در قرآن اغلب آياتى كه به عبارت ربّنا مزين شده بيانگر اين واقعيت است كه اهل ايمان را ارشاد فرمايد تا چه چيزهايي را با چه جملاتى از خداوند تبارك و تعالى طلب كنند.
از مسائل مهمى كه جزء نيازهاى انسان محسوب ميشود دعا و نيايش است و درست مثل خداجويى از فطرت و ضمير آدمى نشأت ميگيرد.
وقتي سير و سياحتى به اين كرة خاكى ميكنيم و با ملتهاى مختلف و اديان گوناگون و سنن و رسوم متفاوت آنها روبرو ميشويم، ميبينيم كه هر كدام براى خود اوراد و اذكار و دعاهاي مخصوصى دارند و هيچ جاى دنيا را نمييابيم كه مردمش از دعا جدا و بينياز باشند. حتى آنها كه بت ميپرستند در معابدشان با تمام قد به خاك ميافتند و دعا ميخوانند.
بنابراين دعا جزء نكات جدى و فطرى ماست، ولى جاى اين گفت وگو هست كه چگونه دعا كنيم و در برابر چه كسى دعا نماييم و بالاخره مسير صحيح دعا كدام است؟
پاسخ به اينها در بحثهاى ما روشن خواهد شد. قرآن شريف كه چيزي را فرو گذار نكرده و جامعيت آن بر كسى پوشيده نيست، در تمامى مسائل مربوط به دعا، رهنمودهاى بسيار روشن و جالبي را فرموده و در اين جا كه محور سخن دربارة لزوم و ضرورت دعاست به دو آيه اشاره ميشود تا فطرتهاى خفته و آشفته در خواب بيدار شوند و بيش از پيش به اين مهم بپردازند.
«قُلْ ما يعْبَؤُا بِكُمْ رَبِّى لَوْ لا دُعاؤُكُمْ؛
بگو اگر دعايتان نباشد پروردگار من اعتنايى به شما ندارد.
«وَ قالَ رَبُّكُمُ ادْعُونِى أَسْتَجِبْ لَكُمْ إِنَّ الَّذِينَ يسْتَكْبِرُونَ عَنْ عِبادَتِى سَيدْخُلُونَ جَهَنَّمَ داخِرِينَ»؛
يعني پروردگارتان گفته: مرا بخوانيد تا اجابتتان كنم كسانى كه از پرستيدن من كبر ميورزند به خوارى به جهنم وارد خواهند شد.
امام محمد باقر عليه السّلام در تفسير و تبيين اين دو آيه چنين فرموده است:
منظور از كلام خداوند كه ميفرمايد: ان الذين يستكبرون... دعاست كه برترين عبادت دعا ميباشد. و از آن گرامى سؤال شد آيا زياد قرآن خواندن بهتر است يا زياد دعا كردن.
امام عليه السّلام فرمود:
دعا خواندن، آيا نشنيدهاى كه خداوند متعال ميفرمايد:
«قل ما يعبو ابكم...»
بگو اگر دعايتان نباشد پروردگار من به شما اعتنايى ندارد.
اين كه انسان بايد بداند چه چيزهايى از پروردگار خويش طلب كند و چه عباراتى را در اين مرتبه استخدام نمايد تعبير به ادب در دعا ميشود.
قرآن و عترت به ما آموختهاند كه چگونه دعا كنيم و چه چيزهايي را جهت سعادت دنيا و آخرت خويش از حضرت حق مسألت نماييم.
در قرآن اغلب آياتى كه به عبارت ربّنا مزين شده بيانگر اين واقعيت است كه اهل ايمان را ارشاد فرمايد تا چه چيزهايي را با چه جملاتى از خداوند تبارك وتعالى طلب كنند.
«رَبَّنا آتِنا فِى الدُّنْيا حَسَنَةً وَ فِى الْآخِرَةِ حَسَنَةً وَ قِنا عَذابَ النَّارِ»؛
خدايا در دنيا و آخرت بر ما نيكى عطا كن و ما را از آتش نگه دار.
«رَبَّنا وَ اجْعَلْنا مُسْلِمَينِ لَكَ وَ مِنْ ذُرِّيتِنا أُمَّةً مُسْلِمَةً لَكَ»؛
خدايا ما را از مسلمين قرار ده و نسل ما را از ايمان آورندگان بر تو قرار ده.
«رَبَّنا لا تُزِغْ قُلُوبَنا بَعْدَ إِذْ هَدَيتَنا وَ هَبْ لَنا مِنْ لَدُنْكَ رَحْمَةً»؛
خدايا قلب ما را بعد از هدايت آلوده نكن و برنگردان و رحمتت را بر ما هديه كن.
و دهها آيات ديگر كه همانند آيات فوق، ادب در دعا را به ما ميآموزند.
چند چيز نشانگر رعايت ادب در دعا محسوب ميشود، كه اينك به مواردى از آنها ميپردازيم:
1. بسم الله الرحمن الرحيم؛ رسول خدا صلّى الله عليه و آله ميفرمايد دعايى كه اولش با بسم الله شروع شود رد نخواهد شد.
2. ثنا و تمجيد پروردگار؛ امام صادق عليه السّلام ميفرمايند:
در نوشتههاى امير المؤمنين عليه السّلام بود كه قبل از دعا، مدح و ثناء حضرت حق را بگويند.
3. صلوات بر محمد و آل محمد.
4. توسل به اهل بيت عليهم السّلام : امام رضا عليه السّلام فرمودند:
هر گاه از خداوند تبارك و تعالى تقاضايى داشتى بگو خداوندا از تو ميخواهم كه بحق محمد و على كه نزد تو مقام والايي دارند حاجت مرا برآورده سازي.
5. دعا در حق ديگران
اخلاص در دعا به خاطر تفاوت درك و شناخت افراد مراتبى دارد. بعضى در اين مقام هستند كه انگيزه را از دعا خواندن از مقاصد مادى و دنيوي پاك كنند و با توجه به ثواب و عقاب اعمال و به قصد رسيدن به حور و غلامان و قصرهاى آخرت و ترس از عذاب دوزخ دعا ميخوانند و به همين علت در كتابهاى دعا جستجو ميكنند و هر دعايى كه ثواب اخروي بيشترى داشت انتخاب ميكنند.
و برخى پا را فراتر نهاده و بدون طمع رفتن به بهشت و يا ترس از آتش جهنم، بلكه فقط جهت برقرارى ارتباط با معبود و انس با حضرتش دعا ميخوانند كه اين گروه از احرار و آزادگانند.
«قل انّ صلاتى و نسكى و محياى و مماتى لله رب العالمين»؛
بگو اى پيامبر همانا نماز و طاعات و كلية اعمال من و زندگى و مرگ من همه براى خداست، كه پروردگار جهانيان است.
حضرت امير المؤمنين على عليه السّلام عبادتهاى مردم را به سه دسته تقسيم ميفرمودند:
انّ قوماً عبدوا الله رغبةً فتلك عبادة التجار:
گروهي خداوند را به اميد بهشت عبادت كردند كه آن عبادت بازرگانان است.
انّ قوماً عبدوا الله رهبةً فتلك عبادة العبيد:
و گروهى خداوند را از ترس جهنم عبادت كردند كه آن عبادت بردگان است.
انّ قوماً عبدوا الله شكراً عبادة الاحرار و گروهى خداوند را عبادت كردند از روي شكر و سپاس كه آن عبادت آزادگان است.
قصه همه وصل حور و خلد برين است غايت مقصود ما نه آن و نه اين است
در قرآن نكات مهمى ديده ميشود كه حكايت از شرايط استجابت ميكندكه خلاصه وار اشاره ميشود:
1. معرفت و باور به اين كه پروردگار مالك على الاطلاق است و همه چيز را در دست قدرت خويش دارد و اگر اراده كند پيچيدهترين گرهها را باز ميكند.
«تَبارَكَ الَّذِى بِيدِهِ الْمُلْكُ وَ هُوَ عَلى كُلِّ شَيءٍ قَدِيرٌ»؛
بزرگ است آن كه سلطنت به كف اوست و او به همه چيز تواناست.
2. دل را مصفّا كردن، حساسيت و عظمت دل نسبت به ساير اعضا بر كسي پوشيده نيست و بيترديد وقتى دل مصفّا شد دعا اثر ميبخشد.
« أُولئِكَ كَتَبَ فِى قُلُوبِهِمُ الْإِيمانَ وَ أَيدَهُمْ بِرُوحٍ مِنْهُ»؛
اين مردم پايدارندكه خدا بر دلهايشان نور ايمان انگاشته و بروح قدس الهى آنها را مؤيد و منصور گردانيده است».
3. استفاده از لقمه حلال؛ شايد بعضى توجه نداشته باشند كه خوردن مال حرام چه اثرات سوء بر وجودشان ميگذارد و چگونه راه استجاب دعا را مسدود مينمايد؛
« وَ لا تَأْكُلُوا أَمْوالَكُمْ بَينَكُمْ بِالْباطِلِ وَ تُدْلُوا بِها إِلَى الْحُكَّامِ لِتَأْكُلُوا فَرِيقاً مِنْ أَمْوالِ النَّاسِ بِالْإِثْمِ وَ أَنْتُمْ تَعْلَمُونَ»؛
مال يكديگر را بناحق نخوريد و كار را به محاكمه قاضيان نيفكنيد كه به وسيلة رشوه و زور پارهاى اموال مردم را بخوريد با اين كه شما آگاهى داريد.
4. تضرع و انابه: «ادعوا ربّكم تضرّعاً و خفيةً»؛
پروردگار خويش را با تضرع وزارى و در نهان بخوانيد.
اين نمك نشناسى است كه انسان در مواقع گرفتارى و هجوم مشكلات به درگاه الهي التجاء و انابه كند و همين كه حاجتش برآورده شد و به مرادش رسيد دست از دعا و نيايش بردارد و از آن بدتر گاهى ناسپاسى و طغيان كند.
«وَ إِذا مَسَّ الْإِنْسانَ ضُرٌّ دَعا رَبَّهُ مُنِيباً إِلَيهِ ثُمَّ إِذا خَوَّلَهُ نِعْمَةً مِنْهُ نَسِى ما كانَ يدْعُوا إِلَيهِ مِنْ قَبْلُ»؛
چون انسان را سختى رسيد پروردگار خويش را بخواند و سوى او بازگردد وچون خدا نعمتى از جانب خويش بدو دهد آن سخت را كه سابقاً خدا را به رفع آن ميخواند فراموش كند.
در تمام قرآن 9 مورد به قهر خداوند، 20 مورد به سخط او، 13 مورد به انتقام حقتعالي اشاره شده، در حالى كه به فضل حضرت پروردگار 107 مورد و به غفران و مغفرت 180 مورد و به رحمت او 352 مرتبه اشاره گرديده است. البته به غير از 113 بارى كه اوّل سورههاو در سورة نمل دو بار قرار گرفته و اين همه گواه اين حقيقت است كه اى بندگان الهى خود را زير چتر رحمت خداوند مهربان و رؤف قرار دهيد كه خود فرموده است:
كتب على نفسه الرّحمة؛ يعنى رحمت را براى خود نوشته و واجب كرده است پس انسان همواره بايد طلب مغفرت و رحمت كند، چنان كه از آيات زيادى بر ميآيد كه به يكى از آنها اشاره ميكنيم.
«ربنا فاغفرلنا ذنوبنا و كفّر عنا سيئاتنا و توفّنا مع الابرار»؛
پروردگارا گناهان ما را بيامرز و بديهايمان را بپوشان و مرا با نيكان بميران.[19]
« رَبَّنا آتِنا فِى الدُّنْيا حَسَنَةً وَ فِى الْآخِرَةِ حَسَنَةً وَ قِنا عَذابَ النَّارِ».
از بعضى آيات شريفه قرآن مثل آيه 193 و 194 از سورة آل عمران و 7 تا 10 سورة مؤمن برداشت ميشود كه ضمن داشتن عمل و انجام تكاليف شرعى بايد جهت سعادت دنيا و آخرت در درگاه الهى دعا كرد و از حضرت حق خواست كه رفع گرفتارى دنيا و عذاب آخرت را از ما بنمايد.
اللهم اغفرلى الذنوب التى تجس الدّعاء.
موانع تا نگردانى ز خود دور درون خانة دل نايدت نور
بعضي ميگويند ما دعا ميكنيم پس چرا مستجاب نميشود؛ اين اشخاص بايد علت را در خودشان بيابند و موانع را بر سر راه استجابت دعا بردارند و اينك به بررسى خلاصة موانع استجابت دعا ميپردازيم.
1. ظلم: تا مادامى كه شخص گنهكار توبه واقعى نكند و از عمل زشت خويش نادم و پشيمان نباشد دعايش محجوب ميماند. امام صادق عليه السّلام ميفرمايد:
«بيت الغناء لا تؤمن العجيعة و لا تجاب فيه الدّعوة و لا يدخلُهُ الملك»؛
خانهاي كه كانون غنا باشد، ايمنى از فجايع و حوادث تلخ ندارد، دعا در آن مستجاب نميشود، فرشتگان در آن داخل نميشوند.
2. ظلم و حق الناس: مهمترين راه استجابت دعا برطرف كردن ذمّة خود از حقوق مردم است زيرا اگر حقى از حقوق مالى يا آبرويي مردم به گردن ما باشد هر چه هم دعا با سوز و گداز باشد مورد اجابت واقع نميشود. خداوند تبارك و تعالى به حضرت عيسى بن مريم عليه السّلام وحى فرستاد كه به بنى اسرائيل بگو:
«اني غير مستجيبٌ لاحدٍ منكم دعوةً و لاحدٍ من خلقى قبله مظلمةٌ»؛ به تحقيق دعاى احدى از شما را مستجاب نميكنم در آن هنگام كه مظلمه و حقى از بندگانم را بر گردن داشته باشيد.
3. با حكمت الهى منافات داشته باشد: خيلى چيزهاست كه مورد علاقة انسان است و فكر ميكند كه اگر دعا كند به آن ميرسد در حالي كه حكمت بالغة الهى خلاف آن را مصلحت ميداند و چه بسا ما خيال ميكنيم مصلحت ما در آن است و لذا گاهى زبان به شكوه و اعتراض باز ميكنيم!
«وَ عَسى أَنْ تَكْرَهُوا شَيئاً وَ هُوَ خَيرٌ لَكُمْ وَ عَسى أَنْ تُحِبُّوا شَيئاً وَ هُوَ شَرٌّ لَكُمْ وَ اللَّهُ يعْلَمُ وَ أَنْتُمْ لا تَعْلَمُونَ»؛
شايد چيزى را كه مكروه داريد كه براى شما خوب است و شايد چيزى را دوست داريد كه براى شما بد است خدا ميداند و شما نميدانيد.
4. چيز غير ممكن خواستن: امير المؤمنين عليه السّلام ميفرمايد: «يا صاحب الدعا لا تسأل ما لا يكون و لا يحلّ»؛
اي كسى كه دعا ميكنى هيچ گاه چيز غير ممكن و چيزي كه حلال نيست از خداوند تبارك و تعالى طلب مكن.
هر مرد و زنى كه با هم زندگى مشترك تشكيل ميدهند به طور طبيعي خواهان نسلى صالح و سالم هستند و اين نياز به دعا و مطالبه از جانب فضل پروردگار دارد.
قرآن و اهل بيت عليهم السّلام در اين زمينه به آموزش دادهاند كه از براى نسلى پاك بايد دعا كرد و خاضعانه و عاجزانه از درگاه احديت تقاضاى اولاد صالح را نمود.
«هُنالِكَ دَعا زَكَرِيا رَبَّهُ قالَ رَبِّ هَبْ لِى مِنْ لَدُنْكَ ذُرِّيةً طَيبَةً إِنَّكَ سَمِيعُ الدُّعاءِ»؛
در اين هنگام زكريا پروردگار خويش را بخواند، گفت: پروردگارا مرا از جانب خويش فرزندى پاكيزه بخش كه تو شنواى دعائي.
پدر و مادر چه در قيد حيات باشند و يا از دنيا رفته باشند از فرزندان خود توقع توجه و عنايت به خود دارند. به خصوص وقتى در عالم برزخ قرار ميگيرند و دستشان از دنيا كوتاه ميگردد، نيازمند به دعا و خيرات فرزندان هستند. بلى دو ركعت نمازى كه اولاد براي پدر و مادر ميخواند و يا چند آيهاى كه تلاوت ميكند در آن عالم روحشان شاد و متعالى ميشود.
«رَبَّنَا اغْفِرْ لِى وَ لِوالِدَى وَ لِلْمُؤْمِنِينَ يوْمَ يقُومُ الْحِسابُ»؛
پروردگارا روزى كه حساب بپا ميشود من و پدر و مادرم را با همة مؤمنان بيامرز.
پس به بيان قرآن بعد از طلب مغفرت براى خويش بايد براي پدر و مادر دعا كرد و چه بسا فرزندانى كه به خاطر فراموش كردن پدر و مادر حتي بعد از فوت آنها گرفتار نفرين شان در عالم برزخ شدهاند.
گر چه اصلاح نفس و پاكيزه كردن جان صرفاً با دعا و نيايش انجام نميگيرد، ولى نقش دعا و طلب توفيق از جانب پروردگار نقش اوّل را دارد و تا امدادهاى غيبى نباشد كسى موفق به تزكيه نفس نخواهد شد.
خداوند تبارك و تعالى وقتى داستان حضرت يوسف عليه السّلام را نقل ميكند ميفرمايد:
« لَوْ لا أَنْ رَأى بُرْهانَ رَبِّهِ كَذلِكَ لِنَصْرِفَ عَنْهُ السُّوءَ وَ الْفَحْشاءَ إِنَّهُ مِنْ عِبادِنَا الُْمخْلَصِينَ»؛
يوسف اگر برهان پروردگار خويش را نديده بود رو بدو (زليخا) كرده بود، چنين شد تا گناه و بدكارى از او دور كنيم كه وى از بندگان خالص ما بود. آرى بايد از پروردگار تمنّا كرد تا دل وجان ما را از لغزشها حفظ كند.
«الَّذِينَ يذْكُرُونَ اللَّهَ قِياماً وَ قُعُوداً وَ عَلى جُنُوبِهِمْ وَ يتَفَكَّرُونَ فِى خَلْقِ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ رَبَّنا ما خَلَقْتَ هذا باطِلاً سُبْحانَكَ فَقِنا عَذابَ النَّارِ»؛
كساني كه خدا را ايستاده و نشسته و به پهلو خوابيده ياد كنند و در خلقت آسمانها و زمين بينديشند و گويند: پروردگارا اينها را بيهوده نيافريدهاي. پاكى پس ما را از عذاب جهنم نگهدار.
به عبارت ديگر دعا سيم رابطه بين عمل و خداوند است و تا اين اتصال برقرار نگردد عمل بالا نميرود.
پيامبر عظيم الشأن صلّى الله عليه و آله ميفرمود: «عمل البرّ كلّه نصف العبادة و لدّعاء نصف» يعنى مجموعة كار پسنديده نيمى از عبادت محسوب ميشود و نيم ديگر را دعا تشكيل ميدهد.به احتمال زياد منظور آن حضرت از بيان اين مطلب آن است كه عبادت از هر نوعش كه باشد بايد همراه با دعا و طلب توفيق از درگاه خداوند باشد كه در غير اين صورت آن عمل و عبادت ناقص و كارساز نخواهد بود.