در سایه سار وحی: بررسی تفسیر راهنما (1)

پدیدآورمعادیخواهطالبییزدیایازی

نشریهرشد آموزش قرآن

شماره نشریه9

تاریخ انتشار1389/02/19

منبع مقاله

share 209 بازدید
در سایه سار وحی: بررسی تفسیر راهنما (1)

معادیخواه – طالبی – یزدی - ایازی
اشاره

در هشتمین نشست از مجموعه‏ی نشست‏های قرآن پژوهشی دوازدهمین نمایشگاه بین المللی قرآن کریم، «تفسیر راهنما»توسط دست‏اندرکاران این مجموعه معرفی شد و درباره‏ی روش‏های تحقیقاتی، گروه‏ها و واحدهای گوناگونی که در تهیه‏ی تفسیر نقش داشته‏اند، توضیحاتی ارائه شد.در این نشست حجت الاسلام و المسلمین معادیخواه(دبیر نشست)، حجت الاسلام و المسلمین محمدعلی ایازی، حجت الاسلام و المسلمین ملا حسنی و حجت الاسلام و المسلمین طالبی و آقای مرادی حضور داشتند. مشروح مذاکرات این نشست به منظور اطلاع خوانندگان عزیز مجله در پی می‏آید.
معادیخواه:خدمت مهمانان عزیزی که در این نشست حضور دارند، خیر مقدم می‏گویم و این ماه مبارک رمضان، ماه نزول قرآن را به همگان تبریک عرض می‏کنم. تحقیقات نوینی در شهر قم از سال‏ها پیش شروع شده و نهادی به قرآن پژوهی اختصاص پیدا کرده است.موضوع این نشست، بررسی مجموعه‏ای به نام«تفسیر راهنما»است که نوع جدیدی از تفسیر قرآن کریم به شمار می‏رود.بعد از پیدایش جمهوری اسلامی ایران، کار این تفسیر شروع شده و دارای تاریخچه‏ای است.شاید در بین دوستانی که در این نشست حضور دارند، بنده این توفیق را داشته‏ام که از لحظه‏ی شروع کاری که به کارهایی از جمله تفسیر راهنما منتهی شد، حضور داشتم.سال 1356 در«زندان اوین»، پس از حدود دو سال که بسیاری از دوستان از جمله آیت الله هاشمی رفسنجانی را ندیده بودم، در بند یک به هم رسیدیم و ایشان بعد از حدود بیش از دو سال، از کاری که داشتند، سراغ گرفتند.اگر بخواهیم این جزئیات را بگوییم، وقت جلسه گرفته می‏شود.
خلاصه‏ی مطلب این بود که زمانی تصمیم گرفته شد، برای«نهج البلاغه»به اصطلاح آن روز یک«الکاشف معنوی»تهیه شود.خود این اقدام و فلسفه و انگیزه‏های آن تاریخچه‏ای دارد.بخشی از آن را من عهده‏دار شدم و به«فرهنگ آفتاب»منتهی شد که یک معجم معنوی برای نهج البلاغه است.ایشان از آن کار پرسیدند که به کجا رسیده است.من توضیحاتی دادم و گفتم که الان کار به این شکل و سبک است و ایشان این روش را پسندیدند و گفتند که خوب است برای قرآن هم انجام شود و خود ایشان این کار را شروع کردند.
در آن زمان کاری که انجام می‏شد، در واقع نوعی نمایه سازی از مفاهیم قرآن کریم بود، که تاریخچه‏ی این کار یکی از بخش‏های خواندنی و شنیدنی کل تاریخ ما(تاریخ انقلاب اسلامی)است.بخش عمده‏ی وقت ایشان در زندان به قرآن اختصاص می‏یافت و خوشبختانه می‏شد منابعی مثل تفاسیر را به زندان آورد.در آن زمان حدود 30 دفتر آماده شد که الان هم موجودند.کسانی که این دفترها را دارند، بین دفترهای اول تا چهارم با دفترهای بعدی تفاوتی می‏بینند.در دفترهای اول تا چهارم هر دو صفحه نوشته‏ دارند و از دفتر پنجم به بعد، فقط یک صفحه نوشته دارد که این نتیجه‏ی عدم توفیق و در واقع قطع همکاری بنده با ایشان به علت آزادی از زندان بود.
این شروع قضیه بود.در واقع هدف این بود که برای قرآن کریم معجم معنوی فراهم بشود، به طوری که اگر کسی بخواهد بداند درباره‏ی هر موضوعی در قرآن کریم چه آیاتی هست، باید طبقه‏بندی و موضوع بندی این مجموعه را در اختیار داشته باشد.
بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، مؤسس و بانی اصلی کار، درگیر کارهای دیگری شد.
مدت‏ها ضمن درگیری‏هایی که درباره‏ی انقلاب و مسائل جمهوری اسلامی بود، این دغدغه هم وجود داشت که سرنوشت کار به کجا می‏انجامد.نهادهای بسیاری داوطلب شدند، این کار را انجام دهند؛از صدا و سیما گرفته تا حزب جمهوری اسلامی.در نهایت، قرعه‏ی فال به نام دفتر تبلیغات اسلامی قم افتاد و مسؤولان، دفترهای نیمه تمام را گرفتند و قرار شد کار را با تلاش فضلای قم به سامان برسانند.
مسؤولیت اولین گروهی که کار را شروع کردند، با حجت الاسلام ایازی بود.از این جا فعالیت با هدف تمام کردن کار نیمه تمامی شروع شد که باید به«معجم معنوی»قرآن کریم می‏انجامید.
اما داستان به گونه‏ی دیگری پیش رفت و از دل این کار، کارهای دیگری هم درآمدند که بحث امشب فقط به«تفسیر راهنما»اختصاص یافته است.در واقع این تفسیر، با آن کاری که گفتم به شکلی ارتباط پیدا می‏کند.آنچه که بسیار مهم است، نقش چشمگیر و اساسی این کار در نهادینه شدن قرآن پژوهی در حوزه‏ی علمیه قم بود که افتخار بزرگی است.ولی در هر صورت، تفسیر راهنمایی که امشب درباره‏ی آن بحث می‏شود، یک بخش از مجموعه کارهایی است که به معجم نویسی ارتباط پیدا می‏کند.از جناب آقای ایازی خواهش می‏کنم، داستان ادامه‏ی کار و به خصوص آنچه را که به تفسیر راهنما مربوط می‏شود، برای حضار بیان کنند.
ایازی:چون فرصت بسیار کم است، کم‏تر به تاریخچه‏ی تفسیر راهنما و بیش‏تر به جایگاه هدف‏ها و ویژگی‏های آن می‏پردازم.امید است، بقیه‏ی دوستان توضیح مرا کامل کنند. دفترهای تفسیر راهنما در سال 1366 به من واگذار شدند.وقتی بررسی کردم، به آقای رفسنجانی پیشنهاد دادم، این کار به صورت یک کار گروهی و با استفاده از منابع گسترده‏ی تفسیری و روایی و لغوی ادامه پیدا کند.به همین دلیل، در سال 1366 گروه‏های تفسیری در قالب گروه‏های چهار و پنج نفری تشکیل شدند.هر دفتری و هر قسمتی از تفسیر را یک گروه انجام می‏داد، روی موضوع کار می‏کرد و آن را بسط و یا قبض می‏داد.سپس به دست گروه دوم می‏افتاد و گروه دوم آن را بررسی می‏کرد.گروه دیگری نیز مطالب را ویرایش و برای مراحل بعدی آماده می‏کرد.
محصول این مجموعه کار، 20 جلد تفسیر می‏شود که تا به حال 19 جلد از آن به چاپ رسیده است. جلد بیستم نیز تمام شده، ولی هنوز در دست چاپ و انتشار است. وقتی برای تفسیر راهنما برنامه‏ریزی می‏کردیم، عقیده داشتیم که تفسیر راهنما صرفا یک تفسیر نیست، بلکه مجموعه کاری است که می‏تواند، در مجموعه‏ی پژوهش‏های قرآنی قرار گیرد و نخستین کارش این است که پیام‏ها و مدلول‏های قرآن استخراج و طبقه بندی بشوند.از کارهای دیگرش این است که یک کلید قرآن و فرهنگ موضوعی قرآن در کنار تهیه شود.کار سوم که می‏تواند انجام شود این است که یک بانک اطلاعات قرآنی از مجموعه‏ی تفسیرها و نمایه‏های موضوعی به دست بیاید و در مرحله‏ی چهارم، نگاه این بود که همه‏ی مجموعه، زمینه‏ای را برای تهیه‏ی یک تفسیر موضوعی فراهم کند.
در کاری که الان به نام تفسیر راهنما انجام شده است، کاری است که حداقل 50 نفر نیروی محقق و زبده‏ی حوزه‏ی علمیه‏ی قم انجام داده‏اند.اگر این مجموعه را با کار اولیه‏ی آن مقایسه کنیم، شاید بتوان گفت، چهل درصد آن به دوره‏ی اول مربوط می‏شود و بقیه‏اش توسط محققان«مرکز فرهنگ و معارف قرآن»انجام گرفته است.علاوه بر این گروه، مجموعه‏ی دیگری هم برای نمایه سازی کار می‏کردند که آقای مرادی مسؤول آن بود.هدف گروه، این بود که نمایه سازی و اطلاعات را به صورت علمی و فنی سازماندهی کنند. بخش اطلاع رسانی در حوزه‏ی دین، کار جدیدی بود که در حوزه‏های علمیه انجام شد.
در زمینه‏ی جایگاه تفسیر راهنما می‏توان گفت، به لحاظ طبقه بندی بین تفسیرهای دیگر، یک تفسیر عصری است؛یعنی متعلق به زمان خود است.اگر آن را با تفسیرهای موجود، یعنی ده تا بیست تفسیر موجود چه فارسی و چه عربی که در این دو دهه‏ی اخیر در فرهنگ شیعه تولد یافته‏اند، مقایسه کنیم، یکی از تفسیرهای کارآمد قرآنی است که می‏تواند با مخاطبان خود به شکل طبقه بندی شده و با دسته‏بندی مطالب، ارتباط برقرار کند.این تفسیر هفت ویژگی دارد.
در مجموعه‏ی تفسیرهایی که تا کنون چاپ شده‏اند، شاید فقط دو تفسیر داشته باشیم که‏ به صورت گروهی انجام شده است؛یکی تفسیر نمونه است که حدود 20 تا 30 سال پیش بود و دیگری هم همین تفسیر راهنماست که از نظر استفاده از منابع و روزآمد کردن و دیگر خصوصیات، با سایر تفسیرها تفاوتی جدی دارد.پس امتیاز اول این تفسیر را می‏توان گروهی بودن آن دانست که مجموعه‏ی گروه‏ها، نظرات خود را بیان می‏کردند و نظر اکثریت مورد قبول قرار می‏گرفت و اعمال می‏شد.
آقای معادیخواه گفتند که در زندان می‏توانستیم از منابع استفاده کنیم، اما به جرأت می‏توانم بگویم که حجم منابعی که محققان مرکز فرهنگ قرآن از منابع گوناگون در اختیاز داشته‏اند، بی‏نظیر است و خود کتابخانه‏ی مرکز که یکی از بهترین کتابخانه‏های تخصصی جهان اسلام است، گویای این امر است.بنابراین، ویژگی دوم این تفسیر، بهره‏گیری از منابع فراوان است. ویژگی سوم این است که به لحاظ تقسیم بندی روشی، دارای دسته بندی‏های گوناگونی است. برخی تفسیرها، قرآن به قرآن و برخی قرآن به حدیث هستند.عقلی هستند.در مجموع شیوه‏های متفاوتی وجود دارد.تفسیر راهنما از همه‏ی شیوه‏های تفسیری استفاده کرده است.یعنی هم از قرآن به عنوان یک منبع، هم از حدیث و هم از روایات زیادی بهره برده است.البته هر روایتی پذیرفته نمی‏شد، مگر این که مورد پذیرش جمع قرار می‏گرفت.بنابراین، استفاده از حدیث یکی از نکات مثبت و مهم تفسیر است.بهره گرفتن از عقل و تجربه‏های تفسیری، یعنی استفاده از آرا و نظرات مفسران هم در این تفسیر مشهود است.
ویژگی چهارم، استفاده از مقایسه و تطبیق است؛یعنی یکی از روش‏هایی که در دوران اخیر بر آن تأکید شده است.حضرت امام(ره)هم در تفسیر خود بر روش مقایسه و تطبیق تأکید کرده‏اند.شاید این تطبیق‏ها را در کلید واژه‏ها ببینیم.وقتی به مسائل زمان خود ارتباط پیدا می‏کنیم، این حوزه را کاملا می‏فهمیم.
ویژگی پنجم تفسیر، نمایه‏سازی و بهره‏گیری از تقسیم مطالب و موضوعات قابل دسترسی است.وقتی به تفسیر نگاه می‏کنید، علاوه بر آن که فهرست موضوعات دارد، هر آیه، موضوعاتی که به آن آیه ارتباط دارند، دقیقا مشخص شده‏اند.در تاریخ ایران و اسلام چنین نمایه‏ای نداریم.تا کنون شاید بیش از دویست سیصد تفسیر را مقایسه کرده باشیم.در جهان اسلام، هیچ تفسیری را نداریم که طبقه‏بندی موضوعی را به این شکل علمی انجام داده باشد.
ششمین ویژگی که می‏توانیم درباره‏ی این تفسیر ذکر کنیم، استفاده از روش‏های نشانه شناسی است که اصطلاحا ما امروز، از آن‏ها به«سماتیک»تعبیر می‏کنیم؛یعنی استفاده از دلالت‏های گوناگون و نشانه‏های ظاهری و غیر ظاهری دلالت‏های مطابقی، تضمنی، التزامی و اقتضا و اشاره و امثال این‏ها که شکلی بسیار گسترده دارد.اگر از یک آیه این قدر مطلب استفاده شده، به دلیل استفاده از قواعد عقلایی استفاده از متن است.
ویژگی هفتم این تفسیر، بهره‏گیری از اندیشه‏های اجتماعی است و هشتمین ویژگی که به نظر من خیلی اهمیت دارد این که با تمام دقت‏ها و ژرف نگری‏ها به زبان فارسی نوشته شده است و همه‏ی افراد فارسی زبان می‏توانند از آن در سطوح متفاوت استفاده کنند.کاری که بعد از دوره‏ی مسؤولیت من شده، این است که تفسیر با ترجمه‏ای از آیات همراه شده، و نیز این مجموعه برای فرهنگ موضوعی و تفسیر موضوعی قرآن آماده شده است که این هم از ویژگی‏های تفسیر راهنما به شمار می‏رود.البته این‏ها همه مزایا و محاسن است و اگر فرصتی پیش آمد، درباره‏ی موارد دیگر هم می‏توانیم صحبت کنیم.
معادیخواه:من یک پرانتز باز کنم.به عقیده‏ی من، ترجمه‏ی:«بسم الله الرحمن الرحیم»در فارسی غلط رایج است.همه می‏گویند:«به نام خداوند بخشاینده مهربان» حداقل نقص این ترجمه آن است که«مهربان»و«بخشنده»هم خانواده نیستند، در حالی که«رحمان»و«رحیم»هم خانواده‏اند.
حداقل انتظار از یک ترجمه این است که برای دو واژه‏ی هم خانواده در عربی، دو واژه‏ی هم خانواده‏ی فارسی پیدا کنیم.بنده برای«رحمان»، «مهر گستر»را انتخاب کرده‏ام و فکر می‏کنم، قابل دفاع است.به هر حال، اگر بهتر از این شد که چه بهتر و گرنه، به دو واژه‏ی هم خانواده نیاز داریم.
من برای دوستانی که در این جلسه حضور دارند و شاید این سؤال برایشان پیش بیاید که اصلا تفسیر راهنما چیست، به همین بسم الله الرحمن الرحیم اشاره می‏کنم.وقتی شما می‏گویید«بسم الله الرحمن الرحیم»، همین«با»دارای پیامی است که آغاز حرکت با اسم «اللّه»است نه اللّه و از همین جا وارد صفات و اسما می‏شویم بعد می‏رسیم به جاذبه‏ی رحمت قرآن، ادب قرآنی که هر کاری با بسم اللّه شروع می‏شود و رابطه‏ای که این جاذبه‏ی رحمت در حرکت می‏تواند داشته باشد.اگر درباره‏ی همین بسم الله و موضوع‏هایی که از آن استفاده می‏شود صحبت کنیم، به زمانی بیش از وقت جلسه نیاز داریم.همه‏ی این پیام‏ها از تفسیر راهنما استخراج می‏شوند.از آقای طالبی می‏خواهیم که درباره‏ی روش و شیوه کار تفسیر راهنما توضیح دهند.
طالبی:حضرت علی(ع)می‏فرماید، قرآن یک لایه‏ی ظاهری دارد که بسیار زیباست. هر کس اندکی با زبان عرب آشنا باشد، قرآن را که باز می‏کند و آیات را می‏خواند، مجذوب زیبایی بیان و اسلوب قرآن می‏شود.ولی علاوه بر این ظاهر زیبا که قرآن واجد آن است، قرآن لایه‏های زیرینی نیز دارد که برای درک آن‏ها باید دو توانایی داشته باشیم.یکی با زبان و ادبیات عرب آشنایی دقیق داشته باشیم، یعنی صرف و نحو، و معانی و بیان و بدیع را در حد بالایی بدانیم.علاوه بر این، پیش دانسته‏هایی باید داشته باشیم که به اشارات و مطالبی که قرآن بر آن‏ها اشاره می‏کند، اما صریح بیان نمی‏کند، پی ببریم.
در تفسیر راهنما سعی شده است، در حد توان مطالبی را که در هر یک از آیات قرآن به صورت ظاهر و در لایه‏های زیرین وجود دارند، استخراج کنیم.باطن قرآن تمام شدنی نیست.باطن قرآن بسیار ژرف است و ما نمی‏توانیم به قعر آن برسیم، ولی در حد توان می‏توانیم حقایق را استخراج کنیم.
در تفسیر راهنما سعی شده است، ابتدا روی هر آیه متمرکز شویم و مهم‏ترین تفسیرهایی که از صدر تا زمان حاضر نوشته شده‏اند، به دقت بررسی کنیم.بعد یکایک موضوعاتی را که می‏توانیم از این آیه استخراج کنیم، به صورت یک فیش و یک گزاره‏ی بلند یا کوتاه به صورت شماره بندی فهرست کنیم.بعضی از این مطالب راحت و آسان هستند، ولی بسیاری از آن‏ها اگر توضیح نداشته باشند، خواننده نمی‏تواند پی ببرد که چرا این مطلب از این آیه استخراج شده است.
در تفسیر راهنما سعی شده است، مطالبی که به توضیح نیاز دارند، ذیل فیش‏ها به صورت روان و ساده توضیح داده شوند.بدین ترتیب، از اول تا آخر قرآن یکایک آیات مورد بررسی دقیق قرار گرفته‏اند.افراد گروه در حد توان خود، هر موضوعی را که می‏توانستند، استخراج می‏کردند، اگر نیاز به توضیح بود ذیل آن می‏نوشتند و برای نمایه سازی و نمایه گذاری به گروه دیگر تحویل می‏دادند.
مرحله‏ی دوم کار تهیه‏ی فهرست تفسیر راهنما بود.این فهرست حدود دو جلد می‏شود و تمام موضوعاتی که در تفسیر راهنما به صورت پراکنده آمده‏اند، در آن جا جمع شده‏اند.در واقع، فهرست موضوعی کاملی، برای قرآن است.مثلا اگر برای توضیحی به«المعجم المفهرس»مراجعه کنید، فقط پاسخگوی هر موضوعی است که کلمه‏ی مربوط به آن موضوع در قرآن آمده باشد.ولی بسیاری از آیات هستند که درباره‏ی آن موضوع بحث و حرف دارند، ولی کلمه‏ای از آن موضوع در آیه نیامده است.در تفسیر راهنما سعی شده است، موضوعاتی که عنوان آن‏ها نیامده‏اند، ولی در آیه مطرح هستند، استخراج شوند.در فهرست تفسیر راهنما که همان کلید قرآن است، شاید بیش از هزاران موضوع جمع‏آوری شده‏اند که به صورت گسترده توضیح داده شده‏اند.
یزدی:در پاسخ به سؤال آقای معادیخواه در مورد بسم الله الرحمن الرحیم باید بگویم، در تفسیر راهنما اصلا بسم الله ترجمه نشده است و همان متن قرآن را نوشته‏اند.این کار برخاسته از شیوه‏ای است که دست‏اندرکاران تفسیر پیش گرفتند و به آن پایبند بودند.این که نکته‏های استفاده شده از بسم الله الرحمن الرحیم را استخراج و جدا جدا کنند و بعد برای هر کدام، بند و جمله‏ی مستقلی بنویسند؛مثلا بنویسند:خدای تعالی دارای رحمت گسترده بر همه‏ی‏ مخلوقات است، و بگویند که این مطلب از کلمه‏ی رحمان استفاده شده است.چرا؟ برای این که مشخص شود، از این آیه استفاده و به همین اکتفا شده است.آن کلمه‏ی قرآنی هم زیر جمله‏ی فارسی نگاشته شده است تا هر خواننده‏ای که جمله‏ی فارسی را می‏خواند، آن بخش از آیه را زیر آن ببیند و بداند از آن بخش آیه استفاده شده است. امکان دارد، عده‏ای به راحتی بفهمند که چرا این معنی آمده و ممکن است عده‏ای نتوانند کشف کنند.نویسندگان در این باره توضیح داده‏اند که رحمان صیغه‏ی مبالغه است و با رحیم تفاوت دارد و این تفاوت، در گستردگی همه‏ی مخلوقات است یا در گستردگی خود رحمت و عظمت خود رحمت است.
بعد که تفسیر راهنما کار خود را انجام داد، یعنی برداشت‏های متعدد از بسم الله تمام شد، باز این نیاز پیش می‏آید که خواننده‏ی تفسیر برای به دست آوردن یک مفاد اجمالی از این آیه، تمام برداشت‏ها را بخواند تا به معنی برسد و شاید به زحمت بیفتد. برای حل مشکل، یک گروه دو نفری برای ترجمه‏ی جدید قرآن تشکیل شد.در این گروه دو نفری، یکی می‏نوشت و دیگری نقد می‏کرد.با توجه به برداشت‏ها می‏توانستیم همراه تفسیر، یک ترجمه‏ی چاپ شده را ملاک قرار بدهیم، اما فکر کردیم، ممکن است خیلی از ترجمه‏ها با برداشت‏های تفسیر راهنما ناهماهنگ باشند و به خود اجازه نمی‏دادیم که در آن ترجمه دخل و تصرف کنیم.بنابراین تصمیم بر آن شد، ترجمه‏ای نوشته شود که با فیش‏ها و جمله‏های برداشت شده از آیه سازگار باشد.
مترجم و نقاد هم در ترجمه آزاد بودند و شاید با برداشت کنندگان مطالب هم هماهنگ نبودند.آخرین تلاش این بود که ترجمه با مطالب زیر آیه تناقض، تنافی و برداشت کاملا رو در رو نداشته باشد.اما این که در خود ترجمه، تمام برداشت‏ها منعکس شود، مسلما امکان پذیر نبود.در کلمات عربی آن قدر مطالب گنجانده می‏شود که اگر عرب در ذهنش از یک کلمه معنایی داشته باشد که یک فارسی زبان بخواهد کلمه‏ای از فارسی را جایگزین کند، نمی‏تواند با یک یا دو کلمه معنا را برساند، مگر این که با جمله مفاد آن را بیان کند.اگر تفاوت«حاق»، «رحمان»و«حاق»، «رحیم»را پیدا کنید، باید برداشت‏ها را بخوانید و آن جا منعکس شده که خود رحمان یا رحیم معنایشان چیست، یا رحمان با رحیم چه ارتباطی دارد و رحمان و رحیم چرا از بین بقیه‏ی اسما انتخاب شده و بعد از اسم اللّه آمده‏اند و اصلا آغاز خود قرآن با بسم اللّه الرحمن الرحیم یعنی چه و یا آغاز کارهای دیگر با بسم الله الرحمن الرحیم یعنی چه.
این‏ها باید به صورت مطالب جدا مطرح شوند تا یک فارسی زبان بتواند، به معنی و فهم آن‏ها دسترسی پیدا کند.یا در ترجمه که مثلا من«بخشاینده»را به«مهر گستر»تبدیل کنم و خاطرم جمع باشد که رحمان را ترجمه کردم، شاید اصلا«مهر»نتواند کلمه‏ی رحمت عربی را منعکس کند.مهر با رحمت عربی فرق دارد.رحمت کلمه‏ای است که در آن عطا کردن به دیگری هم معنی می‏دهد و نعمت‏هایی که از روی دلسوزی به دیگران می‏دهیم، از مصادیق رحمت است، اما کلمه‏ی مهر کوتاه است و این‏ها را نمی‏رساند.عده‏ای در مرکز فرهنگ معارف قرآن، برای رحیم، «مهرورز»را انتخاب کردند که این انتخاب‏های گوناگون فقط مربوط به یک مرکز هستند و همه به نتیجه‏ی واحدی نرسیدند تا یک معادل را انتخاب کنند.
در تفسیر راهنما، علاوه بر این که محققان بخش ترجمه، با محققان بخش تفسیر متفاوتند، محققان بخش تفسیر هم 50 نفر بودند که در گروه‏های پنج نفری کار می‏کردند و گاه برداشت‏های هر گروه متفاوت بود.کار گروهی این فایده را دارد که یک گروه مطالبی را از این آیات و گروه دیگری مطالب مشابهی را از آیات دیگری استخراج می‏کنند و مراجعه کننده به هر دو دسترسی می‏یابد.البته عده‏ای این را جزو عیب‏های این تفسیر می‏دانند و توقع دارند که در آیات مشابه، تمام مطالبی که ذیل این آیه آمده‏اند، ذیل آن آیه هم بیایند.در حالی که ما خودمان به این نتیجه رسیدیم که اگر به آیات مشابهی-که به ظاهر مشابهند-دقت کنیم، می‏بینیم که مشابه نیستند.چون جایگاه این آیه در آیات قبل و بعد معنای جدیدی به آن داده و در نتیجه برداشت‏ها متفاوت است.
معادیخواه:به نظرم می‏آید که صحبت من درست فهمیده نشد.من به تفسیر راهنما نپرداختم، بلکه منظورم این بود که در ترجمه‏های موجود همه می‏گویند:«بخشاینده و مهربان.»در مقایسه با بخشاینده‏ی مهربان، من مهر گستر مهربان را انتخاب می‏کنم.اگر به ترجمه بپردازیم، مثلا همین بسم اللّه را مورد بحث قرار دهیم، بحث گسترده و طولانی می‏شود و این سؤال پیش می‏آید که اصلا آیا ما می‏توانیم در ادبیات فارسی ترجمه‏ای از قرآن داشته باشیم، یا نه؟فعلا ادعای بنده در مورد معنای مهر گستر مهربان این نقص را ندارد.من امیدوارم، از این نهاد پژوهشی قم کاری شروع و یک باشگاه گفتمان ترجمه تشکیل شود تا درباره‏ی ترجمه، همه‏ی نظرات را گردآوری کنند.ضمن آن که باید گفت، این جلسه‏ی نقد تفسیر راهنما نیست، بلکه معرفی تفسیر راهنماست.
ادامه دارد