوان یکی از دوازده مولفه حاکم شایسته نام برده، و این مدینه فاضله، آرمان شهر طرفداران اخلاق و انسانیت گشته است- به راحتی از اخلاق مدیران در عرصه مدیرت و اجرا عقب نشسته و حکم به آزادی مدیران از قید اخلاق کرده است؛ در این سو رهبر جامعه دینی که قرآن ترسیم کرده است در عرصه عمل و اجرای سیاست، نه تنها از اخلاق دست نمی کشد بلکه موظف است پیش و بیش از دیگران به مولفه های اخلاق عمل نماید و حتی الگوی اخلاقی دیگران شود.

محققی دیگر صورت های چهارگانه ای از نسبت میان اخلاق و سیاست را بدین گونه آورده است 1. نظریه جدایی اخلاق از سیاست که افرادی همچون ماکیاولی تصریح کرده اند که گرچه اخلاق لازمه زندگی است اما برای تحکیم قدرت خویش باید هر محذور اخلاقی را زیر پا گذاشت.2. نظریه تبعیت اخلاق از سیاست، بر اساس این آموزه، اخلاق تابع بی قید و شرط سیاست است و ارزش خود را از آن می گیرد. لذا اخلاق هیچ اصالتی ندارد.3. نظریه اخلاق دو سطحی، در این نظریه دو نظام اخلاقی مجزا وجود دارد، یک نظام اخلاقی فردی و دیگری نظام اخلاقی اجتماعی. طبق این نگاه، گرچه دروغ گفتن برای فرد مجاز نیست و مجازات دارد اما برای حاکمان اشکالی ندارد و حتی ممکن است امری شریف نیز تلقی شود. راسل به این دو گانگی در اخلاق معتقد بود. ماکس وبر نیز اخلاق سیاسی را از اخلاق فردی جدا می دانست. 4. نظریه یگانگی اخلاق و سیاست، در این دیدگاه هر آنچه در سطح فردی اخلاقی می باشد در سطح اجتماعی نیز چنین است. در نظر محقق، این نظریه ممکن است در عمل دچار مشکلاتی شود و واقع گرایی سیاسی، مدیران و رهبران را مجبور به  نادیده گرفتن برخی اصول اخلاقی کند.(اسلامی، 1383، ص142-155)

در بررسی این نظریات باید گفت با اینکه نظریه چهارم، اوج هماهنگی و اتحاد سیاست و اخلاق  را نشان می دهد ولی دستورات قران و شیوه رهبری پیامبر اسلام چیزی بالاتر از این را نشان می دهد. در قران مولفه صبر به عنوان یکی از عناصر کلیدی اخلاق، در حوزه رهبری اجتماع بیش از حوزه فردی مورد تاکید قرار گرفته است. اگر در اوج اتحاد سیاست و اخلاق، که مساله ای بسیار بالاتر از آرمان شهر افلاطون و ارسطو و دیگران است، از مدیران و رهبران جامعه انتظار رعایت اخلاق فردی رفته است، در قرآن از رهبران جامعه انتظاری بالاتر از رعایت اخلاق فردی توسط دیگران رفته و حتی در عین اجازه به حق استفاده از انتقام و عدم خویشتن داری برای مردمان- در هنگامه مورد ظلم واقع شدن- این حق را از رهبران گرفته و بر آنان صبر و گذشت را فرض و واجب دانسته است.

راسل یکی از سردرمداران فکری نظام های سیاسی معاصر غرب، می گوید به سر انجام بشریت نمی توان امیدواری داشت مگر اینکه مسئله قدرت در جهان کنونی حل شود، قدرت های موجود تعدیل و توزیع گردیده و اهلی شوند. وی بشر را محتاج حکومت دانسته است ولی در عین حال معتقد است در جوامع انقلابی ابتدا باید از طریق دیکتاتوری جامعه را به نظم در آورد.( راسل، 1350، صص 55و 70)

این در حالی است که اسلام 1400 سال پیش بدون دیکتاتوری و اعمال قدرت خشن، حکومتی با رعایت تمام موازین اخلاقی در حد اعلی پآیه ریزی کرد و به جهان معرفی نمود. حکومتی که  بدون تعدیل و توزیع قدرت، با نهادینه کردن اخلاق در حاکمان، حد اعلای قدرت را نیز بدون ترس از استکبار و استبداد در اختیار او گذاشت، مساله ای که در نظام ارزشی غرب و الحاد، قابل فهم نیست!

در حالی که شعار تحمل مخالف در جوامع ومکاتب غربی، گوش فلک را پر کرده است- گرچه درعمل هیچ خبری از آن نیست و کمترین مخالفتی با سیاست های حاکم بر جوامع غربی، بیشترین عواقب را بدنبال دارد-  فرامین قرآنی از  لزوم صبر و تحمل رهبران، در مقابل نه تنها مخالف بلکه دشمنان سخن گفته است و بارها و بارها پیامبران را دعوت به صبر و گذشت در برابر دشمنان -با وجود اذیت ها و آزارهای بیشمار- کرده است.

یکی از تفاوت های اخلاق در جامعه دینی با جامعه غیر دینی در هدف گذاری و غایت رعایت اخلاق است. به طور نمونه اگر رهبران در جامعه غیر دینی توصیه به صبر ورزی شوند و آن را بکار گیرند برای کسب شهرت و حداکثربرای رعایت مصلحت جامعه است. این در حالی است که توصیه به صبر ورزی و گذشت در رهبران جوامعه دینی دارای انگیزه ای الهی است، لذا هیچ حد ومرزی غیر از کسب رضایت و انجام تکلیف الهی ندارد.

 

e.                 جایگاه مقاومت  در ویژگی های رهبری در جامعه دینی

استقامت و صبر ورزی در برابر موانع و مشکلات برای احراز شایستگی رهبری در جامعه دینی نقشی تعیین کننده دارد، زیرا از لوازم رهبری برخورد با چالش های متعدد سیاسی، اقتصادی، نظامی و ... است و اشخاص زودرنج و سست اراده که فاقد روح استقامت هستند، قادر به برخورد با این مشکلات نیستند، از همین روی از این ویژگی، به عنوان یکی از دو شرط قرآن برای احراز شایستگی رهبری نام برده شده است.

امام علی‌(ع ) بعد از پذیرش حکمرانی و رهبری سیاسی جامعه در بیان مهمترین شرایط رهبری فرمود:«..لا یحمل هذا الأمر الا اهل الصبر و البصر بمواقع الأمر...* ...جز کسی که اهل صبر و مقاومت و دارای دید سیاسی است نمی‌تواند بار رهبری را بر دوش کشد...» (ابن ابی الحدید، 1404ق، ج 7: ص 36) حضرت، در کنار دید سیاسی و بینش رهبری، از عنصر صبر و مقاومت به عنوان یکی از عناصر اصلی حکمران و خصایص قطعی رهبر جامعه نام برده و حتی پیش از بصیرت به ویژگی مهم صبر اشاره می کند.

 از آنجا که مدل قرآنی و وحیانی رهبری سازمانی، امامت است که در قران به عنوان ائمه به آن اشاره شده است و امام رئیس دین و دنیاست( قوامی،1393، ص103) امام ادامه دهنده این نقش است و در جایگاه رهبری جامعه موظف به رعایت این شرط مهم است. از همین روی بسیاری از اتفاقات تاریخیبا توجه به این مولفه تحلیل می شود. از جمله خویشتن داری و صبر وعدم واکنش سخت امیر المومنین علی (ع) در مقابل غصب مقام رهبری جامعه بعد از حضرت رحلت پیامبر خاتم، صبر ایشان در مقابل اقدامات خوارج و اقدامات و طعنه های منافقان، صبر استراتژیک امام حسن مجتبی (ع) و امام حسین (ع) در مقابل اقدامات معاویه  

از طرفی با اینکه پیامبر مخاطب آیات است اما به دلیل فلسفه فرازمانی و فرامکانی و جاودانه بودن قرآن و مقتضای قاعده جری و تطبیق تمام کسانی که در جایگاه رهبری جامعه دینی قرار می گیرند مخاطب این ایات هستند. علامه طباطبایی در این زمینه می فرماید: قرآن کتابی است همگانی و همیشگی، در غایب مانند حاضر جاری است و به آینده و گذشته مانند حال، منطبق می شود، مثلا آیاتی که در شرایط خاصه ای برای مومنین زمان نزول تکالیفی را بار می کنند، مومنینی که پس از عصر نزول دارای همان شرایط هستند بی کم و کاست همان تکالیف را دارند.(طباطبایی، 1379، ص50)

f.                   جایگاه مقاومت در ویژگی های رهبری در سیر نزول آیات

در فرایند نزول آیات، دستور به صبر کردن از اولین دستوراتی بوده است که  پیامبر اکرم بعد از دریافت پیام وحی، از طرف خداوند، مامور به بکار بستن آن شده است. با توجه به سیر نزول آیات و سوره ها مشخص شد حداقل پیامبر اکرم 22 مرتبه به طور صریح مامور به صبر شده است. این موارد غیر از آیاتی است که الگوهایی برای صبر ورزی از پیامبران پیشین برای پیامبر خاتم آورده شده و خداوند، پیامبر را به مشابهت با آنان در صبر ورزی و استقامت دعوت کرده است.

دستور به صبر در همان اولین سوره های نازل شده به پبامبر، مطرح شده است.(قلم آیه 48) سوره قلم طبق نظر همه صاحبان جداول ترتیب نزول سوره ها، جزو اولین سوره های نازل شده بر پیامبر بوده است و  طبق نظر بیشتر انها دومین سوره نازل شده می باشد.(بهجت‌پور، 1392، ص316-346  ) این دستور به همراه عبرت گرفتن از داستان پیامبری است که با صبر نکردن در مواجهه با اقدامات قوم خود، دچار تنبیه الهی شد. (بهجت‌پور،1390، ج1: ص229)

 دومین موردی که پیامبر مامور به صبر می شود، در آیه10 سوره مزمل است که به عنوان سومین سوره در جدول ترتیب نزول قرار گرفته است، دوريگزينی زيبا از گروه تکذیبگران صاحب نعمت و تهمت ها ونسبت های زبانی آنان، مشغول نکردن قلب به این گروه، عدم مقابله به مثل و واگذاری مساله انان به خداوند، لازمه صبر در این مرحله شمرده شده است.( همان، 1390، ج1: ص 253)

 در سومین مورد پروردگار متعال در سوره مدثر که چهارمین سوره نازل شده است  در آیه 7، پیامبر اکرم را که مأمور به رسالت انذار است، به صبر و شکیبایی امر میکند. به طور قطع هشداردادن به مردم بازتاب گستردهای دارد و مواضع مخالف و لجاج و عنادهای شدیدی را به همراه دارد و تنها انسانهای شکیبا قادرند در برابر این موجها استقامت کنند و به وظیفه‌ی خود عمل نمایند..( همان، 1390، ج1، ص280)

به همین ترتیب در سوره های بعدی در ترتیب نزول، این مساله به کرات ذکر شده است. که به علت طولانی شدن فقط به ادرس کلی اشاره می شود. در سوره های ق: 39، ص: 17، مریم: 65 ،طه: 130و132، اسراء: 109، هود: 49و112و115، غافر: 55و77، شوری: 15، احقاف: 35، کهف: 28، نحل: 127، طور: 48، معارج: 5، روم:60، و انسان: 24

این در حالی است که دستور صریح به صبر ورزی در هیئت امری  فقط دو بار در سوره های انفال/46 و آل عمران/200 آمده است. البته توصیه به صبر در هیئت های دیگری برای مومنان ذکر شده ولی قطعا تعداد و شکل آن با دستور به صبر ورزی توسط پیامبر متفاوت و به مراتب کمتر است.

همچنین جایگاه این ویژگی در رهبری به قدری پر اهمیت است که در قرآن به عنوان یکی از دو رکن و شرط امامت معرفی شده است. خداوند در سوره مبارکه سجده برای گروهی منتخب از بنی اسرائیل امامت و پیشوایی دیگر مومنان را مطرح کرده است. اما دو شرط و زمینه اساسی برای این افراد در نظر گرفته شده است. اول صبر و استقامت آنان و دوم یقین آنان به آیات الهی.

«وَ جَعَلْنا مِنْهُمْ أَئِمَّةً يَهْدُونَ بِأَمْرِنا لَمَّا صَبَرُوا وَ كانُوا بِآياتِنا يُوقِنُونَ *و از آنان امامان (و پيشوايانى) قرار داديم كه به فرمان ما (مردم را) هدايت مى‏كردند؛ چون شكيبايى نمودند، و به آيات ما يقين داشتند»(سجده: 24) در این آیه به صراحت شرط اصلی پیشوایی و امامت در هدایت برای افراد، صبر در شدائد و سختی ها و یقین به آیات ذکر شده است.(طباطبایی، 1390ق، ج16: ص266؛ مدرسی، 1419ق، ج‏10: ص 235) البته این آیه فقط در صدد بیان مساله ای تاریخی مربوط به قوم بنی اسرائیل نیست و همان قاعده را برای امت اسلامی و تمام مومنان برای امامت و پیشوایی جامعه جاری ساخته است. (زمخشری، 1407ق، ج‏3 :ص516)

یکی از مفسران معاصر در اين زمینه می نویسد:این امر مخصوص بنى اسرائيل نيست، بلکه درسى است براى همه امتها و براى مسلمانان ديروز و امروز و فردا كه پايه‏هاى يقين خود را محكم كنند و از مشكلاتى كه در طريق به ثمر رساندن خط توحيد است نهراسند، صبر و مقاومت را پيشه خود كنند تا ائمه خلق و رهبر امتها در تاريخ عالم شوند. و علت مضارع آمدن " يهدون"  و " يوقنون" دلالت آن بر استمرار اين دو وصف در طول زندگى رهبران است، چرا كه مساله رهبرى لحظه‏اى از مشكلات خالى نيست، و در هر گام شخص رهبر و پيشواى مردم با مشكل جديدى روبرو مى‏شود كه بايد با نيروى يقين و استقامت مداوم، به مبارزه با آن برخيزد، و خط هدايت به امر الهى را تداوم بخشد. (مکارم، 1371، ج‏17: ص166)

g.                 نتایج مقاومت و صبر رهبران

1.پیروزی و نصرت اسلام: طبق آیات قران نتیجه مقاومت و صبر جاری شدن سنت نصرت است. قرآن موارد متعدی از پیروزی و تحقق نصرت الهی بعد از مقاومت و صبر مومنان را بیان کرده است از جمله نصرت حضرت موسی و قوم اش بنی اسرائیل را که با صبر و مقاومت شان، زمینه جاری شدن سنت نصرت را فراهم اوردند و خداوند در بحرانی ترین شرایط، به کمک آنان شتافت و دشمن قدرتمند آنان را از میان برداشت و نابود کرد.« ...وَ تَمَّتْ كَلِمَتُ رَبِّكَ الْحُسْنى‏ عَلى‏ بَني‏ إِسْرائيلَ بِما صَبَرُوا...و وعده نيك پروردگارت بر بنى اسرائيل، بخاطر صبر و استقامتى كه به خرج دادند، تحقق يافت‏...» (اعراف: 137)

در زمان پیامبر خاتم نیز در بحبوبه جنگ بدر، مسلمانان با وجود قلت عددی و تجهیزات کم با پیشه گرفتن صبر و تقوی در اوج بحرانی که خطر نابودی قطعی برای اسلام و مسلمانان بسیار جدی بود نصرت الهی را جلب کرده و به پیروزی دست یافتند.(آل عمران: 125)

به این مساله در روایات نیز پرداخته شده است. در روایتی از پیامبراکرم نقل شده که حضرت فرمود: «...اعْلَمْ أَنَّ النَّصْرَ مَعَ الصَّبْرِ وَ أَنَّ الْفَرَحَ مَعَ الْكَرْبِ وَ أَنَّ الْيُسْرَ مَعَ الْعُسْر*..  بدان نصرت و پیروزی همراه صبر و مقاومت، خوشحالی و شادمانی همراه با ناراحتی و اندوه و اسانی همراه با سختی است..»( مجلسی، 1403ق، ج74: ص136)

در این زمینه دهها روایت وارد شده که به یکی از آنها اشاره می کنیم. از حضرت امیر المومنان علی علیه السلام نقل شده: «دَوَامُ الصَّبْرِ عُنْوَانُ الظَّفَرِ وَ النَّصْرِ* ادامه پیدا کردن صبر ( استقامت مداوم) آغاز پیروزی و غلبه است.( آمدی، 1366، ص283)

2.  تبدیل دشمن به دوست: از دیگر نتایج صبر ورزی و استقامت رهبران و مومنان، تغییر و تبدیل دشمنی ها به دوستی هاست. این نتیجه و ثمره جز در پی صبر ورزی و مقاومت بر آرمان ها و تحمل دشمنی ها بدست نمی آید.   خداوند به صراحت خطاب به پیامبر دستور به گذشت و مقابله با بدهی ها بوسیله خوبی ها می دهد. مساله ای که جز با صبر و استقامت بدست نخواهد آمد ولی نتیجه ای شیرین و دلچسب خواهد داشت. نتیجه ای که هدف رسالت بوده و طی سالها استدلال و آوردن بینه و معجزه حاصل نشده با صبر و استقامت بدست خواهد آمد.

«وَ لا تَسْتَوِي الْحَسَنَةُ وَ لاَ السَّيِّئَةُ ادْفَعْ بِالَّتي‏ هِيَ أَحْسَنُ فَإِذَا الَّذي بَيْنَكَ وَ بَيْنَهُ عَداوَةٌ كَأَنَّهُ وَلِيٌّ حَميمٌ *وَ ما يُلَقَّاها إِلاَّ الَّذينَ صَبَرُوا وَ ما يُلَقَّاها إِلاَّ ذُو حَظٍّ عَظيمٍ هرگز نيكى و بدى يكسان نيست؛ بدى را با نيكى دفع كن، ناگاه (خواهى ديد) همان كس كه ميان تو و او دشمنى است، گويى دوستى گرم و صميمى است! اما جز كسانى كه داراى صبر و استقامتند به اين مقام نمى‏رسند، و جز كسانى كه بهره عظيمى (از ايمان و تقوا) دارند به آن نايل نمى‏گردند! (فصلت: 34-35) " ولى" در اينجا به معنى دوست، و" حميم" در اصل به معنى آب داغ و سوزان است، و اگر به عرق بدن حميم گفته مى‏شود به خاطر گرمى آن است، و حمام را نيز به همين مناسبت حمام مى‏گويند، به دوستان پر محبت و گرم و داغ نيز" حميم" گفته مى‏شود و منظور در آيه همين است. ( مکارم، 1371، ج‏20: ص283)

خداوند در آیه شریفه خطاب به پیامبر می فرماید: با حقت باطل آنان را، و با حلم و بردباريت نادانى، و با عفوت بديهاى آنان را پاسخ بده، در این صورت وقتی تو به دشمنان خودت با نرمى و مدارا پاسخ دادى دشمنى كه از نظر مذهبى با تو خصومت داشت بصورت دوستى مهربان از نظر دينى، و فاميلى عزيز از نظر نسب در خواهد آمد. (طبرسی،1372،ج‏:9 ص20)  البته هنر دفع بدی بوسیله خوبی فقط از عهدی کسی بر می آید که ملکه صبر را بدست آورده وبه خیر و کمال یقین رسیده باشد( بیضاوی، 1418ق، ج5: ص72) و در آیه شریفه « حَظٍّ عَظيمٍ» فقط برای کسی است که به مقام صبر رسیده و اهل صبر شده است.( طباطبایی،1390ق، ج‏17:ص392)

در فتح مکه، پیامبر مهربانی ها با وجود آن همه دشمنی و کینه توزی و خیانتی که از مشرکان و کفار مکه در سالیان دراز دیده بود و آن همه یارانی که بدست همین کفار از دست داده بود و سالها طعنه و شکنجه خود و یاران را بدست این دشمنان سرسخت اسلام دیده بود، با صبر و گذشت و عمل به مضمون این آیه شریفه، همه  آنان را بخشید و همین صبر و گذشت زمینه ای شد برای داخل شدن فوج فوج انسان ها در دایره اسلام.( نصر آیه 2)

3. بی اثر کردن توطئه دشمنان: یکی دیگر از نتایج صبر ورزی و استقامت پیامبر، بی اثر کردن توطئه هایی بود که بر علیه پیامبر و مسلمانان در محیط خفقان و اوج غربت اسلام در مکه اتفاق می افتاد. مسلمانان طی سالها زندگی در مکه با انواع آزار و شکنجه و محرومیت های اجتماعی مواجه بودند. تا جایی که در محاصره سه ساله در شعب ابی طالب از حق داد و ستد، حق ازدواج با دیگران و... محروم شده بودند و تعداد زیادی از آنها به سخت ترین شکنجه ها مبتلا شده بودند. عده ای از مسلمانان به دستور پیامبر با مهاجرت به حبشه، ضمن تبلیغ دین اسلام در حبشه، از رنج آزار و شکنجه مشرکان رهایی یافتند اما تعداد زیادی نیز در مکه چاره ای غیر از ماندن نداشتند(شحاده،1393، ص44-55).

در کنار دستور به تقیه، اما مهمترین عامل خنثی سازی و بی اثر کردن توطئه ها و دشمنی ها صبر و استقامت و عدم واکنش سخت به آزارها بود. در حالی که بارها شخص پیامبر با توهین و دشنام و تمسخر مشرکان مواجه شد تا جایی که شکمبه شتر را بر سر و روی ایشان انداختند اما باز با صبر و تحمل و عدم واکنش سخت، توطئه مشرکان در ایجاد بهانه برای تقابل و درگیری را بی اثر گذاشت و آنان را در رسیدن به هدفشان ناکام گذاشت.

h.                 نتیجه گیری:

با توجه به جایگاه ویژه ای که پیامبر در رهبری مردم برای هدایت و خارج ساختن مردم از ظلمت به سوی نورانیت و سعادت در ابعاد مختلف مادی و معنوی و...دارد و موانع و مشکلات طاقت فرسای این مسیر لزوم صبر ورزی در حد بالا و فوق العاده معلوم می شود.تکلف صبر به پیامبر از همان ابتدای نزول قرآن  در سوره های متعدد بارها تکرار شده است.

 در سوره مبارکه نحل، با وجود اجازه مقابله به مثل برای مسلمانان، این حق از پیامبر سلب و دستور انحصاری صبر ورزی به ایشان ابلاغ شده است. در سوره سجده نیز به عنوان یکی از دو شرط امامت و پیشوایی مطرح شده که نشان دهنده اهمیت نقش صبر در رهبری جامعه است. البته بکار بستن این مولفه در رهبری جامعه دارای نتایج مهمی از جمله پیروزی و نصرت اسلام و مسلمانان، تبدیل دشمنان سرسخت به دوستان مهربان و بی اثر کردن توطئه های معاندان بوده است.

این مولفه با بکار بستن قاعده جری و تطبیق و جاودانه بودن قرآن برای سایر رهبران جوامع دینی نیز لازم الاجرا می باشد. با تمام اهمیتی که این ویژگی در ساختار رهبری دینی دارد، دیگر مدعیان مدیریت و رهبری جوامع بشری از افلاطون گرفته که مدعی نظریه مدینه فاضله بوده تا دیگر اندیشمندان غربی و سکولار معاصر، کمترین توجهی به این ویژگی مهم نکرده اند و اخلاقی ترین نظریات آنها در باب حکومت داری با کف نظریات اخلاقی در اسلام قابل مقایسه نیست، که باید سر مطلب را در نوع جهان بینی و نگاه ارزشی به انسان و جهان جستجو کرد.

 

i.                    منابع:

قران کریم

ابن ابی الحدید، عبدالحمید، (شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید) تحقق محمد ابوالفضل ابراهیم، چاپ اول، قم، نشر کتابخانه آیت الله مرعشی نجفی، 1404ق

  ابن‏عاشور، (محمدطاهر، تفسير التحرير و التنوير المعروف بتفسير ابن عاشور) چاپ اول ، بيروت، مؤسسة التاريخ العربي - 1420ق.

ابن‏جزى، محمد بن احمد، (التسهيل لعلوم التنزيل) چاپ اول، بيروت، شركة دار الأرقم، 1416ق.

ابن فارس، ابوالحسین( معجم مقاییس اللغه) تحقیق عبدالسلام مهمد هارون، چاپ اول، قم، انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی، 1404ق

  آلوسى، محمود بن عبدالله، ( روح المعاني ...) چاپ اول، بیروت، دار الكتب العلمية، منشورات محمد علي بيضون 1415ق.

بن سليمان، مقاتل (تفسير مقاتل بن سليمان) چاپ اول، بيروت، ، دار إحياء التراث العربي، 1423ق.

بيضاوى، عبدالله بن عمر، (أنوار التنزيل و أسرار التأويل، تفسير البيضاوى) چاپ اول ، بيروت، ، دار إحياء التراث العربي - 1418ق.

بهجت پور، عبدالکریم، (تفسیر تنزیلی مبانی اصول قواعد و فواید) چاپ اول، تهران، انتشارات پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، 1392

..................................، (همگام با وحی، تفسیر تنزیلی، جلد اول) چاپ اول، ویراست دوم، قم، تمهید، 1390ه.ش

..................................، ( شناختنامه تنزیلی سوره های قرآن کریم) چاپ اول، قم، تمهید، 1394 ه ش

برتراند راسل ارتور ویلیلام، (قدرت، تحلیل جدید جامعه) ترجمه هوشنگ منتصری، چاپ اول، تهران، موسسه مطبوعاتی عطائی، 1350

پازارگاد بهاءالدین، (نظریات سیاسی فلاسفه غرب) چاپ اول، بی جا، شرکت انتشارات اقبال، 1333

تميمى آمدى، عبد الواحد بن محمد، (تصنيف غرر الحكم و درر الكلم) تحقیق مصطفی درایتی، چاپ اول، قم، انتشارات دفتر تبليغات اسلامی،1366

تقوی سید رضا، (نگرشی بر مدیریت اسلامی) چاپ اول، تهران، نشر نخیل، 1386

  دينورى، عبدالله بن محمد، (تفسير ابن وهب المسمى الواضح فى تفسير القرآن الكريم) چاپ اول، بيروت، دار الكتب العلمية، منشورات محمد علي بيضون 1424ق.

رشیدگزکوه علی اصغر، (سلوک مدیریت از دیدگاه امیرالمومنین) چاپ اول، تهران، شرکت عمران و بهسازی شهری، 1380ه.ش

رضايى اصفهانى، محمدعلى، (تفسير قرآن مهر) چاپ اول، قم، پژوهشهاى تفسير و علوم قرآن، 1387 ه.ش.

زمخشرى، محمود بن عمر( الكشاف عن حقائق غوامض..) چاپ سوم، بیروت، دار الكتاب العربي 1407ق

سبزوارى، محمد، (ارشاد الاذهان الى تفسير القرآن) چاپ اول، بيروت، دار التعارف للمطبوعات، 1419ق.

  سمرقندى، نصر بن محمد، (تفسير السمرقندى المسمى بحر العلوم) چاپ اول ، بيروت، دار الفكر 1416ق.

  سيوطى، عبدالرحمن بن ابى‏بكر، (الدر المنثور فى التفسير بالماثور)، چاپ اول، قم، كتابخانه عمومى حضرت آيت الله العظمى مرعشى نجفى (ره) - 1404ق.

)............................تفسير الجلالين)، چاپ اول، بيروت، مؤسسة النور للمطبوعات 1416ق.

سویزی، علی رضا، (مدیریت در قرآن و سنت) چاپ اول، اراک، انتشارات علوم اسلامی، 1382

شحاده حسام،( علی و قریش)ترجمه حمید رضا آژیر، چاپ دوم، مشهد، بنیاد پژو هش های اسلامی، 1393

شعرانی، ابوالحسن، (پژوهش های قرآنی علامه شعرانی) تحقیق سید محمد رضا غیاثی کرمانی،چاپ سوم، قم، بوستان کتاب، 1390

طباطبايى، محمدحسين، (الميزان في تفسير القرآن)، چاپ دوم، بيروت،، مؤسسة الأعلمي للمطبوعات 1390 ه.ق

...................................... (قران در اسلام) چاپ دهم، قم، دفتر انتشارات اسلامی، 1379

  طبرسى، فضل بن حسن، (مجمع البيان في تفسير القرآن) چاپ  سوم، تهران، ناصر خسرو 1372 ه.ش.

  طبرى، محمد بن جرير، (جامع البيان فى تفسير القرآن، تفسير الطبرى)، چاپ اول بیروت، دار المعرفة، 1412ق

طبرانى، سليمان بن احمد، (التفسير الكبير، تفسير القرآن العظيم الطبرانى) چاپ اول، اردن، دار الكتاب الثقافي 2008م

طوسی، محمدبن حسن، (التبيان في تفسير القرآن) تحقیق، احمد حبیب نصیر العاملی،چاپ اول، بيروت، الامیره ،1431 ق،

عياشى، محمد بن مسعود، ( تفسير العياشي)، چاپ اول ، تهران، مكتبة العلمية الاسلامية، 1380ق.

فراهیدی خلیل بن احمد، (العین) تحقیق مهدی مخزومی، ابراهیم سامرائی، چاپ دوم، قم، دار الهجره، 1410 ق

فراء، يحيى بن زياد، (معانى القرآن فراء)، چاپ دوم، قاهره، الهيئة المصرية العامة للكتاب، 1980 م.

فخر رازى، محمد بن عمر، (التفسير الكبير، مفاتيح الغيب) چاپ سوم، بيروت، دار إحياء التراث العربی،1420ق

  فيض كاشانى، محمد بن شاه مرتضى، (تفسير الصافي) چاپ دوم، تهران، مكتبة الصدر  1415ق.

قوامی، صمصام الدین، (تفسیر موضوعی قران، دانش مدیریت در قرآن) چاپ اول، قم، دفتر نشر معارف، 1393

قطب، سيد، (فى ظلال القرآن) چاپ سی وپنجم، بیروت،دار الشروق، 1425ق.

قاسمى، جمال‏الدين، (تفسير القاسمي المسمى محاسن التأويل) چاپ اول ، بيروت، دار الكتب العلمية، منشورات محمد علي بيضون 1418ق.

قمى، على بن ابراهيم‏ (تفسير القمي‏) تحقیق موسوى جزايرى،چاپ سوم، قم،‏ دار الكتاب‏1363 ه. ش

قرطبى، محمد بن احمد، (الجامع لأحكام القرآن) چاپ اول، تهران، ناصر خسرو 1364 ه.ش.

  كاشانى، فتح‏الله بن شكرالله، (زبدة التفاسير)، چاپ اول، قم، مؤسسة المعارف الإسلامية 1423ق.

مصباح یزدی محمد تقی، (پیش نیاز های مدیریت اسلامی) چاپ چهارم، قم، موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی ره، 1391ه.ش

مجلسى، محمد باقر (بحار الأنوار....) چاپ دوم، بيروت، دار إحياء التراث العربي، 1403 ق

مكارم شيرازى، ناصر (تفسير نمونه)  چاپ دهم، تهران، دار الكتب الإسلامية، 1371ه.ش

..................................( مدیریت و فرماندهی در اسلام) چاپ اول، قم، نسل جوان، 1389ه.ش

مراغى، احمد مصطفى، (تفسير المراغى)، چاپ اول، بیروت، دار الفكر، 1985م .

  مدرسى، محمدتقى، (من هدى القرآن) چاپ اول، تهران، دار محبي الحسين، 1419ق.

نحاس، احمد بن محمد، (اعراب القرآن نحاس) چاپ اول، بيروت، دار الكتب العلمية، منشورات محمد علي بيضون  1421ق.

    نسائى، احمد بن على، (تفسير النسائى)، چاپ اول، بيروت، مؤسسة الكتب الثقافية 1410 ه.ق

مقالات:

اسلامی سید حسن،( نسبت اخلاق و سیاست، بررسی چهار نظریه) علوم سیاسی، سال هفتم، ش26، 1383، ص 141-161

داوری اردکانی رضا، (اخلاق و سیاست) علوم سیاسی، سال هفتم، ش26، 1383، ص 7-11

صالحی حاجی ابادی علی، اصغر هادی ( معناشناسی صبر در قرآن) پژوهش های قرآنی، شماره 1، پیاپی 86، سال 1397، ص 150-173

مقالات مشابه