مشروبات الکلی از نظر اسلام

پدیدآورسیدمحمدحسین طباطبایی

نشریهمکتب تشیع

تاریخ انتشار1390/01/17

منبع مقاله

share 1241 بازدید
مشروبات الکلی از نظر اسلام

سید محمد حسین طباطبائی

1-اسلام برخلاف سایر ادیان که تعلیمات آنها براساس انزول‏ و کناره‏گیری از اجتماع بنا شده مانند نصرانیت و برهمنی و بودائیت‏ و یا تنها بتربیت طائفه و نژاد خاص چشم همت دوخته باشد مانند یهودیت، سازمان تعلیم و تربیت خود را در یک سازمان اجتماعی جهانی قرار داده است که سعادت انسانیت را در زمینه مدنیت که هرگز انسان از وی مستغنی نیست با ایجاد اتحاد و اتفاق کامل میان افراد،تأمین‏ کند،و تشکیل مجتمعی را در نظر گرفته که جزء تشیکیل‏دهندهء آن‏ یک انسان خالص متمیز،بوده باشد،و با سیر تکاملی خود سعادت‏ انسانیت را صددرصد بدست آورد.
و روی این اصل از برای تشکل جامعه موردنظر خود انسان‏ فطری(انسان طبیعی)را در نظر گرفته است،یعنی انسانی‏اکه دستگاره آفرینش بوجود آورده و با موهبت عقل سلیم مجهز کرده و با این وسیله‏ از سایر انواع حیوانی تمیز داده و آلایش و پیرایش اوهام و خرافات و سایر افکار پوچ تقلیدی و موروثی را نداشته باشد،و این مطلب از اول تا آخر کتاب اللّه(قرآن شریف)در نهایت وضوح پیدا است.
اسلام تشخیث میدهد انسانی را که دستگاه آفرینش بوجود آورده و با عقل سلیم مجهز نموده است؛با سلامت شعور و ادراک و (فطرت خدادادی خود)درک میکند که در عین حال او و هر آفریدهء دیگری در شاهراه حیات جویای سعادت و خواهان خوشبختی خود می‏ باشد،و در پیدایش وجود خود و بقای خود و تأمین سعادت و رفع حوائج‏ خود بهیچ وجه استقلال نداشته و از هر جهت محتاج بکنار از خود میباشد.
و همچنین هر موجود دیگری از اجزای جهان آفرینش،خود خود را بوجود نیاورده و در ادارهء وجود و بقای خود استقلال ندارد و مجموعه‏ جهان هستی نیز که همان انسان و سایر پدیده‏های جهانی است بیک نقطه‏ای‏ ما فوق طبیعت بستگی داشته و با یک ارادهء شکست‏ناپذیر غیبی طبق‏ قوانین عامهء علیت و معلولیت اداره شده و به بقای وجود خود ادامه‏ میدهند.
و این درک،انسان را بسوی این نتیجه هدایت میکند که باید بخدای‏ یگانه(حیات و علم و قدرت ما فوق طبیعت)سر تسلیم فرود آورده و بسوی‏ مقصدی پیش رود که در ساختمان وجود وی پیش‏بینی شده و بدست عقل‏ سپرده شده است.
قرآن شریف تصریح میکند که:«دین همان تسلیم بخدای یگانه است»1و تصریح میکند که دین همانا یک سلسله تعلیماتی است‏ که با آفرینش ویژهء انسان وفق داده و تطبیق کرده و خواسته‏های وجودی‏ وی را در نهایت تعدیل تأمین نماید:«دین روی آفرینش خدائی استوار است که مردم را طبق آن آفریده و آفرینش خدائی قابل تبدیل و تغییر نیست»2.
کسی که از این نظر کلی و قطعی اسلام:«بشر باید در حال اجتماع‏ و اتفاق طوری زندگی کند که با آفرینش انسانی تطبیق نماید»اطلاع‏ بهمرسانیده و کمی تأمل نماید،حدس خواهد زد که اسلام در جریان‏ تعلیمات خود حفظ عقل سالم را مهمترین واجبات دانسته و کمترین اجازه‏ای‏ از بری تباه کردن وی،حتی یک لحظه،نخواهد داد؛و همان‏طور هم هست.
اسلام ادارهء امور زندگی انفرادی و اجتماعی انسان را بدست عقل‏ سالم سپرده و هیچگونه اجازه مداخله بعواطف دروغ نمیدهد،مگر در حدودی که عقل تجویز نماید.و ازاین‏روی از هر چیزی که فعالیت‏ طبیعی این موهبت خدادادی را کم یا زیاد بهمزده و مختل میکند،و تلاش عقل و تدبیر را خنثی مینماید،با تمام قوا جلوگیری بعمل میآورد چنانکه از قمار که روی بخت و شانس استوار است و از دروغ و افتراء و تزویر و غش در معاملات و هرچه از این قبیل بوده و عقل اجتماعی را مختل‏ ساخته و تدبیر و رویه را خنثی میکند نهی مینماید.
و از آن جمله است:استعمال مشروبات الکلی که شدیدا در اسلام‏ ممنوع و حتی نسبت بنوشیدن یک قطره از مسکرات هشتاد تازیانه مجازات‏ تعیین شده است.
2-خوردن مشروبات الکلی در میان سایر کارهای مزاحم عقل و تدبیر تنها عملی است که سروکارش مستقیما با عقل و شعور میباشد و تنها بمنظور کشتن تعقل و تقویت عواطف بی‏سرپرست انجام داده میشود.
و بهمین جهت آثار شوم و نتیجه‏های زشت و ناهنجاری که پیوسته‏ از جهت بهداشت و اخلاق و روان و دین در افراد و در جامعه‏های بشری‏ بسط و توسعه میدهد؛بهیچوجه قابل انکار نبوده و پوشیده نیست.فعلا سالی از تاریخ انسانیت نمیگذرد که هزارها و هزارها بیمار الکلی‏ ببیماریهای گوناگون مری و معده و ریه و کبد و اعصاب و غیر ذلک،گرفتار نشده و در بیمارستانها بستری نشوند.
سالی نمیگذرد که جمعیت انبوهی مجانین الکلی بتیمارستانها منتقل نشوند،سالی نمیگذرد که میلیونها اشخاص کنترول اخلاقی‏ خود را از دست ندهند و یا بانحرافات روانی و گرفتاریهای فکری مبتلا نشوند.
سالی نمیگذرد که این سم مهلک بصدها ملیون قتل و خودکشی‏ و جنایت و دزدی و خیانت و عرض‏فروشی و رسوائی و پرده‏دری و افشای‏ اسرار و بدگوئی و بدزبانی و ایذاء و اذیت هدایت نکند(و یا وقتهای‏ زیادی،افراد شریف انسان را درحالی‏که مانند حیوان وحشی پای‏بند هیچ قانون و مقرراتی نیستند،اسیر و زندانی نکند).
تعقل پاکی که روزانه بواسطهء استعمال صدها ملیون لیتر مشروبات‏ الکلی از دست جامعه انسانی میرود،ضایعه اسفناک و جبران‏ناپذیری‏ است،و البته از نقطه نظر روانی از جامعهء انسانیتی که پیوسته همه یا قسمت اعظم ممیز انسانیت خود را(تعقل صحیح و پاک)از دست می‏دهند نباید امید خیر و انتظار خوشبختی عمومی داشت.
قرآن شریف برای اولین بار که از نوشیدن می‏نهی میکند بطور اجمال بهمه مفاسد فردی و اجتماعی وی اشاره کرده و او را«اثم»نام‏ نهاده،یعنی کار زشتی که دنبالهء نامطلوب داشته و محرومیتهائی بار میآورد(سورهء اعراف-33)1
و برای آخرین بار که در نهایت تأکید نهی میکند،مخصوصا بدو نوع از مفاسد و مضرات این عمل اشاره میکند که رخنه یافتن‏ آنها بجامعه انسانیت،ارکان جامعه بشری را سست و بالاخره کاخ سعادت‏ عمومی را بطور قطع سرنگون خواهد کرد.
در سورهء مائده آیهء 91 میفرماید:«شراب مسکر در میان شما کینه‏ و دشمنی ایجاد کرده و شما را نسبت بمقدسات قوانین و مقررات که پای‏ بندی آنها تنها راه سعادت شما است،بی‏اعتناء و بی‏بندوبار میکند»2 و پرروشن است که تنها همّ تعلیمات اسلامی تشکیل یک اجتماع صالحی‏ است که الفت و التیام در وی حکومت کند و همهء افراد آن خودشانرا در پیشگاه خدائی مسئول اجرای قوانین انسانی که ضامن سعادتشان‏ میباشد بدانند،و در هیچ حال خدا را فراموش نکنند و بمسئولیت خود بی‏اعتنا نباشند.
اینست آنچه اجمالا در قرآن شریف در مقام قانونگذاری بیان‏ شده است و آنچه از مقام نبوت در این باب نقل شده بیرون از حد بوده و همهء مضرات جسمانی و روحانی خمر را تفصیلا بیان مینماید.
3-روزی که اسلام مشروبات الکلی را تحریم کرد جهان بشریت‏ باستثنای معدودی از یهود،مبتلای این سم مهلک بوده و در همهء مجتمعات‏ مترقی و غیر مترقی آنروز رواج کامل داشته و خوردن می‏هیچگونه ممنوعیت‏ قانونی نداشت،مردم آنروز با همین عقیده و عادت نامطلوب نسلا بعد نسل بطور توارث رشد کرده و رگ و ریشه دوانیده بودند.
البته ریشه‏کن نمودن چنین عادتی از برای اسلام همان اندازه‏ اشکال داشت که از میان بردن عقیدهء وثنیت مشکل بود؛اگر مشکل‏تر نبوده باشد.
و بهمین جهت بود که اسلام در اجرای حکم تحریم خمر راه ارفاق و طریقهء تدریج را اختیار نموده و بمنظور خود در ظرف چندین سال از دعوت‏ (فاصلهء نزول آیهء اعراف و آیهء مائده)جامهء عمل پوشانیده در آیهء اعراف‏ سربسته و بنام«اثم»و در سورهء بقره آیهء 1219نسبتا صریح‏تر؛و در آیهء مائده صریح صریح نهی نموده است.
و همچنین در اوایل بعثت بعنوان تحریم ساده و سرانجام تحریم شدید نموده و قرار حد(مجازات با تازیانه)صادر کرده است.
4-اسلام در ابتدای کار اگرچه در اجرای حکم تحریم و بیرون‏ کردن هوای می‏پرستی از سر مردم،دچار مشکلاتی بود،ولی در عین‏ حال در اجرای این حکم شاق و پذیرش عمومی از وی،موفقیت شگفت‏آوری‏ پیدا کرده که راستی حیرت‏انگیز است.
آیهء مائدة که آخرین آیه‏ایست که بتحریم خمر مشتمل است،نشان‏ میدهد که پس از چندین سال که از عمر تحریم میگذشته هنوز مردم بکلی دست‏ از عادت دیرین خود برنداشته بوده‏اند،ولی چنانکه از قرائن تاریخی‏ برمیآید،پس از تحریم قطعی خمر،مردم یک‏باره هوس باده‏کشی را از سر بیرون رانده،و بی‏تأمل هرچه خم شراب و صراحی می‏بود،در کوچه‏ها و معابر و سر راهها شکسته و موجودی محتویات آنها را بزمین ریختند و هرگز اجرای حد برای کسی که در زمان پیغمبر اکرم صلی اللّه علیه و سلم(ما بین تحریم و تعیین حد و رحلت رسول)شراب خورده باشد،نقل نشده،با اینکه اجرای حد از برای قتل و زنا و امثال آن از منهیات؛زیاد نقل شده است.
و در مسیر تاریخی سیزده،چهارده قرن که از طلوع و دعوت‏ اسلامی میگذرد،در میان جامعهء اسلامی میتوان گفت:صدها ملیون‏ مسلمان آمده و رفته‏اند که در عمر قطره‏ای از این سم مهلک نچشیده باشند.
و در ممالک اسلامی که صدها ملیون مسلمان زندگی مینمایند بجز شهرهای بزرگ که از مدنیت!امروزی بی‏بهره نبوده و این سم نیز بهمراه مدنیت!در آنها شیوع پیدا کرده،میتوان قطع داشت که ملیونها مسلمانان در عمر خود رنگ شراب ندیده باشند.
در همین ایران خودمان در غیر شهرهای بزرگ،در دهات و عشایر ملیونها زن و مرد میتوان یافت که در زندگی خود قطره‏ای از شراب‏ نچشیده‏اند،سهل است،حتی تصور باده‏کشی بمخیله‏شان نیز خطور نکرده و از شراب مانند پلیدهای دیگر،طبعا متنفر بوده و دوری‏ میجویند.

پی نوشت ها:

(1)ان الدین عند اللّه الاسلام
(آل عمران-19).
(2)-فاقم وجهک للدین حنیفا،فطرت اللّه التی فطر الناس علیها لا تبدیل‏ لخلق اللّه(روم-30).
(1) قل انما حرم ربی الفواحش ما ظهر منها و ما بطن و الاثم و البغی بغیر الحق
(2)-انما یرید الشیطان ان یوقع بینکم العداوة و البغضاء فی الخمر و المیسر و یصدکم عن ذکر اللّه و عن الصلوة فهل انتم منتهون.
(1)- یسئلونک عن الخمر و المیسر قل فیهما اثم کبیر و منافع للناس و اثمهما اکبر من نفعهما.

مقالات مشابه

عسل در قرآن و علم پزشکی

نام نشریهدانشگاه علوم پزشکی اراک

نام نویسندهسعید چنگیزی آشتیانی, محسن شمسی, ناصر حسینی, مجید رمضانی

نکاتی درباره حلال و حرام در خوارکیها

نام نشریهپاسدار اسلام

نام نویسندهعبدالله جوادی آملی

قرآن و تحریم الکل

نام نشریهرشد آموزش قرآن

نام نویسندهرضا بلبل وند

مبانى فقهى حلال بودن آبزيان

نام نشریهکاوشی نو در فقه اسلامی

نام نویسندهسیدعلی جبارگلباغی ماسوله