در هشتمین نشست از مجموعهی نشستهای قرآن پژوهشی دوازدهمین نمایشگاه بین المللی قرآن کریم، «تفسیر راهنما»توسط دستاندرکاران این مجموعه معرفی شد و دربارهی روشهای تحقیقاتی، گروهها و واحدهای گوناگونی که در تهیهی تفسیر نقش داشتهاند، توضیحاتی ارائه شد.در این نشست حجت الاسلام و المسلمین معادیخواه(دبیر نشست)، حجت الاسلام و المسلمین محمدعلی ایازی، حجت الاسلام و المسلمین ملا حسنی و حجت الاسلام و المسلمین طالبی و آقای مرادی حضور داشتند. مشروح مذاکرات این نشست به منظور اطلاع خوانندگان عزیز مجله در پی میآید.
معادیخواه:خدمت مهمانان عزیزی که در این نشست حضور دارند، خیر مقدم میگویم و این ماه مبارک رمضان، ماه نزول قرآن را به همگان تبریک عرض میکنم. تحقیقات نوینی در شهر قم از سالها پیش شروع شده و نهادی به قرآن پژوهی اختصاص پیدا کرده است.موضوع این نشست، بررسی مجموعهای به نام«تفسیر راهنما»است که نوع جدیدی از تفسیر قرآن کریم به شمار میرود.بعد از پیدایش جمهوری اسلامی ایران، کار این تفسیر شروع شده و دارای تاریخچهای است.شاید در بین دوستانی که در این نشست حضور دارند، بنده این توفیق را داشتهام که از لحظهی شروع کاری که به کارهایی از جمله تفسیر راهنما منتهی شد، حضور داشتم.سال 1356 در«زندان اوین»، پس از حدود دو سال که بسیاری از دوستان از جمله آیت الله هاشمی رفسنجانی را ندیده بودم، در بند یک به هم رسیدیم و ایشان بعد از حدود بیش از دو سال، از کاری که داشتند، سراغ گرفتند.اگر بخواهیم این جزئیات را بگوییم، وقت جلسه گرفته میشود.
خلاصهی مطلب این بود که زمانی تصمیم گرفته شد، برای«نهج البلاغه»به اصطلاح آن روز یک«الکاشف معنوی»تهیه شود.خود این اقدام و فلسفه و انگیزههای آن تاریخچهای دارد.بخشی از آن را من عهدهدار شدم و به«فرهنگ آفتاب»منتهی شد که یک معجم معنوی برای نهج البلاغه است.ایشان از آن کار پرسیدند که به کجا رسیده است.من توضیحاتی دادم و گفتم که الان کار به این شکل و سبک است و ایشان این روش را پسندیدند و گفتند که خوب است برای قرآن هم انجام شود و خود ایشان این کار را شروع کردند.
در آن زمان کاری که انجام میشد، در واقع نوعی نمایه سازی از مفاهیم قرآن کریم بود، که تاریخچهی این کار یکی از بخشهای خواندنی و شنیدنی کل تاریخ ما(تاریخ انقلاب اسلامی)است.بخش عمدهی وقت ایشان در زندان به قرآن اختصاص مییافت و خوشبختانه میشد منابعی مثل تفاسیر را به زندان آورد.در آن زمان حدود 30 دفتر آماده شد که الان هم موجودند.کسانی که این دفترها را دارند، بین دفترهای اول تا چهارم با دفترهای بعدی تفاوتی میبینند.در دفترهای اول تا چهارم هر دو صفحه نوشته دارند و از دفتر پنجم به بعد، فقط یک صفحه نوشته دارد که این نتیجهی عدم توفیق و در واقع قطع همکاری بنده با ایشان به علت آزادی از زندان بود.
این شروع قضیه بود.در واقع هدف این بود که برای قرآن کریم معجم معنوی فراهم بشود، به طوری که اگر کسی بخواهد بداند دربارهی هر موضوعی در قرآن کریم چه آیاتی هست، باید طبقهبندی و موضوع بندی این مجموعه را در اختیار داشته باشد.
بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، مؤسس و بانی اصلی کار، درگیر کارهای دیگری شد.
مدتها ضمن درگیریهایی که دربارهی انقلاب و مسائل جمهوری اسلامی بود، این دغدغه هم وجود داشت که سرنوشت کار به کجا میانجامد.نهادهای بسیاری داوطلب شدند، این کار را انجام دهند؛از صدا و سیما گرفته تا حزب جمهوری اسلامی.در نهایت، قرعهی فال به نام دفتر تبلیغات اسلامی قم افتاد و مسؤولان، دفترهای نیمه تمام را گرفتند و قرار شد کار را با تلاش فضلای قم به سامان برسانند.
مسؤولیت اولین گروهی که کار را شروع کردند، با حجت الاسلام ایازی بود.از این جا فعالیت با هدف تمام کردن کار نیمه تمامی شروع شد که باید به«معجم معنوی»قرآن کریم میانجامید.
اما داستان به گونهی دیگری پیش رفت و از دل این کار، کارهای دیگری هم درآمدند که بحث امشب فقط به«تفسیر راهنما»اختصاص یافته است.در واقع این تفسیر، با آن کاری که گفتم به شکلی ارتباط پیدا میکند.آنچه که بسیار مهم است، نقش چشمگیر و اساسی این کار در نهادینه شدن قرآن پژوهی در حوزهی علمیه قم بود که افتخار بزرگی است.ولی در هر صورت، تفسیر راهنمایی که امشب دربارهی آن بحث میشود، یک بخش از مجموعه کارهایی است که به معجم نویسی ارتباط پیدا میکند.از جناب آقای ایازی خواهش میکنم، داستان ادامهی کار و به خصوص آنچه را که به تفسیر راهنما مربوط میشود، برای حضار بیان کنند.
ایازی:چون فرصت بسیار کم است، کمتر به تاریخچهی تفسیر راهنما و بیشتر به جایگاه هدفها و ویژگیهای آن میپردازم.امید است، بقیهی دوستان توضیح مرا کامل کنند. دفترهای تفسیر راهنما در سال 1366 به من واگذار شدند.وقتی بررسی کردم، به آقای رفسنجانی پیشنهاد دادم، این کار به صورت یک کار گروهی و با استفاده از منابع گستردهی تفسیری و روایی و لغوی ادامه پیدا کند.به همین دلیل، در سال 1366 گروههای تفسیری در قالب گروههای چهار و پنج نفری تشکیل شدند.هر دفتری و هر قسمتی از تفسیر را یک گروه انجام میداد، روی موضوع کار میکرد و آن را بسط و یا قبض میداد.سپس به دست گروه دوم میافتاد و گروه دوم آن را بررسی میکرد.گروه دیگری نیز مطالب را ویرایش و برای مراحل بعدی آماده میکرد.
محصول این مجموعه کار، 20 جلد تفسیر میشود که تا به حال 19 جلد از آن به چاپ رسیده است. جلد بیستم نیز تمام شده، ولی هنوز در دست چاپ و انتشار است. وقتی برای تفسیر راهنما برنامهریزی میکردیم، عقیده داشتیم که تفسیر راهنما صرفا یک تفسیر نیست، بلکه مجموعه کاری است که میتواند، در مجموعهی پژوهشهای قرآنی قرار گیرد و نخستین کارش این است که پیامها و مدلولهای قرآن استخراج و طبقه بندی بشوند.از کارهای دیگرش این است که یک کلید قرآن و فرهنگ موضوعی قرآن در کنار تهیه شود.کار سوم که میتواند انجام شود این است که یک بانک اطلاعات قرآنی از مجموعهی تفسیرها و نمایههای موضوعی به دست بیاید و در مرحلهی چهارم، نگاه این بود که همهی مجموعه، زمینهای را برای تهیهی یک تفسیر موضوعی فراهم کند.
در کاری که الان به نام تفسیر راهنما انجام شده است، کاری است که حداقل 50 نفر نیروی محقق و زبدهی حوزهی علمیهی قم انجام دادهاند.اگر این مجموعه را با کار اولیهی آن مقایسه کنیم، شاید بتوان گفت، چهل درصد آن به دورهی اول مربوط میشود و بقیهاش توسط محققان«مرکز فرهنگ و معارف قرآن»انجام گرفته است.علاوه بر این گروه، مجموعهی دیگری هم برای نمایه سازی کار میکردند که آقای مرادی مسؤول آن بود.هدف گروه، این بود که نمایه سازی و اطلاعات را به صورت علمی و فنی سازماندهی کنند. بخش اطلاع رسانی در حوزهی دین، کار جدیدی بود که در حوزههای علمیه انجام شد.
در زمینهی جایگاه تفسیر راهنما میتوان گفت، به لحاظ طبقه بندی بین تفسیرهای دیگر، یک تفسیر عصری است؛یعنی متعلق به زمان خود است.اگر آن را با تفسیرهای موجود، یعنی ده تا بیست تفسیر موجود چه فارسی و چه عربی که در این دو دههی اخیر در فرهنگ شیعه تولد یافتهاند، مقایسه کنیم، یکی از تفسیرهای کارآمد قرآنی است که میتواند با مخاطبان خود به شکل طبقه بندی شده و با دستهبندی مطالب، ارتباط برقرار کند.این تفسیر هفت ویژگی دارد.
در مجموعهی تفسیرهایی که تا کنون چاپ شدهاند، شاید فقط دو تفسیر داشته باشیم که به صورت گروهی انجام شده است؛یکی تفسیر نمونه است که حدود 20 تا 30 سال پیش بود و دیگری هم همین تفسیر راهنماست که از نظر استفاده از منابع و روزآمد کردن و دیگر خصوصیات، با سایر تفسیرها تفاوتی جدی دارد.پس امتیاز اول این تفسیر را میتوان گروهی بودن آن دانست که مجموعهی گروهها، نظرات خود را بیان میکردند و نظر اکثریت مورد قبول قرار میگرفت و اعمال میشد.
آقای معادیخواه گفتند که در زندان میتوانستیم از منابع استفاده کنیم، اما به جرأت میتوانم بگویم که حجم منابعی که محققان مرکز فرهنگ قرآن از منابع گوناگون در اختیاز داشتهاند، بینظیر است و خود کتابخانهی مرکز که یکی از بهترین کتابخانههای تخصصی جهان اسلام است، گویای این امر است.بنابراین، ویژگی دوم این تفسیر، بهرهگیری از منابع فراوان است. ویژگی سوم این است که به لحاظ تقسیم بندی روشی، دارای دسته بندیهای گوناگونی است. برخی تفسیرها، قرآن به قرآن و برخی قرآن به حدیث هستند.عقلی هستند.در مجموع شیوههای متفاوتی وجود دارد.تفسیر راهنما از همهی شیوههای تفسیری استفاده کرده است.یعنی هم از قرآن به عنوان یک منبع، هم از حدیث و هم از روایات زیادی بهره برده است.البته هر روایتی پذیرفته نمیشد، مگر این که مورد پذیرش جمع قرار میگرفت.بنابراین، استفاده از حدیث یکی از نکات مثبت و مهم تفسیر است.بهره گرفتن از عقل و تجربههای تفسیری، یعنی استفاده از آرا و نظرات مفسران هم در این تفسیر مشهود است.
ویژگی چهارم، استفاده از مقایسه و تطبیق است؛یعنی یکی از روشهایی که در دوران اخیر بر آن تأکید شده است.حضرت امام(ره)هم در تفسیر خود بر روش مقایسه و تطبیق تأکید کردهاند.شاید این تطبیقها را در کلید واژهها ببینیم.وقتی به مسائل زمان خود ارتباط پیدا میکنیم، این حوزه را کاملا میفهمیم.
ویژگی پنجم تفسیر، نمایهسازی و بهرهگیری از تقسیم مطالب و موضوعات قابل دسترسی است.وقتی به تفسیر نگاه میکنید، علاوه بر آن که فهرست موضوعات دارد، هر آیه، موضوعاتی که به آن آیه ارتباط دارند، دقیقا مشخص شدهاند.در تاریخ ایران و اسلام چنین نمایهای نداریم.تا کنون شاید بیش از دویست سیصد تفسیر را مقایسه کرده باشیم.در جهان اسلام، هیچ تفسیری را نداریم که طبقهبندی موضوعی را به این شکل علمی انجام داده باشد.
ششمین ویژگی که میتوانیم دربارهی این تفسیر ذکر کنیم، استفاده از روشهای نشانه شناسی است که اصطلاحا ما امروز، از آنها به«سماتیک»تعبیر میکنیم؛یعنی استفاده از دلالتهای گوناگون و نشانههای ظاهری و غیر ظاهری دلالتهای مطابقی، تضمنی، التزامی و اقتضا و اشاره و امثال اینها که شکلی بسیار گسترده دارد.اگر از یک آیه این قدر مطلب استفاده شده، به دلیل استفاده از قواعد عقلایی استفاده از متن است.
ویژگی هفتم این تفسیر، بهرهگیری از اندیشههای اجتماعی است و هشتمین ویژگی که به نظر من خیلی اهمیت دارد این که با تمام دقتها و ژرف نگریها به زبان فارسی نوشته شده است و همهی افراد فارسی زبان میتوانند از آن در سطوح متفاوت استفاده کنند.کاری که بعد از دورهی مسؤولیت من شده، این است که تفسیر با ترجمهای از آیات همراه شده، و نیز این مجموعه برای فرهنگ موضوعی و تفسیر موضوعی قرآن آماده شده است که این هم از ویژگیهای تفسیر راهنما به شمار میرود.البته اینها همه مزایا و محاسن است و اگر فرصتی پیش آمد، دربارهی موارد دیگر هم میتوانیم صحبت کنیم.
معادیخواه:من یک پرانتز باز کنم.به عقیدهی من، ترجمهی:«بسم الله الرحمن الرحیم»در فارسی غلط رایج است.همه میگویند:«به نام خداوند بخشاینده مهربان» حداقل نقص این ترجمه آن است که«مهربان»و«بخشنده»هم خانواده نیستند، در حالی که«رحمان»و«رحیم»هم خانوادهاند.
حداقل انتظار از یک ترجمه این است که برای دو واژهی هم خانواده در عربی، دو واژهی هم خانوادهی فارسی پیدا کنیم.بنده برای«رحمان»، «مهر گستر»را انتخاب کردهام و فکر میکنم، قابل دفاع است.به هر حال، اگر بهتر از این شد که چه بهتر و گرنه، به دو واژهی هم خانواده نیاز داریم.
من برای دوستانی که در این جلسه حضور دارند و شاید این سؤال برایشان پیش بیاید که اصلا تفسیر راهنما چیست، به همین بسم الله الرحمن الرحیم اشاره میکنم.وقتی شما میگویید«بسم الله الرحمن الرحیم»، همین«با»دارای پیامی است که آغاز حرکت با اسم «اللّه»است نه اللّه و از همین جا وارد صفات و اسما میشویم بعد میرسیم به جاذبهی رحمت قرآن، ادب قرآنی که هر کاری با بسم اللّه شروع میشود و رابطهای که این جاذبهی رحمت در حرکت میتواند داشته باشد.اگر دربارهی همین بسم الله و موضوعهایی که از آن استفاده میشود صحبت کنیم، به زمانی بیش از وقت جلسه نیاز داریم.همهی این پیامها از تفسیر راهنما استخراج میشوند.از آقای طالبی میخواهیم که دربارهی روش و شیوه کار تفسیر راهنما توضیح دهند.
طالبی:حضرت علی(ع)میفرماید، قرآن یک لایهی ظاهری دارد که بسیار زیباست. هر کس اندکی با زبان عرب آشنا باشد، قرآن را که باز میکند و آیات را میخواند، مجذوب زیبایی بیان و اسلوب قرآن میشود.ولی علاوه بر این ظاهر زیبا که قرآن واجد آن است، قرآن لایههای زیرینی نیز دارد که برای درک آنها باید دو توانایی داشته باشیم.یکی با زبان و ادبیات عرب آشنایی دقیق داشته باشیم، یعنی صرف و نحو، و معانی و بیان و بدیع را در حد بالایی بدانیم.علاوه بر این، پیش دانستههایی باید داشته باشیم که به اشارات و مطالبی که قرآن بر آنها اشاره میکند، اما صریح بیان نمیکند، پی ببریم.
در تفسیر راهنما سعی شده است، در حد توان مطالبی را که در هر یک از آیات قرآن به صورت ظاهر و در لایههای زیرین وجود دارند، استخراج کنیم.باطن قرآن تمام شدنی نیست.باطن قرآن بسیار ژرف است و ما نمیتوانیم به قعر آن برسیم، ولی در حد توان میتوانیم حقایق را استخراج کنیم.
در تفسیر راهنما سعی شده است، ابتدا روی هر آیه متمرکز شویم و مهمترین تفسیرهایی که از صدر تا زمان حاضر نوشته شدهاند، به دقت بررسی کنیم.بعد یکایک موضوعاتی را که میتوانیم از این آیه استخراج کنیم، به صورت یک فیش و یک گزارهی بلند یا کوتاه به صورت شماره بندی فهرست کنیم.بعضی از این مطالب راحت و آسان هستند، ولی بسیاری از آنها اگر توضیح نداشته باشند، خواننده نمیتواند پی ببرد که چرا این مطلب از این آیه استخراج شده است.
در تفسیر راهنما سعی شده است، مطالبی که به توضیح نیاز دارند، ذیل فیشها به صورت روان و ساده توضیح داده شوند.بدین ترتیب، از اول تا آخر قرآن یکایک آیات مورد بررسی دقیق قرار گرفتهاند.افراد گروه در حد توان خود، هر موضوعی را که میتوانستند، استخراج میکردند، اگر نیاز به توضیح بود ذیل آن مینوشتند و برای نمایه سازی و نمایه گذاری به گروه دیگر تحویل میدادند.
مرحلهی دوم کار تهیهی فهرست تفسیر راهنما بود.این فهرست حدود دو جلد میشود و تمام موضوعاتی که در تفسیر راهنما به صورت پراکنده آمدهاند، در آن جا جمع شدهاند.در واقع، فهرست موضوعی کاملی، برای قرآن است.مثلا اگر برای توضیحی به«المعجم المفهرس»مراجعه کنید، فقط پاسخگوی هر موضوعی است که کلمهی مربوط به آن موضوع در قرآن آمده باشد.ولی بسیاری از آیات هستند که دربارهی آن موضوع بحث و حرف دارند، ولی کلمهای از آن موضوع در آیه نیامده است.در تفسیر راهنما سعی شده است، موضوعاتی که عنوان آنها نیامدهاند، ولی در آیه مطرح هستند، استخراج شوند.در فهرست تفسیر راهنما که همان کلید قرآن است، شاید بیش از هزاران موضوع جمعآوری شدهاند که به صورت گسترده توضیح داده شدهاند.
یزدی:در پاسخ به سؤال آقای معادیخواه در مورد بسم الله الرحمن الرحیم باید بگویم، در تفسیر راهنما اصلا بسم الله ترجمه نشده است و همان متن قرآن را نوشتهاند.این کار برخاسته از شیوهای است که دستاندرکاران تفسیر پیش گرفتند و به آن پایبند بودند.این که نکتههای استفاده شده از بسم الله الرحمن الرحیم را استخراج و جدا جدا کنند و بعد برای هر کدام، بند و جملهی مستقلی بنویسند؛مثلا بنویسند:خدای تعالی دارای رحمت گسترده بر همهی مخلوقات است، و بگویند که این مطلب از کلمهی رحمان استفاده شده است.چرا؟ برای این که مشخص شود، از این آیه استفاده و به همین اکتفا شده است.آن کلمهی قرآنی هم زیر جملهی فارسی نگاشته شده است تا هر خوانندهای که جملهی فارسی را میخواند، آن بخش از آیه را زیر آن ببیند و بداند از آن بخش آیه استفاده شده است. امکان دارد، عدهای به راحتی بفهمند که چرا این معنی آمده و ممکن است عدهای نتوانند کشف کنند.نویسندگان در این باره توضیح دادهاند که رحمان صیغهی مبالغه است و با رحیم تفاوت دارد و این تفاوت، در گستردگی همهی مخلوقات است یا در گستردگی خود رحمت و عظمت خود رحمت است.
بعد که تفسیر راهنما کار خود را انجام داد، یعنی برداشتهای متعدد از بسم الله تمام شد، باز این نیاز پیش میآید که خوانندهی تفسیر برای به دست آوردن یک مفاد اجمالی از این آیه، تمام برداشتها را بخواند تا به معنی برسد و شاید به زحمت بیفتد. برای حل مشکل، یک گروه دو نفری برای ترجمهی جدید قرآن تشکیل شد.در این گروه دو نفری، یکی مینوشت و دیگری نقد میکرد.با توجه به برداشتها میتوانستیم همراه تفسیر، یک ترجمهی چاپ شده را ملاک قرار بدهیم، اما فکر کردیم، ممکن است خیلی از ترجمهها با برداشتهای تفسیر راهنما ناهماهنگ باشند و به خود اجازه نمیدادیم که در آن ترجمه دخل و تصرف کنیم.بنابراین تصمیم بر آن شد، ترجمهای نوشته شود که با فیشها و جملههای برداشت شده از آیه سازگار باشد.
مترجم و نقاد هم در ترجمه آزاد بودند و شاید با برداشت کنندگان مطالب هم هماهنگ نبودند.آخرین تلاش این بود که ترجمه با مطالب زیر آیه تناقض، تنافی و برداشت کاملا رو در رو نداشته باشد.اما این که در خود ترجمه، تمام برداشتها منعکس شود، مسلما امکان پذیر نبود.در کلمات عربی آن قدر مطالب گنجانده میشود که اگر عرب در ذهنش از یک کلمه معنایی داشته باشد که یک فارسی زبان بخواهد کلمهای از فارسی را جایگزین کند، نمیتواند با یک یا دو کلمه معنا را برساند، مگر این که با جمله مفاد آن را بیان کند.اگر تفاوت«حاق»، «رحمان»و«حاق»، «رحیم»را پیدا کنید، باید برداشتها را بخوانید و آن جا منعکس شده که خود رحمان یا رحیم معنایشان چیست، یا رحمان با رحیم چه ارتباطی دارد و رحمان و رحیم چرا از بین بقیهی اسما انتخاب شده و بعد از اسم اللّه آمدهاند و اصلا آغاز خود قرآن با بسم اللّه الرحمن الرحیم یعنی چه و یا آغاز کارهای دیگر با بسم الله الرحمن الرحیم یعنی چه.
اینها باید به صورت مطالب جدا مطرح شوند تا یک فارسی زبان بتواند، به معنی و فهم آنها دسترسی پیدا کند.یا در ترجمه که مثلا من«بخشاینده»را به«مهر گستر»تبدیل کنم و خاطرم جمع باشد که رحمان را ترجمه کردم، شاید اصلا«مهر»نتواند کلمهی رحمت عربی را منعکس کند.مهر با رحمت عربی فرق دارد.رحمت کلمهای است که در آن عطا کردن به دیگری هم معنی میدهد و نعمتهایی که از روی دلسوزی به دیگران میدهیم، از مصادیق رحمت است، اما کلمهی مهر کوتاه است و اینها را نمیرساند.عدهای در مرکز فرهنگ معارف قرآن، برای رحیم، «مهرورز»را انتخاب کردند که این انتخابهای گوناگون فقط مربوط به یک مرکز هستند و همه به نتیجهی واحدی نرسیدند تا یک معادل را انتخاب کنند.
در تفسیر راهنما، علاوه بر این که محققان بخش ترجمه، با محققان بخش تفسیر متفاوتند، محققان بخش تفسیر هم 50 نفر بودند که در گروههای پنج نفری کار میکردند و گاه برداشتهای هر گروه متفاوت بود.کار گروهی این فایده را دارد که یک گروه مطالبی را از این آیات و گروه دیگری مطالب مشابهی را از آیات دیگری استخراج میکنند و مراجعه کننده به هر دو دسترسی مییابد.البته عدهای این را جزو عیبهای این تفسیر میدانند و توقع دارند که در آیات مشابه، تمام مطالبی که ذیل این آیه آمدهاند، ذیل آن آیه هم بیایند.در حالی که ما خودمان به این نتیجه رسیدیم که اگر به آیات مشابهی-که به ظاهر مشابهند-دقت کنیم، میبینیم که مشابه نیستند.چون جایگاه این آیه در آیات قبل و بعد معنای جدیدی به آن داده و در نتیجه برداشتها متفاوت است.
معادیخواه:به نظرم میآید که صحبت من درست فهمیده نشد.من به تفسیر راهنما نپرداختم، بلکه منظورم این بود که در ترجمههای موجود همه میگویند:«بخشاینده و مهربان.»در مقایسه با بخشایندهی مهربان، من مهر گستر مهربان را انتخاب میکنم.اگر به ترجمه بپردازیم، مثلا همین بسم اللّه را مورد بحث قرار دهیم، بحث گسترده و طولانی میشود و این سؤال پیش میآید که اصلا آیا ما میتوانیم در ادبیات فارسی ترجمهای از قرآن داشته باشیم، یا نه؟فعلا ادعای بنده در مورد معنای مهر گستر مهربان این نقص را ندارد.من امیدوارم، از این نهاد پژوهشی قم کاری شروع و یک باشگاه گفتمان ترجمه تشکیل شود تا دربارهی ترجمه، همهی نظرات را گردآوری کنند.ضمن آن که باید گفت، این جلسهی نقد تفسیر راهنما نیست، بلکه معرفی تفسیر راهنماست.
ادامه دارد
در سایه سار وحی: بررسی تفسیر راهنما (1)
پدیدآورمعادیخواهطالبییزدیایازی
نشریهرشد آموزش قرآن
شماره نشریه9
تاریخ انتشار1389/02/19
209 بازدید
در سایه سار وحی: بررسی تفسیر راهنما (1)
معادیخواه – طالبی – یزدی - ایازی
اشاره