عترت و پاسداري از قرآن

پدیدآورمهدی سلطانی رنانی

تاریخ انتشار1388/09/22

منبع مقاله

share 379 بازدید
عترت و پاسداري از قرآن

مهدي سلطاني رناني

تجربه تاريخي اديان آسماني به روشني نشان داده است كه متون مقدّس و پيام ها و رهنمودهاي وحي، كه مي بايست جاودان بمانند و يا دست كم در دوره هاي متمادي و نسل هاي متوالي به عنوان مباني، مورد استناد و اعتماد قرار گيرند، از چند سو به شدّت تهديد شده و آسيب ديده اند:
1. انكار و لجاجت و حق ناپذيري بسياري از مخاطبان.
2. تغيير و تحريف لفظي با افزودن يا كاستن مطالب حسّاس و تعيين كننده.
3. تحريف معنوي با تفسير و تأويل نارواي عبارات و دستبرد در مفاهيم و معارف آن.
قرآن كريم كه خود نيز از جمله متون مقدّس الهي و معنوي است، در طول تاريخ اسلام از سه موضع فوق، در امان نبوده است، و در جاي جاي آيات و سوره هايش از اين مشكلات اساسي، در خطّ سير حركت انبيا و تداوم رسالت آنان ياد كرده است. دهها آيه قرآني در زمينه معرّفي امّت ها و اشخاص حق ناپذيري است كه تا آخرين لحظه در برابر همه دلايل و معجزات پيامبران خويش لجاجت كرده و ايمان نياورده اند و بر اثر اين حق ناپذيري، گرفتار عذاب الهي و هلاكت شده اند.(1)
دومين مشكل، موضوع تحريف لفظي متون مقدّس، از جمله خود قرآن كريم است: «فَوَيْلٌ لِّلَّذِينَ يَكْتُبُونَ الْكِتَبَ بِأَيْدِيهِمْ ثُمَّ يَقُولُونَ هَذَا مِنْ عِندِ اللهِ لِيَشْتَرُواْ بِهِ ي ثَمَنًا قَلِيلاً»(2)؛ واي بر آنان كه نوشته هايي را با دست خود مي نويسد و به دروغ مي گويند از نزد خداست، تا از اين راه، بهاي اندكي به چنگ آورند.
سومين مشكل، نفوذ باورهاي نادرست و تفسيرها و تأويلهاي ناروا در فكر و فرهنگ پيروان آنها بوده كه از آثار تحريف معنوي قرآن به شمار مي آيد: «مِنَ الّذينَ هَادُوا يُحَرِّفُونَ الْكَلِمَ عَنْ مَوَاضِعِهِ»(3).

تدابير و تلاش هاي معصومان عليهم السلام

باتوجّه به اين كه دين مبين اسلام و معارف قرآن، به عنوان دين خاتم و كتاب جاويدان معرّفي شده است، مي بايست تدابير خاصّي براي مقابله با اين تهديدها و تحريف ها انديشيده باشند.
پيامبرگرامي صلي الله عليه وآله وسلم براي جلوگيري از تحريف الفاظ قرآن، منتظر فتوحات بزرگ و شكل گيري جامعه بزرگ اسلامي نشده، بلكه از نخستين مراحل تبليغ رسالت، موضوع تعليم و تعلّم را مطرح ساخت و تدابير و راه هاي گوناگوني را تدارك ديد، از آن جمله:
- تشويق مسلمانان به ثبت و قرآئت قرآن و تعيين ثواب هاي بسيار براي آن.
- نظارت بر فراگيري و حفظ قرآن و نيز تربيت افراد مستعد براي تعليم.
- آزاد ساختن اسيران جنگي در قبال سوادآموزي به مؤمنان.(4)
اين اقدامات سبب شد تا خلأ عظيم فرهنگي در جامعه مسلمانان صدر اسلام، به سرعت جبران يابد، تا آنجا كه پيامبرصلي الله عليه وآله وسلم توانست در حيات خويش، بيش از چهل نفر از مسلمانان را براي كتابت وحي تعيين كند كه الفاظ قرآني را بدون كم و كاست ثبت نمايند.(5)
ثبت دقيق آيات وحي به وسيله نويسندگان مورد اعتماد و قابل اطمينان، حفظ قرآن به وسيله حافظان بسيار دقيق و حضور فردي چون علي بن ابي طالب عليه السلام كه در همه جا، همراه پيامبر و امين بي چون و چرا و پاسدار حقيقي كتاب و سنّت او بود؛ اين اعتماد كامل را پديد آورد كه قرآن از دستبرد مغرضان، ايمن خواهد ماند و تحريف لفظي در آن راه نخواهد يافت.(6) زيرا خداوند متعال خود، سلامت قرآن را از هرگونه دخل و تصرّف و تحريف، تضمين كرده بود.(7)

اهتمام به حفظ و محتواي قرآن

نقش هدايتگر و نظارت پيامبر و اهل بيت عليهم السلام در حفظ و نگهداري قرآن از تحريف، قابل توجّه و بررسي است؛ چه اين كه به گواهي نشانه هاي تاريخي، امام علي عليه السلام پس از رحلت رسول اكرم صلي الله عليه وآله وسلم اقدامات و تدابير پيامبرصلي الله عليه وآله وسلم را تداوم بخشيد و روزهاي متمادي را وقف گردآوري آيات و تنظيم آنها بر اساس نزول كرد و پس از آن در رفع هرگونه اختلاف نظر درباره قرآن (چه در لفظ و چه در معنا) مرجع نهايي براي حلّ و فصل بود و اگر سياست حاكم اقتضا نمي كرد كه علي عليه السلام را در جايگاه بايسته قرآني و تفسيري و مرجعيت ديني قرار دهد و مصلحت آن بود كه ديگران مطرح باشند، ولي اهتمام شخصي حضرت علي عليه السلام و تمامي اهل بيت نسبت به قرآن بعد از پيامبر، سبب شد مراقب باشند كه دست كم قرآن، به عنوان يگانه «عروةالوثقاي» مورد اتّفاق مسلمانان، از كاستي و فزوني دور بماند و دست كم اين منبع مهم، همچنان معتبر بماند.
با تدابيري كه پيامبراكرم صلي الله عليه وآله وسلم تدارك ديده بود و توصيه هايي كه به حفظ و تدوين قرآن داشت و با وجود نظاره گران و هدايت گراني چون علي عليه السلام و حساسيّت شديد مسلمانان نسبت به حفظ قرآن، موضوع مصون ماندن قرآن از تحريف لفظي، كار چندان دشواري نبوده و در فاصله چند دهه، اين موضوع تثبيت شد و به مرحله اي رسيد كه از آن پس، «تحريف لفظي قرآن»، ممكن نمي نمود. اما دشوارتر از آن، حفظ قرآن از «تحريف معنوي»، حمل قرآن بر معني ها و تأويل هاي نادرست، آميختن حقّ و باطل در مقام تفسير و رويارويي با برداشت هاي جمود انديشانه و تحريف گرايانه بود. بزرگ ترين رسالت پيامبرصلي الله عليه وآله وسلم و عترتش را بايد در اين ناحيه جستجو كرد. زيرا اوّلاً از نظر گستردگي و ظرافت، در خور مقايسه با پاسداري لفظي نبود و ثانياً جبهه تحريف معنوي و تأويل و برداشت، در چند صد سطر و يا چند هزار كلمه خلاصه نمي شود، بلكه بسيار گوناگون است و تدابير مقطعي نمي تواند كارساز باشد.(8)
اهميّت و دشواري اين موضوع، زماني بيشتر آشكار مي شود كه به قابليت تفسيري فراوان آيات و «ذو وجوه بودن» قرآن توجّه شود، چنانكه حضرت علي عليه السلام به ابن عباس هشدار داد كه مبادا در بحث با خوارج، به آيات قرآن استناد جويد؛ زيرا قرآن، پذيراي وجوه مختلف است: «لاتخاصمهم بالقرآن فإنَّ القرآن حمّال ذو وجوه»(9)؛ نظير همين تعبير در كلمات پيامبرصلي الله عليه وآله وسلم نيز ديده مي شود: «القرآن ذلول ذو وجوه محتملة، فاجعلوه علي أحسن وجوهه»(10).
شايان درنگ است كه در احاديث نبوي نسبت به تحريف لفظي قرآن، ابراز نگراني نشده است، ولي در زمينه تحريف معنوي و تفسيري و تأويلي، به صراحت اين نگراني ديده مي شود كه در اين زمينه، روايات مذكور فراوان است و ما به عنوان نمونه به يك مورد اشاره مي نماييم. پيامبراكرم صلي الله عليه وآله وسلم فرمودند: «اكثرما أخاف علي امّتي من بعدي رجل يناول القرآن، يضعه علي غير مواضعه (11)؛ بيش ترين چيزي كه از آن بر امّت خود نگران هستم، اين است كه پس از درگذشت من، كسي قرآن را در دست گيرد (به تفسير آن پردازد)، ولي آن را در جايگاه واقعي و معاني درستش قرار ندهد.»
روايات ديگري نيز از آن حضرت در مورد نگراني ايشان از تفسير قرآن بدون علم و آگاهي، نقل شده است.(12)

تدابير نبوي در برابر تحريف معنوي

قرآن، به دليل نزول تدريجي و برخورداري از اجمال و تفصيل، محكم و متشابه، عامّ و خاص و... نيازمند تفسير و تبيين بوده و هست: «وانزلنا اليك الذّكر لتُبيّن للنّاس ما نزّل اليهم»(13)؛ و ما قرآن را به سوي تو نازل كرديم تا براي مردم آنچه برايشان نازل شده را تبيين نمايي.
در اين جهت ترديدي نيست كه بيان رسول خدا، بهترين و متقن ترين تفسير قرآن بوده است، ولي نمي توان مجموعه بيان هاي رسيده از آن حضرت را براي فهم همه ابعاد قرآني كافي شمرد و بدان ها بسنده كرد؛ زيرا از يك سو پيامبرصلي الله عليه وآله وسلم به دليل شرايط نا آرام و پر تحوّل دوران رسالت و تثبيت موقعيت مسلمانان و دفع تهاجم مشركان و كفّار، هرگز مجال كافي براي تفسير همه جانبه آيات پيدا نكرد و چه بسا در اصل، تفسير كلام جاودان الهي، چيزي نبود كه پيامبرصلي الله عليه وآله وسلم بتواند آنها را در سينه هاي محدود و ادراكات زماني يك نسل و گنجايش يك فرهنگ اجتماعي جاي دهد، بلكه نوشاندن معرفت به قلب ها و فرهنگ ها مي بايست بر اساس عطش و قابليت و نياز و توان پذيرش صورت بگيرد.(14)
نوپايي جامعه اسلامي و بحران هاي نظامي تحميل شده از سوي كافران، از يك سو و فاصله نه چندان زياد مسلمانان صدر اسلام با جاهليت، از سوي ديگر و اهتمام براي حفظ متن آيات قرآني از سوم سو، سبب شد كه پس از رحلت پيامبرصلي الله عليه وآله وسلم قرآن همچنان در كنار خويش نيازمند معلّم و مفسّر باشد. از مهم ترين دلايل گواه بر اين مدّعا، بعد از رحلت رسول خداصلي الله عليه وآله وسلم مي توان به بسنده نبودن سنّت پيامبر براي پاسخ گويي به ابهام ها و پرسش هاي تفسيري، روي آوري امّت اسلامي در صدر اسلام و ادوار پس از آن به انواع تفسيرها نيز اشاره نمود.
گسترش و وجود عوامل مذكور، نه تنها نابساماني تفسير و تأويل قرآن را به سوي تحريف معنوي شدّت بخشيد، بلكه موجب ازدياد خلأ فرهنگي و سپس پيدايش فرقه هاي مختلف كلامي گرديد؛ زيرا عدّه اي در صدد برآمدند كه معاني باطني گوناگوني را براي آيات قرآن ارائه نمايند و ظواهر قرآن را حجّت ندانستند و قرآن را مطابق باورها و خواسته هاي خود تفسير كردند.(15)
پيامبرخداصلي الله عليه وآله وسلم در كنار همه هشدارها و تدبيرهايي كه به منظور نگهداري ساحت قرآن از تحريف معنوي انديشيده بود، تنها يك پيام و رهنمود محوري و اساسي و اثباتي براي امّت ارائه نمود كه اگر مورد بي مهري امّت قرار نمي گرفت، هرگز از اين همه تشتّت هاي فكري و تفرقه مذهبي و عقيدتي و كج فهمي در تفسير معارف قرآني خبري نبود و آن، «پيوند قرآن و عترت» در همه زمينه ها بود. در اصل، اين پيام و انديشه آن جناب را بايد مهم ترين و ارزشمندترين تدبير براي حفظ قرآن از تحريف معنوي به شمار آورد.
پيامبرخاتم صلي الله عليه وآله وسلم مي بايست پيش از هرچيز، عزيمت زودهنگام خويش و تنهايي زودرس امّت را با تعيين معلّمي توانمند و شايسته و راهنمايي فهيم و دلسوز جبران كند و براي اين متن جاودان، ترجماني مطمئن و بايسته معرّفي كند و چنين نيز كرد. «رأيتُ رسول الله صلي الله عليه وآله وسلم في حجّة الوداع يوم عرفة و هو علي ناقته القصواء يخطب فسمعتُه يقول: انّي تركتُ فيكم ما إنْ اخذتم به لن تضلّوا، كتاب الله و عترتي اهل بيتي»(16).
در آخرين حجّ پيامبرصلي الله عليه وآله وسلم روز عرفه، در حالي كه آن گرامي بر شتر خويش سوار بود، خطبه خواند و فرمود: «دو چيز در ميان شما پس از خود برجاي نهاده ام كه اگر به آنها چنگ زنيد و تمسّك جوييد، هرگز گمراه نشويد و آن دو، عبارتند از: كتاب خدا و عترت و اهل بيتم.»
اين بيان كوتاه و با اين حال بس ثقيل و سرنوشت ساز پيامبرصلي الله عليه وآله وسلم با عبارات و مضامين ديگري، اما نزديك به هم، نقل شده است؛ به طوري كه اگر سند اين احاديث، از كتاب هاي اهل سنّت مورد مطالعه قرار گيرد، به حدّ تواتر قطعي مي كرد تا آنجا كه برخي، شمار اصحاب رسول خداصلي الله عليه وآله وسلم را كه اين حديث را به طور مستقيم از پيامبر نقل كرده اند، تا سي و پنج نفر شمرده اند.(17)
شيخ الطائفه ابوجعفر طوسي قدس سره پس از نقل اين حديث در تفسير گرانسنگ خويش، اظهار داشته است:
«اين حديث مي فهماند كه اهل بيت و قرآن، لازم و ملزوم يكديگرند و هركدام متمّمِ ديگري است و اگر پيامبر آن دو را جانشين و مرجع پس از خود قرار داد، بدان معناست كه عترت به حقيقت و ژرفاي مفاهيم و معارف قرآن آشناست و تا زماني كه امّت به عترت تمسّك جويد، گمراه نشود.»(18)

تأثير و تدابير عترت عليهم السلام

با اين كه مقتضيات سياسي موجب شد كه بعد از رحلت پيامبرصلي الله عليه وآله وسلم «عترت» منزوي شود و در متن سرپرستي و جايگاه رسمي معلّمي خود قرار نگيرد، اما نياز جدّي جامعه از يك سو، و هدف نگري اهل بيت از سوي ديگر، سبب شد كه با همه تنگناها و دشواري ها، تأثيري بايسته در ميان امّت و در زمينه فهم و تفسير قرآن و حفظ آن از تحريف معنوي، از خود برجاي نهند، تا آنجا كه علي عليه السلام فرمود:
«هذا القرآن انّما هو خطّ مستور بين الدّفتين لاينطق بلسان و لابدّ له من ترجمان (19)؛ اين قرآن، خطّي نبشته است كه ميان دو جلد قرار دارد، به زبان سخن نمي گويد، ناچار آن را ترجماني بايد.»
گويي در تفسير اين كلام علي عليه السلام و ادامه آن، امام صادق عليه السلام فرموده است:
«نحن تراجمة وحي الله (20)؛ ما خاندان نبوّت، ترجمان وحي الهي هستيم.»
همچنين پيامبراكرم صلي الله عليه وآله وسلم وصيّت فرمود كه: قرآن و تفسير و احكام دين را از اهل بيت بياموزيد و سعي نكنيد چيزي به آنان تعليم دهيد؛ زيرا آنان از شما آگاه ترند.(21)
در روايات آمده كه حضرت علي عليه السلام نخستين اقدام ها را جهت نقطه گذاري خطوط و آساني قرائت آيات و عبارات قرآن و تفسير صحيح آنها، به عمل آورد و شاگردش ابوالأسود دوئلي با اشارت و راهنمايي حضرت، اين كار را به انجام رساند.(22)
حضرت علي عليه السلام در دوران خلافت، با اين كه به شدّت در كار اصلاح مفاسدي بود كه در جامعه اسلامي پديد آمده بود، مانند اختلافات داخلي مسلمانان و جنگ هاي پياپي! بازهم از برخي اقدام هاي اساسي در قلمرو فهم قرآن و كلام وحي جهت جلوگيري از آن بپرهيز كه قرآن را به رأي خود تفسير كني.
از تحريف معنوي و لفظي آن كوتاه نيامد و با وضع «علم نحو» و دستور ثبت كلمات آن توسّط ابوالأسود دوئلي، بنيان شايسته اي را پي ريخت.(23)
به طور كلّي تدابير و تأثيرات عترت را در نگهداري معنوي قرآن از تحريف، چنين مي توان برشمرد:
1. استشهاد به آيات قرآني در بيان احكام.
2. دعوت مردم به قرائت همگون آيات.
3. دعوت مردم به بازگشت و توجّه به قرآن در بحران هاي فكري و عملي.
درباره مورد اوّل بايد گفت كه علي عليه السلام در احتجاج با مخالفان و خلفا به بسياري از آيات قرآني استشهاد نموده و اين آيات، همين آيات موجود در قرآن عموم مسلمين است.(24)
به عنوان نمونه، علي عليه السلام در مناظره با ابوبكر فرموده است: «نشدتُّكم باالله هل فيكم أحد نزلت فيه هذه الآية: «انّما وليّكم الله و رسوله والذين آمنوا الذين يقيمون الصّلوة و يؤتون الزّكاة و هم راكعون»(25) غيري؟ قالوا: لا(26)؛ شما را به خدا سوگند! آيا جز من كسي هست كه اين آيه درباره او نازل شده باشد: «همانا وليّ شما»، خدا و رسول خدا و آنانند كه ايمان آورده اند، آنان كه نماز را برپا مي دارند و در حال ركوع زكات مي پردازند»؟ گفتند: نه.
اگر اهل بيت عليهم السلام در تماميت و ارجمندي تمامي پيام ها و آيات قرآنِ موجود ميان جامعه، كم ترين ترديد و كوتاهي مي نمودند، مصونيت قرآن از تحريف، امكان نداشت و ديگر در اين صورت، جا نداشت كه مردم را به فهم صحيح قرآن و عمل برابر محتوا و حدود الهي آن وادارند.
پيامبراكرم صلي الله عليه وآله وسلم و عترت پاكش هميشه مردم را به تمسّك حقيقي به قرآن دعوت نموده اند و اين، خود حاكي از عدم تحريف قرآن كريم است؛ به علاوه آنان هميشه مردم را از تفسير به رأي و گفتارهايي كه مخالف حقيقت قرآن است، منع مي نمودند. به عنوان نمونه، امام علي عليه السلام فرمود: «ايّاك أنْ تفسّر القرآن برأيك؛ از آن بپرهيز كه قرآن را به رأي خود تفسير كني.»
افزون بر اين، صدها روايت معتبر، مستدل و مستحكم از ايشان نقل شده كه نشان دهنده عزم راسخ و تدابير جدّي ايشان در حفظ قرآن و نگهداري لفظي و معنوي اين كلام الهي از تحريف دارد؛ و مسلمانان در گردآوري قرآن و حفظ شكل موجود آن در عصر امامت، كم ترين خدشه اي نداشته اند. از آن جمله، حديثي در وصف قرآن، به عنوان ختام نيك و گوياي اين تحقيق، ذكر مي نماييم. امام رضاعليه السلام فرمودند:
«هو حبل الله المتين و عروته الوثقي، و طريقته المثلي، المؤدّي الي الجنّة، والمنجي من النّار، لايخلق من الأزمنة، و لا يغثّ علي الألسنة، لانّه لم يجعل لزمان دون زمان، بل جعل دليل البرهان، و حجّة علي كلّ انسان، «لايأتيه الباطل من بين يديه و لا من خلفه تنزيلٌ من حكيم حميد»(27)؛ قرآن، ريسمان استوار و متين و دستگير محكم و در خور اعتماد و راهي نمونه و بي بديل است كه به بهشت منتهي مي شود و از دروغ رهايي مي بخشد. در طول زمان كهنه نمي شود و ارجمندي و وزانت خود را از دست نمي دهد؛ زيرا قرآن براي يك عصر قرار داده نشده است، بلكه راهنما و برهان و حجّت بر هر انسان است. باطل و نادرستي و كژي در آن راه نمي يابد، نه از پيش رو و نه از گذشته ها و پشت سر، فرو فرستاده خداي حكيم حميد است.»(28)

پاورقيها:

1. توبه / 30.
2. بقره / 79.
3. نساء / 46.
4. مناهل العرفان، محمد عبدالعظيم زرقاني، ج 1، ص 234؛ تفسير قرطبي، ج 1، ص 39.
5. تاريخ قرآن، محمود راميار، ص 262.
6. مجمع البيان، فضل بن حسن طبرسي، ج 1، ص 14 و 15.
7. فصّلت / 41؛ حجر / 9؛ قيامت / 17.
8. فصلنامه پژوهش هاي قرآني،ش 6- 5، ص 121 و 122.
9. نهج البلاغه، نامه 77.
10. البرهان في علوم القرآن، محمدبدرالدين زركشي، ج 2، ص 161.
11. بحارالانوار، محمدباقر مجلسي،ج 92، ص 112.
12. ر.ك: كنز العمال، متقي هندي، ح 2958؛ سنن ترمذي،ج 2،ص 152؛بحارالانوار،ج 92،ص 111 و 112.
13. نحل / 44.
14. فصلنامه پژوهش هاي قرآني، ش 6- 5،ص 8 و 9.
15. همان، ص 11؛ امام علي(ع) اين آشفتگي و سردرگمي را در ميان عوام و خواص به نحوي مطلوب، ترسيم و تبيين نموده اند. (ر.ك: نهج البلاغه، خ 18).
16. جامع الاصول، ابن اثير، ج 1، ص 187.
17.الميزان،سيد محمدحسين طباطبايي،ج 3،ص 86.
18. تفسير التبيان، محمد بن حسن شيخ طوسي، ج 1، ص 3.
19. نهج البلاغه، خ 125.
20. اصول كافي، ج 1، ص 192.
21. الميزان، ج 5، ص 274.
22. صبح الاعشي، قلقشندي، ج 3، ص 151.
23. الميزان، ج 5، ص 277.
24. الاحتجاج، طبرسي، ج 1، ص 132.
25. مائده / 55.
26. الاحتجاج، ج 1، ص 140.
27. فصّلت / 42.
28 بحارالانوار، ج 17، ص 210، ح 16.

مقالات مشابه

نقد و بررسي روايتي در تحديد قرآن به سه بخش

نام نشریهحسنا

نام نویسندهمحدثه ایمانی

نقد كتاب مقدس: خاستگاه تاريخي ـ معرفتي و تأثير آن بر مطالعات قرآني

نام نشریهمعرفت ادیان

نام نویسندهجعفر نکونام, نفیسه امیری دوماری

تعارض اختلاف قرائات و عدم تحریف قرآن

نام نشریهمطالعات قرآنی

نام نویسندهسیدمرتضی پور ایوانی