عبودیت و خودسازی پیامبر اکرم (ص)

پدیدآورمحمدحسین توسلی

نشریهسفیر

شماره نشریه4

تاریخ انتشار1390/01/15

منبع مقاله

share 2886 بازدید
عبودیت و خودسازی پیامبر اکرم (ص)

محمد حسین توسلی

مقدمه

عبادت : یعنی پرستش ، بندگی ، این کلمه به دو صورت استعمال می شود ، عام و خاص.
عبادت خاص : از جمله عباداتی است که، شرط صحتشان قصد قربت به سوی خداست مثل : نماز و روزه .
عبادت عام : عباداتی را که مهم قصد قربت به سوی خداست حال چه شرط صحتشان باشد و یا نه، شامل عبادت خاص هم می شود . مثل : نماز ، روزه ، خوردن و آشامیدن و ...
در این تحقیق آنچه از عبادت مورد نظر است، عبادت به صورت عام است .
انسان ها بایستی همه ی کارهایشان را فقط برای رضای خدا انجام دهند تا با اخلاص و به درجه ی مخلصین برسند . آن درجه ای که دیگر شیطان، در آن ها رسوخ نکرده ، و تنها خدا را در مد نظر می گیرند و در واقع اینان از طرف خدای متعال به این درجه رسیده است . و رسیدن به این درجه نیز همت والایی می خواهد.
این تحقیق در نظر دارد ، به زندگی کامل ترین شخص و بزرگوارترین عزیزی اشاره کند ، که همه کارها را بدون کم و کاستی ای انجام می داد ولی نیت پاکش را لحظه ای از دست نمی داد. و این کمال انسان است « ما خلقت الجن و الانس الا لیعبدون » ما جن و انسان را خلق نکردیم مگر به واسطه ی عبادت ( معرفت ) .
« و عباد الرحمن الذین یمشون علی الارض هونا و اذا خاطبهم الجاهلون قالوا سلاما » بندگان خاص خداوند رحمن آن ها هستند که ، با آرامش و بی تکبر بر زمین راه ، می روند و هنگامی که جاهلان آن ها را مخاطب سازند به آن ها سلام می گویند.

فصل اول تواضع پیامبر (ص):

راه رفتن ایشان :

تواضع در راه رفتن ، سست و بی رمق گام برداشتن نیست ، بلکه این است که در عین تواضع ، گام هایی محکم و حاکی از جدیت و قدرت بردارند
در حالات پیامبر (ص) آمده است که یکی از اصحاب می گوید : « ما رأیت احدا اسرع فی مشیه من رسول الله (ص) کانما الارض تطوی له و انا لنجهد ا نفسنا و انه لغیر مکترث»
« من کسی را سریع تر در امر راه رفتن ، از پیامبر ندیده ام ، گوئی زمین زیر پای او جمع می شد ، و ما به زحمت می توانستیم به او برسیم و او اهمیتی نمی داد.[1] »
و در حدیث دیگری در حالات پیامبر (ص) آمده است که :
« قد کان یتکفا فی مشیه کانما یمشی فی صبب»
« هنگامی که پیامبر (ص) راه می رفت در عین این که عجولانه نبود ، با سرعت گام بر می داشت ، گوئی از یک سرازیری پایین می رفت. [2]
نافع بن جبیربن مطعم ، از علی (ع) نقل می کند که ، پیامبر(ص) هرگاه راه می رفت ، اندکی به جلو خمیده می شد ، گوئی از سراشیبی فرود می آید.[3]
در حدیث جالبی از پیامبر (ص) می خوانیم که ، روزی از کوچه ای عبور می کردند ، جمعی از مردم را در یک نقطه مجتمع دیدند و از علت آن سوال کردند ، عرض کردند : دیوانه ای است که اعمال جنون آمیز و خنده آورش مردم را متوجه خود ساخته ، پیامبر آن ها را به سوی خود فرا خواند فرمود: « می خواهید دیوانه واقعی را به شما معرفی کنم » همه خاموش بودند و با تمام وجود شان گوش می دادند ، آن حضرت فرمود ند : « المتبختر فی مشیه ، الناظر فی عطفیه ، المحرک جنبیه بمنکبیه الذی لا یرجی خیره و لا یومن شره فذلک المجنون و هذه مبتلی!»
( کسی که با تکبر و غرور راه می رود و پیوسته به دو طرف خود نگاه می کند ، پهلوهای خود را با شانه ی خود حرکت می دهد - غیر از خود را نمی بیند و اندیشه اش را از خوداش فراتر نمی رود.- کسی که مردم به خیر او امید ندارند و از شر او در امان نیستند ، دیوانه ی واقعی او است. اما این را که دیدید تنها یک بیمار است .)[4]
اولین صفات بندگان رحمن ، نفی کبر و غرور و خودخواهی است که در تمام اعمال انسان و حتی در کیفیت راه رفتن او آشکارمی شود . زیرا ملکات اخلاقی همیشه خود را در لابلای اعمال ،گفتار و حرکات انسان نشان می دهند ، تا آنجا که از چگونگی راه رفتن یک انسان می توان با دقت و موشکافی ، به قسمت قابل توجهی از اخلاق او پی برد.
تواضع کلید ایمان است و در حالی که کبر و غرور کلید کفر است.
خداوند در یکی از دستورات مهمی که به پیامبرش(ص) می دهد ، اینکه : « ولا تمش فی الارض مرحا ، انک لن تخرق الارض و لن تبلغ الجبال طولا » در روی زمین از سر کبر و غرور گام بر مدار ، چرا که نمی توان زمین را بشکافی و طول قامتت هرگز به کوهها نمی رسد.[5]
و به همین خاطر است که روح ایمان تواضع می باشد.[6]

نشستن پیامبر اکرم (ص) :

در روایت است که پیامبر (ص) روی زمین نشسته ، غذا می خورد و می فرمود: من یک بنده هستم ، مثل بندگان غذا می خورم.[7]
رسول خدا(ص) که در مجلس وارد می شد ، هیچ وقت صدر مجلس نمی نشست . اصلا مجلس پیامبر(ص) بالا و پایین نداشت ، دایره وار بود ، هر کجا جا بود آنجا می نشست ، بعضی از اهالی خارج که می آمدند و پیغامی داشتند می خواستند ، محمد (ص) را ببینند و بشناسند ، می پرسیدند ، محمد کجاست . می گفتند : در مسجد است . به مسجد که می آمدند ، می دیدند مجلس حلقه ای است ، نگاهی می کردند و می گفتند : « ایکم محمد » کدامتان محمدید ؟ چون می دیدند ، هیچ فرقی نمی کند همه یکنواختند . اینجا بالا و پایین ندارد دور هم نشستند رسول خدا(ص) می فرمود : بلی من محمد چه می گویی ؟[8]
به روایت عبد العظیم حسنی (ره) ، رسول خدا (ص) سه گونه می نشست :
{ گاه کف پاها را زمین نهاده} ساقهای پاها بلند می کرد و دو دست خود را جلو آن قرار می داد و ساق دست را در کف دست دیگر می گرفت گاه دو زانو می نشست ، و گاه یک پا را تا کرده ، زیر ران می نهاد و پای دیگر را روی آن می خواباند. و هرگز دیده نشد که آن حضرت ( مانند متکبران ) چهار زانو بنشیند.[9]
در مجلس نمی نشست و بر نمی خواست مگر با یاد خدا ، [10] و در مجلس جای مخصوص برای خود قرار نمی داد ، و ایشان چون داخل مجلس می شد : در آخر مجلس که خالی بود می نشست و مردم را بدین کار امر می فرمود با هرکه می نشست تا او اراده ی برخاستن نمی کرد ، برنمی خواست.[11]

خوابیدن پیامبر اکرم (ص)

خداوند و پرستش او ، تنها چیزی بود که همیشه در خاطر پیامبر اکرم (ص) جلوه می نمود و تواضع و خشوع در برابر خداوند ، تنها کار حضرت(ص) بود . این بود که در هنگام خوابیدن نیز یاد محبوب خویش بود . نقل کرده اند که : هرگاه پیامبر (ص) آهنگ بستر خویش می فرمود ، چنین عرضه داشت : (سپاس خداوندی را که به ما خوراک و آشامیدنی عرضه میداشت و گرفتاری های ما را کفایت کرد و ما را پناه داد ، و چه بسیار کسانی که نه کفایت کننده دارند و نه پناهنده. [12] )
آری مردان واقعی ، آنان که هدف خلقت را هیچگاه فراموش نمی کنند ، این گونه زندگی می کنند .

غذا خوردن پیامبر (ص)

« قال الحسن (الصیقل ) سمعنا ابا عبد الله (ع) یقول مرت برسول الله (ص) امراه و هی بذیه و هویاکل فقالت : یا محمد انک لتاکل العید و تجلس جلوسه ، فقال لها ویحک و ای عبد اعبد منی ؟
فقالت : اما لا- فناولنی لقمه من طعامک فناولها رسول الله (ص) لقمه من طعامه فقالت : لا و الله الا من فیک قال : فاخرج اللقمه من فیه ، فناولها ایاها فاکلها ، قال ابو عبد الله (ع ) فما اصابت بذاء حتی فادت الدنیا. [13]»
روزی از محله های (بیهوده گویان ) مدینه می گذشت . رسول خدا (ص) را دید که روی خاک نشسته است و غذا میل می نماید ( خرما یا قطعه نانی بوده ).
زن گفت : آقا مثل غلام ها نشسته اید . مثل غلامان خوراک میل می کنید ، اگر کسی رد شود نمی فهمد که تو چه کسی هستی؟
فرمود : چه کسی از محمد بنده تر است . بنده ی رب العالمین ملک الملوک
گفت : یا محمد ، منت بر من بگذار ، از این لقمه ای که می خوری ، به من هم بده . ، رسول خدا(ص) دست دراز کرد که خرما یا چیز دیگری که بود به او بدهد.
زن گفت : تو را به خدا سوگند از دهان مبارکت به من بده رسول خدا(ص) لقمه ای از دهان مبارکش به او داد آن را خورد .
به شهادت امام صادق (ع) که فرمود : این زن از آن روز تا آخر عمر دیگر مریض نشد ، به برکت لقمه ی دهان رسول الله (ص) .[14]
انس بن مالک روایت کرده که ، پیامبر (ص) می فرموده است :« اگر پاچه گوسفند را به من هدیه دهند ، آن را می پذیرم و اگر برای خوردن مرا دعوت کنند نیز پذیرا خواهم بود. »[15]
انس می گوید : رسول خدا (ص) به ظرف شیری افطار می کرد و مقداری هم برای سحرش نگه می داشت و گاهی یک خوراک شیر ، بیشتر نداشت و گاهی نان را در آن می گذاشت و میل می فرمود . شبی برایش ، شیر آماده کردم ولی پیامبر (ص) دیر نمود و گمان کردم ، بعضی از یارانش او را دعوت – نموده اند پس آن شیر را نوشیدم.
پیامبر (ص) پس از مدتی از شب آمد ، از همراهان آن حضرت پرسیدم ، آیا پیغمبر (ص) در جائی افطار فرموده بود . گفتند : نه !
آن شب را جز خدا کسی نمی داند ، که بر من چه گذشت و از غصه ی اینکه پیامبر (ص) از من شیر بخواهد و نباشد.
رسول خدا (ص) آن شب را گرسنه به سر برد ، و دو روز را روزه داشت و از من شیر نخواست و تاکنون از آن مطلب سخنی به میان نیاورده است . [16]
از شعیب بن عبد الله بن عمرو نقل می کردند که هرگز دیده نشده است که ، رسول خدا (ص) در حال تکیه دادن چیزی بخورد. [17]
قال : سمعت یقول : « قال رسول الله (ص) لا اکل متکئا » از ابو حنیفه نقل می کردند که پیامبر (ص) می گفته است : من درحالی تکیه داده باشم ، چیزی نمی خورم.[18]
از عطا ء بن یار نقل می کنند که « جبرئیل پیش پیامبر (ص) آمد و آن حضرت در منطقه ای در بالای شهر مکه در حالی که تکیه داده بود ، چیزی می خورد ، جبرئیل گفت : ای محمد (ص) مانند پادشاهان غذا خوری ، رسول (ص) نشست . [19]
در معانی الاخبار از ابا بصیر از حضرت امام باقر (ع) روایت شده است که فرمود :
( فرشته ای خدمت حضرت رسول (ص) فرود آمد گفت : یا محمد (ص) خدایت سلام می رساند و می فرماید : اگر بخواهی مکه را برای تو از طلا پر سازم ، رسول خدا (ص) سر را به سوی آسمان بلند نمود و عرض کرد : بار الها این حال برابر من خوشتر است که یک روز از غذا سیر شوم و شکرگزاری نمایم و روز دیگر گرسنه بمانم و درخواست نمایم . [20]
زهری نقل می کند که ، می گفت : فرشته ای که قبلا به حضور پیامبر(ص) نیامده بود همراه جبرئیل به حضور آمد و در حالی که جبرئیل سکوت کرده بود . آن فرشته به پیامبر (ص) گفت: پروردگارت تو را مخیر فرموده است که پیامبر (ص) به جبرئیل نگریست و گوئی از او نظر خواهی فرمود. جبرئیل اشاره کرد که تواضع فرماید ، و رسول خدا(ص) فرمود: که ترجیح می دهم که پیامبر(ص) و بنده باشم ، زهری می گوید : گفته اند که پس از این گفتار تا هنگامی که از جهات رخت بر بست ، در حال تکیه دادن غذا نخورد . [21]

سلام نمودن پیامبر اکرم (ص)

پیامبر گرامی اسلام ، ابتدا به سلام بود. یعنی اول ایشان سلام می نمودند و دیگری پاسخ می داد. در حدیثی از ایشان نقل شده که ، « خمس لا ادعهن حتی الممات : الاکل علی الحضیض مع العبید و رکوب الحمار موکفا و حلب العنز بیدی و لیس الصوف و التسلیم علی الصبیان لیکون ذلک سنه من بعدی»
تا عمر دارم پنچ چیز را ترک نخواهم کرد ، یکی خاک نشینی و غذا خوردن با غلاملان ، سواری بر دراز گوش ، دوشیدن بز به دست خود ، پوشیدن پشم و سلام کردن ( ابتدا به سلام ) بر اطفال تا این که بعد از من سنت گردد.[22]
توقع سلام کردن از احدی نداشت ، محمد (ص) حتی به کوچکتر ها ابتدا ، سلام می کرد و تا شخصی از دور نمایان می شد او هنوز سلام نموده ، پیامبر (ص) می فرمود ( سلام علیکم ) ، همیشه سبقت می گرفت . دوستداران پیامبر (ص) پشت دیواری پنهان می شدند تا همین که پیامبر(ص) رسید ، ابتدا به سلام ، آن ها باشند . اما رسول خدا (ص) وقتی به آن جا می رسید ، می فرمود : فلانی که پشت دیوار هستی ( سلام علیکم ).
خودشان می فرمودند : من تا عمر دارم ابتدا به سلام را ترک نمی کنم.
اما متاسفانه امروز ، تا دیگری به ما سلام نکند ، ما حاضر نیستیم به او سلام کنیم . مهم نیست که او از ما خوشش می آید یا نه ، و یا کوچکتر است یا بزرگتر ، از لحاظ موقعیت و مقام از ما بلند تر است یا پایین تر ، فقیر است یا پولدار و سرمایه دار . مهم این است که ما اگر پیرو سنت رسول الله (ص) هستیم ، سنت آن حضرت را گرامی نگه داریم و از ترک آن بترسیم و بپرهیزیم .
پیامبر اکرم(ص) فرمودند: کوچک به بزرگ سلام کند ،یک نفر به دو نفر ، جمعیت کم به جمعیت فراوان ، و رهگذر به کسی که ایستاده است . و ایستاده بر کسی که نشسته است. [23]
سلام از اسماء الهی است.
حضرت محمد (ص) فرمودند : « السلام ( اسم ) من اسماء الله فافشوه بینهم فان الرجل المسلم اذا مر بالقوم فسلم علیهم فان لم یردوا علیه من هو خیر منهم و اطیب . » « سلام » از اسماء الهی است ، بنابراین سلام را بین خودتان شیوع و رواج دهید ، چون وقتی مرد مسلمانی به گروهی سلام کند و از آنان پاسخ نشنود ، کسی وجود دارد که بهتر و پاکیزه تر از آنان پاسخ دهد .
رسول خدا (ص) فرمود : « اذا لقی الرجل اخاه فسلم علیه و صافحه لم یفرغ احدهما یده عن صاحبه حتی یغفرلهما . »
زمانی که مسلمانی با مسلمان دیگر ملاقات کند و به او سلام نمود و مصاحفه کند ، پیش از آن که از یکدیگر جدا شوند ، گناهان آن ها آمرزیده می شود .
پیامبر (ص) فرمود : « اذا سلم المومن علی اخیه المومن فیبکی ابلیس ( لعنه الله علیه ) هو یقول یا ویلتاه لم یفترقا حتی غفرالله لهما . »
زمانی که مومنی به برادر مومن سلام کند ابلیس لعین ، گریه کنان می گوید : وای بر من ! این دو از هم جدا نمی شوند مگر آن که گناهانشان بخشیده شود .
و فرمودند: وقتی به همدیگر رسیدید با هم دست بدهید تا کینه ها از دلهای شما بیرون رود .
رسول خدا (ص) فرمود : « ما فشاء السلام فی قوم الا آمنوا من العذاب فان فعلتموه دخلتم الجنه »
هیچ قومی سلام را درمیان خود انتشار و رواج نداد مگر آن که از عقاب و عذاب الهی در امان ماندند ، پس اگر شما به یکدیگر زیاد سلام کنید وارد بهشت می شوید .[24]
پیامبر اکرم (ص) فرمودند: « اذا تلاقیتم ، فتلاقوا بالتسلیم و التصافح »
هر گاه یکدیگر را دیدار کردید ، با سلام و دست دادن با هم دیدارکنید.[25]

فصل دوم نماز

« والذین یبیتون لربهم سجدا و قیما » [26]
آن ها کسانی هستند که شبانگاه برای پروردگارشان سجده و قیام می کنند.
امام صادق (ع) می فرمود: رسول خدا (ص) دو برابر نماز های واجب شبانه روز نماز مستحبی می خواندند و دو برابر روزه ی واجب روزه می گرفت . [27]
نقل کرده اند که پیامبر (ص) چندان نماز مستحب گزارد که پاهایش آماس کرد . به آن حضرت گفته شد : آیا لازم است به خود این همه رنج دهی و حال آن که خداوند همه لغزش های گذشته و آینده تو را بخشیده است ؟ فرمود : آیا در برابر این احسان ، بنده ای سپاسگزار نباشم . [28]
علی (ع) ضمن حدیثی فرمود : پیامبر (ص) چون دهه آخر، ماه مبارک رمضان فرا می رسید برای عبادت آماده می شد و دامن همت به کمر زده ، از خانه بیرون می آمد و در مسجد اعتکاف می نمود و شبها را تا صبح بیدار بود و هر شب بین نماز مغرب و عشا غسل می کرد. [29]

نماز شب پیامبر اکرم (ص) :

امام صادق (ع) در بیان چگونگی نماز رسول خدا (ص) می فرمود: شبها به هنگام خواب ، ظرف آبی را که روی آن را پوشانده بودند ، بالای سر آن حضرت(ص) و مسواک او زیر بسترش می نهادند. و آن حضرت می خوابید آن قدر که خداوند بخواهد. وقتی از خواب بیدار می شد ، می نشست و دیده به آسمان می گرداند و آیات آخر سوره آل عمران« ان فی خلق السموات و الارض لآیات... » را تلاوت می نمود . سپس مسواک می کرد ، و وضو می گرفت و به محل نماز می رفت و چهار رکعت ( از نماز شب ) می خواند و رکوع هر رکعتش به قدر حمد و سوره ای بود که می خواند و سجودش به قدر رکوع آن طول می کشید به حدی که می گفتند : کی از رکوع سر بر می دارد و به سجده می رود ؟ و آن قدر در سجده می ماند که می گفتند : کی سر از سجده بر می دارد ؟ آن گاه به بستر خود باز می گشت و دوباره می خوابید ، آن قدر که خدا بخواهد . پس بیدار می شد و می نشست و دیده به آسمان می گرداند و آیات آخر سوره آل عمران را تلاوت می کرد ، آن گاه مسواک می کرد و وضو می گرفت و به محل نماز می رفت و به خواندن چهار رکعت دیگر از نماز شب می پرداخت به همان نحو که قبلا خوانده بود . باز به بستر می رفت و مقداری که خدا بخواهد ، می خوابید. پس بیدار می شد و دیده به آسمان می گرداند و همان آیات را تلاوت می نمود و باز مسواک کرده ، وضو می گرفت و( دو رکعت شفع و یک رکعت وتر ) را می خواند و بعد از آن دو رکعت نافله صبح را می گذرد و برای نماز صبح به مسجد می رفت . [30]
از عایشه در مورد چگونگی نماز شب پیامبر(ص) پرسیدند : گفت : معمولا پس از نماز عشا در آغاز شب می خوابید و سپس بر می خاست و نماز می گزارد . چو ن نزدیک سحر می شد ، نماز وتر خود را می گزارد و آن گاه در بستر خود می آرمید . اگر می خواست ، با همسر خویش گرد می آمد وهمین که آوای اذان را می شنید ، شتابان از جای خود بر می خاست اگر لازم بود ، غسل کند ، چنان می کرد و گرنه وضو می گرفت و برای نماز صبح به سوی مسجد بیرون می شد . [31]
از ابن عباس نقل می کنند که گفته است ، شبی در خانه ی میمونه همسر پیامبر (ص) که خاله ابن عباس بوده ماندم . پیامبر (ص) در طول بستر ، استراحت فرمود و من در عرض آن حضرت ( ابن عباس به رعایت ادب ، پایین پیامبر (ص) خوابیده است ) پیامبر (ص) تا نزدیک نیمه شب ، یعنی اندکی پیش یا پس از آن خوابید و سپس بیدار شد و دست بر چهره خود کشید . چشم های خود را مالید و. آن گاه ده آیه سوره آل عمران را تلاوت فرمود و سپس از جای برخاست ، و از مشکی که آویخته بود به بهترین وجه وضو گرفت . آن گاه به نماز ایستاد . من هم برخاستم و وضو گرفتم و کنار آن حضرت ایستادم . پیامبر (ص) دست راست خود را بر سر من نهاد و سپس گوش راست مرا با مهربانی گرفت و کشید .
رسول خدا (ص) شش نماز دو رکعتی گزارد و پس از آن نماز وتر را خواند در بستر آرمید . چون فرارسیدن وقت نماز را اعلام کرد ، رسول خدا بر خاست و دو رکعت نماز آسان گزارد و سپس برابر نماز صبح از خانه بیرون آمد . [32]
وقتی پاسی از شب می گذشت ، رسول خدا (ص) از بستر بر می خاست و پس از گرفتن وضو و زدن مسواک و تلاوت آیاتی چند از قرآن کریم ، در گوشه ای به عبادت می پرداخت و اشک می ریخت.
بعضی از همسرانش که او را به این حال می دیدند ، می گفتند : تو که گناهی نداری . چرا این قدر اشک می ریزی ؟ می فرمود : آیا بنده شاکر خدا نباشم ؟
ام سلمه می گوید : شبی پیامبر(ص) در خانه من بود ، نیمه شب ، او را نیافتم به سراغش رفتم دیدم در تاریکی ایستاده ، دست ها را بلند کرده ، اشک می ریزد و می گوید : خدایا نعمت هایی که به من داده ای از من مگیر ،دشمنم را خشنود مکن ، به بلاهایی که مرا از آن نجات دادی ، گرفتارم مکن ، حتی به اندازه یک چشم بر هم زدنی مرا به خود وا مگذار. به اوگفتم : پدر و مادرم فدایت شوند ، شما که بخشوده شده ای ؟ فرمود : هیچکس از خدا بی نیاز نیست . حضرت یونس آنی به خود واگذار شد ، در شکم ماهی زندانی شد .
به هنگام نماز می لرزید و هر گاه نماز را به تنهایی می خواند رکوع و سجود آن را طول می داد ولی هرگاه به جماعت نماز می خواند ، بسیار عادی و ساده برگزار می کرد ، به یکی از یارانش که امام جماعت سایر مسلمانان شده بود ، سفارش فرمود : هرگاه با مردم به نماز می ایستی ، سعی کن بعد از حمد ، سوره کوچکی قرائت کنی و نماز را طول ندهی . [33]
رسول خدا (ص) فرمود : هرکس در دل شب با خدای خود خلوت کند و با او به راز و نیاز بپردازد ، خداوند نور خود را در دل او استوار سازد ، و هرگاه بگوید : پروردگارا ! خداوند جلیل ، جل جلاله ندا دهد ، لبیک بنده من ، از من بخواه ، تا بدهم و به من توکل کن ، تا تو را کفایت کنم . سپس خداوند بزرگ می فرماید : فرشتگان من ! به سوی بنده ام بنگرید که در تاریکی شب ، در حالی با من خلوت کرده است ، که بیهوده کاران مشغول لهو و لعب و غافلان در خوابند ، شما گواه باشید که من او را آمرزیدم ، سپس فرمود : بر شما باد به پارسایی ، کوشش و عبادت . [34]
همان طور که ذکر شد ، پیامبر (ص) شب هنگام با خداوند متعال خلوت می کرد و این دستور زیبا و این نعمت بزرگ نیز توسط خداوند ایجاد شد تا آن جا که می فرماید :
« یا ایها المزمل قم اللیل الا قلیلا ، نصفه او انقص منه قلیلا او زد علیه و رتل القرآن ترتیلا »[35]
ای جامه به خود پیچیده ، شب را جز کمی بپاخیز . نیمی از شب را با کمی از آن کم کن ، یا بر نصف بیفزا او قرآن را با تامل و دقت و در نهایت روشنی و فصاحت تلاوت کن .
اشاره به ، خود پیچیدن این است که ، دوران گوشه گیری و انزواگرائی نیست ، بلکه دوران قیام و خود سازی و آمادگی برای انجام رسالتی عظیم است .
چرا شب را خلوت می کنید ؟ انتخاب دقیق شما برابر این است که اولا : چشم و گوش دشمنان در خواب است و ثانیا : کارهای زندگی تعطیل می باشد و به همین دلیل آنان آمادگی بیشتری برای اندیشه و تفکر و تربیت نفس دارد .
چرا دستور به قرآن داده شده است ؟ چون قرآن کتابی است که در بردارنده ی تمام دستورات لازم و ضروری است . و بهترین وسیله برابر تقوی ، ایمان ، استقامت ، پرورش ، نفس و کمال انسان است.[36]

فضیلت نماز شب :

امام صادق (ع) فرمودند :« ان من روح الله تعالی ثلاثه : التهجد باللیل و افطار الصائم و لقاء الاخوان »
سه چیز است از عنایات مخصوص الهی ، عبادت شبانه ( نماز شب ) و افطار دادن به روزه داران ، و ملاقات برادران مسلمان . »[37]
در تفسیر آیه « ان الحسنات یذهبن السیئات » کارهای نیک اثر کار های بد را از بین می برد .» می فرمود : « صلاه اللیل تذهب بذنوب النهار » نماز شب گناهان روز را از بین می برد . [38]
رسول خدا (ص) می فرمود : دو رکعت نماز در دل شب ، نزد من محبوب تر از دنیا و آن چه در آن است . [39]
« ان ناشئه الیل هی اشد و طئا و اقوم قیلا » [40] همانا نماز شبانه پا برجا تر و با استقامت تر است .
«و من اللیل فاسجد له و سبحه لیلا طویلا، ان هذه تذکره فمن شاء اتخذ الی ربه سبیلا » [41]
شبانگاه برابر او سجده کن ، و مقداری زیاد از شب ، تسبیح او بگو . این تذکر و یاد آوری است که بخواهد ( با استفاده از آن ) راهی به سوی پروردگار انتخاب می کند .
امام حسین (ع( از رسول خدا (ص) نقل کردکه آن حضرت فرمود : کسی که عمرش با قیام شب و عبادت خدا خاتمه یابد ، اهل بهشت است .[42]
روایت شده است که : خانه هائی که هنگام شب در آن نماز خوانده می شود و قرآن تلاوت می گردد ، برای اهل آسمان نور افشانی می کنند ، همان گونه که ستارگان درخشان برای اهل زمین نور افشانی می کنند.[43]
امیر المومنین علی (ع) فرمود : مردی را دیدم که نمازش را نیکو بجا می آورد و به درگاه خدای متعال تضرع و ناله بسیار می کرد ، پیامبر اکرم (ص) با دست مبارکش اشاره کرد و فرمود : « این مرد اهل بهشت است » [44]

سجده ی پیامبر اکرم (ص) :

امیر المومنین (ع) روایت نموده که رسول خدا (ص) در سجده این دعا را می خواند :
« اللهم لک سجدت و بک آمنت و لک اسلمت ، سجد وجهی للذی خلقه و صوره و شق سمعه و بصره ، فتبارک الله احسن الخالقین » بار الها ، برای تو سجده کردم ، و به تو ایمان می آورم ، و تسلیم تو هستم . چهره ( و حقیقت ) من بر کسی سجده کرد که آن را آفرید و تصویرش نمود ، و چشم و گوش برایش شکافت ، پس مقدس و والاست خدای یکتا که بهترین آفرینندگان است . [45]
امام باقر (ع) فرمود : رسول خدا (ص) به محل سجده ی خود آب می پاشید . [46]
علی (ع) فرمود : شبی که رسول اکرم (ص) به معراج رفت ، خداوند به او فرمود : یا احمد ! آیا می دانی که در چه وقت بنده ای مقرب در گاه من می شود ؟ عرض کرد : خیر. خداوند فرمود : زمانی که گرسنه ( در حال روزه ) و یا در سجده باشد.[47]
به هنگام نماز می لرزید ، نماز را به تنهائی می خواند رکوع و سجود آن را طول می داد ، ولی هرگاه به جماعت نماز می خواند بسیار عادی و ساده برگزار می کرد . یه یکی از یارانش که امام جماعت سایر مسلمان شده بود سفارش می نمود : هرگاه با مردم به نماز می ایستی سعی کن بعد از حمد ، سوره کوچکی قرائت کنی و نماز را طول ندهی . [48]
در روایتی از امیرالمومنین(ع) که فرمود : مردی نزد رسول خدا (ص) آمد ، و گفت : یا رسول الله (ص) مرا راهنمائی فرما ، به عملی که به سبب آن خدا مرا دوست دارد و مردمان هم مرا دوست دارند و دارائیم فراوان شود و بدنم سالم ماند و عمرم دراز شود و خدا مرا با تو محشور سازد . رسول خدا (ص) فرمود : این شش حاجت است که به شش خصلت نیازمند است . اگر بخواهی خدا تو را دوست دارد ، سپس از او بترس و از گناه پرهیز نما ، اگر بخواهی مردم تو را دوست دارند ، پس به آن ها نیکی کن و به آن چه در دست آن هاست طمع مکن و چشم نیانداز و اگر خواهی مالت فراوان شود ، زکوه ده و اگر خواهی بدنت سالم ماند ، زیاد صدقه ده و اگر طول عمر خواهی صله رحم کن و اگر خواهی خدا تو را با من محشور فرماید پس طولانی کن سجده را برای خداوند.[49]
در حدیثی که گذشت همنشینی با پیامبر (ص) مشروطه به طولانی نمودن سجده است ، اما چه سجده ای . آیت الله دستغیب (ره) اینگونه از روایات و آیات قرآن موارد سجده را ذکر نموده است :
1- سجده راه و روش توابین است . ( توبه کنندگان و رو به خدا آورندگانست )
2- سجده سخت ترین اعمال بر ابلیس است .
3- سجده گناهان را می ریزد مانند باد که برگ درختان را می ریزد .
4- سجده نزدیک ترین حالات بنده به خداوند است .
5- سجده نهایت بندگی و خضوع بشریست در برابر حضرت آفریدگار .
نابرده رنج گنج میسر نمی شود
مزد آن گرفت آن برادر که کار کرد. [50]

اهمیت نماز از نظر پیامبر اکرم (ص) :

در اسرار الصلوه شهید ثانی آمده است : « کان النبی (ص) ینتظر وقت الصلوه و یشتد شوقه و یترقب دخوله و یقول لبلال موذنه » پیامبر (ص) با اشتیاقی فراوان ، متتظر داخل شدن وقت نماز می شد و مراقب این موضوع بود ، هنگامی که وقت اذان می رسید به بلال می فرمود : ای بلال ما را خوشحال کن [51] ( ای بلال راحتمان کن ).[52]
« رسول الله (ص) لا یوثر علی الصلوه عشاء و لا غیره و کان دخل وقتها کانه لا یعرف اهلا و صمیما »
امیر المومنین (ع) فرمود : پیامبر (ص) چیزی مثل را برای نماز مقدم نمی داشت و هنگامی که وقت نماز می رسید انگار که هیچ یک از اعضای خانواده و دوستان نمی شناخت . [53]
عن ابی عبد الله (ع) قال : « کان رسول الله لا یوثر علی صلوه المغرب شیئا اذا غربت الشمس حتی یصلیها . »
امام صادق (ع) فرمود : هنگامی که غروب می شد ، پیامبر (ص) چیزی را بر نماز مغرب مقدم نمی داشت ، تا زمانی که نماز می خواند. [54]
پیامبر (ص) فرمود : پس از هر نماز و به انتظار نماز بعد شستن گنجی از گنجهای بهشت است . [55]
از پیامبر اکرم (ص) است که : نماز را بر همه کارها مقدم بدارید زیرا سر فصل همه طاعات و عبادات نماز است. [56]
پیامبر (ص) می فرماید : هرگاه موذن می گوید :« اشهد ان محمد رسول الله» خدای مهربان می فرماید : ای محمد! خیر شما در نماز گزاردن است و نماز ، برای شما بهتر از همه چیز هاست .[57]
رسول خدا (ص) می فرمود : نور چشم من در نماز و روزه قرار داده شده ( یعنی آن دو را از هر چیز بیشتر دوست می دارم .)[58]
عن النبی (ص) قال : « یا اباذر ان الله تعالی جعل قره عینی فی الصلاه ، وجبها کما حبب الی الجائع الطعام ، و الی الظمآن الماء ، فان الجائع اذا اکل الطعام شبع ، و اذا شرب الماء روی ، و انا لا اشبع من الصلوه ، الصلوه . » پیامیر (ص) فرمود : ای ابوذر ، خداوند تبارک و تعالی نور چشمم را در نماز قرار داده و آن را در نزد من محبوب گردانده است ، همان گونه که غذا را برای گرسنه و آب را برای تشنه محبوب گردانده است . پس به درستی که گرسنه با غذا سیر می شود و تشنه با آب سیراب . ولی «والذین یقولون ربنا اصرف عنا عذاب جهنم ان عذابها کان غراما انها ساءت مستقرا و مقاما »[59]
آن ها کسانی هستند که می گویند: پروردگارا عذاب جهنم را از ما برطرف گردان که عذابش سخت و پر دوام است . آن بد جایگاه و بد محل اقامتی است.
با این که اینان شب ها و روز ها را به یاد خدا سپری می نمائید و به عبادت او مشغولند و در مسیر انجام وظیفه گام بر می دارند باز هم قلوبشان مملو از ترس مسولیت هاست . همان ترسی که عامل ، نیرومندی برای انجام و حرکت به سوی عمل است . عملی بیشتر و بهتر .

دعا راه خود سازی و خداشناسی :

دعا وسیله ی موثری است برای خودسازی و پیوند ، نزدیکی است میان انسان و خدا.
دعا شرایطی دارد از جمله این که :
1- شناخت کسی است که ، انسان او را می خواند.
2- شتشوی قلب و دل ، آماده نمودن روح برای تقضای از او است ، چرا که انسان هنگامی که به سراغ کسی می رود ، باید ، آمادگی لقای او را داشته باشد.
3- دعا جلب رضا و خشنودی کسی است که انسان از او تقاضائی دارد ، چرا که بدون آن احتمال تاثیر بسیار نا چیز است .
4- انسان تمام قدرت ، نیرو و توان خویش را به کار گیرد و حداکثر تلاش و کوشش را انجام دهد ، و نسبت به ماورای آن دست به دعا بر دارد و قلب را متوجه خالق کند. زیرا در روایات اسلامی ، صریحا آمده است ، کاری را که انسان خود ، می تواند انجام دهد ، اگر کوتاهی کند و به دعا متوسل شود ، دعایش مستجاب نیست !
در روایتی از پیامبر (ص) داریم : « الدعاء سلاح المومن ، و عمود الدین و نور السموات و الارض » دعا اسلحه مومن ، و ستون دین و نور آسمان ها و زمین است . [60]
رسول خدا (ص) فرمود : جبرئیل به من دستور داد که قرآن را ایستاده بخوانم ، و حمد خدا را در رکوع، و تسبیح او را در سجده انجام دهم ، و او را نشسته دعا کنم و بخوانم. [61]
رسول خدا (ص) : آیا شما را به سلاحی راهنمائی نکنم که از دشمنان نجات بخشد؟ روزی شما را فراوان و سرشار کند ؟ گفتند : چرا فرمود : به درگاه پروردگارتان در شب و روز دعا کنید ، زیرا سلاح مومن دعا است . [62]
اما در مورد دعاهای پیامبر (ص) بایستی گفت : که در کتب مختلف از جمله سنن النبی (ص) باب جداگانه ای را برای این بحث قرار داده و ما به مختصری اکتفا می کنیم .

دعا پیامبر (ص) و از عذاب جهنم دوری نمودن :

آن حضرت در سجده ، به نقل از امام صادق (ع) می فرمودند: « اللهم مغفرتک اوسع من ذنوبی و رحمتک ارجی عندی من عملی فاغفرلی ذنوبی یا حیا لا یموت . »
خدایا آمرزش تو از گناهان من واسع تر و رحمت تو در نظر من از کردارم ، امید بخشش تر است ، پس گناهانم را بیامرز ، ای زنده ای که مرگ به او را ندارد. [63]
رسول خدا (ص) در هنگام تب و سایر دردها خود را، به این دعا تعویذ می کرد « اللهم انی اعوذبک من شر عِرق نعّار و من شر حر النار » خدایا من را از شر رگی که خون به شدت در آن جریان دارد ، و از شر سوزش آتش ( دوزخ ) به تو پناه می آورم . [64]
وقتی صدای رعد و برق را می شنید ، می فرمود « اللهم لا تقتلنا بغضبک ، ولاتهلکنا بعذابک و عافنا قبل ذلک » خدایا ما را به خشم خود نمیران ، و به عذابت هلاک مگردان و پیش از آن ما را عافیت بخش . [65]
هنگامی که باد زرد و سرخ و سیاه می وزید رنگ چهره ی رسول خدا (ص) می پرید و مانند کسی که بترسد ، زرد می گشت ، و چون قطره ای باران از آسمان نازل می شد ، رنگش بر می گشت و می فرمود : این بادها رحمت خدا ، را برایتان آورد . [66]
وقتی در نزد رسول خدا (ص) از اصحاب که نعمت شکنجه شدند ، صحبت می شد ، از سختی بلا و آزمایش به خدای متعال پناه می برد . [67]

دعا برای همه :

از امام صادق (ع) نقل شده که فرمودند : رسول خدا (ص) فرموده است : هرگاه یکی از شما ها دعا کنید ، برای همه دعا کنید زیرا که آن مستجاب تر است. [68]
« والذین اذا انفقوا لم یسرفوا و لم یقتروا و کان بین ذلک قواما » [69] آن ها کسانی هستند که هرگاه انفاق می کنند . نه اسراف می کنند و نه سخت گیری، بلکه در میان این دو اعتدالی دارند.
انفاق همواره در اسلام تاکید شده است چه در احادیث و چه در آیات قرآن ، قرآن در اکثر مواردی که دستور اقامه صلوه ( نماز ) را داده و دستور به دادن زکوه را نیز داده است « و اقیمو الصلوه و اتوا الزکوه » .
همچنین در احادیث زیادی آمده مثل حدیثی که در بخش سجده پیامبر (ص) گذشت ، که هر کس دوست دارد به مال فراوان برسد ، پیامبر فرموده اند که زکات بدهد .
خود پیامبر (ص) در این صفت نیز به طور اکمل بود . در روایت است که آن حضرت در ماه مبارک رمضان ، مانند باد تند و سریع بود و چیزی در دستش قرار نمی گرفت و هر چه داشت انفاق می نمود. [70]
اما پیامبر(ص) به شیوه ی اعتدال انفاق می نمود :
عجلان می گوید : خدمت امام صادق (ع) بودم که سائلی آمد ، امام برخاست و از سبدی که در آن خرما بود ، دست خود را پر کرد و به سائل داد ، دیگری آمد ،امام دوباره برخاست و مشتی خرما برداشت و به او داد، سائل سوم دیگر آمد ، باز هم امام برخاست و مشتی خرما برداشت و به او داد ، بار چهارم سائل دیگر آمد ، امام فرمود : خداوند روزی رسان ما و شماست .
سپس فرمود : کسی از رسول خدا (ص) چیزی از دنیا نمی خواست مگر این که عطا می فرمود، تا آنجا که زنی پسر خود را نزد آن حضرت فرستاد و به او گفت : نزد حضرت برو و از او چیزی بخواه ، اگر فرمود : فعلا چیزی ندارم ، بگو : پیراهن خود را به من بده . امام فرمود : آن حضرت ، پیراهنش را درآورد و نزد پسر افکند ، آن گاه خداوند آن حضرت را به میانه روی ادب فرمود. و این آیه را فرمود : « ولا تجعل یدک مغلوله الی عنقک » و دست خود را به گردنت مبند ( بخل مورز ) و نیز به طور کلی باز مکن ( هرچه داری بده ) که در غیر صورت ملول و دلتنگ خواهی نشست. [71]
آن حضرت بخشنده بود اما اسراف نمی کرد.[72]

اعتدال در عبادت از نظر پیامبر اکرم (ص) :

« الیسر یمن والعسر شوم » سهل و ساده گرفتن کار میمون و مبارک و دشوار گرفتن آن شوم و پاک است .و قال (ص) : « سد دوا و قاربوا و لن ینجی احدا منکم عمله ، قالوا : و لا انت یا رسول الله ؟ قال: و لا الا ان یتغمدنی الله برحمته » راست کردار و اهل مدارا باشید و بدانید که تنها عمل موجب نجات آدمی نمی شود ، اصحاب گفتند : حتی شما؟ حضرت فرمود : حتی من ، مگر این که خدای مرا غرق لطف و رحمت خویش سازد.
و قال (ص) : « ان الله تعالی رفیق یحب الرفق و یعطی علیه ما لا یعطی علی العنف » خدای تبارک و تعالی اهل رفق و مدارا را دوست می دارد ، و پاداشی که به رفق و مدارا می دهد بیش از آن است ، که بر سختی و دشوار گرفتن کار بر بنده ارزانی می دارد .
و قال (ص) : « لیصل احدکم نشاطه فاذا کسل او فتر فلیقعد » هر یک از شما می باید که تا نشاط دارد ، نماز بخواند و چون کسل شد و یا سست شد به استراحت بپردازد .
و قال (ص) : « مداراه الناس نصف الایمان و الرفق بهم نصف العیش » مدارا با مردم نصف ایمان است و رفق و ملایمت با آن ها نصف زندگی است .
و قال (ص) : « ذرونی ما ترکتکم فانما هلک من کان قبلکم سوء الهم و اختلافهم علی انبیائهم فاذا امرتکم بشئ فاتوا منه ما استطعتم و اذا نهیتکم عن شئی فدعوه » مادام که من مطلبی را طرح نکردم شما ازآن پرس و جو مکنید ، زیرا پیشینیان شما به خاطر همین پرس و جوی بسیار از پیامبرانشان هلاک گشتند ، پس چون شما را به کاری امر نمودم آن اندازه در توان شماست انجام دهید و چون از کاری نهی کردم از آن اجتناب نمائید . [73]
و قال (ص) : « ان هذا الدین متین فاوغل فیه برفق ولا تبغض الی نفسک عباده ربک فان المنبت لا ارضا قطع و لا ظهرا ابقی » این دین ، با متانت است پس با رفق و مدارا در آن درآی و ( با سخت گیری های بیجا ) نفس خود را از عبادت دل زده مساز ، چرا که آن کس در حرکت یکسره و با تمام توان بتاخت رود نه راهی طی خواهد کرد و نه بر کسی برای خود باقی خواهد گذاشت . [74]

رفق و مدارا و اعتدال عبادت در سیره عملی پیامبر (ص) :

روایت شده که چون از کعبه بیرون آمدند ( پیامبر ) فرمود : « انی دخلت الکعبه و وددت انی لم اکن افعل انی اخاف ان اکون اتعبت امتی من بعدی » من داخل کعبه شدم و دوست داشتم ، چنین نمی کردم . زیرا می ترسم این امر سبب رنج و زحمت امت من پس از من گردد؛ ( کنایه از این که مسلمانان به خاطر اقتدای به آن حضرت بخواهند داخل کعبه شوند و بر اثر ازدحام کسانی در این میان آسیب ببینند. )
و روایت شده که مردی خدمت آن حضرت رسید و گفت : مادرم روزه داشت ، روزه او را بی حال کرد ولی او افطار ننمود تا این که از دنیا رفت ، رسول خدا(ص) فرمود : « اذهب فصل علیها فان امک قتلت نفسا » برو بر جنازه او نماز بخوان زیرا مادرت با این کار مرتکب قتل نفس شده است.
و روایت شده که روزی رسول خدا در هنگام ایراد خطبه ، مردی را دید که در آفتاب ایستاده است . از او سوال نمود ، که چرا درآفتاب ایستاده ای ؟ مرد گفت : نذر نموده ام که تا شما از ایراد خطبه فارغ نشده اید ، در آفتاب بایستم ، حضرت فرمود : « لیس هذا بنذر ، انما النذر ما ابتغی به وجه الله » این نذر نیست ، نذر در مواردی است که عمل نیکی به خاطر رضای خدا انجام گیرد .
و از عقبه بن عامر روایت شده که می گوید : خدمت رسول خدا(ص) رسیدم و گفتم : خواهرم نذر نموده ، که با پای برهنه و بدون سایبان به زیارت خانه خدا رود ، حضرت فرمود : « ان الله تعالی لا یصنع بشقاء اختک شیئا ، فلترکب و التختمر ولتصم ثلاثه ایام . »
خداوند نیازی به این که خواهرت خودش ره به رنج و زحمت افکند ندارد، بگو بر مرکب شود ، و سایه بانی برای خود تهیه کند و بعد سه روز روزه بگیرد .
انس بن مالک می گوید : رسول خدا(ص) در راه مردی را دید که دو نفر زیر بازوانش را گرفته اند و او به سختی ، طی مسافت می کند ، حضرت(ص) پرسید : این مرد را چه می شود ؟ گفتند : او نذر نموده که پیاده طی طریق کند . حضرت(ص) فرمود : « ان الله تعالی لغنی عن تعذیب هذا نفسه ، مُره فلیرکب » خدای تبارک و تعالی نیازی به این مرد که خود را بر رنج و رحمت افکند ندارد و او را بگو که بر مرکبی سوار شد . [75]
روایت شده که شب جمعه حضرت رسول (ص) در مسجد قبا اراده افطار نمود و فرمود: آیا آشامیدنی ای هست که به آن افطار نمایم . اوس بن خولی انصاری کاسه شیری آورد که عسل در آن ریخته بود . چون حضرت(ص) بر دهان گذاشت و طعم آن را یافت ، از دهان برداشت و فرمود : که این دو آشامیدنی است که یکی را بدیگری اکتفا می توان نمود ، من نمی خورم هر دو را و حرام نمی کنم بر مردم خوردن آن را ، ولیکن فروتنی می کنم برای خدا هر که فروتنی کند برای حق تعالی ، خدا او را بلند می گرداند و هر که اسراف کند ، خدا او را محروم می گرداند و هر که مرگ را بسیار یاد کند ، خدا او را دوست می دارد .[76]
پیامبر (ص) در موارد دیگر نیز اعتدال داشت:
دربیان روشن و سیره اجتماعی پیامبر اکرم (ص) ، علی(ع) فرموده است : « سیرته القصد و سنته الرشد و کلامه الفصل ، و حکمه العدل . » راه و رسم او با اعتدال و روش زندگی او صحیح و پایدار ( پرورش دهنده ) سخنانش روشنفکر حق و باطل و حکم او عادلانه بود. [77]
«لا یغفل مخافه ان یغفلوا او یملو الکل عند معتاد یقصر عن الحق ولا یجوزه » آن حضرت هرگز از حال امت خود غافل نمی شد تا مبادا ،امتش گرفتار غفلت یا رنجش خاطر شود و رسول خدا برای همه چیز بسیار معتدل بودند ، نه از حق کوتاه می آمدند و نه از آن تجاوز می کردند. [78]
« یتفقد اصحابه و یسال الناس عما فی الناس فیحسن الحسن و یقویه و یقبح القبیح و یوهنه معتدل الاسر غیر مختلف » آن حضرت (ص) از حال یاران خود جویا شد . و از آنان دلجویی می کرد و از مردم درباره آنچه در جامعه می گذرد سوال می کرد ، خوبیها را تقویت و از آن دفاع می نمود . و از بدیها به صورت معتدل و متعارف روی گردانی می نمود. [79]
« و الذین لا یدعون مع الله الها و لا یقتلون النفس التی حرم الله الا بالحق و لا یزنون و من یفعل ذلک یلق اثاما »آن ها کسانی هستند که معبود دیگری را با خداوند نمی خوانند و انسانی که خداوند خونش را حرام شمرد ، جز به حق به قتل نمی رسانند ، و زنا نمی کنند ، و هر کس چنین کند ، مجازاتش را خواهد دید.
در میان علمای شیعه اتفاق است که پیامبران باید ، حتما معصوم باشند ، یعنی از هر گناه کبیره و صغیره چه عمدا و چه نسیانا پاک باشند.
بدیهی است اگر گناهی در گذشته داشته باشد ، نقطه ضعفی برایش شمرده می شود و علاوه بر این که بهانه تبلیغ بر علیه او به دست دشمنانش می افتد ، وقار رهبریت الهی را نیز از بین می برد. در جائیکه یک مامور دولتی و یک کارمند معمولی نباید دارای سوء پیشینه باشد ، چگونه مامور الهی آن هم مامور چنین امر عظیمی که رسالت خداوندی است با داشتن سوء پیشینه امکان ندارد؟
پیامبر الهی بایستی روحی والاتر از سایر ارواح و نفسی قدسی از سایر نفوس داشته باشد. گناه موجب آلایش روح و کدورت نفس می شود .
اعمال به دنباله ی اعتقادات و ملکات است که همه از نفس ناطقه سر چشمه می گردد. وقتی بنا باشد کسی با مبداء وحی یعنی رب العالمین در تماس باشد ، حتما دارای علو و تجردی است که فوق معمول مردمان است .
از چنین روح صاف و نفس مجرد از علقه های مادی چگونه گفتار و کردار ناشایست سر می زند ، اصلا منشاء و مبداء غلط در او راه ندارد و به تعبیر قرآن مجید « اذهاب رجس» شده و پلیدی از آنان رفته است.

فضیلت پیامبران ضروری است :

چون پیغمبران برای تکمیل روحانیت و معنویت افراد برگزیده می شوند ، و مردم به برکت پیروی ایشان ، به کمالات انسانیت می رسند ، لذا باید خودشان از دیگران برتر باشند تا دیگران از آنان استفاده بنمایند . پس اگر از حیث فضائل و کمالات در میان امت از ایشان ، برتری بود . به حکم عقل نمی شود ، این مدعی نبوت بر افضل از خودش مبعوث باشد از لحاظ صفات کمالی چون علم و حیاء باید سرآمد امتش باشد.[80]

یکتا پرستی پیامبر اکرم (ص) :

آن حضرت یکتا پرستی را پیشه خود ساخته و بدان چندان عشق می ورزید که از هر خلف وعده ای ابا می نمود و اینک نمونهای از سخنان آن حضرت را می آوریم:
رسول خدا (ص) فرمود : هر کس بگوید « لا اله الا الله » برای او در بهشت درختی کاشته شود ، از یاقوت سرخ که از مشک سفید برآمده و از عسل شیرین تر و از برف سپیدتر و از مشک خوشبوتر است و در آن باشد نمونه های پستان دوشیزگان که در زیر هفتاد پیراهن برآمده است . [81]
رسول خدا (ص) فرمود : بهترین عبادت گفتن « لا اله الا الله » است .
« قال رسول الله (ص) : خیر العباده قول لا اله الا الله و قال : خیر العباده الا ستغفار و ذلک قول الله عزوجل فی کتابه : [82] فاعلم انه لا اله الا الله و استغفر لذنبک . »[83]
امام صادق (ع) فرمود : که رسول خدا (ص) فرموده است : هرکس نماز بامداد گذارد و پیش از آنکه دو زانو را از زمین بردارد ، ده بار بگوید ، نیست شایسته ی پرستشی جز خدای یگانه ، شریک ندارد ، از آن اوست ، ملک و از آن اوست سپاس ، زنده کند و بمیراند و بمیراند و زنده کند ( و اوست زنده ای که نمی میرد ) به دست او است ، هر خیر و او است به هر چیزی توانا « لا اله الا الله وحده لا شریک له ، له الملک و له الحمد ، یحیی و یمیت و یمیت و یحیی ( و هو حی لا یموت ) بیده الخیر و هوعلی کل شیء قدیر » و در مغرب همچنان کند ، هیچ بنده ای خدا عزوجل را به کرداری بهتر از کردار او برخورد نکند مگر کسی که به مانند او کار کند . [84]
پیامبر(ص) وقتی که مصیبت و یا اندوهی می دید ، دست به دعا برمی داشت و می فرمود : «یا عماد من لا عماد له و یا حرز من لا حرز له و یا ذخر من لا ذخر له . و یا سند من لا سند له . ویا غیاث من لا غیاث له ، و یا کریم العفو و یا حسن البلاء و یا عظیم الرجاء ، یا عون الضعفاء و یا منقذ الغرقی یا منجی الهلکی . یا محسن ، یا مجمل ، یا منعم ، یا مفضل . انت الذی سجد لک سواد اللیل و نور النهار وضوء القمر و شعاع الشمس و دوی الماء و حفیف الشجر . یا الله یا الله یا الله ، انت وحدک لا شریک له ( ثم یطلب الحاجه ) » ای تکیه گاه ، هر که بی تکیه گاه است ! ای پناه ، هر بی پناه ! ای ذخیره ، هر که ذخیره و پس اندازی ندارد ! ای گواه ، بی شاهد و بی گواه ! و ای فریاد رس ، بی کسان ! ای که در عفو و بخشش ، کریم و بزرگواری ! و در امتحان زیبا و نیکوکاری ! ای که امیدواری به جنابت ، بی کرانه است ! ای یاری گر ضعیفان ! ای باز گیرنده غریقان ! ای نجات بخش ، به هلاکت افتادگان ! ای صاحب نیکویی و نیکوکاری ! ای صاحب جمال و زیبایی و جمال آفرین ! ای صاحب نعمت و بخشنده ! ای صاحب فضل و بزرگواری و گذشت ! تویی که سیاهی شب بر تو سجده کرد ، و روشنایی روز . پرتو ماه ، تابش خورشید ، آوای حرکت آب و خش خش شاخ و برگ درختان ، در برابر عظمت ، سر به سجده نهاده . یا الله یا الله ! تویی ،تو یگانه ای و هیچ شریک و انبازی نداری سپس حاجت خود را طلب می فرمود .[85]
از امام صادق (ع) که رسول خدا (ص) فرمود : ملعون است کسی که اشرفی ، طلا و پول نقره را ، ملعون کسی که گمراه سازد کوری را ، ملعون کسی که بگاید جاندار زبان بسته ای را [86]
از امام صادق (ع) است که مردی از خثعم نزد پیامبر ( ص) آمد و عرض کرد : کدام عمل نزد خداوند عزوجل دشمن تر است ، در پاسخ فرمود : شرک به خدا عرض کرد : سپس چه کاری ؟ فرمود : قطع رحم ، عرض کرد ، سپس چه کاری ؟ فرمود : وادار کردن به کار زشت و بازداشتن از کار خوب. [87]

گناه و قتل از نظر پیامبر اکرم ( ص) :

آن حضرت فرمودند : گناه پشت سر گناه دل را می میراند ، زیانکار کسی است که از آراستن معادش غافل می شود .[88]
و فرمودند : بهترین شما کسانی هستند که از گناهان و معاصی پاکند . [89]
در مورد قتل و ناموس پیامبر اکرم (ص) فرمودند : هر مسلمانی خون ، مال و آبرویش بر مسلمان ، حرام است ، و غیبت آبرو را می برد . [90]
در حج الوداع حضرت فرمودند : « ای مردم خون ها و اموال شما بر یکدیگر تا روزی که خدا را ملاقات نمایند ، مانند امروز و این ماه ، محترم و هر نوع تجاوز به آن ها حرام است . [91]

بی عفتی از نظر پیامبر اکرم (ص) :

« سه کس خداوند نه با آنان سخن می گوید و نه به ایشان نظر دارد : حاکم ستمگر و پیر زناکار و عابد خود خواه .» [92]
« سه کس است که خداوند روز قیامت نه با آن ها سخن می گوید نه به آنان نظر می کند ، و برای ایشان عذاب دردناکی است : عالمی که با علم خود ، مال و جاه دنیا را بجوید ، آن کسی که به وسیله ارتکاب شبهات ، محرمات را حلال شمارد ، و کسی که با ناموس همسایه زنا کند.» [93]
« در گناه فرزند آدم همین بس ، که نسبت به ناموس همسایه خویش می نگرد »
« مردی به رسول خدا ( ص ) عرض کرد فلان کس به ناموس همسایه خویش می نگرد حتی اگر بتواند مواقعه ی حرام نیز انجام می دهد . آن حضرت خشمناک گردید و فرمود : او را نزد من بیاورید در این هنگام مرد دیگری عرض کرد : او از شیعیان شماست و به ولایت و دوستی شما و علی بن ابیطالب (ع) معتقد است و از دشمنان شما تبری می جوید ، پیامبر خدا (ص) فرمود : نگو از شیعیان شماست ، چون او دروغ می گوید ، زیرا به راستی شیعه ما کسی است که در عمل از ما پیروی و تبعیت کند. [94]
« و الذین لا یشهدون الزور و اذا مروا باللغو مروا کراما » آن ها کسانی هستند که شهادت به باطل نمی دهند ( و در مجالس باطل شرکت نمی کنند ) و هنگامی که به لغو و بیهودگی برخورد کنند بزرگوارانه از آن می گذرند.

حلم و بردباری پیامبر (ص) :

انس بن مالک می گوید : ده سال تمام خدمتکار پیامبر (ص) بودم و هرگز نفرمود : چرا چنین و چنان نکردی ؟
و نیز از انس نقل شده که : در سالیانی به رسول اکرم (ص) خدمت می کردم ، هرگز مرا ناسزا نفرمود . هرگز مرا کتک نزد . هرگز مرا از خود نراند و هرگز به من پرخاش نکرد . هرگز در برابر سستی و سهل انگاری من ، نسبت به کاری ، با من تندی و درشتی ننمود . هرگاه کسی از خاندانش با من خشونت به خرج می داد ، حضرت(ص) می فرمود : بازش گزار ! هر چه مقدر باشد پیش خواهد آمد .
همچنین از عایشه نقل شده که گفت : پیامبر خدا (ص) هرگز بانویی را به کتک نگرفت . و پیشخدمتی را کتک کاری نکرد. اصلا چیزی را با دست مبارک مضروب نساخت . مگر در حال جهاد فی سبیل الله . ناسزایی نشنید ، که در صد انتقام برآید . مگر این که درباره محارم وی بود که در این صورت عکس العمل نشان می داد .
امام حسین (ع) به نقل از هند ، خاله خود فرمود : دنیا رسول اکرم (ص) را به خشم نیاورد ، او از دنیا نبود ، هنگامی که به حریم حق تجاوز صورت می گرفت هیچ چیز خشم او را فرو نمی نشاند تا این که آن را یاری نماید . هیچ گاه برای شخص خود ، خشمگین نگردید و درصد حمایت از خویش بر نیامد .

کرامت حضرت محمد(ص) :

از انس نقل شده که همراه رسول اکرم ( ص) راه می رفتم . آن حضرت یک برد نجرانی بر تن داشت که دارای حاشیه ضخیمی بود . ناگهان عرب بیانگردی رسید . ردای مبارک حضرت را با شدت کشید به گونه ای که اثر حاشیه ، بر دور گردن حضرت مشاهده کردم . سپس اظهار نمود ! ای محمد ! از مال خدا که نزد خود داری ، چیزی به من بده ! آن حضرت متوجه شد به چهره اش خندید و دستور فرمود : چیزی به وی ببخشند .[95]
« انما بعثت رحمه مهداه ، لم ابعث لعانا » همانا من بر پایه هدایت و رحمت برانگیخته شده ام و نفرین و لعنت از ساحت ماموریت من به دور است.
رسو ل اکرم (ص) می فرمود : « اوصانی ربی بسبع : اوصانی بالاخلاص فی السر و العلانیه و ان اعفو عمن ظلمنی ، و اعطی من حرمنی ، و اصل من قطعنی ، و ان یکون صمتی فکرا ، و نظری عبرا . »
خدایم مرا به هفت چیز سفارش کرد که ، در نهان و آشکار ، اخلاص ورزم ، از کسی که به من ستم روا داشته ، گذشت نهایم ، به کسی که مرا محروم ساخته ، بذل و بخشش کنم ،نسبت به آنکه رحم خود را از من بریده ،صله رحم به جا می آورم ، سکوت خویش را به تفکر سپری نمایم و از مشاهداتم ، عبرت بگیرم.
یک نمونه برجسته از عفو وگذشت عظیم و فراگیر آن حضرت ، روز فتح جلوه گر شد. با این که قریش با او و یارانش ، آن همه دشمنی کردند . آنان را شکنجه دادند . چه در آغاز دعوت و چه پس از هجرت رسول اکرم (ص) ، همچنین علی رغم آن همه توطئه ، جنگ و لشکرکشی در برابر جنابش ، آن حضرت بعد از فتح مکه بر در کعبه ایستاد و خطاب به قریش فرمود : هان ! قریشیان ! چه می گویید ؟ فکر می کنید با شما چه خواهم کرد ؟ قریشیان یک صدا فریاد زدند : نیکی تو برادری بزرگوار ، فرزند برادری کریم و بزرگوار هستی .
حضرت(ص) فرمود : اقول کما اخی یوسف : « لا تثریب علیکم الیوم یغفر اله لکم و هو ارحم الراحمین ، اذهبوا فانتم الطلقاء » حرف برادرم یوسف (ع) را تکرار می کنم : امروز متاثر و شرمسار می باشید . من شما را عفو کردم ،خدا هم گناه شما را ببخشید که مهربان ترین مهربان است .... بروید شما آزاد هستید.
با این لطف و مهربانی و حلم و بردباری بی نظیر ، با بدترین دشمنان خود بعد از دست یابی به آن ها ، رفتار می فرمود . بی شک ، این خلق و خوی کریمانه و عظیم خلق و خوی پیامبر (ص) است . [96]
غلام ( وحشی) بعد از کشتن حضرت حمزه عموی پیامبر (ص) متواری ،اما پس از فتح مکه ، چون از طرف حضرت رسول (ص) عفو عمومی اعلام شد او نیز با پشیمانی و توبه به نزد رسول خدا (ص) آمد وطلب بخشش کرد ، حضرت(ص) نیز وی را بخشید . ولکن به او فرمود : کاری کن تا از این به بعد چشمم به تو نیفتد ، چون وقتی تو را می بینم ، داغم تازه می گردد.[97]

رفتار با کارگر و خدمتکار:

« قال (ص) : لا تستخدموا ارقائکم باللیل ، فان اللیل لهم و النهار لکم »
بردگان و خدمتکاران را در شب به کار مگیرید زیرا شب از آن آنهاست و شما تنها در روز حق استفاده از خدمت آن ها را دارید.[98]
« و قال (ص) : اذا صنع مملوک احدکم طعاما فولی حره و عمله فقر به الیه فلیدعه فلیاکل معه و ان ابی فلیضع فی یده مما صنع » هرگاه خدمتکار شما غذایی تهیه کرد و زحمت پخت و تهیه آن را کشید
می باید در هنگام صرف آن غذا ، او هم بر سر سفره نشیند و اگر حاضر نشد می باید مقداری از آن غذا برای او کنار گذاشت .[99]
« قال (ص) : لا تضربوا اِمائکم علی کسر انائکم فان لها آجالا کآجالکم . »
اگر خدمتکار ظرفی شکست ، نباید او را برای این کار مواخذه نمود چرا که ظروف را هم چون آدمیان اجل و مهلتی است. [100]

سنگ صبور :

رسول خدا (ص) فرمود : من برانگیخته شده ام تا مرکز حلم و معدن علم و مسکن صبر باشم.[101]
و نیز روایت شده که رسول خدا (ص) چون از چیزی ناراحت و غمگین می شد به نماز و عبادت خدا پناه می برد.[102]
رسول خدا (ص) با خوی خوش خود با مردم معاشرت می کرد ولی دلش از آنان جدا بود ، ظاهرش با خلق خدا و باطنش با حق تعالی بود[103]

مجالس پیامبر اکرم (ص) :

در مجلسی نمی نشست و برنمی خواست مگر با یاد خدا و در مجلس جای مخصوص برای خود قرار نمی داد و نهی می فرمود ، از آن عمل . وقتی وارد مجلس می شد ، در آخر مجلس که خالی بود ، می نشست و مردم را با این ، امر می فرمود و به هر یک از اهل مجلس خود ، بهره ی اکرام و التفات می رساند و طوری رفتار می نمود که هر کس گمان می کرد که ، گرامی ترین شخص در نظر رسول اکرم(ص) خودش است. با هر کسی که می نشست ، بلند نمی شد از جایش مگر این که طرف مقابل بر می خاست و اگر حاجتی از او می طلبیدند ، اگر مقدور بود ، روا می کرد و الا به سخن نیکی و وعده زیبایی او را راضی می نمود هرکسی در نزد او در حق تساوی بود . مجلس شریفش مجلس بردباری ، حیا و راستی بود . صداها در آن بلند نمی شد ، بد کسی در آن گفته نمی شد در آن مجلس کار بدی ذکر نمی شد و اگر کسی خطائی صادر می شد ، نقل نمی کردند. و همه با یکدیگر در مقام عدالت انصاف و احسان بودند و یکدیگر را به تقوی و پرهیزکاری وصیت می نمودند و با یکدیگر در کمال تواضع و شکستگی رفتار می کردند. وقار ،سنگینی و احترام پیران را ، زنده می کردند و بر خردسالان رحم می کردند . مردم غریب را نیز مراعات می کردند.

سیرت آن حضرت با اهل مجلس :

پیوسته گشاده رو و نرم خو ، بود و کسی از همنشینی او دچار ضرر نمی شد و صدای بلند نمی نمود و فحش و ناسزا نمی گفت و عیب مردم و مدح بسیار آن ها را نمی کرد و اگر چیزی واقع می شد که با طبعش یکی نبود ، خود را به غفلت می زد .کسی از او نا امید نبود ، مجادله و سخن بسیار نمی گفت . سخن احدی را قطع نمی کرد مگر اینکه سخن اش باطل بود . اما در مورد چیزی که فایده نداشت معترض اش نمی شد و کسی را خدمت نمی کرد و احدی را سرزنش نمی فرمود و دنبال عیب ها و لغزش های مردم نمی گشت و بر بی ادبی غیر عرب ها و اعرابیان صبر می نمود. [104]
وقتی سخن می گفت : همنشینانش سر به زیر می انداختند ، گویی کمرگ بر فراز سرشان است و در محضر او با یکدیگر منازعه نمی نمودند. هر کسی که در محضرش سخن می گفت به وی گوش می سپردند تا سخن اش تمام شود . از آن چه دیگران را به خنده می انداخت ، می خندیدند و از آن چه دیگران در شگفت می شدند او هم متعجب می شد.[105]

مرتبه یقین پیامبر (ص):

« و الذین اذا ذکروا بآیات ربهم لم یخروا علیها صما و عمیانا » [106] آن ها کسانی هستند که هرگاه آیات پروردگارشان به آن ها گوشزد می شد کر و کور روی آن نمی افتند.
ذیل این آیه در تفسیر نمونه آمده است که امام صادق (ع) فرمودند :« مستبصرین لیسوا بشکاک » [107]
منظور این است که آنها از روی آگاهی گام بر می دارند ، نه از روی شک و تردید.
از گفتار و رفتار پیامبر (ص) به خوبی مشاهده می شود ، پیامبر(ص) با چشم و گوش باز حقیقت را درک نموده و روزگار خود را در راه رضای پروردگار می گذراند آن کسانی هستند که به مرتبه « عین الیقین » رسیده اند . و اگر خلافی را ببینند همراه با عذابش می بینند و می شنوند و اگر کار نیکی نیز انجام شود ، پاداش واقعی آن را درک می نمایند.
در حدیث معتبر از حضرت رسول (ص) منقولست که ، بدترین بقعه های زمین بازارهاست و آن ها میدان شیطانند . هر روز بامداد علم خود را در بازارها می زند و کرسی خود را می گذارد و بر آن می نشیند و فرزندان خود را پهن می کند که یکی را فریب دهند و ترازو کم می کشد و دیگری کیل را کم کند و دیگری را می دزد و دیگری راس المال را دروغ می گوید .پس می گوید به فرزندان خود که بر شما با جماعتی که پدر ایشان مرده است ، و حضرت آدم و پدر شما زنده است . پس با اول کسی که داخل بازار می شود شیطان داخل می شود ، و با آخر کسی که بیرون می رود ، بیرون می رود و بهترین بقعه های زمین نزد خدا مسجد هاست و محبوب ترین مردم نزد کسی است که زودتر به مسجد می رود و دیرتر بیرون می آید .[108]
در حدیثی از امام صادق (ع) است که از حضرت رسول اکرم (ص) نقل نموده و ایشان از جانب خداوند می فرمایند : که هیچ بنده ای نیست که نمی خواهم او را به بهشت ببرم مگر آنکه او را در دنیا مبتلا سازم . در جسد او و اگر کفاره ی گناهش نشده بر او سلطانی را مسلط می کنم ، یعنی شر را از او دفع نمی کنم و اگر باز هم کفاره گناهش نشد روزی اش را تنگ می گیرم و اگر پاک نشد ، مرگ را بر او شدید می گیرم . تا بدون گناه بیاید و داخل بهشت او را می برم . بنده ای نیست که آتش جهنم را برای او می خواهم ، مگر اینکه او را کنم و اگر از طلبش باقی ماند ، در نعمت دنیا می باشد و اگر باز عمل باشد قبض روحش آسان می باشد.[109]

رفتار با فرزندان و همسران :

« و الذین یقولون ربنا هب لنا من ازواجنا و ذریتنا قره اعین و اجعلنا للمتقین اماما » [110]
آن ها پیوسته از درگاه خدا می خواهند و می گویند پروردگارا از همسران و فرزندان ما کسانی قرار بده که مایه روشنی چشم ما کردد.
در روایات متعددی می خوانیم که این آیه درباره حضرت علی (ع) و ائمه اهل بیت (ع) وارد شده بدون تردید که ائمه (ع) از روشنترین مصداقهای آیه می باشد ، اما این مانع از گسترش مفهوم آیه ، نخواهد بود که مومنان دیگر هر کدام در شعاع های مختلف امام و پیشوای دیگران باشند .[111]
رسول خدا (ص) فرمود : روشنی چشم من در نماز ، و لذتم در زنان قرار داده شد است. [112]
رسول خدا (ص) وقتی نماز صبح را می خواند ، به یک یک زنان خود سر می زد ( از آنان احوالپرسی می کرد. ) رسول خدا (ص) وقتی صبح می شد ، دست نوازش بر سر فرزندان و نوه های خود می کشید . [113]
امام صادق (ع) فرمود : ما خاندان ، کودک خود را چون به سن پنج سالگی رسیدند به نماز خواندن دستور می دهیم ، شما هم کودکان خود را از هفت سالگی امر به نماز خواندن کنید . ما کودکان خود را در هفت سالگی امر می کنیم به هر اندازه که توانائی دارند ، نصف روز یا بیشتر و یا کمتر ، روزه بگیرند و هرگاه تشنگی و گرسنگی بر آنان غالب آمد ، افطار کنند . این دستور برای آن است که به روزه گرفتن عادت نمایند . و طاقت پیدا کنند . شما نیز کودکان خود را در نه سالگی به هر اندازه که می توانند امر به روزه گرفتن کنید و چون تشنگی بر آنان غالب آمد ، افطار کنند. [114]
از رسول خدا (ص) روایت است که هرگاه به خانواده شان سختی و تنگدستی می رسید می فرمود : به نماز برخیزید زیرا پروردگارم مرا به این کار امر کرده است . چنان که فرموده است : در خانواده خود را به نماز فرمان ده و بر آن شکیبا باش ، ما روزی از تو نمی خواهیم ، بلکه تو را هم ما روزی می دهیم ، و فرجام نیکو از آن پرهزگاری است .[115]
رسول خدا (ص) در دعای خود عرض می کردند : « اللهم انی اعوذبک من ولد یکون علیّ ربّا و من مال یکون علی ضیاعا ، و من زوجه تشیبنی قبل اوان مشیبی » خداوندا ، به تو پناه می آورم از فرزندی که بر من حاکم باشد ، و از مالی که باعث هلاکتم شود ( یا از مالی که مفت از دستم بیرون رود ) و از همسری که مرا پیر سازد پیش از آنکه به پیری برسم. [116]

پی نوشتها :

[*] فارغ التحصیل دوره کارشناسی
[1] - تفسیر نمونه ، ناصر ، مکارم شیرازی و دیگران ، انتشارات دارالکتب الاسلامیه ، 1362، ج 15 ، ص153
شمائل النبی، ابوعیسی محمدبن عیسی ترمزی، ترجمه و استخراج احادیث و حواشی دکتر محمود مهدوی دامغانی، چاپ اول ، 1372 ، تهران .ص85
[2] - همان ج 15، ص 154
[3] - شمائل النبی، ص 86
[4] - قبلی ، ج 15، ص 149
[5] - قرآن کریم ، سوره ی اسراء ، آیه 37
[6] - برگرفته از تفسیر نمونه ، ج 15 ص 148 و 147
[7] - درسنامه علم اخلاق ، محمد رضا جباران ، 84 13، ص 144 ، به نقل از بحارالانوار، ج 70 ، ص 205
[8] - آدابی از قرآن ( تفسیر سوره حجرات ) ، آیت الله دستغیب، چاپ کانون ابلاغ اندیشه های اسلامی ، ص 55
[9] - سنن النبی (ص) ، آداب سنن و روش رفتاری پیامبر گرامی اسلام ، علامه سید محمد حسین طباطبائی ، ترجمه حسین استاد ولی ، انتشارات پیام آزادی ، چاپ هشتم ، اردیبهشت 1385، ص 35.
[10] - همان ، ص 49
[11] - منتهی الآمال ، شیخ عباس قمی ، انتشارات کتابچی ، ج 1 ، ص 19
[12] - شمائل النبی (ص) ، ترمزی ، ترجمه و استخراج و حواشی دکتر محمد مهدوی دامغانی ، چاپ اول ، 1372 ، تهران ، ص 155
[13] - الابرار ، سید هاشم بحرانی ، چاپ علمیه قم ، چاپ اول ، 1297 ق ، ص 117
[14] - آدابی از قرآن ( تفسیر سوره حجرات ) ، آیت الله دستغیب ، چاپ کانون ابلاغ اندیشه های اسلامی ، ص 54 به نقل از الابرار بحرانی ، ج 1 ، ص117
[15] - شمائل النبی ، ترمزی ، ، ترجمه و استخراج و حواشی دکتر محمد مهدوی دامغانی ، چاپ اول ، 1372 ، تهران ، ص191
[16] - سفینه البحار ، شیخ عباس قمی (ره) ، ج1، ص 415.
[17] - طبقات کبری ، محمد بن سعد ، دار صادر بیروت ، ص 380 در ترجمه همین کتاب ص 383.
[18] - همان ، ص 95
[19] - همان ، ص 380
[20] - درس هایی از زندگی پیامبر نور و رحمت ،آیت الله حائری تهرانی ، کتابخانه مسجد ارگ ، 1374، ص38-37
[21] - همان
[22] - تفسیر سوره حجرات ، آیت الله دستغیب (ره) ص 55، به نقل از حلیله الابرار بحرانی ، ج 1 ، ص 131.
[23] - اخلاق معاشرت ، جواد محدثی ، موسسه بوستان کتاب قم ، انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی ، ص 33-32
[24] - چهل مجلس ، هزار حدیث ، ص 56 تا 54 به ترتیب به نقل از مستدرک الوسایل ، ج8، ص 362 ، مستدرک الوسایل ج 8 ، ص 359، مستدرک الوسایل ج 8 ، ص 360 ، نهج البلاغه ص 610، مستدرک الوسایل ، ج 8، ص 363.
[25] - اخلاق معاشرت ، محدثی ص 31، به ترتیب به نقل از خصال صدوق ، ص 11 ، سفینه البحار ، ج1 ،ص 465
[26] - قرآن کریم ، فرقان ، آیه 64
[27] - سنن النبی (ص) ، علامه سید محمد طباطبائی ،ترجمه حسین استاد ، انتشارات پیام آزادی ، چاپ هشتم ، 1385 ص ، 123 .
[28] - شمائل النبی (ص) ،ترمزی ، ترجمه و استخراج و حواشی دکتر محمود مهدوی دامغانی ، چاپ اول ، 1374 ، تهران ، ص 155
[29] - قبلی ، ص 122
[30] - قبلی ، ص 127و 126
[31] - همان ، ص 157
[32] - همان ، ص 158 و 157
[33] - پیامبر (ص) گروه نهج البلاغه ، دار القران مرکزی کمال ، انتشارات سناباد چاپ دوم ص 32
[34] - مجموعه ورام ، ابوالحسین ورام بن ابن فراس ، محمد رضا عطایی ، بنیاد پژوهش های اسلامی 1369 ، ص 349
[35] - قرآن کریم ، مزمل ، آیات 5-1
[36] - تفسیر نمونه ، ناصرمکارم شیرازی و دیگران ، دار الکتاب الاسلامیه ، تهران ، چاپ 15 ، 1378، ج 25 ، ص 166
[37] - هزار نکته درباره نماز ، حسین دیلمی ، قم ، چاپ اول ، انتشارات حرم ، ص 215
[38] - همان ، ص 173
[39] - سنن النبی (ص) ، علامه سید محمد طباطبائی ، ترجمه حسین استاد ولی ، انتشارات پیام آزادی ، چاپ هشتم ، 1385 ، ص 146
[40] - قرآن کریم ، مزمل ، آیات 7
[41] - قرآن کریم ، دهر ، آیات 26 و 29
[42] - هزار نکته درباره نماز ، حسین دیلمی ، ص 180 ، به نقل از سازندگی های امام حسین (ع) ، ص 146
[43] - همان ، ، ص 179 به نقل از رساله لقاء الله ص 130
[44] - همان ص 180 به نقل از تفسیر ابو الفتوح رازی ، ج 1، ص 162
[45] - سنن النبی (ص) ، علامه سید محمد طباطبائی ، ترجمه حسین استاد ولی ، انتشارات پیام آزادی ، چاپ هشتم ، 1385 ص 145
[46] - همان ، ص 136
[47] - هزار و یک نکته درباره نماز ، ص 87 ، به نقل از ارشاد القلوب دیلمی ، ج 2 ، ص 286 ، (باب 54)
[48] - سیره پیامبر اعظم (ص)، انتشارات سناباد ، ص 32
بحار الانوار ، ج 16 ، ص 217
[49] - آدابی از قرآن ( سوره حجرات ) ، ص 62 . (وا ذاردت ان یحشرک الله معی فاطل السجود بین یدی الله الواحد القهار)
[50] - همان ، ص 63
[51] - سنن النبی (ص) ، علامه سید محمد طباطبائی ، ترجمه حسین استاد ولی ، انتشارات پیام آزادی ، چاپ هشتم ، 1385
[52] - همان ، ص 95
[53] - همان ، ص 323 و 322
[54] - همان ، ص 323
[55] - هزار و یک نکته درباره نماز ، حسین دیلمی .
[56] - همان ، ص 67
[57] - همان ، ص 67
[58] - سنن النبی (ص) ، علامه سید محمد طباطبائی ، ترجمه حسین استاد ولی ، انتشارات پیام آزادی ، چاپ هشتم ، 1385 ، ص 138
[59] - قرآن کریم ، فرقان ، آیات 65-66
[60] - تفسیر نمونه ، ناصر مکارم شیراری و دیگران ، ج 15 ، ص 175 ، به نقل از اصول کافی ، با دعا سلاح مومن ج 2
[61] - قبلی ، ص 161
[62] - اصول کافی ، مرحوم کلینی (ره ) ، ترجمه آیت الله محمد باقر کمره ای ، انتشارات اسوه ، 1372 ، چاپ دوم ، باب دعا و سلاح مومن ، ج 6 ، ص 21
[63] - قبلی، ص 177
[64] - همان ، ص 185
[65] - همان ، ص 199
[66] - همان ،ص 199
[67] - همان ، ص 199
[68] - اصول کافی ، ج 6 ، باب دعا برای همه ، ص 71
[69] - قرآن کریم ، فرقان ، آیه27
[70] - سنن النبی (ص) ، علامه سید محمد طباطبائی ، ترجمه حسین استاد ولی ، انتشارات پیام آزادی ، چاپ هشتم ، 1385 ، ص 34
[71] - همان ، ص 157
[72] - همان ، ص 39
[73] - نگاهی دوباره به سیمای پیامبر (ص)، رضا رجب زاده ، چاپ اول ، انتشارات رستگار مشهد مقدس، 1374، ص 313-308
[74] - اصول کافی ، مرحوم کلینی (ره ) ، ترجمه محمد باقر کمره ای ، انتشارات اسوه ، چاپ دوم ، 1372 ، ص 265
[75] -قبلی ، ص 312 و 311
[76] - منتهی الآمال ، مرحوم حاج شیخ عباس قمی (ره) ، انتشارات کتابچی ، ج 1 ، ص 21
[77] - نهج البلاغه ، مرحوم سید رضی (ره) ، انتشارات کتاب یوسف ، چاپ اول ، 1378، ترجمه مصطفی زمانی (ره)، ص 204، خطبه 93
[78] - سیره پیامبر اعظم (ص) ، بخش فرهنگی مرجع عالیقدر حضرت فاضل لنکرانی ، انتشارات دارالعلم ،چاپ اول ، 1385 ، ص 89
[79] - همان ، ص 33
[80] - سفینه البحار ، ج 1 ، ص 412
[81] - اصول کافی : ثقه الاسلام کلینی(ره) ، ترجمه آیت الله محمد باقر کمره ای ، انتشارات اسوه ، 1372، ج 6 ، ص 153
[82] - قرآن کریم ، محمد ، آیه 22
[83] - قبلی ، ج 6، ص 154و 153
[84] - همان ، ص 158 و157
[85] - سرچشمه های نور ، گروه محققین ، ترجمه مسلم صاحبی و محمود شریفی ، انتشارات سازمان تبلیغات اسلامی 1379، ص 171
[86] - اصول کافی ، ثقه الاسلام کلینی (ره) ، ترجمه آیت الله محمد باقر کمره ای ، انتشارات اسوه ، 1372ج 5 ، ص 121
[87] - همان ، ص 169 و 167.
[88] - مجموعه ورام ، ج 2 ، ص 251
[89] - همان ،ابوالحسن ورام بن ابی فراس ، ترجمه محمدرضا عطائی ، اتشارات بنیاد پژوهشهای اسلامی ، 1369، ص 260
[90] - همان ، ج 1 ، ص 225
[91] - فروغ ابدیت ، جعفر سبحانی ، انتشارات دار التبلیغ اسلامی ، ج 2 ، ص 832
[92] - قبلی ، ج 2 ، ص 256
[93] - همان ، ص 257
[94] - چهل مجلس و هزار حدیث ، احمد دهقان ، انتشارات صبح پیروزی ، 1381 ، ص 81
[95] - سرچشمه های نور ، ج 1 ، ص 212-211
[96] - سرچشمه های نور ، ج 1 ، ص 214-213
[97] 0 چهل مجلس و هزار حدیث ، احمد دهقان ،قم ، انتشارات صبح پیروزی ، 1381 ، ص 91
[98] - نگاهی دوباره به سیمای پیامبر (ص) ، رضا رجب زاده ، چاپ اول ، انتشارات رستگار مشهد مقدس ، 1374 ، ص 332
[99] - همان ، ص 332
[100] - همان ، ص 332
[101] - سنن النبی(ص) ، علامه سید محمد طباطبائی ، ترجمه حسین استاد ولی ، انتشارات پیام آزادی ، چاپ هشتم ، 1385 ، ص43
[102] - همان ،ص43
[103] - همان ،ص46
[104] - منتهی الآمال ، شیخ عباس قمی (ره) ، ج1، ص 20 و 19
[105] - سیره معصومان ، سید محسن امین م علی حجتی کرمانی ، انتشارات سروش ، تهران 1376 ، چاپ دوم ، ص 25
[106] - قرآن کریم ، فرقان ، آیه 73
[107] - تفسیر نمونه ، ناصر مکارم شیرازی و دیگران ، انتشارات دارالکتب الاسلامیه ، 1362 ، ج 19، ص 166
[108] - حلیقه المتقین ، مرحوم ملا محمد باقر مجلسی (ره) ، مطبوعات حسینی ، چاپ هفتم 1375 ، ص 293
[109] - همان ، ص 349 ، ( در احوال قبر)
[110] - قرآن کریم ، سوره فرقان ، آیه 74
[111] - تفسیر نمونه ، ج 19 ، ص 169
[112] - سنن النبی (ص) ، علامه سید محمد طباطبائی ، ترجمه حسین استاد ولی ، انتشارات پیام آزادی ، چاپ هشتم ، 1385 ، ص 83
[113] - همان، ص 85 و 84
[114] - همان ، ص 86
[115] - همان ، ص 87
[116] - همان ، ص 85

مقالات مشابه

روش هاي برخورد پيامبر (ص) با خطاكاران

نام نشریهحسنا

نام نویسندهمجید زیدی جودکی

منبع شناسی مستشرقان پیرامون سیره پیامبر اکرم (ص)

نام نشریهقرآن‌پژوهی خاورشناسان

نام نویسندهسیدمحمدموسوی مقدم, نجمه ثابت دیوشلی

جهاد ابتدایی در قرآن و سیره پیامبر

نام نشریهعلوم حدیث

نام نویسندهمحمدهادی مفتح

سنت پیامبر اعظم(صلی الله علیه و آله) از منظر مستشرقان

نام نشریهقرآن‌پژوهی خاورشناسان

نام نویسندهعبدالله غلامی, مجید حیدری‌فر, محمدعلی حجتی

القرآن دعوة للعمل لادعوة للإسترخاء

نام نشریهالمعارج

نام نویسندهعبدالمجید الحر

مع الرسول الداعیة فی القرآن الکریم

نام نشریهالثقافة الاسلامیة

نام نویسندهمحمدحسین فضل‌الله

الگوهای مدیریت در قرآن و اسلام

نام نشریهتحقیقات مدیریت آموزش

نام نویسندهغلامحسین حیدری

برجسته ترین شیوه های تبلیغی رسول اکرم (ص(

نام نشریهمدرس علوم انسانی

نام نویسندهسیدمحمدباقر حجتی, مصطفی عباس مقدم

سیره پیامبر خاتم (ص) در قرآن

نام نشریهیاد

نام نویسندهعبدالمجید معادیخواه