قرآن صامت در نگاه قرآن ناطق؛ درنگي در توصيف قرآن از زبان علي (ع)

پدیدآورمحمدعلی مجد فقیهی

نشریهگلستان قرآن

شماره نشریه188

تاریخ انتشار1388/02/12

منبع مقاله

share 723 بازدید
قرآن صامت در نگاه قرآن ناطق

درنگي در توصيف قرآن از زبان علي (ع)

محمد علي مجد فقيهي

قرآن، كتاب انسان سازى است، كتابى براى هدايت انسان به سوى سعادت و كمال، در همه ادوار حيات انسان و براى همه ابعاد حيات او و كتابى كه انسان فرو رفته در ظلمت ها را، به نور، رهبرى مى كند. اين نوشتار، كوششى است براى شناساندن قرآن از زبان على (ع) كه در كتاب شريف نهج البلاغه تبلى پيدا كرده است؟ نهج البلاغه اى كه برادر قرآن نام گرفته است.
نهج البلاغه، تولد يافته از قرآن است، لذا بهترين شناخت و عالى ترين ارتباط با قرآن و بهره گيرى از آن را در مكتب نهج البلاغه مى توان آموخت. در نهج البلاغه، درباره قرآن و تمسك! به آن، از جهات مختلف سخن به ميان آمده است كه برخى از آنها عبارت اند از:

اوصاف و ويژگیهاي قرآن

قرآن كتابى است كه تاريخ انقضايى براى آن نيست كاربرد همه علوم و دانش هاى بشرى تا جايى است كه زندگى دنيايى وجود دارد و پس از كوچ از سراى طبيعت و ماده، كاربرد خود را از دست مى دهند. علم يزشكى تا آنجا كاربرد دارد كه بدنى در ميان، باشد، اما ازآنجا كه روح انسان ابدى است و قرآن، كتاب جان و روح آدمى است، لذا براى او در همه ادوار حياتش، سخن دارد. از اين رو، قرآن در زبان اميرالمؤمنين چنين توصيف مى شود: "لاتفنى عجائبه، ولاتنقضى غرأئبه ولاتكشف الظلمات الابه " عجايب آن از بين نمى رود، شگفتى هايش پايان نمى پذيرد، ظلمت ها جز بدان برطرف نمى شود"ا و در جاى ديگر مى فرمايد: "ناطق لايخبأ لسانه، و بيت لاتهدم اركانه ناطقى است كه هيچ گاه زبانش كند نمى گردد و سرايى است كه پايه هايش ويران نمى شود2 انسان، هر قدر در مراتب كمالى خود بالا رود، قرآن براى او حرف دارد و چون قرآن نازل شده از نزد حضرت حق گويا آنان(كساني كه قرآنها را ر خدمت خود مي گيرند) پيشوايان كتاب هستند و كتاب امام آنها نيست خداوند كتابى- كه هدايتكر است-فرو فرستاد كه درآن خير و شر را بيان فرموده؟ پس راه خير را بكيريد ات شويد و از طريق شر دورى گزينيد تا به مقصد برسيد هدايت قرآن، برنامه اى است كه براى زندگى مادي و معنوى انسان ارائه مى كند. خيرآن، آن چيزي است كه انسان را به كمالش برساند و او را شكوفا كند و شرآن، چيزى است كه موجب كاستى در شخصيت او شود. قرآن ريسمان الهى و وسيله امن خداوند است: "فانه حبل الله المتين و سببه الامين " قرآن، ريسمان محكم خداوند و وسيله امنيت بخش اوست تعبير ريسمان، تعبير ظريفى است، زيرا كاربرد ريسمان در گذشته، براى آن بود كه چيزى را به وسيله آن ازته چاه تاريك! به بالا مي آوردند. اينجا نيز حضرت، قرآن را به ريسمان تشبيه مى كند. قرآن وسيله اى است از طرف خداوند تا انسانهاى زندانى شده در جاه تعلقات طبيعت را به عالم نور بالا آورد، منتهى، به شرط آن كه به اين ريسمان جنگ زنند. قرآن كتاب دل است: "و فيه ربيع القلب... و ما للقلب جلاء غيره؟ بهار دلها در قرآن است ... و جللأيى براى دل انسان جز قرآن نيست ". قرآن، دلهاى مرده و منجمد را به زندگى معنوى و زيبايى اخلاق و شكوفايى وجودى مى رساند و دلى را كه زنگار گناه و انحراف در آن نقش بسته، تنها با قرآن، صفا و جلا مى يابد

رابطه انسانهاباقرآن

رابطه انسان با قرآن، از دو جهت قابل ارزيابى است: رابطه فكرى و رابطه عملى. امارابطه فكرى باقرآن ازطريق انديشه در قرآن حاصل مى شود.

1- انديشه درقرآن:

دستور خود اين كتاب مقدست است كه « افلا نتدبرون القرآن؛ آيا در قرآن تدبر و انديشه نمي كنند» قرآن، به تعبير
نهج البلاغه، «چشمه هاي علم در آن قرار گرفته است» و همان طور كه در سطح زمين آبهاي جاري داريم و در دل آن، منابع فراواني از آب وجود دارد قرآن نيز در سطح ظاهر خود معارف و علومي دارد كه لازم است با تدبر همراه صفاي قلب ، به منابع و چشمه هاي پنهان در قرآن دست يافت و از طرفي تفكر در قرآن بايد به شكلي جمعي و هندسي باشد نه بريده غير نظام مند؛ يعني بايسته است بي آن كه ارتباط آيه اي را از ساير آيات يا از قبل و بعد آن قطع كنيم، به تدبر در آن بنشينيم و آيه را در مجموعه آيات و فرهنگ قرآن بايد تفسير نمود و به پيام آن گوش داد :
«كتاب الله.... ينطق بعضه ببعض و يشهد بعضه علي بعض و لا يختلف في الله؛ كتاب خدا ... بخشي از آن از بخش ديگر سخن مي گويد و پاره اي از آن ، بر پاره اي ديگر شهادت مي دهد و اختلافي در آن نيست»
7

2- انديشه با قرآن:

چنانچه پذيرفته باشيم قرآن كتاب نازل شده از طرف خداوند عليم قدير است، ديگر نبايد در حقانيت آموزه هاي آن هيچ ترديدي
روا داشت؛ از اين رو، به جاي آن كه قرآن را در خدمت موجوديت هاي ذهني و آوايي خود تفسير و تأويل كنيم، بايد انديشه هاي خود را با قرآن محك زده و درستي و نادرستي آن را شناسايي كنيم. اين نوع كنش و رفتار در نهج البلاغه چنين بيان مي شود: و اقيموا عليه آرائكم و استغشوا فه أهو ائكم؛ در برابر آن آرا و نظريه هاي خودتان را متهم به خطا كنيد و نظرهاي خودتان را مغشوش و معيوب انگاريد» 8 و در جاي ديگر است: كأنهم ائمة الكتاب و ليس الكتاب امامهم؛

عدم جدايى قرآن از اهل بيت (ع)

قرآن، كتابى است كه بايد تعليم داده شود و مقاصدآن براي مردم و بندگان خدا تبيين گردد. همان طور كه كتاب طب بدون طبيب نمى شود، قرآن هم بدون معلم نمى شود و اولين معلم آن، خود رسول الله )ص( است، زيرا او به نص آيه دوم سوره جمعه، تعليم دهنده قرآن است و از خود اين آيه به دست مى آيد كه متعلم بايد قرآن را فرا كرفته و خود، معلم ديكران باشد. پس، بعد از رسول خدا (ص) قرآن بدون معلم نمى تواند باشد و معلم آن اهل بيت هستند. در نهج البلاغه مى خوانيم: "هذا القرآن انما هو خط مستور بين الدفتين لاينطق بلسان و لابد له من ترجمان، اين قرآن خطوطى است كه در ميان جلد ينهان است، با زبان سخن نمى گويد و نيازمند به ترجمان است11 بهم علم الكتاب و به علموا، و بهم قام الكتاب و به قاموا قرآن، به وسيله آنها (اولياى خدا) فهميده مى شود و آنها نيز به وسيله قرآن مى فهمند. قرآن به وسيله آنها برپاست، همان گونه كه آنها به وسيله قرآن برپا هستند. 12

انس با قرآن وآثارآن

در خطبه همام، در وصف متقين آمده است: "اما الليل فصافون اقدامهم تالين لاجزاء القرآن يرتلونها ترتيلاً، يحزنون به انفسهم، و يستثيرون به دواء دائم؟ در شب، همواره بر پا ايستاده اند، قرآن را شمرده و با تدبر تلاوت مى كنند. با آن جان خويش را محزون مى سازند و داروى درد خود را ازآن مى كيرند13 130 كسى كه با قرآن مأنوس شد وآن را يافت، ديگر نيازى به چيز ديگرى ندارد، يعنى خوراك روح اوست و جان به غذاى معنوى خود دست يافته است: "ليس على أحد بعد القرآن من فاقة ولا لأحد قبل القرآن من غنى " براي احدى يس ازآشنايى و انس با قرآن، نيازمندى وجود ندارد و براى آنكه قبل از رسيدن به قرآن دست يابد بي نيازي نيست انس با قرآن، هم بصيرت انسان را بالا مى برد و هم از نادانى و نابينايى او مى كاهد: "و ما جالس هذا القرآن احد الا قام عنه بزيادة او نقصان، زيادة فى هدى، أو نقصان من عمى؟ هر كسى، با اين قرآن مجالست نمايد، از كنار آن با افزايش يا كاهشى بر مى خيزد؟ افزايشى در هدايت و كاهشى در كوري و گمراهى ". كوتاه سخن آن كه، قرآن وآموزه هاى آن، حقيقتى است كه مقصود و مطلوب هر طالب حقيقت است؟ گمشده هر صاحب دل و هر صاحب فكر سليم و برنامه زندكى، و هر جوينده راه مستقيم است.

يى ئوشت ها

ا- نهج البلاغه، خطبه 18.
3- همان، خطبه 131
3- همان، خطبه 18.
3- همان، خطبه 165.
5- همان، خطبه 176.
6- همان خطبه
7- همان، خطبه 131.
8- همان، خطبه 176.
9- همان، خطبه 286.
10- همان، خطبه 153.
11- همان، خطبه 225.
12- نهج البلاغه، كلمات قصار 332. 13- همان، خطبه 193
13- همان، خطبه 176.

مقالات مشابه

بررسي برداشت‌هاي تفسيري علامه‌طباطبايي درباره آيات مربوط به لوح محفوظ

نام نشریهمطالعات تفسيري

نام نویسندهسیدمرتضی حسینی شاهرودی, محمدعلی وطن‌دوست

قرآن در انديشه قرآني امام خميني(ره)

نام نشریهپژوهشنامه متين

نام نویسندهسیدعطا اله افتخاری

تحلیلی پیرامون شفابخشی قرآن با رویکرد به آراء و روایات تفسیری

نام نشریهکتاب قیم

نام نویسندهمحمدحسن رستمی, سمانه ابریشمی

عصمت تام قرآن و برون‌دادهاي آن

نام نشریهماهنامه معارف

نام نویسندهحمیدرضا شاکرین

مصلحت‌انديشي قرآن كريم در اِخبار

نام نشریهقرآن شناخت

نام نویسندهاحمد واعظی, محمدرضا امین

ساختار و گستره معارف قرآني

نام نشریهعلوم قرآن و حدیث( مطالعات اسلامی سابق)

نام نویسندهسیدمحمد مرتضوی, محمد سهیلی