قوم سبأ

پدیدآورعلی محمودی

تاریخ انتشار1390/02/31

منبع مقاله

share 1038 بازدید
قوم سبأ

علی محمودی

كلمات كليدي :

قرآن، سبأ، يمن، مأرب، سيل عرم ،بلقيس، سليمان، هدهد
"سَبأَ" در لغت عرب به معنی خریدن و در اصطلاح  نام مردی است که قبائل یمن همه از نسل او هستند و او "سَبَأ بن یشحب" است.[1]
گفته شده ده قبیله از قبائل عرب از ده فرزند او پدیده گشتهاند،[2] بنابراین تمام فرزندان و قوم سبأ به نام جدّشان نامیده شدهاند و بعد از این نامش به سرزمین آنها نیز منتقل شده است.[3]

موقعیت جغرافیایی قوم سبأ:

یمن در ناحیه جنوب غربی عربستان است، سرزمین قوم سبا در قسمت شرقی صنعاء (پایتخت یمن) قرار دارد و نام شهر پایتخت قوم سبأ "مأرب" بوده است. و این محدوده در زمانهای گذشته با تغییر دولتها، متغیر بوده؛ شاهان تبابعه و اصحاب اخدود از جمله این دولتها بودند.[4]
مردم باهوش این سرزمین در نقاط حساس، سدهای زیادی ساخته بودند که از همه مهمتر "سد مأرب" بود و مجاری مختلف در آن ایجاد کرده بودند که در اثر آن باغهای زیبا و کشتزارهای پر برکت در دو طرف مسیر رودخانه ایجاد شده بود.[5] سبائيان يا قوم سبأ و دو قوم ديگر (معينيان وحميريان) در تاريخ عربستان نقش مهمي داشتهاند، آنان نخستين قوم عربستان جنوبي بودند كه به آستانه تمدن گام نهادند.[6]

قوم سبأ در قرآن:

این کلمه تنها دو بار در قرآن آمده ( یکی در سورۀ سبأ که به سرزمین و نعمات و ناسپاسی و... قوم میپردازد و دیگری در سورۀ نمل که داستان حضرت سلیمان و هدهد و ملکه سبأ است):
« لَقَدْ كاَنَ لِسَبَإٍ فىِ مَسْكَنِهِمْ ءَايَةٌ جَنَّتَانِ عَن يَمِينٍ وَ شِمَالٍ كلُُواْ مِن رِّزْقِ رَبِّكُمْ وَ اشْكُرُواْ لَهُ بَلْدَةٌ طَيِّبَةٌ وَ رَبٌّ غَفُور »[7]
« برای قوم سبأ در محل سکونتشان نشانهای (از قدرت الهی) بود، دو باغ (بزرگ و گسترده) از راست و چپ ( رودخانۀ عظیم و میوههای فراوان به آنها گفتیم ) بخورید و شکر او را به جا آورید شهری است پاک و پاکیزه و پروردگاری آمرزنده و مهربان.»
اين باغهاى به هم پيوسته كه در دو طرف نهر به وجود آورده بودند، به قدرى پر بركت بود كه‏ در تواريخ آمده اگر كسى سبدى بر روى سر مى‏گذاشت و در فصل ميوه از زير درختان عبور مى‏كرد آن قدر ميوه در آن مى‏ريخت كه بعد از مدت كوتاهى سبد پر مى‏شد! نشانه بزرگی که در این آیات به آن اشاره شده است تبدیل شدن سیلها به عنوان عامل ویرانی، به مهمترین عامل عمران و آبادانی است.[8]
وفور نعمت آميخته با امنيت محيطى بسيار مرفه براى زندگى پاك، آماده ساخته بود، محيطى مهيا براى اطاعت پروردگار، و تكامل در جنبه‏هاى معنوى، اما آنها قدر اين همه نعمت را ندانستند، خدا را به دست فراموشى سپردند و به كفران نعمت مشغول شدند، به فخر فروشى پرداختند و به اختلافات طبقاتى دامن زدند.[9]
«فَقَالُواْ رَبَّنَا بَاعِدْ بَين أَسْفَارِنَا وَ ظَلَمُواْ أَنفُسَهُمْ
فَجَعَلْنَاهُمْ أَحَادِيثَ وَ مَزَّقْنَاهُمْ كلُ‏َّ مُمَزَّقٍ
إِنَّ فىِ ذَالِكَ لَآيَاتٍٍ لِّكل‏ِّ صَبَّارٍ شَكُور »[10]
« ولی گفتند: پروردگارا میان سفرهای ما دور بیفکن (تا بینوایان نتوانند دوش به دوش اغنیا سفر کنند و به این طریق) آنها به خویشتن ستم کردند و ما آنان را داستانهایی برای عبرت دیگران قرار دادیم و جمعیتشان را متلاشی ساختیم.»
اين درخواست احمقانه نشانه تنگ نظري اغنياء نسبت به فقراء بود آنها نميخواستند افراد كم درآمد مانند ثروتمندان با آسايش و بدون زاد و توشه سفر كنند.
«إِنَّ فىِ ذَالِكَ لَآيَاتٍٍ لِّكل صَبَّارٍ شَكُور» يعنى در اين داستانها كه از قوم سبا نقل كرديم، اندرزها و آيت‏ها است، براى هر كسى كه در راه خدا صبر بسيار داشته باشد، و شكرش در برابر نعمتهاى بى شمار خدا نيز زياد باشد، و از شنيدن و خواندن اين آيات استدلال كند بر اينكه بر انسان واجب است كه پروردگار خود را از در شكر، عبادت كند، و نيز بر اينكه در ماوراى اين زندگى، روز بعثى هست، كه در آن روز زنده مى‏شود و به خاطر اعمالش مجازات مى‏شود.[11]

سرانجام قوم ناسپاس سبأ:

ناسپاسي و حسادت اين قوم مرفه باعث شد تا گرفتار عذاب الهي شوند.
آنچه باعث انحطاط تمدن عربستان جنوبی گردید، شکسته شدن سد مشهور "مأرب" بود که باعث جاری شدن آب زیاد آن به سرزمین سبأ شد. آباديها و باغها و قصرها را ويران نمود و سرزمين آباد آنها تبديل به بياباني خشك و بي آب و علف گرديد و تنها چند درخت "اراك" و "شوره گز" و "سدر" به جاي ماند.[12]
قرآن از این سیل به «سیل عَرِِِم» یاد می کند:
«فَأَعْرَضُواْ فَأَرْسَلْنَا عَلَيهِْمْ سَيْلَ الْعَرِمِ وَ بَدَّلْنَاهُم بجَِنَّتَيهِْمْ جَنَّتَينْ‏ِ ذَوَاتىَ‏ْ أُكُلٍ خَمْطٍ وَ أَثْلٍ وَ شىَ‏ْءٍ مِّن سِدْرٍ قَلِيلٍ. ذَالِكَ جَزَيْنَاهُم بِمَا كَفَرُواْ وَ هَلْ نجازِى إِلَّا الْكَفُور »[13]
«و ما سیل ویرانگر را بر آنان فرستادیم و دو باغ پر برکتشان را به دو باغ بی ارزش با میوه های تلخ و درختان شوره گز و اندکی درخت سدر مبدل ساختیم این کیفر را به خاطر کفرانشان به آنها دادیم.»
«عَرِم» به معنى خشونت و كج خلقى و سختگيرى است، و توصيف سيلاب به آن اشاره به شدت خشونت و ويرانگرى آن است.[14]‏
برای این لفظ معانی دیگری نیز ذکر شده است از جمله:
1.   «عرم» سيل بنيان كنى است كه قابل تحمّل و طاقت نيست.[15]
2.   موشهایی که سد را سوراخ کردند و باعث ویران شدن آن شدند.
3.    اسم سد
4.   اسم مكان
5.   باران شديد[16] و...
به هر حال در اثر ويرانی اين سيل شديد قبیلههای سبأ به مکانهای دیگری مهاجرت کردند و این پراکندگی در میان اعراب ضرب المثل شد.
* * * *
واقعهای دیگر، قسمتی از داستان مربوط به حضرت سلیمان و ملکه سبأ است که در سورۀ نمل بیان شده، از این آیات بدست میآید که این قوم دارای حکومت بودهاند و زنی بر آنها سلطنت داشته است، قرآن از زبان هدهد چنین میگوید :
« إِنىّ‏ِ وَجَدتُّ امْرَأَةً تَمْلِكُهُمْ وَ أُوتِيَتْ
مِن كُلّ‏ِ شَى‏ْءٍ وَ لهََا عَرْشٌ عَظِيم‏ »[17]
«من زنى را ديدم كه بر آنان حكومت مى‏كند، و همه چيز در اختيار دارد، و (به خصوص) تخت عظيمى دارد »
نام ملکه سبأ را "بلقیس بنت شراحيل" ‏ذکر کردهاند.[18] بلقیس دارایی عظیمی داشته است و به نقل قرآن او و قومش آفتاب پرست بودهاند:
« وَجَدتُّهَا وَ قَوْمَهَا يَسْجُدُونَ لِلشَّمْسِ مِن دُونِ اللَّهِ وَ زَيَّن لَهُمُ الشَّيْطَانُ أَعْمَالَهُمْ فَصَدَّهُمْ عَنِ السَّبِيلِ فَهُمْ لَا يَهْتَدُون »‏[19]
«او و قومش را ديدم كه براى غير خدا( خورشيد) سجده مى‏كنند و شيطان اعمالشان را در نظرشان جلوه داده و آنها را از راه بازداشته و از اين رو هدايت نمى‏شوند!»
حضرت سلیمان(ع) بر او پیامی میفرستد و او را به تسلیم شدن فرا می خواند،[20] بلقیس بعد از مشورت با اشراف و بزرگان،[21] ابتدا برای آزمودن سليمان(ع) هدایایی میفرستد تا پیامبر بودن او برایش آشکار شود،[22] سليمان(ع) به جای پذیرفتن هدایا، آنها را تهديد به فشار نظامى مى‏كند.[23]
ادامه داستان آوردن تخت بلقیس نزد سلیمان،[24] سپس حضور ملکه سبأ در قصر پیامبر خدا و به خدا ایمان آوردن ملكه سبأ است.[25]

سرانجام كار ملكه سبأ:

آنچه در قرآن مجيد پيرامون ملكه سبأ آمده همان مقدار است كه در بالا خوانديم، سرانجام ايمان آورد و به خيل صالحان پيوست، اما اينكه بعد از ايمان به كشور خود بازگشت و به حكومت خود از طرف سليمان ادامه داد، يا نزد سليمان ماند و با او ازدواج كرد، يا به توصيه سليمان با يكى از ملوك يمن كه به عنوان "تبع" مشهور بودند پيمان زناشويى بست، در قرآن اشاره‏اى به اينها نشده است.[26]
آنچه در تواریخ نقل شده این است که سلیمان(ع) وارد سرزمین سبأ می شود و با بلقیس ازدواج میکند.[27] و سرزمین تحت سلطه سلیمان(ع) از حجاز تا یمن و محدوده سبأ و مأرب گسترش مییابد.[28]

پی نوشت ها:

[1] - ابن منظور، لسان العرب، بیروت‏، دار صاد،ر1414 ق، سوم، ج1 ،ص93
[2] - صدر حاج سید جوادی، احمد ودیگران؛ دایرةالمعارف تشیع، تهران، شهیدسعید محبی، 1381ش، ج9 ،ص51
[3] - مکارم شیرازی، ناصر و دیگران؛ قصههای قرآن بر اساس تفسیر نمونه، تدوین حسین حسینی، تهران، دارالکتب الاسلامیه، 1381ش، ص 508
[4] - مصطفوی، حسن؛ التحقیق فی کلمات القرآن، تهران، بنگاه ترجمه و نشر کتاب،1360ش ،ج5 ،ص12
[5] - مکارم شیرازی، ناصر و ديگران؛ تفسیر نمونه، تهران، دارالکتب الاسلامیه، 1374 ش،اول، ج18، ص 67
[6] - خرمشاهی، بهاءالدین؛ دانش نامۀ قرآن و قرآن پژوهی، تهران، دوستان و ناهید، 1377ش، اول، ج 2، ص 1182
[7] - سبأ/15 (ترجمۀ آیات از آیت الله مکارم شیرازی میباشد)
[8] - تفسير نمونه‏، پيشين ،ج18 ،ص58
[9] - همان، ص68
[10] - سبأ/19
[11] - طباطبايي،محمد حسين؛ تفسير الميزان،ترجمه محمد باقر موسوي همداني،قم،انتشارات اسلامي ،1374ش،پنجم،ج16،ص551
[12] - قصه های قرآن بر اساس تفسیر نمونه، پيشين، ص508
[13] - سبأ/ 17-16
[14] - تفسيرنمونه، پيشين، ج18، ص59
[15] - طبرسي، فضل بن حسن؛ تفسير مجمع البيان ،ترجمه گروهي از مترجمان، تهران، فراهانى‏ ،1360 ش،‏ اول ،ج 20،ص245
[16] - لسان العرب، پيشين،ج12، ص394
[17] - نمل/23
[18] - فيض كاشانى، ملا محسن؛ تفسير الصافى، تحقيق حسين اعلمى،‏ تهران، الصدر، 1415 ق‏، دوم‏،ج4، ص64 - مجمع البیان، پیشین ،ج18، ص98
[19] - نمل/24
[20] -سبا /31
[21] - سبا / 32
[22] - سبا /35
[23] - سبا / 37
[24] - سبا / 43- 38
[25] - سبا /44
[26] - تفسیر نمونه،پیشین، ج15، ص484
[27] - دهخدا، علی اکبر؛ لغت نامه، تهران، دانشگاه تهران، 1377ش ،دوم، ج 4 ،ص 4968
[28] - التحقیق، پيشين،ص13

مقالات مشابه

تحليل علمي قصص قرآن

نام نشریهقرآنی کوثر

نام نویسندهرضا سعادت‌‍نیا