ذوالقرنين

پدیدآورعلی محمودی

تاریخ انتشار1390/02/31

منبع مقاله

share 993 بازدید
ذوالقرنين

علی محمودی

كلمات كليدي :

ذوالقرنين،قرآن، كوروش، يأجوج و مأجوج

مفهوم شناسي

ذوالقرنين مركب از دو كلمه است:
1- "ذو" كه در لغت به معني صاحب است ( در حالت نصب آن «ذا» و در حالت جر «ذي»).[1]
2- "قرْن" كه در لغت به معني جمع كردن می‌باشد، اقتران از همين ريشه اجتماع دو چيز يا چيزهاست،[2] به استخوان شاخ نيز "قَرن" گويند.[3]
تركيب "ذوالقرنين" معاني مختلفي دارد و يكي از معاني لغوي آن صاحب دو شاخ است و در اصطلاح نام شخصي مي‌باشد که نام او سه بار در قرآن آمده است، او یكي از ناشناخته ترين و بحث انگيزترين شخصيت های قصص قرآني مي‌باشد.[4]

وجه تسميه

اولين اختلاف پيرامون "ذوالقرنين" وجه تسميه اوست، اقتضاي مباحث تاريخي و فقدان نصوص قطعي روايي در مسأله تسميه ذوالقرنين، باعث اين اختلاف شده است؛ (البته براي قرآن اسم افراد مهم نيست، بلکه مهم شخصيت و اعمال افراد است).
1- او به شرق و غرب عالم رسيد كه عرب از آن تعبير به قرني الشمس (دو شاخ آفتاب) مي‌كند.
2- دو قرن زندگي يا حكومت او
3- وجود برآمدگي مخصوص در دو طرف سر او
4- تاج مخصوص او كه داراي دو شاخك بوده[5] و...

ذوالقرنين كيست؟

در اينكه او چه شخصي است، نظرات مختلف است به اضافه اينكه قرآن هم به شخصيت وي تصريح نكرده؛ نظرات عبارتند از:
1- اسكندر مقدوني
2- يكي از پادشاهان يمن
3- كوروش هخامنشي[6]
4- منذر بن ماء السماء
5- تسن چي هوانگ تي (بزرگترين پادشاه قديم چين)[7] و...
جديدترين نظر در اين مورد از "ابوالكلام آزاد" است، وي معتقد است ذوالقرنين همان "كوروش كبير" است و صفاتي كه قرآن براي او ذكر كرده با تاريخ زندگي او منطبق است،[8] برخي از مفسرين اين نظريه را پذيرفته‌اند.

ياد كرد قرآن از ذوالقرنين:

داستان ذوالقرنين در سورۀ كهف آيات 83 تا 97 ذكر شده است و آنچه از اين آيات برمي‌آيد، اين است كه او مردي قوي، صالح و شجاع بوده، خداوند به او قدرت و سلطنتي بزرگ بخشيده بود[9]، وي مؤمن، موحد و مهـربان بـوده و از طريـق عـدل و داد منحـرف نمي‌شـود، به هميـن جهـت مشمول لطف خاص خدا بوده، به مال و ثروت علاقه‌اي نداشته است:[10]
«وَيَسْئَلونَكَ عَنْ ذِي القَرْنَين»
« و از تو دربارۀ ذوالقرنين مي‌پرسند»
«اِنّا مَكَّنا لَهُ فِي الْارضِ وءاتَيناهُ مِنْ كُلّ شَيءٍ سبباً فَأتْبَعَُ سَبَباً»[11]
«ما به او در روي زمين، قدرت و حكومت داديم و اسباب هر چيز را در اختيارش گذاشتيم، او از اين اسباب پيروي (و استفاده) كرد»

سه لشكركشي مهم ذوالقرنين

1- لشكركشي او به سوي مغرب:

در اين سفر به مكاني مي‌رسد و در نظرش مجسم مي‌شود كه خورشيد در آب تيره و گل آلودي غروب مي‌كند، گويا در اين سرزمين، مردم كافر بوده‌اند.[12] (اولين حملۀ كوروش هخامنشي نيز به غرب بوده، وي به پادشاه ليدي (تركيه امروز) حمله مي‌كند).[13]

2- سفر به سوي مشرق:

در آنجا مردمي وجود داشتند كه از نظر تمدن عقب افتاده بوده و پوششي بر تن نداشته‌اند، يا مسكن و كوه و درختي در آنجا نبوده است،[14] اما اينكه چرا به آنجا سفر كرده و چه اقداماتي انجام داده، به آن تصريح نشده[15] (كوروش كبير نيز براي سركوبي شورش قبائل كيدروسيا (بلوچستان فعلي) و باكتريا (بلخ) به مشرق حمله كرده است).[16]

3- سفر به شمال:

در اين سفر به منطقه‌اي كوهستاني مي‌رسد كه مردمش زباني مخصوص به خود داشته و سخني نمي‌فهميدند ( يا از نظر تمدن يا از نظر فكري در سطح پائين بودند) و از ناحيۀ قوم يأجوج و مأجوج آزار مي‌ديدند.
به خواست ايشان، ذوالقرنين محل عبور و حملۀ يأجوج و مأجوج را با سدي آهني كه از مس يا سرب پوشيده شده بود، مسدود كرد.[17] (كوروش نيز براي اصلاح امر مادها كه در شمال قرار داشت به حوالي كوههاي قفقاز (كوه قاف) لشكركشي كرد و تنگه‌اي كه محل عبور اقوام وحشي و ويرانگر بود را با سد آهني پوشانيد).[18]
اينكه آن مردم، با آنكه زبان نمي‌دانستند چگونه خواستۀ خود را بازگو كردند مورد اختلاف است، يا در بين ايشان مترجماني وجود داشته يا با رمز و اشاره و يا برخي از ايشان كه زبان مي‌دانستند از ذوالقرنين چنين خواستند.[19]

سرانجام ذوالقرنين

مفسران پيرامون عاقبت كار او سخني به ميان نياورده‌اند اما اگر ذوالقرنين همان كوروش باشد، دولتش توسط اسكندر مقدوني سقوط مي‌كند[20] و او به واسطۀ زخمي كه در جنگ سال 525 قبل از ميلاد به وي رسيده بود، درگذشت[21].

پی نوشت ها:

[1] . قرشي، علي اكبر، قاموس قرآن، تهران، دارالكتب الاسلاميه؛ 1376، چاپ هفتم، ج 3، ص 29
[2] . قاموس قرآن، همان، ج 5، ص 309
[3] . راغب اصفهاني، مفردات، تهران، مرتضوي، 1369، اول، ج 3، ص 177
[4] . خرمشاهي، بهاء الدين دانش نامه قرآن و قرآن پژوهي، تهران، دوستان و ناهيد، 1377، اول، ج 1، ص 1081
[5] . شريعتمداري، جعفر، شرح و تفسير لغات بر اساس تفسير نمونه، مشهد، بنياد پژوهشهاي اسلامي آستان قدس رضوي، 1374، اول، ج 2، ص 105
[6] . مصطفوي، حسن، التحقيق، تهران، وزارت فرهنگ و ارشاد، 1368، اول، ج 9، ص 250
[7] . دانش نامه قرآن و...پيشين، ص 1081
[8] . شرح و تفسير لغات....پيشين، ص 105-104
[9] . حاج سيد جوادي، احمد صدر و بهاء الدين خرمشاهي و كامران فاني، دايره المعارف تشيع تهران، نشر شهيد سعيد محبي، 1379، اول، ج 8، ص 61
[10] . شرح و تفسير لغات، پيشين، ص 106
[11] . كهف/ 84 – 83 ترجمه آيات از آيت الله مكارم شيرازي مي‌باشد.
[12] . كهف/ 88- 86
[13] . قاموس قرآن پيشين، ص 316
[14] . مكارم شيرازي، ناصر و همكاران، تفسير نمونه، تهران، دارالكتب الاسلاميه، 1371، دهم، ج 12، ص 529
[15] . كهف/ 90
[16] . قاموس قرآن، پيشين، ص 316
[17] . كهف/ 97-93
[18] . قاموس قرآن، پيشين، ص 317
[19] . دهخدا، علي اكبر، لغت نامه، تهران، دانشگاه تهران، 1377، دوم، ج 8، ص 11553
[20] . قاموس قرآن، پيشين، ص 318
[21] . مستر هاكس، قاموس كتاب مقدس، بيروت، 1928 م، بي نا، ص 743

مقالات مشابه

نگاه نو به ماهیت یأجوج و مأجوج و سدّ ذوالقرنین

نام نشریهپژوهشهای قرآنی

نام نویسندهحسن آب سواران, میثم فدایی

ذوالقرنین و کوروش، رؤیة قرآنیة

نام نشریهثقافتنا

نام نویسندهسپیده افشار رضائی

قصه ذوالقرنین از تفسیر عتیق

نام نشریهمجله وحید

نام نویسندهغلامرضا ارژنگ

نقد و بررسی آراء درباره ذوالقرنین

نام نشریهمجله علوم انسانی دانشگاه الزهرا(س)

نام نویسندهعبدالکریم بی ازار شیرازی

اشاره‏ی تاریخی قرآن به ذو القرنین

نام نشریهمجله حافظ

نام نویسندهرضا ابراهیمی

آيا مراد از ذوالقرنين كورش است؟

نام نشریهبینات

نام نویسندهبهاءالدین خرمشاهی

كوروش، هرگز ذوالقرنين نيست!

نام نشریهبینات

نام نویسندهسیدموسی میر مدرس

ذوالقرنين در قرآن كريم

نام نشریهبینات

نام نویسندهمحمدهادی مهتدی